صفحه اول  اخبار اندیشه آخرین استفتائات آثار فقهی مرجع استخاره تماس با ما درباره ما
مرجع ما پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه http://marjaema.com
مطالب مهم
تبلیغات
اخبار
اوقات شرعی
اخبار حوزه و دانشگاه
» تأکید نماینده مجلس بر اجرای قوانین حوزه زنان
» گزارش تصویری از مراسم عزاداری و سوگواری شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
» پیکر آیت الله موسوی اردبیلی در حرم مطهر حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد
» بیانیه حضرت آیت الله مکارم شیرازی در پی حکم اخیر شیخ الازهر: کشتار غیر مسلمین در هر کجای دنیا شدیداً محکوم است
صفحه اول  >> آثار فقهی >>
مرجع ما | آثار فقهی
فهرست:
فصل اول
موضوع: کتب استفتائی
مرجع: حضرت آیت الله العظمی موسوی اردبیلی

فصل اول:

نقش اخلاق در زندگى

 

در مبحث سخنى با خوانندگان گفته شد كه يكى از مراحل وجودى انسان مرحله احساسات و عواطف و اميال و غرائز اوست؛ اين مرحله مربوط به روح و جان بوده و كانون آن قلب انسان مى‏باشد. در روح آدمى عشق و محبت و نوع‏دوستى و همچنين در نقطه مقابل آن كينه و غضب و خودخواهى وجود دارد كه هر كدام از اينها به تنهايى براى انسان مضر و خطرناك است و به همين جهت او نيازمند اهرمى است تا بدان وسيله صفات روحى خويش را تعادل بخشيده و در زندگى راه وسط را بپيمايد. اينجاست كه پاى «علم اخلاق و تهذيب نفس» به وسط كشيده مى‏شود؛ از قرآن مجيد استفاده مى‏شود كه يكى از اهداف بزرگ انبياء بعد از تلاوت آيات الهى بر مردم، تزكيه و پاك كردن روح آنها و رشد و نموّ دادن ملكات وفضيلت‏هاى انسانى در وجود آنها بوده است(1)؛ آنها گلهاى فضيلت را بر شاخسار وجود انسان‏ها آشكار ساخته و انواع صفات زشت را كه همانند غبارى بر دامن آنها نشسته بود برطرف مى‏كردند. از پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم نقل



--------------------------------------------------------------------------------

1 ـ سوره بقره(2): آيه129.

(113)

 
شده كه فرمودند: «من به پيامبرى مبعوث شدم تا فضائل اخلاقى را تكامل شده كه فرمودند: «من به پيامبرى مبعوث شدم تا فضائل اخلاقى را تكامل بخشيده و به نقطه اوج خود برسانم.»(1)

بديهى است كه اين هدف بزرگ و آرمان بلند حاصل نمى‏گردد مگر اين كه در انسان آمادگى و استعداد حركت به سوى كمال و پاكسازى دل مهيا گردد، زيرا شخص لجوج و خودخواه كه آسايش خود را در اطاعت از خواهش‏هاى نفسانى مى‏داند توفيق پيمودن راه معنويت را پيدا نخواهد كرد. پس چه خوب است تا فرصت از دست نرفته به فكر اصلاح خويش برآييم و تمام اعضاء و جوارح خويش را از سلطه نفس اماره بيرون كشيده و تحت سلطه عقل در آوريم، گوش و چشم و زبان و شكم و شهوت و بالاتر از همه فكر و ذهن خود را از آلوده شدن به گناهان دور نموده و با ممارست و تمرين آنها را به تبعيت و همراهى عقل در انجام امور نيك سوق دهيم، چرا كه انسان در ابتداى زندگى همانند فلز گداخته و مذابى است كه در هر ظرفى ريخته شود به شكل همان قالب و ظرف در مى‏آيد، به اين معنى كه صفات آدمى در كودكى قابل تغيير است؛ ولى هرچه از عمر او مى‏گذرد اخلاق و صفات در وجودش رسوخ پيدا كرده و محكم مى‏شود، همانگونه كه آن فلز گداخته پس از مدتى كه در قالب ماند و سرد شد سفت و سخت گشته و ديگر نمى‏توان شكل و حالت آن را به راحتى تغيير داد. حال اگر خُلق و خويى كه انسان با آن هماهنگ گشته است از ملكات و فضائل انسانى باشد، احتمال انحراف او از مسير مستقيم بسيار بعيد است؛ ولى اگر خصلت‏هاى حيوانى وناپسند در او استحكام


--------------------------------------------------------------------------------

1 ـ بحارالانوار،ج16،ص210 ـ السنن الكبرى،ج10،ص192.

(114)

 
پيدا كرد، مشكل مى‏توان او را به راه درست هدايت نمود، و به قول سعدى شيرازى رحمه‏الله :

هر كه در خُرديش ادب نكنند  در بزرگى فلاح(1) ازو برخاست 
چوبِ تر را چنان كه خواهى پيچ نشود خشك، جز به آتشْ راست(2) 

مثالى كه در كلام سعدى آمده اين است كه يك تكه چوبى كه تازه از درخت جدا شده به‏راحتى خم مى‏شود و براى هر كارى مناسب است، اما پس از مدتى كه آن چوب خشك گرديد فقط به كمك آتش و حرارت دادن به آن چوب مى‏توان آن را تغيير شكل داد. پس ما بايد از هم اكنون كه خُلق و خوهاى ناپسند در وجودمان ريشه ندوانيده، بكوشيم تا روح و روان خويش را اصلاح نماييم.

 


جايگاه امور اخلاقى و تربيتى

انسان در هر شرايط و هر زمان نيازمند امور اخلاقى و تربيتى است؛ حتى در جامعه امروزى كه صنعت و دانش مادى رشد و ترقى زيادى نموده است، مسائل اخلاقى جايگاه خويش را از دست نداده، بلكه نياز بيشترى به بيان آنها وجود دارد؛ چرا كه دانش و صنعت هرچه هم قوى باشد، اگر وجدان و تعهد و انسانيت در كنارش نباشد ثمره‏اى جز بمب شيميايى و اتمى و نوترونى براى نابودى انسان‏هاى بيگناه به همراه نخواهد داشت. چو دزدى با چراغ آيد گُزيده‏تر بَرَد كالا(3)


--------------------------------------------------------------------------------

1 ـ رستگارى و خوشبختى.

2 ـ سعدى،گلستان،باب هفتم در تأثير تربيت،ص230،حكايت3.

3 ـ سنايى غزنوى،ديوان اشعار،قصايد.

(115)

 
هر يك از ما بايد بياموزد كه طرز برخوردش با خانواده، دوستان و افراد جامعه خويش چگونه باشد؛ اخلاق نيكو در تمام مراحل زندگى به آدمى زيبايى و كرامت مى‏بخشد. خداوند حكيم در قرآن كريم در مقام مدح و ستايش پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم مى‏فرمايد: «وَإنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظيم»(1) يعنى: و به درستى اى پيامبر كه تو داراى اخلاق فوق‏العاده‏اى هستى.

و به راستى آنچه باعث پيشرفت دين اسلام گرديد رفتار پسنديده اين پيامبر بزرگ و پيروان راستينش بود؛ او اهل گذشت و جوانمردى بود، پرخاشگر و طلبكار از امت خويش نبود، با ديگران شوخى مى‏كرد و ديگران نيز جرأت اظهارنظر و حتى شوخى با وى را داشتند.

نقل مى‏كنند فردى بيابان‏نشين گه‏گاهى خدمت پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم مى‏رسيد و هديه‏اى به حضرت عطا مى‏نمود، وقتى پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم آن هديه را مى‏گرفت بلافاصله آن مرد به حضرت مى‏گفت: خوب پول هديه ما را بدهيد، و ايشان از سخن اين اعرابى خندان مى‏شد؛ پس از رفتن آن فرد هرگاه حضرت دچار اندوه و ناراحتى مى‏گرديدند مى‏فرمودند: اى كاش آن باديه‏نشين دوباره سراغ ما مى‏آمد.

به چند سخن از سخنان حكيمانه پيشوايان دين در اين باره توجه نماييد:

1 ـ پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم : «آن گونه كه سركه عسل را خراب مى‏كند، اخلاق بد در عمل اثر گذاشته و آن را فاسد مى‏كند.»(2)


--------------------------------------------------------------------------------

1 ـ سوره قلم(68): آيه4.

2 ـ وسائل الشيعه،ج12،ص152،حديث18.

(116)

 
2 ـ امام حسن مجتبى عليه‏السلام : «به درستى كه بهترين خوبى‏ها اخلاق نيكو است.»(1)

3 ـ امام صادق عليه‏السلام : «خلق نيكو خطاهاى انسان را ذوب مى‏نمايد آن گونه كه حرارت خورشيد يخ را ذوب مى‏نمايد.»(2)

پرسش: آيا منظور از اين كه گفته مى‏شود يك مسلمان بايد داراى اخلاق نيك باشد اين است كه او بايد هميشه خندان باشد؟

پاسخ: داشتن اخلاق نيكو به اين معناست كه انسان در برخورد با ديگران زيباترين و مناسبترين روش را به كار گيرد؛ رعايت ادب، گذشت و مهربانى، گفتار خوش، دورى از هر گونه تكبر و غرور، خيرخواهى ديگران، احترام به بزرگان و پدر و مادر و استاد همه در معناى اخلاق نيكو نهفته است. البته ناگفته نماند كه شاد بودن و ديگران را شاد نمودن و زدودن غم از سينه ديگران يكى از صفات انسان‏هاى مؤمن است. انسان مؤمن شاديش را در صورت و سيمايش ظاهر مى‏كند و غمهاى خود را در سينه نگه مى‏دارد تا ديگران دچار غم و اندوه نگردند، اما هيچ گاه به خاطر شاد كردن ديگران و خنداندن آنها كسى را تحقير و سبك نمى‏كند و با رنجاندن دلى باعث خوشحالى فرد ديگرى نمى‏گردد.


--------------------------------------------------------------------------------

1 ـ همان،ص153،حديث26.

2 ـ همان،ص149،حديث6.

(117)