موضوع: کتب استفتائی
مرجع: حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی
احكام نماز
نماز مهمترين اعمال دين است كه اگر مورد قبول درگاه خداوند متعال واقع شود، عبادتهاى ديگر نيز قبول مىشوند و اگر نماز پذيرفته نشود، اعمال ديگر نيز قبول نمىشوند. همان گونه كه اگر انسان هر شبانه روز پنج نوبت در نهر آبى شستشو كند چركى در بدن او باقى نمىماند، نمازهاى پنجگانه نيز انسان را از گناهان و پليدىها پاك مىكنند. سزاوار است كه انسان نماز را در اوّل وقت بخواند و كسى كه نماز را كم ارزش و سبك مىشمارد، مانند كسى است كه نماز نمىخواند. خداوند در ابتداى سوره بقره نماز را از ويژگىهاى پرهيزگاران و سبب برخوردارى از هدايت قرآنى و در سوره مؤمنون مراقبت بر انجام نماز و خشوع در هنگام نماز را از ويژگىهاى مؤمنان بر شمرده است و پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآلهوسلم فرموده: كسى كه به نماز اهميت ندهد و آن را سبك شمارد، سزاوار عذاب آخرت است. روزى حضرت در مسجد تشريف داشتند؛ مردى وارد و مشغول نماز شد و ركوع و سجود خود را به طور كامل بجا نياورد. حضرت فرمودند: اگر اين مرد در حالى كه نمازش به اين نحو است از دنيا برود، به دين من از دنيا نرفته است! پس انسان بايد مراقب باشد كه با عجله و شتابزدگى نماز نخواند و در حال نماز به ياد خدا و با خضوع، خشوع و وقار باشد و متوجه باشد كه با چه كسى سخن مىگويد و خود را در مقابل عظمت و بزرگى خداوند متعال بسيار كوچك و ناچيز ببيند. همچنين نمازگزار بايد توبه و استغفار نمايد و گناهانى را كه مانع قبول شدن نمازند، مانند حسد، كبر، غيبت، خوردن مال حرام، آشاميدن مسكرات و ندادن خمس و زكات، بلكه هر معصيتى را ترك كند. همچنين سزاوار است اعمالى را كه ثواب نماز را كم مىكند،
(142)
بجا نياورد، مثلاً در حال خوابآلودگى و خوددارى از ادرار به نماز نايستد و در هنگام نماز به آسمان نگاه نكند و نيز اعمالى را كه ثواب نماز را زياد مىكند بجا آورد، مثلاً انگشترى عقيق به دست كند و لباس پاكيزه بپوشد و شانه و مسواك كند و خود را خوشبو نمايد.
نمازهاى واجب
نمازهاى واجب هفت موردند:
اوّل: نمازهاى يوميّه كه نماز جمعه نيز جزء آن است، دوم: نماز آيات، سوم: نماز ميّت، چهارم: نماز طواف واجب خانه كعبه، پنجم: نماز قضاى پدر كه بر پسر بزرگتر واجب است، ششم: نمازى كه به واسطه اجاره، نذر، قسم و عهد واجب مىشود، هفتم: نماز عيد فطر و قربان در زمان حضور امام معصوم عليهالسلام .
نمازهاى واجب يوميّه
«مسأله 755» در سفر بايد نمازهاى چهار ركعتى را ـ با شرايطى كه گفته مىشود ـ دو ركعت خواند.
«مسأله 756» هر يك از نمازهاى ظهر و عصر و همچنين مغرب و عشاء، داراى وقت مخصوص و وقت مشتركى مىباشند كه در مسائل بعدى بيان خواهد شد. وقت مخصوص و مشترك براى اشخاص فرق مىكند، مثلاً اگر به اندازه خواندن دو ركعت نماز از اوّل ظهر بگذرد، وقت مخصوص نماز ظهر كسى كه مسافر است، تمام شده و داخل وقت مشترك مىشود و براى كسى كه مسافر نيست، بايد به اندازه خواندن چهار ركعت نماز بگذرد.
وقت نماز صبح
«مسأله 757» نزديك اذان صبح از طرف مشرق، سپيدهاى رو به بالا حركت مىكند
(143)
كه آن را «فجر اوّل» مىگويند. هنگامى كه آن سپيده پهن شد، «فجر دوم» و اوّل وقت نماز صبح است و آخر وقت نماز صبح هنگامى است كه آفتاب بيرون مىآيد.
«مسأله 758» در شبهاى مهتابى، اگر وقت طلوع صبح را به علم و يقين بداند، لازم نيست صبر كند تا سپيده صبح در افق ظاهر شود و بر روشنايى مهتاب غلبه كند و اگر وقت طلوع صبح را نداند، بايد صبر كند تا اطمينان به طلوع فجر پيدا كند و احتياط مستحب آن است كه براى نماز صبح صبر كند تا سپيده صبح بر افق ظاهر شود، ولى براى روزه بايد از زمانى جلوتر ـ يعنى مطابق ساعت و به وقت شرعى ـ از انجام كارى كه روزه را باطل مىكند، خوددارى نمايد.
وقت نماز ظهر و عصر
«مسأله 759» اگر چوب يا چيزى مانند آن را كه به آن شاخص مىگويند، به طور عمودى در زمين هموار فرو برند، هنگام صبح كه خورشيد طلوع مىكند، سايه آن در سمت غرب مىافتد و هر چه آفتاب بالا مىآيد، اين سايه كم مىشود و در بيشتر شهرها، در اوّل ظهر شرعى به كمترين حدّ خود مىرسد و وقتى ظهر گذشت، سايه آن به طرف شرق برمىگردد و هر چه خورشيد رو به مغرب مىرود، سايه بيشتر به طرف شرق مىچرخد و بلندتر مىشود؛ بنابر اين وقتى سايه به كمترين حدّ خود رسيد و دو مرتبه رو به زياد شدن گذاشت، معلوم مىشود ظهر شرعى شده است؛ ولى در بعضى شهرها ـ مثل مكه ـ كه گاهى هنگام ظهر سايه به كلّى از بين مىرود، بعد از آن كه سايه دوباره پيدا شد، معلوم مىشود ظهر شده است.
«مسأله 760» وقت نماز ظهر و عصر از اول ظهر شرعى آغاز مىشود و بنا بر احتياط واجب در هنگام غروب آفتاب به پايان مىرسد و اگر تا اين هنگام نماز ظهر و عصر را نخواند، در فاصله بين غروب آفتاب و مغرب شرعى بايد بدون نيّت ادا و قضا و به قصد ما فى الذمّه آنها را بجا آورد. هر كدام از نماز ظهر و عصر وقت مخصوص و وقت مشتركى دارند. وقت مخصوص نماز ظهر از اوّل ظهر تا وقتى است كه از ظهر به اندازه
(144)
خواندن نماز ظهر بگذرد و وقت مخصوص نماز عصر هنگامى است كه به اندازه خواندن نماز عصر، از وقت نماز ظهر و عصر باقى مانده باشد و ما بين وقت مخصوص نماز ظهر و وقت مخصوص نماز عصر، وقت مشترك نماز ظهر و نماز عصر است و اگر كسى عمدا نماز ظهر يا عصر را در وقت مخصوص ديگرى بخواند، بايد آن را اعاده كند.
«مسأله 761» اگر پيش از خواندن نماز ظهر، سهوا مشغول نماز عصر شود و در بين نماز بفهمد كه اشتباه كرده است، بايد نيّت را به نماز ظهر برگرداند، يعنى نيّت كند كه «آنچه تا حال خواندهام و آنچه اكنون مشغول خواندن آن هستم و آنچه بعد مىخوانم همه نماز ظهر باشد» و بعد از آن كه نماز را تمام كرد، نماز عصر را بخواند و اگر پس از نماز بفهمد، آنچه خوانده ظهر واقع شده و بايد نماز عصر را بخواند.
«مسأله 762» انسان مىتواند در روز جمعه به جاى نماز ظهر دو ركعت نماز جمعه بخواند، ولى احتياط مستحب آن است كه اگر نماز جمعه خواند، نماز ظهر را نيز بخواند.
«مسأله 763» احتياط واجب آن است كه نماز جمعه را از هنگامى كه عرفا آن را اوّل ظهر مىگويند تأخير نيندازد و اگر از اوائل ظهر تأخير افتاد، به جاى نماز جمعه نماز ظهر بخواند.
وقت نماز مغرب و عشاء
«مسأله 764» مغرب هنگامى است كه سرخى طرف مشرق كه بعد از غروب آفتاب پيدا مىشود، از بين برود؛ ولى احتياط واجب آن است كه نماز ظهر و عصر از غروب آفتاب تأخير نيفتد و نماز مغرب پيش از محو شدن سرخى طرف مشرق شروع نگردد.
«مسأله 765» نماز مغرب و عشاء هر كدام وقت مخصوص و وقت مشتركى دارند. وقت مخصوص نماز مغرب از اوّل مغرب تا وقتى است كه از مغرب به اندازه خواندن سه ركعت نماز بگذرد و وقت مخصوص نماز عشاء هنگامى است كه به اندازه خواندن نماز عشاء، به نيمه شب مانده باشد و اگر كسى تا اين هنگام نماز مغرب را نخوانده باشد، احتياطا بايد اوّل نماز عشاء را بجا آورد و بعد از آن تا طلوع فجر نماز مغرب را به قصد
(145)
ما فى الذمّه بخواند و سپس بنا بر احتياط واجب نماز عشاء را نيز دوباره به قصد ما فى الذمّه بجا آورد و بين وقت مخصوص نماز مغرب و وقت مخصوص نماز عشاء، وقت مشترك نماز مغرب و عشاء است.
«مسأله 766» اگر پيش از خواندن نماز مغرب، سهوا مشغول خواندن نماز عشاء شود و در بين نماز بفهمد كه اشتباه كرده، چنانچه به ركوع ركعت چهارم نرفته باشد، بايد نيّت را به نماز مغرب برگرداند و نماز را تمام كند و بعد نماز عشاء را بخواند و اگر به ركوع ركعت چهارم رفته باشد، احتياطا بايد نماز را به قصد رجاء تمام كند سپس نماز مغرب را بخواند و بعد از آن نماز عشاء را احتياطا اعاده نمايد و اگر پس از نماز متوجّه شود، نماز عشاى او صحيح است و بايد نماز مغرب را بجا آورد.
«مسأله 767» آخر وقت نماز عشاء نيمه شب است و احتياط واجب آن است كه براى محاسبه نيمه شب در مورد نماز مغرب و عشاء و مانند آنها، شب را از اوّل غروب تا اذان صبح حساب كند(1) و براى نماز شب و مانند آن، تا اوّل آفتاب حساب نمايد.
«مسأله 768»اگر از روى معصيت يا به واسطه عذرى نماز مغرب يا نماز عشاء را تا نصف شب نخواند، بنابر احتياط واجب بايد تا قبل از اذان صبح بدون اين كه نيّت ادا و قضا كند آن را بجا آورد.
احكام وقت نماز
«مسأله 769» انسان هنگامى مىتواند مشغول نماز شود كه يقين يا اطمينان كند وقت آن فرا رسيده است يا دو مرد عادل از داخل شدن وقت خبر دهند.
«مسأله 770» شخص نابينا و زندانى و مانند آنها، بنابر احتياط واجب تا وقتى كه به فرا رسيدن وقت يقين پيدا كنند، نبايد مشغول نماز شوند؛ ولى اگر انسان به واسطه وجود موانعى مثل ابر، غبار و مانند آنها كه در غالب افراد مانع از حصول يقين و اطمينان به دخول وقت مىشود، نتواند در اوّل وقت نماز به فرا رسيدن وقت يقين يا اطمينان پيدا
1 ـ تقريبا يازده ساعت و يك ربع بعد از ظهر شرعى، آخر وقت نماز مغرب و عشاء است.
(146)
كند، چنانچه گمان داشته باشد كه وقت فرا رسيده، مىتواند مشغول نماز شود.
«مسأله 771» اگر براى شخص ثابت شود كه وقت نماز شده و مشغول نماز شود و در بين نماز بفهمد كه هنوز وقت فرا نرسيده و يا بعد از نماز بفهمد كه تمام نماز را پيش از وقت خوانده، نماز او باطل است؛ ولى اگر در بين نماز يا بعد از آن بفهمد كه در بين نماز وقت داخل شده، نماز او صحيح است.
«مسأله 772» اگر انسان متوجه نباشد كه بايد پس از ثابت شدن دخول وقت، مشغول نماز شود و بدون آن كه دخول وقت براى او ثابت شود، نماز بخواند، چنانچه بعد از نماز بفهمد كه تمام نماز را در وقت آن خوانده، نماز او صحيح است و اگر بفهمد تمام نماز را پيش از وقت آن خوانده يا بفهمد كه در بين نماز وقت داخل شده است، نماز او باطل است.
«مسأله 773» اگر اطمينان كند وقت نماز فرا رسيده و مشغول نماز شود و در بين نماز شك كند كه وقت داخل شده يا نه، نماز او صحيح نيست؛ ولى اگر در بين نماز اطمينان داشته باشد كه وقت فرا رسيده و شك كند كه آنچه از نماز خوانده در وقت بوده يا نه، نماز او صحيح است.
«مسأله 774» اگر وقت نماز به قدرى تنگ باشد كه به واسطه بجا آوردن بعضى از اعمال مستحب نماز، مقدارى از آن بعد از وقت خوانده شود، بايد آن اعمال مستحب را بجا نياورد؛ مثلاً اگر به واسطه خواندن قنوت مقدارى از نماز بعد از وقت خوانده شود، نبايد قنوت را بخواند.
«مسأله 775» كسى كه به اندازه خواندن يك ركعت نماز وقت دارد، بايد نماز را به نيّت ادا بخواند، ولى نبايد عمدا نماز را تا اين وقت تأخير بيندازد.
«مسأله 776» كسى كه مسافر نيست اگر تا غروب آفتاب به اندازه خواندن پنج ركعت نماز وقت داشته باشد، بايد هر دو نماز ظهر و عصر را بخواند و اگر به اندازه پنج ركعت وقت نداشته باشد، بايد احتياطا يك نماز چهار ركعتى به قصد ادا و به نيّت ما فى الذمّه (بدون قصد ظهر و عصر) بخواند و پس از آن يك نماز چهار ركعتى ديگر بدون قصد ادا و قضا و به نيّت ما فى الذمّه بجا آورد و اگر تا مغرب به اندازه خواندن پنج ركعت نماز وقت
(147)
داشته باشد، بايد هر دو نماز ظهر و عصر را احتياطا بدون قصد ادا و قضا بخواند و اگر به اندازه پنج ركعت وقت نداشته باشد، بايد نماز عصر را احتياطا بدون نيّت ادا و قضا بخواند و سپس نماز ظهر را قضا كند و اگر تا نيمه شب به اندازه خواندن پنج ركعت نماز وقت داشته باشد، بايد نماز مغرب و عشاء را بخواند و اگر كمتر وقت داشته باشد، بايد نماز عشاء را به نيّت ادا خوانده و بعد نماز مغرب را بخواند و احتياط واجب اين است كه نيّت ادا و قضا ننمايد و سپس نماز عشاء را احتياطا بدون نيّت ادا و قضا اعاده نمايد.
«مسأله 777» اگر مسافر تا غروب آفتاب به اندازه خواندن سه ركعت نماز وقت داشته باشد، بايد نماز ظهر و عصر را بخواند و اگر كمتر وقت داشته باشد، بايد احتياطا يك نماز دو ركعتى به قصد ادا و به نيّت ما فى الذمّه (بدون قصد ظهر و عصر) بخواند و پس از آن يك نماز دو ركعتى ديگر بدون قصد ادا و قضا و به نيّت ما فى الذمّه بجا آورد و اگر تا مغرب به اندازه خواندن سه ركعت نماز وقت داشته باشد، بايد هر دو نماز ظهر و عصر را احتياطا بدون قصد ادا و قضا بخواند و اگر به اندازه سه ركعت وقت نداشته باشد، بايد نماز عصر را احتياطا بدون نيّت ادا و قضا بخواند و سپس نماز ظهر را قضا كند و اگر تا نيمه شب به اندازه خواندن چهار ركعت نماز وقت داشته باشد، بايد نماز مغرب و عشاء را بخواند و اگر كمتر وقت داشته باشد، بايد فقط نماز عشاء را بخواند و بعد نماز مغرب را احتياطا بدون نيّت ادا و قضا بجا آورد و سپس احتياطا نماز عشاء را نيز بدون نيّت ادا و قضا اعاده كند و چنانچه بعد از خواندن نماز عشاء معلوم شود كه به مقدار يك ركعت يا بيشتر وقت به نيمه شب باقى مانده است، بايد فورا نماز مغرب را به نيّت ادا بخواند ـ اگرچه احتياط مستحب اين است كه آن را به قصد ما فى الذمّه بجا آورد ـ و سپس بنابر احتياط واجب نماز عشاء را بدون نيت ادا و قضا، اعاده نمايد.
«مسأله 778» مستحب است انسان نماز را در اوّل وقت آن بخواند و درباره آن سفارش بسيارى شده است و هر چه به اوّل وقت نزديكتر باشد بهتر است، مگر آن كه تأخير آن از جهتى بهتر باشد، مثل اين كه مقدارى صبر كند تا نماز را به جماعت بخواند.
«مسأله 779» هرگاه انسان عذرى داشته باشد كه اگر بخواهد در اوّل وقت نماز
(148)
بخواند، ناچار باشد با تيمّم نماز بخواند و يا اين كه لباس او نجس باشد و يا عذر ديگرى داشته باشد، چنانچه بداند يا گمان داشته باشد كه عذر او تا آخر وقت برطرف خواهد شد، نمىتواند در اوّل وقت نماز بخواند، بلكه بايد صبر كند تا عذرش برطرف شود و چنانچه عذر او برطرف نشود، در آخر وقت نماز بخواند و لازم نيست به قدرى صبر كند كه فقط بتواند كارهاى واجب نماز را انجام دهد، بلكه اگر براى مستحبات نماز، مانند اذان، اقامه و قنوت نيز وقت داشته باشد، مىتواند نماز را با آن مستحبات بجا آورد.
«مسأله 780» كسى كه مسائل نماز و شكيات و سهويات را نمىداند و احتمال مىدهد كه يكى از آنها در نماز پيش آيد، بايد براى ياد گرفتن آنها نماز را از اوّل وقت تأخير بيندازد؛ ولى اگر اطمينان داشته باشد كه نماز را به نحو صحيح تمام مىكند، مىتواند در اوّل وقت مشغول نماز شود؛ پس اگر در نماز مسالهاى كه حكم آن را نمىداند پيش نيايد، نماز او صحيح است و اگر مسألهاى كه حكم آن را نمىداند پيش آيد، مىتواند به احتمالى كه در نظرش صحيحتر است عمل نمايد و نماز را تمام كند، ولى بعد از نماز بايد مسأله را بپرسد و اگر نماز او باطل بوده، دوباره آن را بخواند.
«مسأله 781» اگر وقت نماز وسعت داشته باشد و طلبكار نيز طلب خود را مطالبه كند، در صورتى كه ممكن باشد بايد اوّل قرض خود را بدهد و بعد نماز بخواند و همچنين اگر كار واجب ديگرى كه بايد آن را فورا بجا آورد پيش آيد ـ مثلاً ببيند مسجد نجس است ـ بايد اوّل آن كار را انجام دهد ـ مثلاً مسجد را تطهير كند ـ و بعد نماز بخواند و چنانچه اوّل نماز بخواند، معصيت كرده و صحّت نماز او خالى از اشكال نيست.
نمازهايى كه بايد به ترتيب خوانده شوند
«مسأله 782» بايد نماز عصر را بعد از نماز ظهر و نماز عشاء را بعد از نماز مغرب بخوانند و اگر عمدا نماز عصر را پيش از نماز ظهر و نماز عشاء را پيش از نماز مغرب بخوانند، باطل است.
«مسأله 783» اگر به نيّت نماز ظهر مشغول نماز شود و در بين نماز به خاطر آورد كه
(149)
نماز ظهر را خوانده است، نمىتواند نيّت را به نماز عصر برگرداند، بلكه بايد آن نماز را رها كند و نماز عصر را بخواند. حكم نماز مغرب و عشاء نيز به همين ترتيب است.
«مسأله 784» اگر در بين نماز عصر يقين كند كه نماز ظهر را نخوانده است و نيّت را به نماز ظهر برگرداند و بعد به خاطر آورد كه نماز ظهر را خوانده بوده، بنابر احتياط واجب بايد نيّت را به نماز عصر برگرداند و پس از اتمام نماز آن را دوباره بجا آورد.
«مسأله 785»اگر در بين نماز عصر شك كند كه نماز ظهر را خوانده يا نه، بايد نيّت را به نماز ظهر برگرداند، ولى اگر وقت به قدرى كم باشد كه بعد از تمام شدن نماز، كمتر از يك ركعت به پايان وقت باقى بماند، بايد به نيّت نماز عصر، نماز را تمام كند و سپس نماز ظهر را قضا كند.
«مسأله 786» اگر در نماز عشاء پيش از ركوع ركعت چهارم شك كند كه نماز مغرب را خوانده يا نه، چنانچه وقت به قدرى كم باشد كه بعد از تمام شدن نماز، نيمه شب شود، بايد به نيّت عشاء نماز را تمام كند و سپس به قصد ما فى الذمّه نماز مغرب را بجا آورد و احتياطا نماز عشاء را نيز به قصد ما فى الذمّه اعاده كند و اگر بيشتر وقت داشته باشد، بايد نيّت را به نماز مغرب برگرداند و نماز را در سه ركعت تمام كند و بعد نماز عشاء را بخواند.
«مسأله 787» اگر در نماز عشاء بعد از رسيدن به ركوع ركعت چهارم شك كند كه نماز مغرب را خوانده يا نه، بايد نماز را تمام كند و بعد نماز مغرب را بخواند و پس از آن نماز عشاء را احتياطا اعاده كند.
«مسأله 788» اگر انسان نمازى را كه خوانده احتياطا دوباره بخواند و در بين نماز به خاطر آورد كه نمازى را كه بايد پيش از آن بخواند نخوانده است، نمىتواند نيّت را به آن نماز برگرداند، مثلاً اگر هنگامى كه نماز عصر را احتياطا مىخواند به خاطر آورد كه نماز ظهر را نخوانده است، نمىتواند نيّت را به نماز ظهر برگرداند.
«مسأله 789» برگرداندن نيّت از نماز قضا به نماز ادا و از نماز مستحب به نماز واجب جايز نيست.
(150)
«مسأله 790» اگر وقت نماز ادا وسعت داشته باشد، مىتواند در بين نماز نيّت را به نماز قضا برگرداند، ولى بايد برگرداندن نيّت به نماز قضا ممكن باشد، مثلاً اگر مشغول نماز ظهر است، در صورتى مىتواند نيّت را به قضاى صبح برگرداند كه داخل ركوع ركعت سوم نشده باشد.
نمازهاى مستحب
«مسأله 791» تعداد نمازهاى مستحبّى زياد است و آنها را «نافله» مىگويند و از ميان نمازهاى مستحبّى، خواندن نافلههاى شبانهروزى بيشتر سفارش شده و تعداد آنها در غير روز جمعه، سى و چهار ركعت است كه دو ركعت آن نافله صبح، هشت ركعت نافله ظهر، هشت ركعت نافله عصر، چهار ركعت نافله مغرب، دو ركعت نافله عشاء و يازده ركعت نافله شب مىباشد و چون دو ركعت نافله عشاء را بنابر احتياط واجب بايد نشسته خواند، يك ركعت حساب مىشود، ولى در روز جمعه بر شانزده ركعت نافله ظهر و عصر، چهار ركعت اضافه مىشود.
«مسأله 792» از يازده ركعت نافله شب، هشت ركعت آن بايد به نيّت نافله شب، دو ركعت به نيّت نماز شَفْع و يك ركعت به نيّت نماز وَتْر خوانده شود. دستور كامل نافله شب در كتابهاى ادعيه گفته شده است.
«مسأله 793» نمازهاى نافله را بجز نماز وَتْر كه يك ركعت مىباشد، بايد دو ركعتى بجا آورد و مستحب است در ركعت دوم نمازهاى نافله و نيز در نماز وتر قنوت را بخوانند، ولى در نماز شفع اگر بخواهند قنوت را بجا آورند، احتياطا آن را به اميد ثواب انجام دهند.
«مسأله 794» نمازهاى نافله را مىتوان نشسته خواند، ولى بهتر است دو ركعت نماز نافله نشسته را يك ركعت حساب كند؛ مثلاً كسى كه مىخواهد نافله ظهر را كه هشت ركعت است نشسته بخواند، بهتر است شانزده ركعت بخواند و اگر بخواهد نماز وتر را نشسته بخواند، دو نماز يك ركعتى نشسته بخواند.
«مسأله 795» نافله ظهر و عصر را در سفر نبايد خواند، ولى نافله عشاء را به نيّت اين
كه شايد مطلوب خداوند باشد، مىتوان بجا آورد.
وقت نمازهاى نافله يوميّه
«مسأله 796» نافله نماز ظهر، پيش از نماز ظهر خوانده مىشود و وقت آن از اوّل ظهر تا هنگامى است كه طول سايه شاخص كه بعد از ظهر پيدا مىشود، به اندازه دو هفتم آن شود؛ مثلاً اگر طول شاخص هفت وجب باشد، هر وقت مقدار سايهاى كه بعد از ظهر پيدا مىشود به دو وجب رسيد، آخر وقت نافله ظهر است.
«مسأله 797» نافله عصر پيش از نماز عصر خوانده مىشود و وقت آن تا هنگامى است كه طول آن مقدار از سايه شاخص كه بعد از ظهر پيدا مىشود، به چهار هفتم آن برسد و چنانچه بخواهد نافله ظهر يا نافله عصر را بعد از وقت آنها بخواند، بهتر است نافله ظهر را بعد از نماز ظهر و نافله عصر را بعد از نماز عصر و بدون نيّت ادا و قضا بخواند.
«مسأله 798» وقت نافله مغرب، پس از تمام شدن نماز مغرب است تا وقتى كه سرخى طرف مغرب كه بعد از غروب كردن آفتاب در آسمان پيدا مىشود، از بين برود و چنانچه بخواهد پس از اين هنگام آن را بخواند، بنا بر احتياط واجب بايد بدون نيّت ادا و قضا آن را بجا آورد.
«مسأله 799» وقت نافله عشاء تا پايان وقت نماز عشاء است و بهتر است بلافاصله بعد از نماز عشاء خوانده شود.
«مسأله 800» نافله صبح پيش از نماز صبح خوانده مىشود و وقت آن از61 آخر شب شروع مىشود و اگر نافله شب را به جا آورد، مىتواند نافله صبح را متّصل به نافله شب پس از نيمه شب بخواند و اگر از كسانى باشد كه تقديم نافله شب بر نيمه شب براى آنان جايز است، مىتواند نافله صبح را همراه نافله شب قبل از نيمه شب بجا آورد.
«مسأله 801» وقت نافله شب از نيمه شب(1) تا اذان صبح است و بهتر است نزديك اذان صبح خوانده شود.
1 ـ شيوه محاسبه نيمه شب در مساله 767 گذشت.
(152)
«مسأله 802» مسافر و كسى كه خواندن نافله شب بعد از نيمه شب براى او دشوار است، مىتواند آن را قبل از نيمه شب بجا آورد.
نماز غفيله
«مسأله 803» نماز غفيله نمازى است كه بين نماز مغرب و عشاء خوانده مىشود و بنابر احتياط بايد به قصد قربت مطلقه خوانده شود و ابتداى وقت آن بعد از نماز مغرب و انتهاى آن بنابر احتياط وقتى است كه سرخى طرف مغرب از بين برود. در ركعت اوّل آن، بعد از حمد بايد به جاى سوره اين آيات را بخوانند: «وَذَا النُّونِ إذْ ذَهَبَ مُغاضِبا فَظَنَّ أنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنادى فِى الظُّلُماتِ أنْ لا إلهَ إلاّ أنْتَ سُبْحانَكَ إنّى كُنْتُ مِنَ الظّالِمينَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَنَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذلِكَ نُنْجِى الْمُؤْمِنينَ»(1) و در ركعت دوم بعد از حمد به جاى سوره، اين آيه را بخوانند: «وَعِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُها إلاّ هُوَ وَيَعْلَمُ ما فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاّ يَعْلَمُها وَلا حَبَّةٍ فى ظُلُماتِ الاْءرْضِ وَلا رَطْبٍ وَلا يابِسٍ إِلاّ فى كِتابٍ مُبينٍ»(2) و در قنوت آن بگويند: «اَللّهُمَّ إنّى أَسْأَلُكَ بِمَفاتِحِ الْغَيْبِ الَّتِى لا يَعْلَمُها إِلاّ أنْتَ أنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَأنْ تَفْعَلَ بى كَذا وَكَذا» و به جاى كلمه «كذا و كذا»، حاجتهاى خود را بگويند، و بعد ادامه دهند: «اَللّهُمَّ أنْتَ وَلِىُّ نِعْمَتِى وَالْقادِرُ عَلى طَلِبَتِى تَعْلَمُ حاجَتِى فَأَسْأَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ وَعَلَيْهِمُ السَّلامُ لَمّا قَضَيْتَها لِى».