موضوع: کتب استفتائی
مرجع: حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی
احكام خوردنىها و آشاميدنىها
«مسأله 3223» خوردن گوشت پرندهاى كه مثل شاهين چنگال دارد، حرام است و احتياط واجب ترك خوردن گوشت پرستو و هُدهُد است.
«مسأله 3224» از حيوانات دريايى، ماهى پولكدار حلال است، اگرچه پولكهاى آن هنگام صيد يا به واسطه عوارض ديگرى ريخته باشد، همان گونه كه برخى از ماهىها تنها پولكهاى اطراف گوش آنها نمايان است و ماهى بدون پولك حرام است، همچنان كه ساير حيوانات دريايى نظير نهنگ، خرچنگ و قورباغه نيز حرام مىباشند، البته مِيگو (روبيان) نيز جزء حيوانات دريايى حلال گوشت است.
«مسأله 3225» از چهارپايان اهلى، گوشت شتر، گاو و گوسفند حلال است و اگر كسى با آنها وَطى كند ـ يعنى نزديكى نمايد ـ خوردن گوشت و آشاميدن شير آنها حرام مىشود و ادرار و سرگين آنها نيز بنابر احتياط نجس است و بايد بدون آن كه تأخير بيفتد آن حيوان را بكشند و بسوزانند و كسى كه با آن وطى كرده پول آن را به صاحبش بدهد، بلكه اگر با چهارپاى ديگرى هم نزديكى كند، شير آن حرام مىشود.
«مسأله 3226» خوردن گوشت اسب، قاطر و الاغ مكروه است و اگر كسى با آنها نزديكى نمايد، حرام مىشوند و بايد آنها را از شهر بيرون ببرند و در جاى ديگر بفروشند.
«مسأله 3227» از چهارپايان وحشى، گوشت آهو، گوزن، گاو وحشى، قوچ، بز كوهى و گورخر حلال است.
«مسأله 3228» اگر چيزى را كه روح دارد از بدن حيوان زنده جدا نمايند، مثلاً
(612)
دنبه يا مقدارى گوشت از گوسفند زنده ببُرند، نجس و حرام مىباشد.
«مسأله 3229» خوردن پانزده چيز از حيوانات حلال گوشت، حرام است:
1 ـ خون 2 ـ فَضله (مدفوع) 3 ـ نَرِى 4 ـ فَرْج 5 ـ بچّهدان 6 ـ غُدد كه آن را دُشْوِل مىگويند 7 ـ تخم كه آن را دُنْبلان مىگويند 8 ـ غدهاى كه در مغز كلّه است و به شكل نخود مىباشد 9 ـ مغز حرام كه در ميان تيره پشت است 10 ـ پِى كه در دو طرف تيره پشت است 11 ـ زهرهدان 12 ـ سَپُرز (طَحال) 13 ـ ادراردان (مثانه) 14 ـ عدسى و سياهى چشم 15 ـ چيزى كه در ميان سُم است و به آن «ذات الاشاجع» مىگويند.
«مسأله 3230» خوردن سرگين و آب دماغ حرام است و احتياط واجب آن است كه از خوردن ادرار در غير شتر و از خوردن چيزهاى خبيث ديگر كه طبيعت انسان از آن متنفّر است اجتناب كنند، ولى اگر چيزهاى خبيث پاك باشد و مقدارى از آن به گونهاى با چيز حلال مخلوط شود كه عرفا مستهلك بوده و به حساب نيايد، خوردن آن اشكال ندارد.
«مسأله 3231» خوردن كمى از تربت حضرت سيدالشهداء عليهالسلام براى شفا و خوردن گِل داغستان و گِل اَرمنى براى معالجه، اگر علاج منحصر به خوردن آنها باشد، اشكال ندارد.
«مسأله 3232» فرو بردن آب بينى و خلط سينه كه در دهان آمده حرام نيست و نيز فرو بردن غذايى كه هنگام خلال كردن، از لاى دندان بيرون مىآيد، اگر طبيعت انسان از آن متنفّر نباشد، اشكال ندارد.
«مسأله 3233» تخم ماهى حلال گوشت (خاويار) ـ هرچند نرم و لَزِج باشد ـ حلال است و تخم ماهى حرام گوشت ـ هرچند سفت و خشن باشد ـ حرام مىباشد و اگر در موردى مشتبه شود كه از قبيل حلال است يا حرام، بنابر احتياط اگر لَزِج و نرم باشد، از مصرف آن خوددارى شود و اگر سفت و زبر باشد، خوردن آن حلال است.
«مسأله 3234» خوردن گوشت و شير حيوان نجس العين ـ سگ و خوك ـ و حيوانات درندهاى كه معمولاً نيش و چنگال دارند، مانند شير، پلنگ، يوزپلنگ، گرگ، كفتار، شغال، روباه و گربه و نيز حيواناتى كه مسخ شدهاند، مانند فيل، خرس، بوزينه و
(613)
و خرگوش، حرام مىباشد.
«مسأله 3235» خوردن گوشت جانوران ريز و خزندگان و انواع حشرات مانند موش، مار، سوسمار، مارمولك، خرچنگ، عقرب، سوسك، زنبور، مورچه، مگس، پشه، شبپره و انواع كرمها حرام است.
«مسأله 3236» معمولاً پرندگان حلال گوشت از حرام گوشت به دو راه شناخته مىشوند:
اوّل: اين كه هنگام پرواز، بال زدن آنها بيشتر از بال نزدن آنها باشد، پس آن دسته كه بال زدن آنها بيشتر است، حلالند و آن دسته كه بيشتر بال را نگه مىدارند، حرام مىباشند.
دوم: آن دسته كه سنگدان يا چينهدان يا انگشت جدايى مانند شست انسان دارند حلال و آن دسته كه اينها را ندارند حرام مىباشند.
«مسأله 3237» تخمِ پرندگان حلال گوشت، حلال و تخمِ پرندگان حرام گوشت، حرام است و اگر بين حلال و حرام مشتبه شود، تخمهايى كه دو طرف آن مساوى باشد، حرام است و تخمهايى كه يك طرف آن باريكتر باشد، حلال است.
«مسأله 3238» حيوان اهلىِ حلال گوشت به يكى از سه راه حرام گوشت مىشود:
اوّل: اين كه «جَلاّل» باشد، يعنى به خوردن مدفوع انسان عادت كرده باشد كه در اين صورت گوشت، تخم و شير آن حرام و بنابر احتياط ادرار و مدفوع آن نجس مىباشد.
دوم: اين كه انسان با حيوان چهارپا نزديكى كند كه در اين صورت گوشت و شير آن حرام مىشود و بنابر احتياط واجب، ادرار و مدفوع آن نيز نجس است و همچنين بنابر احتياط واجب، نسل آن نيز كه پس از وطى متولد مىشود، حرام است، گرچه قبل از وطى در شكم او موجود باشد.
سوم: برّه و بزغاله كه از شير خوك بخورد تا رشد كند و گوشت آن محكم شود كه در اين حالت گوشت و شير و نسل آنها حرام مىشود و بنابر احتياط واجب ادرار و مدفوع آنها نيز نجس است.
(614)
«مسأله 3239» حيوانى كه با آن نزديكى شده اگر با حيوانات ديگر مخلوط و مشتبه شده باشد، بايد از راه قرعه آن را تعيين نمايند، بدين گونه كه اوّل گله را دو نصف مىكنند و پس از قرعه آن نصف را كه مشخّص شده باز دو نصف مىكنند تا بالاخره آن حيوان مشخّص شود.
«مسأله 3240» خوردن، آشاميدن، تزريق و يا استعمال چيزى كه براى جسم يا روح انسان ضرر قابل توجّه دارد، حرام است، ولى اگر در موردى به نظر پزشك متخصّص و مطمئن درمان بيمارى منحصر به آن باشد، در حدّ ضرورت اشكال ندارد.
«مسأله 3241» آشاميدن شراب، حرام و در بعضى از اخبار بزرگترين گناه شمرده شده است و اگر كسى آن را حلال بداند، در صورتى كه متوجّه باشد كه لازمه حلال دانستن آن تكذيب خدا و پيامبر صلىاللهعليهوآلهوسلم مىباشد كافر است. از حضرت امام جعفر صادق عليهالسلام روايت شده است كه فرمودند: «شراب ريشه بدىها و منشأ گناهان است و كسى كه شراب مىخورد، عقل خود را از دست مىدهد و در آن هنگام خدا را نمىشناسد و از هيچ گناهى باك ندارد و احترام هيچ كس را نگه نمىدارد و حقّ خويشان نزديك را رعايت نمىكند و از زشتىهاى آشكار رو نمىگرداند»(1)ونيز از ايشان نقل شده است كه فرمودهاند: «هركس جرعهاى از شراب را بنوشد، خداوند تعالى وملائكه و پيامبران و تمام مؤمنين او را لعن مىنمايند، و اگر به قدرى از آن بنوشد كه مست گردد روح ايمان از بدن وى خارج مىگردد و روح پست و خبيثى كه از رحمت خدا به دور است در بدنش جايگزين مىگردد.»(2) و روايت شده كه در روز قيامت شرابخوار را مىآورند در حالى كه روى او سياه است و زبان از دهانش بيرون آمده و آب دهانش به روى سينهاش مىريزد و فرياد تشنگى او بلند است.(3)
«مسأله 3242» سر سفرهاى كه در آن شراب مىخورند، اگر انسان يكى از آنان حساب شود، بنابر احتياط واجب نبايد نشست و غذا خوردن از آن سفره حرام است.
--------------------------------------------------------------------------------
1 ـ وسائل الشيعة، چاپ آل البيت، باب 13 از «أبواب الأشربة المحرّمة»،ح11،ج25،ص317.
2 ـ فروع كافى، كتاب الاشربة، «باب شارب الخمر»،ح16،ج6،ص399.
3 ـ ر.ك: همان، ح3 و 8،ص396 و 397.
(615)
«مسأله 3243» بر هر مسلمان واجب است مسلمان ديگرى را كه نزديك است از گرسنگى يا تشنگى بميرد، نان و آب داده و او را از مرگ نجات دهد.
«مسأله 3244» كسى كه بر اثر گرسنگى يا تشنگى به حدّ اضطرار رسيده و چيز حلال به دست نمىآورد، مىتواند به حدّى كه خطر را از خود دفع نمايد، از چيز حرام بخورد يا بياشامد و اگر ناچار شود از مال شخص ديگرى بخورد بايد عوض آن را بدهد.
«مسأله 3245» خوردن و آشاميدن از منزل يا باغ بستگان نزديك انسان مانند پدر، مادر، فرزند، همسر، برادر، خواهر، عمو، عمّه، دايى، خاله و نيز دوستان و كسى كه منزل و كار خود را به انسان محوّل نموده است، در صورتى كه اطمينان يا گمان به راضى نبودن آنان نداشته باشد، جايز است.