صفحه اول  اخبار اندیشه آخرین استفتائات آثار فقهی مرجع استخاره تماس با ما درباره ما
مرجع ما پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه http://marjaema.com
مطالب مهم
تبلیغات
اخبار
اوقات شرعی
اخبار حوزه و دانشگاه
» تأکید نماینده مجلس بر اجرای قوانین حوزه زنان
» گزارش تصویری از مراسم عزاداری و سوگواری شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
» پیکر آیت الله موسوی اردبیلی در حرم مطهر حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد
» بیانیه حضرت آیت الله مکارم شیرازی در پی حکم اخیر شیخ الازهر: کشتار غیر مسلمین در هر کجای دنیا شدیداً محکوم است
صفحه اول  >> آثار فقهی >>
مرجع ما | آثار فقهی
فهرست:
احكام تيمّم
موضوع: کتب استفتائی

 

احكام تيمّم

 

مسأله 713: در هفت مورد به جاى وضو و غسل بايد تيمّم كرد:

1 - آب نباشد. 2 - دسترسى به آب نداشته باشد. 3 - استعمال آب ضرر داشته باشد. 4 - خطر تشنگى باشد. 5 - آبى كه هست تنها براى پاك كردن نجاست بدن و لباس كافى باشد. 6 - آب مباح نباشد. 7 - وقت تنگ باشد.

 

مورد اوّل

مسأله 714: هرگاه تهيّه آب به مقدار وضو يا غسل ممكن نباشد، بايد تيمّم كند، پس اگر انسان در آبادى باشد، بايد براى تهيّه آب وضو و غسل به قدرى جستجو كند كه از پيدا شدن آن، نااُميد شود و اگر در بيابان باشد، چنانچه زمين آن پست و بلند است، بايد در هريك از چهار طرف، به اندازه پرتاب يك تير قديمى كه با كمان پرتاب مى كردند در جستجوى آب برود و اگر زمين آن پست و بلند نيست، بايد در هر طرف به اندازه پرتاب دو تير جستجو نمايد.

 

مسأله 715: اگر بعضى از چهار طرف، هموار و بعضى ديگر پست و بلند باشد بايد در طرفى كه هموار است، به اندازه پرتاب دو تير و در طرفى كه هموار نيست، به اندازه پرتاب يك تير، جستجو كند.

 

مسأله 716: هر طرفى كه يقين دارد آب نيست، جستجو در آن طرف لازم نيست.

 

مسأله 717: كسى كه وقت نماز او تنگ نيست و براى تهيّه آب وقت دارد، اگر يقين دارد در مكانى دورتر از مقدارى كه بايد جستجو كند، آب هست و ضرر يا حرج هم نيست بايد براى تهيّه آب به آنجا برود، امّا اگر گمان دارد آب هست رفتن به آن محل لازم نيست، ولى اگر گمان او قوى باشد، بنابر احتياط واجب، بايد براى تهيّه آب به آنجا برود.

 

مسأله 718: لازم نيست خود انسان، در جستجوى آب برود، بلكه مى تواند كسى را كه به گفته او اطمينان دارد، بفرستد و در اين صورت اگر يك نفر از طرف چند نفر برود كافى است.

 

مسأله 719: اگر احتمال دهد داخل بار سفر خود، يا در منزل و يا در قافله آب باشد، بايد به قدرى جستجو نمايد كه به نبودن آب يقين كند، يا از پيدا كردن آن نااميد شود.

 

مسأله 720: اگر پيش از وقت نماز، جستجو نمايد و آب پيدا نكند و تا وقت نماز همان جا بماند، چنانچه احتمال عقلايى دهد كه آبى جديداً حاصل شده و اگر جستجو كند پيدا مى كند، بنابر احتياط دوباره در جستجوى آب برود.

 

مسأله 721: اگر بعد از داخل شدن وقت نماز، جستجو كند و آب پيدا نكند و تا وقت نماز ديگر در همان جا بماند، چنانچه احتمال عقلايى دهد كه آب پيدا شده، بنابر احتياط دوباره در جستجوى آب برود.

 

مسأله 722: اگر وقت نماز تنگ باشد، يا از دزد و درنده بترسد و يا جستجوى آب موجب ضرر يا حرج باشد، جستجو لازم نيست.

 

مسأله 723: اگر در جستجوى آب نرود، تا وقت نماز تنگ شود، گناه كرده، ولى نمازش با تيمّم صحيح است.

 

مسأله 724: كسى كه يقين دارد آب پيدا نمى كند، چنانچه دنبال آب نرود و در وسعت وقت با تيمّم نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد اگر جستجو مى كرد، آب پيدا مى شد نمازش باطل است.

 

مسأله 725: اگر به اندازه معمول جستجو كرده و آب پيدا نكند و با تيمّم نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد، در جايى كه جستجو كرده آب بوده نماز او صحيح است، مگر وقت باقى باشد كه در اين صورت بنابر احتياط مستحب نماز را دوباره بخواند.

 

مسأله 726: كسى كه يقين دارد وقت نماز تنگ است، اگر بدون جستجو با تيمّم، نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد براى جستجو وقت داشته، بنابر احتياط واجب دوباره نمازش را بخواند و اگر وقت گذشته قضا نمايد.

 

مسأله 727: اگر بعد از داخل شدن وقت نماز، وضو داشته باشد و بداند اگر وضوى خود را باطل كند، تهيّه آب براى او ممكن نيست، يا نمى تواند وضو بگيرد چنانچه بتواند وضوى خود را نگه دارد بدون ضرر يا حرج، نبايد آن را باطل نمايد.

 

مسأله 728: اگر پيش از وقت نماز وضو داشته باشد و بداند اگر وضوى خود را باطل كند، تهيّه آب براى او ممكن نيست، چنانچه بتواند بدون ضرر يا حرج وضوى خود را نگه دارد، بنابر احتياط آن را باطل نكند.

 

مسأله 729: كسى كه فقط به مقدار وضو، يا به مقدار غسل آب دارد و مى داند اگر آن را بريزد آب پيدا نمى كند، چنانچه وقت نماز داخل شده باشد، ريختن آن حرام است و بنابر احتياط پيش از وقت نماز نيز آن را نريزد.

 

مسأله 730: كسى كه مى داند آب پيدا نمى كند، اگر بعد از داخل شدن وقت نماز، وضوى خود را باطل كند، يا آبى كه دارد بريزد گناه كرده، ولى نمازش با تيمّم صحيح است، اگرچه بنابر احتياط مستحب دوباره آن را بخواند.

 

مورد دوم

مسأله 731: اگر بر اثر پيرى، يا ترس از دزد، جانور و مانند آن، يا نداشتن وسيله اى كه آب را از چاه بكشد، دسترسى به آب نداشته باشد، بايد تيمّم كند و همچنين اگر تهيّه كردن آب، يا استعمال آن به قدرى مشقّت داشته باشد كه نتواند آن را تحمّل نمايد.

 

مسأله 732: اگر براى كشيدن آب چاه، دلو، ريسمان و مانند آن لازم دارد و مجبور است بخرد، يا كرايه نمايد، گرچه قيمت آن چند برابر معمول باشد، بايد تهيّه كند و همچنين است اگر آب را چندين برابر قيمتش بفروشند، ولى اگر تهيّه آن به قدرى پول مى خواهد كه نسبت به حال او ضرر دارد يا عُرفاً عُسر و حَرَج باشد، واجب نيست تهيّه نمايد.

 

مسأله 733: اگر ناچار شود براى تهيّه آب قرض كند بايد قرض نمايد، ولى كسى كه مى داند يا گمان دارد كه نمى تواند قرض خود را بدهد، واجب نيست قرض كند.

 

مسأله 734: اگر كندن چاه مشقّت ندارد، بايد براى تهيّه آب، چاه بكند.

 

مسأله 735: اگر كسى مقدارى آب، بى منّت به او ببخشد بايد قبول كند، ولى چنانچه منّتى در كار باشد قبول آن لازم نيست.

 

مورد سوم

مسأله 736: اگر از استعمال آب بر جان خود بترسد، يا بيم داشته باشد كه بر اثر استعمال آن، مرضى يا عيبى در او پيدا شود، يا بيماريش طولانى شده، يا شدّت پيدا كند و يا به سختى معالجه شود، بايد تيمّم نمايد، ولى اگر مثلا آب گرم براى او ضرر ندارد، بايد با آب گرم وضو بگيرد يا غسل كند.

 

مسأله 737: لازم نيست يقين كند آب براى او ضرر دارد، بلكه اگر احتمال ضرر بدهد، چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد و از آن احتمال، ترس براى او پيدا شود، بايد تيمّم كند.

 

مسأله 738: كسى كه مبتلا به درد چشم است و آب براى او ضرر دارد، بايد تيمّم نمايد.

 

مسأله 739: اگر بر اثر يقين يا ترس ضرر، تيمّم كند و پيش از نماز بفهمد آب برايش ضرر ندارد، تيمّم او باطل است. و اگر بعد از نماز بفهمد، بنابر احتياط بايد دوباره نماز را با وضو يا غسل بخواند. و اگر وقت گذشته، قضا نمايد.

 

مسأله 740: كسى كه مى داند آب برايش ضرر ندارد، چنانچه غسل كند، يا وضو بگيرد و بعد بفهمد آب براى او ضرر داشته، وضو و غسل او صحيح است.

 

مورد چهارم

مسأله 741: هرگاه بترسد اگر آب را براى وضو يا غسل مصرف كند، خود يا همسر يا اولاد يا رفيق و يا كسانى كه به او مربوطند، مانند خدمتكار، يا هر انسانى كه حفظ جان او واجب است از تشنگى بميرد، يا بيمار گردد و يا به قدرى تشنه شود كه تحمّل آن مشقّت دارد، بايد به جاى وضو و غسل، تيمّم نمايد. و نيز اگر بترسد حيوانى كه محترم است از تشنگى تلف شود، بايد آب را به حيوان بدهد و تيمّم نمايد. و همچنين است اگر بترسد كه بعد تشنه شود، بايد آب را نگه دارد و تيمّم كند.

 

مسأله 742: اگر غير از آب پاكى كه براى وضو يا غسل دارد، آب نجسى نيز به مقدار آشاميدن خود و كسانى كه به او مربوطند داشته باشد، بايد آب پاك را براى آشاميدن بگذارد و با تيمّم نماز بخواند، ولى چنانچه آب را براى حيوان بخواهد، بايد آب نجس را به آن بدهد و با آب پاك، وضو و غسل را انجام دهد.

 

مورد پنجم

مسأله 743: كسى كه بدن يا لباسش نجس است و كمى آب دارد كه اگر با آن وضو بگيرد يا غسل كند، براى آب كشيدن بدن يا لباس نمى ماند، بايد بدن يا لباس را آب بكشد و با تيمّم نماز بخواند و بنابر احتياط مستحب، اوّل نجاست را برطرف كند سپس تيمّم نمايد، امّا اگر چيزى نداشته باشد كه بر آن تيمّم كند، بايد آب را براى وضو يا غسل مصرف نموده و با بدن يا لباس نجس نماز بخواند.

 

مورد ششم

مسأله 744: اگر غير از آب يا ظرفى كه استعمال آن حرام است، آب يا ظرف ديگرى ندارد، مثلا آب يا ظرفش غصبى است و غير از آن، آب و ظرف ديگرى ندارد، بايد به جاى وضو و غسل تيمّم كند.

 

مورد هفتم

مسأله 745: هرگاه وقت به قدرى تنگ باشد كه اگر وضو بگيرد، يا غسل كند، تمام نماز يا مقدارى از آن، بعد از وقت خوانده مى شود، بايد تيمّم كند.

 

مسأله 746: اگر عمداً نماز را به قدرى تأخير بيندازد كه وقت وضو يا غسل نداشته باشد گناه كرده، ولى نماز او با تيمّم صحيح است.

 

مسأله 747: كسى كه شك دارد اگر وضو بگيرد يا غسل كند، براى نماز وقت مى ماند يا نه، بايد وضو يا غسل را بجا آورد.

 

مسأله 748: كسى كه به جهت تنگى وقت تيمّم كرده، چنانچه بعد از نماز، آبى كه داشته از دستش برود، اگرچه تيمّم خود را باطل نكرده، در صورتى كه وظيفه اش تيمّم باشد، بايد براى نمازهاى بعد دوباره تيمّم نمايد، امّا اگر بلافاصله بعد از نماز، آب تلف شود، ظاهراً همان تيمّم كفايت مى كند.

 

مسأله 749: كسى كه آب دارد، اگر به جهت تنگى وقت، با تيمّم مشغول نماز شود و در بين نماز آبى كه داشته از دستش برود، چنانچه وظيفه اش تيمّم باشد ظاهراً همان تيمّم، براى نمازهاى بعد كافى است.

 

مسأله 750: اگر انسان به اندازه اى وقت دارد كه مى تواند وضو بگيرد يا غسل كند و نماز را بدون كارهاى مستحب آن، مانند اقامه و قنوت بخواند، بايد غسل كند يا وضو بگيرد و نماز را بدون كارهاى مستحب بجا آورد، بلكه اگر براى سوره نيز وقت ندارد بايد غسل كند، يا وضو بگيرد و نماز را بدون سوره بخواند.

 

چيزهايى كه تيمّم بر آن صحيح است

مسأله 751: تيمّم بر خاك، ريگ، كلوخ و سنگ صحيح است و اگر خاك ممكن باشد بهتر است بر چيز ديگر تيمّم نكند و اگر خاك نباشد، بر ريگ و اگر ريگ نباشد، بر كلوخ و چنانچه كلوخ نباشد، بر سنگ تيمّم نمايد.

 

مسأله 752: تيمّم بر سنگ گچ، سنگ آهك و گچ پخته صحيح است، ولى بر سنگ معدن، مانند سنگ عقيق، تيمّم باطل مى باشد.

 

مسأله 753: اگر خاك، ريگ، كلوخ و سنگ پيدا نشود، بايد بر گرد و غبارى كه در فرش، لباس و مانند آن است تيمّم نمايد و چنانچه گرد پيدا نشود، بايد بر گِل تيمّم كند و اگر گِل پيدا نشود، واجب است كه نماز را بدون تيمّم بخواند و بنابر احتياط مستحب بعد قضاى آن را بجا آورد.

 

مسأله 754: اگر بتواند با تكاندن فرش و مانند آن، خاك تهيّه كند، تيمّم بر گَرد و غبار باطل است و اگر بتواند گِل را خشك كند و از آن خاك تهيّه نمايد، تيمّم بر گِل باطل مى باشد.

 

مسأله 755: كسى كه آب ندارد، اگر برف يا يخ داشته باشد، چنانچه ممكن است - بدون ضرر و حرج - بايد آن را آب كند و با آن وضو بگيرد، يا غسل نمايد ولو مثل روغن مالى باشد و اگر ممكن نيست و چيزى كه تيمّم بر آن صحيح است ندارد، لازم نيست با برف يا يخ، اعضاى وضو يا غسل را نمناك كند. يا بر يخ يا برف تيمّم نمايد، ولى در صورت اخير نمازى را كه بدون وضو يا غسل و تيمّم ( فاقد الطهورَيْن ) خوانده بنابر احتياط مستحب قضا كند.

 

مسأله 756: اگر با خاك و ريگ، چيزى مانند كاه كه تيمّم بر آن باطل است مخلوط شود، نمى توان بر آن تيمّم كند، ولى اگر آن چيز به اندازه اى كم باشد كه در خاك يا ريگ، از بين رفته حساب شود، تيمّم بر آن خاك و ريگ صحيح است.

 

مسأله 757: اگر چيزى ندارد كه بر آن تيمّم كند، چنانچه ممكن است و ضررى يا حرجى نباشد بايد با خريدن و مانند آن تهيّه نمايد.

 

مسأله 758: تيمّم بر ديوارى كه از گل ساخته شده صحيح است. و بنابر احتياط مستحب با بودن زمين يا خاك خشك، بر زمين يا خاك نمناك تيمّم نكند.

 

مسأله 759: چيزى كه بر آن تيمّم مى كند، بايد پاك باشد و اگر چيز پاكى كه تيمّم بر آن صحيح است نباشد، بايد نماز را بجا آورد و بنابر احتياط مستحب آن را قضا كند.

 

مسأله 760: اگر يقين داشته باشد كه تيمّم بر چيزى صحيح است و بر آن تيمّم نمايد و بعد بفهمد تيمّم بر آن باطل بوده، نمازهايى را كه با آن تيمّم خوانده، بايد دوباره بخواند.

 

مسأله 761: بايد چيزى كه بر آن تيمّم مى كند و مكان آن چيز، غصبى نباشد، پس اگر بر خاك غصبى تيمّم كند، يا خاكى را كه مال خود اوست بى اجازه در ملك ديگرى بگذارد و بر آن تيمّم نمايد تيمّم باطل مى باشد.

 

مسأله 762: تيمّم در فضاى غصبى باطل است، پس اگر در ملك خود، دستها را بر زمين بزند و بى اجازه داخل ملك ديگرى شود و دستها را بر پيشانى بكشد، تيمّم باطل مى باشد.

 

مسأله 763: تيمّم بر چيز غصبى، يا در فضاى غصبى و يا بر چيزى كه در ملك غصبى است، در صورتى باطل است كه انسان بداند غصب است و عمداً تيمّم كند، امّا اگر نداند يا فراموش كرده باشد، تيمّم او صحيح است، ولى اگر چيزى را خودش غصب كند و فراموش نمايد غصب كرده و بر آن تيمّم كند، يا ملكى را غصب نمايد و فراموش كند غصب كرده و چيزى را كه بر آن تيمّم مى كند در آن ملك بگذارد و يا در فضاى آن ملك تيمّم نمايد، بنابر احتياط به آن تيمّم اكتفا نكند و اگر نماز خوانده دوباره بخواند.

 

مسأله 764: كسى كه در جاى غصبى زندانى است، لازم است نماز بخواند و اگر يقين دارد آب يا خاك او نيز غصبى است، بدون وضو يا تيمّم نماز بخواند و بنابر احتياط قضا نمايد.

 

مسأله 765: مستحب است چيزى كه بر آن تيمّم مى كند، گردى داشته باشد كه بر دست بماند. و بعد از زدن دست بر آن، مستحب است، دست را بتكاند تا گرد آن بريزد.

 

مسأله 766: تيمّم بر زمين گود، خاك جاده و زمين شوره زار كه نمك، روى آن را نگرفته مكروه است، امّا اگر نمك روى آن را گرفته باشد باطل است.

 

كيفيت تيمّم بدل از وضو

مسأله 767: در تيمّم بدل از وضو، چهار چيز واجب است. اوّل: نيّت. دوم: زدن كف دو دست باهم، بر چيزى كه تيمّم بر آن صحيح است. سوم: كشيدن كف هر دو دست به تمام پيشانى و دو طرف آن، از جايى كه مو مى رويد تا ابروها و بالاى بينى و بنابر احتياط دستها را بر روى ابروها نيز بكشد. چهارم: كشيدن كف دست چپ، به تمام پشت دست راست و بعد از آن، كشيدن كف دست راست به تمام پشت دست چپ، از مچ تا سر انگشتان.

 

كيفيت تيمّم بدل از غسل

مسأله 768: در تيمّم بدل از غسل، بعد از نيّت به دستورى كه در مسأله پيش گفته شد، دستها را بر زمين بزند و به پيشانى و دستها بكشد و بنابر احتياط مستحب يك مرتبه ديگر دستها را بر زمين بزند و به پشت دستها بكشد. و بهتر است تيمّم، چه بدل از وضو باشد، چه بدل از غسل، به اين ترتيب انجام شود: يك مرتبه دستها را بر زمين بزند و به پيشانى و پشت دستها بكشد و يك مرتبه ديگر نيز بر زمين بزند و پشت دستها را مسح نمايد.

 

مسائل متفرّقه تيمّم

مسأله 769: اگر مختصرى از پيشانى و پشت دست ها را مسح نكند تيمّم باطل است، از روى عمد باشد، يا مسأله را نداند و يا فراموش كرده باشد، ولى دقّت زياد، لازم نيست و همين كه بگويند تمام پيشانى و پشت دستها، مسح شده كافى است.

 

مسأله 770: براى آنكه يقين كند تمام پشت دست را مسح كرده، بايد مقدارى بالاتر از مچ را مسح نمايد، ولى مسح بين انگشتان لازم نيست.

 

مسأله 771: پيشانى و پشت دستها را، بايد از بالا به پايين مسح نمايد و كارهاى تيمّم را بايد پشت سرهم، بجا آورد و اگر بين آن به قدرى فاصله دهد كه نگويند تيمّم مى كند، باطل است.

 

مسأله 772: در هنگام نيّت، بايد معيّن كند كه تيمّم او بدل از غسل است يا بدل از وضو و اگر بدل از غسل باشد، بايد آن غسل را معيّن نمايد و چنانچه اشتباهاً به جاى بدل از وضو، بدل از غسل يا به جاى بدل از غسل، بدل از وضو نيّت كند، يا مثلا در تيمّم بدل از غسل جنابت، بدل از غسل مسّ ميّت، نيّت نمايد، اگر بر وجه تقييد نباشد، تيمّم او صحيح است.

 

مسأله 773: در تيمّم بايد پيشانى، كف دستها و پشت دستها پاك باشد و اگر كف دست، نجس باشد و نتواند آن را آب بكشد، تيمّم با كفِ دستِ نجس كافى است، مگر آنكه نجاست آن به چيزى كه بر آن تيمّم مى كند، سرايت كند و خشك كردن آن نيز ممكن نباشد، در اين صورت بايد با پشت دست تيمّم نمايد.

 

مسأله 774: انسان بايد براى تيمّم، انگشتر را از دست بيرون آورد. و اگر در پيشانى، يا پشت دستها و يا در كف دستها مانعى باشد، مثلا چيزى به آن چسبيده است، بايد بر طرف نمايد.

 

مسأله 775: اگر پيشانى يا پشت دستها زخم است و پارچه يا چيز ديگرى را كه بر آن بسته، نمى تواند باز كند، بايد دست را روى آن بكشد و همچنين اگر كف دست زخم باشد و پارچه يا چيز ديگرى را كه بر آن بسته نتواند باز كند، بايد دست را با همان پارچه بر چيزى كه تيمّم بر آن صحيح است بزند و به پيشانى و پشت دستها بكشد.

 

مسأله 776: اگر پيشانى و پشت دستها مو داشته باشد اشكال ندارد، ولى اگر موى سر، روى پيشانى آمده باشد، بايد آن را كنار بزند.

 

مسأله 777: اگر احتمال دهد در پيشانى و كف دستها، يا پشت دستها مانعى هست، چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد، بايد جستجو نمايد تا مطمئن شود مانعى نيست.

 

مسأله 778: اگر وظيفه او تيمّم است و نمى تواند تيمّم كند، بايد نايب بگيرد. و كسى كه نايب مى شود بايد او را با دست خود او، تيمّم دهد و اگر ممكن نباشد، نه به زدن دست و نه به گذاردن آن، بايد نايب دست خود را بر چيزى كه تيمّم بر آن صحيح است بزند و به پيشانى و پشت دستهاى او بكشد.

 

مسأله 779: اگر در بين تيمّم، شك كند قسمتى از آن را فراموش كرده يا نه، بايد آن قسمت را با آنچه بعد از آن است بجا آورد.

 

مسأله 780: اگر بعد از مسح دست چپ، شك كند درست تيمّم كرده يا نه، تيمّم او صحيح است.

 

مسأله 781: كسى كه وظيفه اش تيمّم است، نمى تواند پيش از وقت نماز، براى نماز تيمّم كند، ولى اگر براى كار واجب ديگرى يا امر مستحبى تيمّم كند و تا وقت نماز، عذر او باقى باشد، مى تواند با همان تيمّم نماز بخواند.

 

مسأله 782: كسى كه وظيفه اش تيمّم است، اگر بداند تا آخر وقت، عذر او باقى مى ماند، در وسعت وقت مى تواند با تيمّم نماز بخواند، ولى اگر بداند تا آخر وقت عذر او برطرف مى شود، بايد صبر كند و با وضو يا غسل، نماز بخواند و نيز اگر اميد دارد عذرش برطرف شود، بنابر احتياط بايد صبر كند و با وضو يا غسل نماز بخواند و يا در تنگى وقت با تيمّم نماز را بجا آورد.

 

مسأله 783: كسى كه نمى تواند وضو بگيرد يا غسل كند، اگر احتمال ندهد عذرش به زودى برطرف شود، مى تواند نمازهاى قضاى خود را با تيمّم بخواند، ولى اگر احتمال دهد به زودى عذر او برطرف شود، خواندن نماز قضا براى او، اشكال دارد.

 

مسأله 784: كسى كه نمى تواند وضو بگيرد يا غسل كند، جايز است نمازهاى مستحب مانند نافله هاى شبانه روز را كه وقت معيّن دارد با تيمّم بخواند، ولى اگر احتمال دهد تا آخر وقت آنها، عذر او برطرف مى شود، بنابر احتياط آنها را در اوّل وقتشان بجا نياورد.

 

مسأله 785: كسى كه بايد بدل از غسل، تيمّم نمايد، اگر بعد از تيمّم حَدَث اصغرى از او سرزند، مثلا بول كند، براى نمازهايش وضو كفايت مى كند و بنابر احتياط مستحب، دوباره بدل از غسل تيمّم كند.

 

مسأله 786: اگر به جهت نداشتن آب، يا عذر ديگرى تيمّم كند، بعد از برطرف شدن عذر، تيمّم او باطل مى شود.

 

مسأله 787: چيزهايى كه وضو را باطل مى كند، تيمّم بدل از وضو را نيز، باطل مى كند و چيزهايى كه غسل را باطل مى نمايد، تيمّم بدل از غسل را نيز، باطل مى نمايد.

 

مسأله 788: كسى كه نمى تواند غسل كند، اگر چند غسل بر او واجب باشد، يك تيمّم كافى است.

 

مسأله 789: كسى كه نمى تواند غسل كند، اگر بخواهد عملى انجام دهد كه براى آن غسل واجب است، بايد بدل از غسل تيمّم نمايد و اگر نتواند وضو بگيرد و بخواهد عملى انجام دهد كه براى آن وضو واجب است، بايد بدل از وضو تيمّم نمايد.

 

مسأله 790: اگر بدل از غسل جنابت تيمّم كند، لازم نيست براى نماز وضو بگيرد، ولى اگر بدل از غسلهاى ديگر تيمّم كند، بايد وضو بگيرد و اگر نتواند وضو بگيرد، بايد تيمّم ديگرى نيز، بدل از وضو بنمايد.

 

مسأله 791: اگر بدل از غسل، تيمّم نمايد و بعد كارى كند كه وضو را باطل مى كند، چنانچه براى نمازهاى بعد، نتواند غسل كند بايد وضو بگيرد و بنابر احتياط مستحب، بدل از غسل نيز تيمّم بنمايد و اگر نمى تواند وضو بگيرد دو تيمّم كند يكى بدل از غسل - بنابر احتياط مستحب - و ديگرى بدل از وضو، ولى اگر تيمّم او بدل از غسل جنابت باشد، چنانچه يك تيمّم نمايد، به قصد انجام آنچه تكليف اوست، كافى است. و بنابر اقوى، تيمّم بدل از وضو مى باشد.

 

مسأله 792: كسى كه وظيفه اش تيمّم است، اگر براى كارى تيمّم كند، تا وقتى تيمّم و عذر او باقى است، كارهاى ديگرى كه بايد با وضو يا غسل انجام دهد، مى تواند بجا آورد، ولى اگر عذرش تنگى وقت بوده، فقط كارى را كه براى آن تيمّم نموده، مى تواند انجام دهد و همچنين اگر براى خوابيدن، يا با وجود آب، براى نماز ميّت تيمّم كرده باشد.

 

مسأله 793: در چند مورد، مستحب است نمازهايى را كه با تيمّم خوانده، دوباره بخواند، اوّل: از استعمال آب ترس ضرر داشته و عمداً خود را جنب كرده و با تيمّم نماز خوانده باشد. دوم: مى دانسته يا گمان داشته كه آب پيدا نمى كند و عمداً خود را جُنُب كرده و با تيمّم نماز خوانده است. سوم: از ترس شلوغى جمعيت و نرسيدن به نماز جمعه، آن را با تيمّم خوانده است.

 

مسأله 794: در چند مورد، بنابر احتياط مستحب نمازى را كه با تيمّم خوانده، دوباره بخواند، اوّل: عمداً تا آخر وقت، در جستجوى آب نرود و با تيمّم نماز بخواند و بعد بفهمد در صورت جستجو، آب پيدا مى كرد. دوم: عمداً نماز را تأخير انداخته و در آخر وقت، با تيمّم نماز خوانده است. سوم: مى دانسته يا گمان داشته كه آب پيدا نمى شود و آبى را كه داشته ريخته است.