موضوع: کتب استفتائی
مرجع: حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی
كفّاره روزه
«مسأله 1745» كسى كه كفاره روزه رمضان بر او واجب است، بايد يك بنده آزاد كند يا به دستورى كه در مسأله 1747 گفته مىشود، دو ماه روزه بگيرد يا شصت فقير را سير
(310)
كند يا به هر كدام يك مُد طعام بدهد و چنانچه انجام دادن هيچ كدام از اينها برايش ممكن نباشد، هرچند مُد كه مىتواند به فقرا طعام بدهد و بنابر احتياط واجب استغفار نيز بكند، اگرچه مثلاً يك مرتبه بگويد: «اَسْتَغْفِرُ اللّهَ» و به احتياط واجب هر وقت بتواند كفّاره را بدهد.
«مسأله 1746» يك مد تقريبا برابر با 750 گرم است و احتياط مستحب آن است كه در كفاره روزه، گندم، آرد يا نان به فقير بدهد.
«مسأله 1747» كسى كه مىخواهد دو ماه كفاره روزه رمضان را بگيرد، بايد سى و يك روز آن را پىدرپى بگيرد و اگر به سبب پيش آمدن امرى كه عرفا عذر محسوب مىشود، پس از سى و يك روز پشت سر هم بودن روزهها به هم بخورد، اشكال ندارد و لازم نيست پس از آن بقيه روزهها را پى در پى بگيرد.
«مسأله 1748» كسى كه مىخواهد دو ماه كفاره روزه رمضان را بگيرد، نبايد هنگامى آغاز كند كه در بين سى و يك روز، روزى مانند عيد قربان باشد كه روزه آن حرام است و اگر با توجه به اين مطلب روزه كفاره را در اين هنگام آغاز كند، بايد روزهها را از سر بگيرد.
«مسأله 1749» كسى كه بايد پىدرپى روزه بگيرد، اگر در بين آن بدون عذر يك روز روزه نگيرد يا هنگامى آغاز كند كه مىداند در بين سى و يك روز به روزى مىرسد كه روزه آن واجب است، مثلاً به روزى مىرسد كه براى روزه گرفتن از طرف ميّت در آن روز اجير شده است، بايد روزهها را از سر بگيرد.
«مسأله 1750» اگر در بين سى و يك روز كه بايد پىدرپى روزه بگيرد، عذرى مثل حيض يا نفاس يا سفرى كه در رفتن آن مجبور است براى او پيش آيد، بعد از برطرف شدن عذر، واجب نيست روزهها را از سر بگيرد، بلكه بقيّه را بعد از برطرف شدن عذر، پشت سر هم بجا مىآورد.
«مسأله 1751» اگر روزه خود را با چيز حرامى باطل كند، چه آن چيزِ حرام مثل شراب و زنا اصلاً حرام باشد يا مثل آميزش با عيال خود در حال حيض، به جهتى حرام شده باشد، بنابر احتياط واجب كفّاره جمع بر او واجب مىشود؛ يعنى بايد يك بنده آزاد كند
(311)
و دو ماه روزه بگيرد و شصت فقير را سير كند يا به هر كدام آنها يك مُد طعام بدهد و چنانچه انجام دادن هر سه برايش ممكن نباشد، هر كدام آنها را كه ممكن است بايد انجام دهد.
«مسأله 1752» اگر روزهدار دروغى را به خدا و پيامبر صلىاللهعليهوآلهوسلم و يا جانشينان آن حضرت عليهمالسلام نسبت دهد، بنابر احتياط كفاره جمع، به تفصيلى كه در مسأله پيش گفته شد، بر او واجب مىشود.
«مسأله 1753» اگر روزهدار عملى را كه حرام است و روزه را باطل مىكند، انجام دهد ـ مثلاً شراب بخورد و يا با همسر خود در حال حيض جماع نمايد ـ و پس از آن عمل ديگرى را كه روزه را باطل مىكند، انجام دهد، چه آن عمل حلال باشد، مانند آب نوشيدن و چه حرام باشد، مثل شراب خوردن، بنابر احتياط واجب بايد يك كفّاره جمع بدهد و كافى است.
«مسأله 1754» اگر روزهدار عملى را كه حلال است و روزه را باطل مىكند انجام دهد ـ مثلاً آب بياشامد ـ و بعد عمل ديگرى كه روزه را باطل مىكند انجام دهد، چه آن عمل حلال باشد، مثل آب نوشيدن و چه حرام باشد، مثل شراب خوردن، يك كفّاره كافى است.
«مسأله 1755» اگر روزهدار آروغ بزند وچيزى در دهان او بيايد، چنانچه عمدا آن را فرو ببرد، روزه او باطل است و بايد قضاى آن را بگيرد و كفّاره نيز بر او واجب مىشود و اگر خوردن آن چيز حرام باشد، مثلاً هنگام آروغ زدن خون يا غذايى كه از صورت غذا بودن خارج شده به دهان او بيايد و عمدا آن را فرو برد، بايد قضاى آن روزه را بگيرد و بنابر احتياط، كفاره جمع نيز بر او واجب مىشود.
«مسأله 1756» اگر نذر كند كه روز معيّنى را روزه بگيرد، چنانچه در آن روز روزه خود را باطل كند، بايد قضاى آن را به جا آورد و چنانچه عمدا آن را باطل كرده باشد، بايد علاوه بر قضا، كفّاره نيز بپردازد و كفّاره آن همان كفّاره مخالفت با قسم است كه در مسأله 3302 بيان شده است.
«مسأله 1757» اگر به گفته كسى كه مىگويد مغرب شده افطار كند و بعد بفهمد مغرب نبوده است، قضا بر او واجب مىشود و اگر با اين كه خودش مىتوانسته بررسى
(312)
كند، بررسى نكرده باشد، بايد كفّاره نيز بپردازد.
«مسأله 1758» كسى كه عمدا روزه خود را باطل كرده، اگر بعد از ظهر مسافرت كند يا پيش از ظهر براى فرار از كفّاره سفر نمايد، كفّاره از او ساقط نمىشود، بلكه اگر قبل از ظهر مسافرتى براى او پيشآمد كند نيز بنابر احتياط كفّاره بر او واجب است.
«مسأله 1759» اگر عمدا روزه خود را باطل كند و بعد عذرى مانند حيض يا نفاس يا بيمارى براى او پيدا شود، احتياطا كفّاره بر او واجب است.
«مسأله 1760» اگر يقين كند كه روز اوّل ماه رمضان است وعمدا روزه خود را باطل كند و بعد معلوم شود كه آخر شعبان بوده، كفّاره بر او واجب نيست.
«مسأله 1761» اگر انسان شك كند كه آخر رمضان است يا اوّل شوّال و عمدا روزه خود را باطل كند، چنانچه بعد معلوم شود اوّل شوّال بوده، كفّاره بر او واجب نيست.
«مسأله 1762» اگر روزهدار در ماه رمضان با زن خود كه روزهدار است جماع كند، چنانچه زن را مجبور كرده باشد، كفّاره روزه خودش و روزه زن را بايد بدهد و اگر زن به جماع راضى بوده، بر هر كدام يك كفّاره واجب مىشود و چنانچه زن در ابتداى عمل مجبور بوده و در بين جماع راضى شود، بنابر احتياط واجب بايد مرد دو كفّاره و زن يك كفّاره بپردازند.
«مسأله 1763» اگر زنى شوهر روزهدار خود را مجبور كند كه جماع نمايد يا كار ديگرى كه روزه را باطل مىكند انجام دهد، واجب نيست كفّاره روزه شوهر را بدهد و بر شوهر نيز كفّاره واجب نيست.
«مسأله 1764» اگر روزهدار در ماه رمضان با زن روزهدار خود كه خواب است جماع نمايد، يك كفّاره بر او واجب مىشود و روزه زن صحيح است و كفّاره نيز بر او واجب نيست.
«مسأله 1765» اگر مرد، زن خود را مجبور كند كه غير جماع عمل ديگرى كه روزه را باطل مىكند بجا آورد، كفّاره زن را نبايد بدهد و بر خود زن نيز كفّاره واجب نيست.
«مسأله 1766» كسى كه به واسطه مسافرت يا بيمارى روزه نمىگيرد، نمىتواند زن
(313)
روزهدار خود را مجبور به جماع كند و اگر او را مجبور نمايد، بنابر احتياط بايد كفّاره او را بدهد.
«مسأله 1767» انسان نبايد در بجا آوردن كفاره كوتاهى كند، ولى لازم نيست فورا آن را انجام دهد.
«مسأله 1768» اگر كفاره بر انسان واجب شود و چند سال آن را بجا نياورد، چيزى بر آن اضافه نمىشود.
«مسأله 1769» كسى كه بايد براى كفاره يك روز شصت فقير را طعام بدهد، اگر به شصت فقير دسترسى داشته باشد، نبايد به هر كدام از آنها بيشتر از يك مُد طعام بدهد، يا يك فقير را بيشتر از يك مرتبه سير نمايد؛ ولى چنانچه انسان اطمينان داشته باشد كه فقير طعام را به زن و فرزندان خود مىدهد يا به آنها مىخوراند، مىتواند براى هر يك از زن و فرزندان او، اگرچه صغير باشند يك مُد به آن فقير بدهد.
«مسأله 1770» اگر كسى كه قضاى روزه رمضان را گرفته، بعد از ظهر عمدا عملى انجام دهد كه روزه را باطل مىكند، بايد به ده فقير هر كدام يك مد طعام بدهد و اگر نتواند، بايد سه روز پىدرپى روزه بگيرد.