موضوع: کتب استفتائی
مرجع: حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی
مسائل متفرّقه زكات
«مسأله 2085» پس از رسيدن وقت وجوب پرداخت زكات، انسان بايد زكات را به فقير بدهد و يا آن را از مال خود جدا كند و بعد از جدا كردن زكات، لازم نيست فورا آن را به مستحق بدهد؛ ولى اگر به كسى كه مىشود زكات داد، دسترسى داشته باشد، احتياط واجب آن است كه پرداختن زكات را تأخير نيندازد، اما بعد از جدا كردن اگر منتظر فقير معيّنى باشد يا بخواهد به فقيرى بدهد كه از جهتى برترى دارد، مىتواند زكات را به انتظار او ـ هرچند تا چند ماه ـ نگهدارد.
«مسأله 2086» كسى كه مىتواند زكات را به مستحق برساند، اگرندهد و زكات از بين برود، بايد عوض آن را بدهد، مگر اين كه به خاطر غرض صحيحى پرداخت آن را به تأخير انداخته باشد.
«مسأله 2087» كسى كه مىتواند زكات را به مستحق برساند، اگر زكات را ندهد و از بين برود، چنانچه در دادن زكات، به قدرى تأخير نكرده باشد كه عرفا بگويند: «فورا نداده است»، مثلاً دو سه ساعت تأخير انداخته و در همان دو سه ساعت تلف شده باشد، در صورتى كه مستحق حاضر نبوده، چيزى بر او واجب نيست و اگر مستحق حاضر بوده، بنابر احتياط واجب بايد عوض آن را بدهد، مگر اين كه به خاطر غرض صحيحى پرداخت آن را به تأخير انداخته باشد.
(375)
«مسأله 2088» اگر حاكم شرع جامعالشرايط حكم به گرفتن زكات نمايد، بر بدهكارانِ زكات واجب است زكات را به او بپردازند، هرچند مقلّد او نباشند و با رسيدن زكات به دست او، بر عهده بدهكاران چيزى نخواهد بود.
«مسأله 2089» اگر زكات را از خودِ مال كنار بگذارد، مىتواند در بقيّه آن تصرّف كند و اگر قيمت آن را كنار بگذارد، مىتواند در تمام مال تصرّف نمايد.
«مسأله 2090» انسان نمىتواند زكاتى را كه كنار گذاشته، براى خود بردارد و چيز ديگرى به جاى آن بگذارد.
«مسأله 2091» اگر از زكاتى كه كنار گذاشته منفعتى ببرد، مثلاً گوسفندى كه براى زكات گذاشته برّه بياورد، مال مستحقّين زكات است.
«مسأله 2092» با عين مالى كه براى زكات كنار گذاشته، نمىتواند براى خودش تجارت كند و اگر با اجازه حاكم شرع براى مصلحتِ زكات تجارت كند، اشكال ندارد ولى نفع آن مال مستحقين زكات است.
«مسأله 2093» اگر پيش از آن كه زكات بر او واجب شود، چيزى بابت زكات به فقير بدهد، زكات حساب نمىشود، ولى بعد از آن كه زكات بر او واجب شد، اگر چيزى كه به فقير داده از بين نرفته باشد و آن فقير هم به فقر خود باقى باشد، مىتواند چيزى را كه به او داده بابت زكات حساب كند.
«مسأله 2094» فقيرى كه مىداند زكات بر انسان واجب نشده، اگر چيزى را بابت زكات از او بگيرد و پيش او تلف شود، ضامن است؛ پس هنگامى كه زكات بر انسان واجب مىشود، اگر آن فقير به فقر خود باقى باشد، مىتواند عوض چيزى را كه به او داده، بابت زكات حساب كند.
«مسأله 2095» فقيرى كه نمىداند زكات بر انسان واجب نشده، اگر چيزى بابت زكات از او بگيرد و پيش او تلف شود، ضامن نيست و انسان نمىتواند عوض آن را بابت زكات حساب كند.
«مسأله 2096» مستحب است كه انسان زكات اموال خود را به نزديكان و
(376)
خويشاوندانش كه مستحق دريافت زكاتند و نفقه آنان بر وى واجب نيست، بدهد.
«مسأله 2097» مستحب است براى دادن زكات، اهل علم و كمال را بر غير آنان و كسانى را كه اهل درخواست نيستند بر اهل درخواست مقدّم بدارد؛ ولى اگر دادن زكات به فقيرى از جهت ديگرى بهتر باشد، مستحب است زكات را به او بدهد.
«مسأله 2098» بهتر است زكات را آشكار و صدقه مستحبّى را مخفى بدهند.
«مسأله 2099» اگر در شهر كسى كه مىخواهد زكات بدهد مستحقّى نباشد و نتواند زكات را به مصرف ديگرى هم كه براى آن معيّن شده برساند، چنانچه اميد نداشته باشد كه بعد مستحق پيدا كند، بايد زكات را به شهر ديگرى ببرد و به مصرف زكات برساند و اگر زكات را از مال خود جدا كرده باشد، مخارج بردن به آن شهر از زكات حساب مىشود و اگر زكات تلف شود، ضامن نيست.
«مسأله 2100» اگر در شهر خودش مستحق پيدا شود، مىتواند زكات را به شهر ديگرى ببرد، ولى مخارج بردن به آن شهر را بايد از خودش بدهد و اگر زكات تلف شود، ضامن است.
«مسأله 2101» بنابر احتياط واجب، اجرت وزن كردن و پيمانه نمودن گندم، جو، كشمش و خرمايى كه براى زكات مىدهد، با خود اوست.
«مسأله 2102» مكروه است انسان از مستحق درخواست كند زكاتى را كه از او گرفته به او بفروشد، ولى اگر خودِ مستحق بخواهد بعد از قيمت گذارى آن، چيزى را كه گرفته بفروشد، كسى كه زكات را به او داده، در خريدن آن بر ديگران مقدّم است.
«مسأله 2103» اگر شك داشته باشد كه زكات بر او واجب شده يا نه، لازم نيست آن را بپردازد و اگر شك كند زكاتى را كه بر او واجب بوده داده يا نه، در صورتى كه عين مال زكوى موجود باشد، بايد زكات را بدهد، وگرنه وجوب پرداخت آن خالى از اشكال نيست، چه مربوط به همان سال باشد يا سالهاى گذشته؛ البته چنانچه مربوط به سالهاى گذشته باشد و عادت وى اين باشد كه در هر سال در وقت معيّنى زكات اموال خود را بپردازد، بعيد نيست كه بتواند بنا را بر دادن زكات بگذارد و لازم نباشد كه دوباره زكات بدهد.
(377)
«مسأله 2104» اگر مالك از پرداخت زكات امتناع نمايد، مستحق نمىتواند به عنوان تقاص و گرفتن حقّ خود از مال او چيزى را بردارد؛ مگر اين كه از حاكم شرع جامعالشرايط اجازه بگيرد.
«مسأله 2105» فقير نمىتواند زكات را به كمتر از مقدار آن صلح كند يا چيزى را گرانتر از قيمت آن بابت زكات قبول نمايد يا زكات را از مالك بگيرد و به او ببخشد.
«مسأله 2106» انسان مىتواند از مال زكات، قرآن، كتاب دينى يا كتاب دعا بخرد و وقف نمايد، اگرچه بر اولاد خود و بر كسانى وقف كند كه خرج آنان بر او واجب است، مشروط بر آن كه مصلحت دينى براى عموم مردم داشته باشد و نيز مىتواند توليت وقف را براى خود يا اولاد خود قرار دهد.
«مسأله 2107» انسان نمىتواند از زكات ملك بخرد و بر اولاد خود يا بر كسانى كه مخارج آنان بر او واجب است وقف نمايد كه عايدى آن را به مصرف مخارج خود برسانند.
«مسأله 2108» فقير مىتواند براى رفتن به حجّ و زيارت و مانند اينها زكات بگيرد.
«مسأله 2109» اگر مالك، فقير را وكيل كند كه زكات مال او را بدهد، چنانچه آن فقير احتمال دهد كه قصد مالك اين بوده كه خود آن فقير از زكات برندارد، نمىتواند چيزى از آن را براى خودش بردارد و اگر بداند قصد مالك اين نبوده، مىتواند براى خودش هم زكات را بردارد.
«مسأله 2110» اگر فقير شتر، گاو، گوسفند، طلا و نقره را بابت زكات بگيرد، چنانچه شرطهايى كه براى واجب شدن زكات گفته شد در آنها جمع شود، بايد زكات آنها را بدهد.
«مسأله 2111» اگر دو نفر در مالى كه زكات آن واجب شده با هم شريك باشند و يكى از آنان زكات قسمت خود را بدهد و بعد مال را تقسيم كنند، حتى اگر بداند شريكش زكات سهم خود را نداده، تصرّف او در سهم خودش اشكال ندارد.
«مسأله 2112» كسى كه خمس يا زكات بدهكار است و كفاره و نذر و مظالم هم بر او واجب است و قرض هم دارد، چنانچه نتواند همه آنها را بدهد، اگر مالى كه خمس يا زكات آن واجب شده، از بين نرفته باشد، بايد دادن خمس و زكات را بر بقيه مقدم كند و
(378)
اگر از بين رفته باشد، پرداخت واجبات ديگر غير از نذر و كفّاره را بر آن دو مقدّم مىكند و بنابر احتياط واجب مال را به نسبت بين آنها تقسيم نمايد.
«مسأله 2113» كسى كه خمس يا زكات بدهكار است و قرض هم دارد، اگر بميرد و دارايى او براى همه آنها كافى نباشد، چنانچه مالى كه خمس و زكات آن واجب شده از بين نرفته باشد، بايد دادن خمس يا زكات را مقدّم كنند و بقيّه مال او را بابت قرض او بپردازند و اگر مالى كه خمس و زكات آن واجب شده از بين رفته باشد، بايد مال او را به تمام موارد به نسبت قسمت نمايند، مثلاً اگر چهل هزار تومان خمس بر او واجب است و بيست هزار تومان به كسى بدهكار است و همه مال او سى هزار تومان است، بايد بيست هزار تومان بابت خمس و ده هزار تومان بابت بدهكارى او بدهند.
«مسأله 2114» كسى كه مشغول تحصيل علم است و خرج تحصيل خود را ندارد ولى چنانچه تحصيل نكند، مىتواند براى تأمين معاش خود كسب كند، اگر تحصيل او منفعت عمومى براى مسلمين داشته باشد، مىتوان از سهم سبيل الله به وى زكات داد.