موضوع: کتب استفتائی
مرجع: حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی
واجبات نماز
واجبات نماز يازده چيز است:
اوّل: نيّت، دوم: تكبيرةُالاِحرام (يعنى گفتن «اَللّهُ اَكْبَر» در اوّل نماز)، سوم: قيام (يعنى ايستادن)، چهارم: قرائت، پنجم: ذكر ركوع و سجود و ركعتهاى سوم و چهارم، ششم: ركوع، هفتم: سجود، هشتم: تشهّد، نهم: سلام، دهم: ترتيب، يازدهم: موالات (يعنى
(181)
پى در پى بودن اجزاى نماز).
«مسأله 965» بعضى از واجبات نماز ركن هستند؛ يعنى اگر انسان آنها را عمدا يا سهوا بجا نياورد يا در نماز اضافه كند، نماز باطل مىشود، ولى زيادى سهوى تكبيرةالاحرام موجب بطلان نماز نمىشود و بعضى ديگر ركن نيستند؛ يعنى اگر عمدا كم يا زياد شوند، نماز باطل مىشود و چنانچه سهوا كم يا زياد گردند، نماز باطل نمىشود. پنج چيز ركن نماز هستند:
اوّل: نيّت. دوم: تكبيرةُالاِحرام. سوم: قيام در هنگام گفتن تكبيرةُالاِحرام وقيام متّصل به ركوع (يعنى ايستادن پيش از ركوع). چهارم: ركوع. پنجم: دو سجده.
1 ـ نيّت
«مسأله 966» انسان بايد نماز را به نيّت قربت، يعنى براى انجام فرمان خداوند بجا آورد و لازم نيست نيّت را از قلب خود بگذراند يا مثلاً به زبان بگويد كه چهار ركعت نماز ظهر مىخوانم قربةً إلى اللّه.
«مسأله 967» لازم نيست نمازگزار به هنگام نيت شماره ركعتهاى نمازى را كه مىخواند تعيين كند؛ ولى بايد متوجه باشد نمازى كه مىخواند، مثلاً نماز ظهر است يا عصر و همچنين بايد بداند كه نماز ادا مىخواند يا قضا؛ ولى لازم نيست قصد وجوب يا استحباب نمايد، مگر در مثل نماز صبح و نافله آن كه تعيين هر كدام متوقّف بر قصد وجوب يا استحباب مىباشد.
«مسأله 968» انسان بايد از اوّل تا آخر نماز به نيّت خود باقى باشد؛ پس اگر در بين نماز به گونهاى غافل شود كه اگر بپرسند: «چه مىكنى؟» نداند چه بگويد، نمازش باطل است.
«مسأله 969» انسان فقط بايد براى انجام دستور خداوند يكتا نماز بخواند، پس نماز كسى كه ريا كند، يعنى براى نشان دادن به مردم نماز بخواند، باطل است، خواه فقط براى مردم باشد يا هم خدا و هم مردم را در نظر بگيرد.
(182)
«مسأله 970» اگر قسمتى از نماز را براى غير خدا بجا آورد، چنانچه آن قسمت مثل حمد و سوره واجب باشد و محل تدارك آن باقى باشد (مثل اين كه هنوز وارد ركوع نشده باشد)، بنابر احتياط واجب بايد آن را دوباره به قصد قربت تكرار كرده و نماز را تمام كند و سپس دوباره نماز را بخواند، و اگر نتواند آن را دوباره بگويد؛ يعنى محل تدارك آن گذشته باشد، نمازش باطل است؛ و اگر آن قسمت مانند قنوت مستحب باشد، بنابر احتياط واجب نماز را تمام كند و سپس آن را دوباره بخواند، بلكه اگر تمام نماز را براى خدا بجا آورد، ولى براى نشان دادن به مردم در جاى مخصوصى مثل مسجد يا در وقت مخصوصى مثل اوّل وقت يا به طرز مخصوصى مثلاً با جماعت نماز بخواند، نماز او باطل است.
2 ـ تَكبيرةُ الإحرام
«مسأله 971» گفتن «اَللّهُ اَكْبَر» در اوّل هر نماز، واجب و «ركن» است و بايد حروف «اَللّه» و «اَكْبَر» و دو كلمه «اَللّهُ اَكْبَر» را پشت سر هم بگويد و نيز بايد اين دو كلمه به عربى صحيح گفته شوند و اگر به عربى غلط بگويد يا مثلاً ترجمه آن را به فارسى بگويد، صحيح نيست.
«مسأله 972» احتياط واجب آن است كه تكبيرةالاحرام نماز را به چيزى كه پيش از آن مىخواند ـ مثلاً به اقامه يا به دعايى كه پيش از تكبير مىخواند ـ و همچنين به چيزى كه پس از آن مىخواند، نچسباند.
«مسأله 973» هنگام گفتن تكبيرةالاحرام، بدن بايد آرام باشد و اگر عمدا در حالى كه بدن او حركت دارد تكبيرةالاحرام را بگويد، احتياطا بايد نماز را پس از اتمام آن اعاده كند، ولى چنانچه سهوا حركت كند، نماز او صحيح است.
«مسأله 974» نمازگزار بايد تكبير، حمد، سوره، ذكر و دعا را به گونهاى بخواند كه خودش بشنود و اگر به واسطه سنگينى يا ناشنوايى گوش يا سر و صداى زياد نمىشنود، بايد به نحوى بگويد كه اگر مانعى نباشد بشنود.
«مسأله 975» كسى كه لال است يا زبان او مرضى دارد كه نمىتواند «اَللّهُ اَكْبَر» را
(183)
درست بگويد، بايد به هر نحو كه مىتواند بگويد و اگر هيچ نمىتواند بگويد، بايد در قلب خود بگذراند و براى تكبير اشاره كند و اگر مىتواند، بنابر احتياط واجب زبانش را نيز حركت دهد.
«مسأله 976» مستحب است بعد از تكبيرةالاحرام بگويد: «يا مُحْسِنُ قَدْ أتاكَ الْمُسىءُ وَقَدْ أمَرْتَ الْمُحْسِنَ أنْ يَتَجَاوَزَ عَنِ الْمُسىءِ، أنْتَ الْمُحْسِنُ وَأنَا الْمُسىءُ، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَتَجاوَزْ عَنْ قَبيحِ ما تَعْلَمُ مِنّى» يعنى: «اى خدايى كه به بندگان احسان مىكنى، بنده گنهكار به در خانه تو آمده و تو امر كردهاى كه نيكوكار از گنهكار بگذرد، تو نيكوكارى و من گناهكار، به حقّ محمّد و آل محمّد صلىاللهعليهوآلهوسلم رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست و از بدىهايى كه مىدانى از من سر زده درگذر.»
«مسأله 977» مستحب است هنگام گفتن تكبير اوّل نماز و تكبيرهاى بين نماز، دستها را تا مقابل گوشها بالا ببرد.
«مسأله 978» اگر شك كند كه تكبيرةالاحرام را گفته يا نه، چنانچه بعد از آن مشغول خواندن چيزى شده باشد، به شك خود اعتنا نكند و اگر چيزى نخوانده باشد، بايد تكبير را بگويد.
«مسأله 979» اگر بعد از گفتن تكبيرةالاحرام شك كند كه آن را صحيح گفته يا نه، به شك خود اعتنا نكند.
«مسأله 980» مستحب است انسان علاوه بر تكبيرةالاحرام شش تكبير ديگر نيز بگويد و مىتواند هر كدام از آنها را كه خواست به عنوان تكبيرةالاحرام تعيين كند.
3 ـ قيام (ايستادن)
«مسأله 981» قيام در هنگام گفتن تَكبيرةُالاِحرام و قيام متّصل به ركوع ـ به اين معنا كه از حالت قيام به ركوع برود ـ ركن است، ولى قيام در هنگام خواندن حمد و سوره و قيام بعد از ركوع ركن نيست و اگر كسى آن را از روى فراموشى ترك كند، نماز او صحيح است.
«مسأله 982» واجب است پيش از گفتن تكبير و بعد از آن مقدارى بايستد تا يقين
(184)
كند كه در حال ايستادن، تكبير گفته است.
«مسأله 983» اگر ركوع را فراموش كند و بعد از حمد و سوره بنشيند و به خاطر آورد كه ركوع نكرده، بايد بايستد و به ركوع رود و اگر بدون اين كه بايستد، به حال خميدگى به ركوع برگردد، چون قيام متصل به ركوع را بجا نياورده، نماز او باطل است.
«مسأله 984» نبايد هنگامى كه ايستاده است بدن را حركت دهد و به طرفى خم شود و بنابر احتياط به جايى تكيه نيز نبايد بكند؛ ولى اگر از روى ناچارى باشد يا در حال خم شدن براى ركوع پاها را حركت دهد، اشكال ندارد.
«مسأله 985» اگر هنگامى كه ايستاده از روى فراموشى بدن را حركت دهد يا به طرفى خم شود يا به جايى تكيه كند، اشكال ندارد، ولى اگر در قيام به هنگام گفتن تكبيرةالاحرام و قيام متصل به ركوع از روى فراموشى به طرفى خم شود، بنابر احتياط واجب بايد نماز را تمام كند و دوباره بخواند.
«مسأله 986» هنگام ايستادن بنابر احتياط بايد هر دو پا روى زمين باشد، ولى لازم نيست سنگينى بدن روى هر دو پا باشد و اگر روى يك پا نيز باشد، اشكال ندارد.
«مسأله 987» اگر كسى كه مىتواند درست بايستد، پاها را به قدرى از هم فاصله دهد كه به حال ايستادن معمولى نباشد، نماز او باطل است.
«مسأله 988» اگر انسان در نماز بخواهد كمى جلو يا عقب رود يا كمى بدن را به طرف راست يا چپ حركت دهد، نبايد چيزى بگويد، ولى «بِحَوْلِ اللّهِ وَقُوَّتِهِ أَقُومُ وَأَقْعُدُ» را بايد در حال برخاستن بگويد و در هنگام گفتن ذكرهاى واجب نيز بدن بايد بىحركت باشد؛ بلكه احتياط واجب آن است كه در هنگام گفتن ذكرهاى مستحبّى نماز نيز بدنش آرام باشد.
«مسأله 989» اگر عمدا در حال حركت بدن ذكر بگويد، مثلاً هنگام رفتن به ركوع يا سجده تكبير بگويد، چنانچه آن را به قصد ذكرى كه در نماز دستور دادهاند بگويد، احتياطا بايد نماز را دوباره بخواند و اگر به اين قصد نگويد بلكه بخواهد ذكرى گفته باشد، نماز صحيح است.
(185)
«مسأله 990» حركت دادن دست و انگشتان در هنگام خواندن حمد اشكال ندارد، اگرچه احتياط مستحب آن است كه آنها را نيز حركت ندهد.
«مسأله 991» اگر هنگام خواندن حمد و سوره يا تسبيحات، بىاختيار به قدرى حركت كند كه از حال آرام بودن خارج شود، احتياط واجب آن است كه بعد از آرام گرفتن بدن، آنچه را در حال حركت خوانده، دوباره بخواند.
«مسأله 992» اگر در بين نماز از ايستادن عاجز شود، بايد بنشيند و اگر از نشستن نيز عاجز شود، بايد بخوابد، ولى تا بدن آرام نگرفته، نبايد چيزى بخواند.
«مسأله 993» انسان تا مىتواند ايستاده نماز بخواند نبايد بنشيند، مثلاً كسى كه در هنگام ايستادن، بدنش حركت مىكند يا مجبور است به چيزى تكيه دهد يا بدنش را كج كند يا خم شود يا پاها را بيشتر از معمول از هم فاصله دهد، بايد به هر نحوى كه مىتواند ايستاده نماز بخواند، ولى اگر به هيچ صورت، حتّى مثل حال ركوع نيز نتواند بايستد، بايد راست بنشيند و نشسته نماز بخواند.
«مسأله 994» انسان تا مىتواند بنشيند، نبايد خوابيده نماز بخواند و اگر نتواند راست بنشيند، بايد به هر نحو كه مىتواند بنشيند و اگر به هيچ صورت نتواند بنشيند، بايد به گونهاى كه در احكام قبله گفته شد، به پهلوى راست بخوابد و اگر نتواند، به پهلوى چپ بخوابد و اگر آن نيز ممكن نباشد، به گونهاى به پشت بخوابد كه كف پاهاى او رو به قبله باشد.
«مسأله 995» اگر كسى كه نشسته نماز مىخواند، بعد از خواندن حمد و سوره بتواند بايستد و ركوع را ايستاده بجا آورد، بايد بايستد و از حال ايستاده به ركوع رود و اگر نتواند، بايد ركوع را نيز نشسته بجا آورد.
«مسأله 996» اگر كسى كه خوابيده نماز مىخواند، در بين نماز بتواند بنشيند، بايد مقدارى را كه مىتواند نشسته بخواند و نيز اگر مىتواند بايستد، بايد مقدارى را كه مىتواند ايستاده بخواند، ولى تا بدن آرام نگرفته، نبايد چيزى بخواند.
«مسأله 997» اگر كسى كه نشسته نماز مىخواند، در بين نماز بتواند بايستد، بايد
(186)
مقدارى را كه مىتواند، ايستاده بخواند، ولى تا بدن آرام نگرفته، نبايد چيزى بخواند.
«مسأله 998» كسى كه مىتواند بايستد، اگر بترسد كه به واسطه ايستادن مريض شود يا ضررى به او برسد، بايد نشسته نماز بخواند و اگر از نشستن نيز بترسد، بايد خوابيده نماز بخواند.
«مسأله 999» اگر انسان گمان داشته باشد كه تا آخر وقت مىتواند ايستاده نماز بخواند، بايد نماز را به تأخير بيندازد، ولى اگر احتمال دهد، لازم نيست آن را به تأخير بيندازد.
«مسأله 1000» مستحب است نمازگزار در حال ايستادن، ستون فقرات و گردن خود را صاف نگهدارد، شانهها و دستها را پايين بيندازد و كف دستها را روى رانها بگذارد، انگشتان را به هم بچسباند، جاى سجده را نگاه كند، سنگينى بدن را به طور مساوى روى دو پا بيندازد، با خضوع و خشوع باشد، پاها را پس و پيش نگذارد و پاها را سه انگشتِ باز تا يك وجب از هم فاصله دهد.
4 ـ قرائت
«مسأله 1001» در ركعت اوّل و دوم نمازهاى واجب شبانهروزى، انسان بايد نخست سوره حمد و بعد از آن بنابر احتياط يك سوره كامل بخواند.
«مسأله 1002» اگر وقت نماز تنگ باشد يا انسان ناچار شود كه سوره را نخواند، مثلاً بترسد كه اگر سوره را بخواند دزد يا درنده يا چيز ديگرى به او صدمه بزند، نبايد سوره را بخواند و در حال بيمارى و همچنين اگر در كارى عجله داشته باشد، مىتواند سوره را نخواند.
«مسأله 1003» اگر عمدا سوره را پيش از حمد بخواند، نماز او باطل است و اگر سهوا سوره را پيش از حمد بخواند، چنانچه در بين آن به خاطر آورد، بايد سوره را رها كند و بعد از خواندن حمد، سوره را از اوّل بخواند و اگر بعد از اتمام سوره و قبل از خواندن حمد يا در بين حمد يا پس از تمام كردن حمد و پيش از رفتن به ركوع به خاطر
(187)
آورد، پس از حمد همان سوره يا سوره ديگرى را به قصد رجا بخواند.
«مسأله 1004» اگر حمد و سوره يا يكى از آنها را فراموش كند و بعد از رسيدن به ركوع بفهمد، نماز او صحيح است.
«مسأله 1005» اگر پيش از آن كه براى ركوع خم شود بفهمد كه حمد و سوره را نخوانده، بايد بخواند و اگر بفهمد سوره را نخوانده، بايد فقط سوره را بخواند؛ ولى اگر بفهمد حمد تنها را نخوانده، بايد اوّل حمد و بعد از آن سوره را به قصد رجا بخواند و نيز اگر خم شود و پيش از آن كه به حدّ ركوع برسد، بفهمد حمد و سوره يا سوره تنها يا حمد تنها را نخوانده، بايد بايستد و به همين دستور عمل نمايد.
«مسأله 1006» اگر يكى از چهار سورهاى را كه آيه سجده دارد ـ يعنى سورههاى: سجده، فصّلت، نجم و علق ـ عمدا در نماز بخواند، چنانچه آيه سجدهدار را در ضمن آن بخواند، نمازش باطل است، بلكه بنابر احتياط با قرائت عمدى جزئى از اين سورهها نيز نماز باطل مىشود.
«مسأله 1007» اگر سهوا مشغول خواندن سورهاى شود كه سجده واجب دارد، چنانچه پيش از رسيدن به آيه سجده بفهمد، بايد آن سوره را رها كند و سوره ديگرى را بخواند و اگر بعد از خواندن آيه سجده بفهمد، بايد در بين نماز با اشاره، سجده آن را بجا آورد و همان سوره را تمام كند و پس از نماز به جهت آيه سجده يك سجده بجا آورد.
«مسأله 1008» اگر در نماز آيه سجده را بشنود، نماز او صحيح است و انجام سجده لازم نيست، ولى اگر به آن گوش كند، مانند كسى است كه آيه سجده را بخواند.
«مسأله 1009» در نماز مستحبّى خواندن سوره لازم نيست، اگرچه آن نماز به واسطه نذر كردن واجب شده باشد؛ ولى در بعضى از نمازهاى مستحبّى مثل نماز شب دفن كه سوره مخصوصى دارد، اگر بخواهد به دستور آن نماز رفتار كرده باشد، بايد همان سوره را بخواند.
«مسأله 1010» در نماز جمعه و در نماز ظهر روز جمعه، مستحب است در ركعت اوّل بعد از حمد، سوره جمعه و در ركعت دوم بعد از حمد، سوره منافقين را بخواند
(188)
و اگر مشغول يكى از آنها شود، بنابر احتياط واجب نمىتواند آن را رها كند و سوره ديگرى بخواند.
«مسأله 1011» اگر بعد از حمد مشغول خواندن سوره توحيد ـ «قل هو اللّه أحد» ـ يا سوره كافرون ـ «قل يا أيّها الكافرون» ـ شود، نمىتواند آن را رها كند و سوره ديگرى بخواند، ولى اگر در نماز جمعه و نماز ظهر روز جمعه از روى فراموشى به جاى سوره جمعه يا منافقين يكى از اين دو سوره را بخواند، تا دو ثلث آن را نخوانده، مىتواند آن را رها كند و سوره «جمعه» يا «منافقين» را بخواند.
«مسأله 1012» اگر در نماز جمعه يا نماز ظهر روز جمعه عمدا سوره «قل هو اللّه أحد» يا سوره «قل يا أيّها الكافرون» را بخواند، بنابر احتياط واجب نمىتواند آن را رها كند و سوره جمعه و منافقين را بخواند.
«مسأله 1013» اگر در نماز، غير از سوره «قل هو اللّه أحد» و «قل يا أيّها الكافرون» سوره ديگرى بخواند، تا به دو ثلث سوره نرسيده، مىتواند آن را رها كند و سوره ديگرى بخواند، اگرچه احتياط مستحب آن است كه پس از گذشتن از نصف سوره، به سوره ديگر عدول نكند.
«مسأله 1014» دو سوره «فيل» و «قريش» و نيز دو سوره «الضّحى» و «انشراح» با هم در نماز يك سوره محسوب مىشوند و بايد با همان ترتيبى كه در قرآن آمده و با گفتن «بِسم اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ» براى هر كدام خوانده شوند.
«مسأله 1015» هر سورهاى را كه نمازگزار بخواهد بخواند، بايد «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ» آن را به نيّت همان سوره بگويد، پس نمىتواند اوّل «بِسمِ اللّهِ الرَّحمن الرَّحيمِ» را بگويد و بعد سوره را انتخاب نمايد و يا آن را به قصد سورهاى بگويد و سوره ديگرى را بخواند.
«مسأله 1016» اگر مقدارى از سوره را فراموش كند يا از روى ناچارى، مثلاً به واسطه تنگى وقت يا جهت ديگرى نتواند آن را تمام نمايد، مىتواند آن سوره را رها كند و سوره ديگرى را بخواند، اگرچه از دو ثلث آن گذشته باشد يا سورهاى كه مىخوانده،
(189)
«قل هو اللّه أحد» يا «قل يا أيّها الكافرون» باشد.
«مسأله 1017» بر مرد واجب است حمد و سوره نمازهاى صبح، مغرب و عشاء را بلند بخواند و بر مرد و زن واجب است حمد و سوره نمازهاى ظهر و عصر را آهسته بخوانند.
«مسأله 1018» مرد بايد در نمازهاى صبح، مغرب و عشاء مراقب باشد كه تمام كلمات حمد و سوره حتى بنابر احتياط حرف آخر آنها را بلند بخواند.
«مسأله 1019» ملاك در بلند و آهسته بودن صدا، تشخيص عرف است؛ بنابر اين اگر صدا به اندازهاى آهسته باشد كه تنها خود او بشنود و به نظر مردم بلند به حساب نيايد ـ هر چند جوهره داشته باشد ـ كافى نيست.
«مسأله 1020» زن مىتواند حمد و سوره نمازهاى صبح، مغرب و عشاء را بلند يا آهسته بخواند، ولى اگر نامحرم صداى او را بشنود، بنابر احتياط واجب بايد آهسته بخواند.
«مسأله 1021» اگر نمازگزار در جايى كه بايد نماز را بلند خواند، عمدا آهسته بخواند يا در جايى كه بايد آهسته خواند، عمدا بلند بخواند، نماز او باطل است؛ ولى اگر از روى فراموشى يا ندانستن مسأله باشد، صحيح است و اگر در بين خواندن حمد و سوره نيز بفهمد كه اشتباه كرده، لازم نيست مقدارى را كه خوانده دوباره بخواند.
«مسأله 1022» اگر كسى در خواندن حمد و سوره بيشتر از معمول صداى خود را بلند كند، مثل آن كه آن را با فرياد بخواند، نماز او باطل است.
«مسأله 1023» انسان بايد نماز را ياد بگيرد كه غلط نخواند و كسى كه به هيچ صورت نمىتواند صحيح آن را ياد بگيرد، بايد به هر نحوى كه مىتواند بخواند، گرچه احتياط مستحب آن است كه نماز خود را به جماعت بخواند.
«مسأله 1024» كسى كه حمد و سوره و چيزهاى ديگر نماز را به خوبى نمىداند و مىتواند ياد بگيرد، چنانچه وقت نماز وسعت داشته باشد، بايد يا نماز را به جماعت بخواند و يا آن را به نحو صحيح ياد بگيرد و اگر وقت تنگ باشد، بنابر احتياط واجب در صورتى كه ممكن باشد، بايد نماز خود را به جماعت بخواند.
«مسأله 1025» براى ياد دادن واجبات يا مستحبات نماز مىتوان مزد گرفت.
(190)
«مسأله 1026» اگر يكى از كلمات حمد يا سوره را عمدا نگويد يا عمدا به جاى يك حرف، حرف ديگرى بگويد، مثلاً به جاى حرف «ض» حرف «ظ» بگويد يا جايى كه بايد بدون كسره و فتحه خوانده شود، كسره و فتحه بدهد يا تشديد را نگويد، نماز او باطل است.
«مسأله 1027» اگر انسان كلمهاى را صحيح بداند و در نماز به همان نحو بخواند و بعد بفهمد غلط خوانده، لازم نيست دوباره نماز را بخواند و يا اگر وقت گذشته، آن را قضا نمايد.
«مسأله 1028» اگر كسره و فتحه كلمهاى را نداند، بايد ياد بگيرد؛ ولى اگر كلمهاى را كه وقف كردن آخر آن جايز است هميشه وقف كند، ياد گرفتن كسره و فتحه آن لازم نيست و نيز اگر نداند مثلاً كلمهاى با «س» است يا با «ص»، بايد ياد بگيرد و چنانچه دو نوع يا بيشتر بخواند ـ مثل آن كه در «اِهْدِنا الصِّراطَ المُسْتَقيم»، مستقيم را يك مرتبه با سين و يك مرتبه با صاد بخواند ـ نماز او باطل است، مگر آن كه در كلمهاى هر دو نوع قرائت شده باشد ـ مانند كلمه «صراط» كه «سراط» نيز قرائت شده ـ كه در اين صورت اگر هر دو را بگويد، اشكال ندارد.
«مسأله 1029» اگر در كلمهاى «واو» باشد و حرف قبل از «واو» در آن كلمه ضمّه داشته باشد و حرف بعد از «واو» در آن كلمه «همزه» باشد ـ مثل كلمه «سُوْء» ـ بايد آن «واو» را مدّ بدهد، يعنى آن را بكشد و همچنين اگر در كلمهاى «الف» باشد و حرف قبل از «الف» در آن كلمه فتحه داشته باشد و حرف بعد از «الف» در آن كلمه «همزه» باشد ـ مثل كلمه «جاءَ» ـ احتياطا بايد «الف» آن را بكشد و نيز اگر در كلمهاى «ياء» باشد و حرف پيش از «ياء» در آن كلمه كسره داشته باشد و حرف بعد از «ياء» در آن كلمه همزه باشد ـ مثل كلمه «جِىْءَ» ـ بايد «ياء» را با مدّ بخواند و اگر بعد از اين «واو» و «الف» و «ياء»، به جاى «همزه» حرف ساكنى ـ يعنى حرفى كه كسره و فتحه و ضمّه ندارد ـ باشد، بايد اين سه حرف را با مدّ بخواند، مثلاً در «ولاَ الضّالّين» كه بعد از «الف» حرف «لام» ساكن است، بايد «الف» را با مدّ بخواند.
(191)
«مسأله 1030» بهتر است كه در نماز «وقف به حركت» و «وصل به سكون» ننمايد و معنى وقف به حركت آن است كه فتحه، كسره يا ضمه آخر كلمهاى را بگويد و بين آن كلمه و كلمه بعد آن فاصله دهد، مثلاً بگويد: «اَلرَّحْمنِ الرَّحيمِ» و ميم «الرَّحيمِ» را كسره بدهد و بعد قدرى فاصله دهد و بگويد: «مالكِ يَوْمِ الدِّين» و معنى وصل به سكون آن است كه كسره، فتحه يا ضمه آخر كلمهاى را نگويد و آن كلمه را به كلمه بعد بچسباند، مثل آن كه بگويد: «اَلرَّحْمنِ الرَّحيمْ» و ميم «الرحيم» را كسره ندهد و فورا «مالِكِ يَوْمِ الدِّين» را بگويد.
«مسأله 1031» هرگاه شك كند كه آيه يا كلمهاى را درست گفته يا نه، اگر به خواندن چيزى كه بعد از آن است مشغول نشده باشد، بايد آن آيه يا كلمه را به نحو صحيح بخواند و اگر به چيزى كه بعد از آن است مشغول شده باشد، چنانچه آن چيز ركن باشد، مثل آن كه در ركوع شك كند كه فلان كلمه از سوره را درست گفته يا نه، نبايد به شك خود اعتنا كند و اگر ركن نباشد، مثلاً هنگام گفتن «اَللّهُ الصَّمَد» شك كند كه «قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَد» را درست گفته يا نه، لازم نيست به شك خود اعتنا كند، ولى اگر براى مراعات احتياط برگردد و آن را به نحو صحيح بگويد، اشكال ندارد و اگر چند مرتبه نيز شك كند، مىتواند چند بار بگويد، اما اگر به حدّ وسواس برسد، ديگر نبايد تكرار كند و چنانچه باز هم بگويد، بنابر احتياط واجب بايد نماز خود را دوباره بخواند.
«مسأله 1032» مستحب است در ركعت اوّل پيش از خواندن حمد بگويد: «اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجيمِ» و در ركعت اوّل و دوم نماز ظهر و عصر «بِسْمِ اللّه الرَّحمنِ الرَّحيم» را بلند بگويد و مستحب است حمد و سوره را شمرده بخواند و در آخر هر آيه وقف كند؛ يعنى آن را به آيه بعد نچسباند و در حال خواندن حمد و سوره، به معناى آيه توجه داشته باشد. اگر نماز را به جماعت مىخواند، بعد از تمام شدن حمد امام و اگر فرادى مىخواند، بعد از آن كه حمد خود او تمام شد بگويد: «اَلحَمْدُ للهِ رَبِّ العالَمين» و بعد از خواندن سوره «قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ»، يك يا دو يا سه مرتبه «كَذلِكَ اللّهُ رَبِّى» يا سه مرتبه «كَذلِكَ اللّهُ رَبُّنا» بگويد و بعد از خواندن سوره كمى صبر كند، بعد تكبير پيش از ركوع را بگويد يا قنوت را بخواند.
(192)
«مسأله 1033» مستحب است در تمام نمازها، در ركعت اوّل، سوره «إِنّا أَنْزَلناهُ» و در ركعت دوم، سوره «قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ» را بخواند.
«مسأله 1034» مكروه است كه انسان در هيچ يك از نمازهاى يك شبانه روز، سوره «قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ» را نخواند.
«مسأله 1035» خواندن سوره «قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ» به يك نفس مكروه است.
«مسأله 1036» مكروه است سورهاى را كه در ركعت اوّل خوانده در ركعت دوم نيز بخواند، ولى اگر سوره «قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ» را در هر دو ركعت بخواند، مكروه نيست.
5 ـ ذكر
بر نمازگزار واجب است كه در حال ركوع و سجود و همچنين در ركعتهاى سوم و چهارم نمازهاى سه ركعتى و چهار ركعتى ذكر بگويد. احكام ذكر ركوع و سجود در مسائل آينده خواهد آمد.
«مسأله 1037» نمازگزار مىتواند در ركعت سوم و چهارم نماز، فقط سوره حمد بخواند و يا يك مرتبه «تسبيحات اربعه» را بگويد، يعنى بگويد: «سُبْحانَ اللّهِ وَالْحَمْدُ للهِ وَلا إلهَ إلاَّ اللّهُ وَاللّهُ أَكْبَرُ» و احتياط مستحب آن است كه كمتر از سه مرتبه نگويد و مىتواند در يك ركعت، حمد و در ركعت ديگر، تسبيحات را بگويد.
«مسأله 1038» بنابر احتياط بر مرد و زن، واجب است كه در ركعت سوم و چهارم نماز، حمد يا تسبيحات اربعه را آهسته بخوانند.
«مسأله 1039» اگر در ركعت سوم يا چهارم عمدا حمد يا تسبيحات را بلند بخواند، بنابر احتياط نمازش باطل است، ولى اگر به علت ندانستن حكم مسأله يا فراموشى بلند بخواند، نمازش صحيح است و نيازى به اعاده حمد يا تسبيحات نيست.
«مسأله 1040» اگر در ركعت سوم و چهارم حمد بخواند، بنابر احتياط واجب بايد «بسم اللّه» آن را نيز آهسته بگويد.
«مسأله 1041» كسى كه نمىتواند تسبيحات اربعه را ياد بگيرد يا درست بخواند، بايد
(193)
در ركعت سوم و چهارم سوره حمد را بخواند.
«مسأله 1042» اگر در دو ركعت اوّل نماز به گمان اين كه دو ركعت آخر است تسبيحات اربعه را بگويد، چنانچه پيش از ركوع بفهمد، بايد حمد و سوره را بخواند و اگر در ركوع يا بعد از ركوع بفهمد، نمازش صحيح است.
«مسأله 1043» اگر در دو ركعت آخر نماز به گمان اين كه در دو ركعت اوّل است، حمد بخواند يا در دو ركعت اوّل نماز با اين كه گمان مىكرده در دو ركعت آخر است حمد بخواند، چه پيش از ركوع بفهمد چه بعد از آن، نمازش صحيح است.
«مسأله 1044» اگر در ركعت سوم يا چهارم بخواهد حمد بخواند، ولى تسبيحات به زبانش بيايد يا بخواهد تسبيحات بخواند، ولى حمد به زبانش بيايد، چنانچه كاملاً غافل بوده و بدون قصد مشغول خواندن آن شده، بايد آن را رها كند و دوباره حمد يا تسبيحات را بخواند، ولى اگر عادت او خواندن چيزى بوده كه به زبانش آمده و در خزانه قلبش آن را قصد داشته، مىتواند همان را تمام كند و نمازش صحيح است.
«مسأله 1045» در ركعت سوم و چهارم مستحب است بعد از تسبيحات اربعه استغفار كند، مثلاً بگويد: «أَسْتَغْفِرُ اللّهَ رَبِّى وَأَتُوبُ إلَيْهِ» يا بگويد: «أَللّهُمَّ اغْفِرْ لِى» و اگر به گمان آن كه حمد يا تسبيحات را گفته، مشغول گفتن استغفار شود و شك كند كه حمد يا تسبيحات را خوانده يا نه، نبايد به شك خود اعتنا نمايد؛ ولى اگر استغفار نكند و پيش از آن كه به ركوع برود، شك كند حمد يا تسبيحات را خوانده يا نه، بايد حمد يا تسبيحات اربعه را بخواند. همچنين اگر بدون گفتن استغفار براى ركوع خم شود و پيش از آن كه به حدّ ركوع برسد، شك كند، بايد برگردد و حمد يا تسبيحات را بخواند.
6 ـ ركوع
«مسأله 1046» نمازگزار در هر ركعت بعد از قرائت يا گفتن تسبيحات اربعه و يا قنوت، بايد به اندازهاى خم شود كه بتواند كف دستها را به زانو بگذارد و اين عمل را «ركوع» مىگويند.
(194)
«مسأله 1047» بنابر احتياط واجب نمازگزار در هنگام ركوع بايد كف دستهاى خود را روى زانوها قرار دهد.
«مسأله 1048» چنانچه ركوع را به نحو غير معمول بجا آورد، مثلاً به چپ يا راست خم شود، اگرچه دستهاى او به زانو برسند، صحيح نيست.
«مسأله 1049» خم شدن بايد به قصد ركوع باشد، پس اگر به قصد كار ديگرى، مثلاً براى كشتن حيوانى خم شود، نمىتواند آن را ركوع حساب كند، بلكه بايد بايستد و دوباره براى ركوع خم شود و به واسطه اين عمل، ركن زياد نشده و نماز باطل نمىشود.
«مسأله 1050» كسى كه دست يا زانوى او با دست و زانوى ديگران فرق دارد، مثلاً دست او به قدرى بلند است كه اگر كمى خم شود، به زانو مىرسد يا زانوى او به قدرى پايينتر از حدّ معمول است كه بايد خيلى خم شود تا دستش به زانو برسد، بايد به اندازه معمول افراد عادى خم شود.
«مسأله 1051» كسى كه نشسته ركوع مىكند، بايد به قدرى خم شود كه عرفا بگويند ركوع كرده و بهتر است به قدرى خم شود كه صورت نزديك جاى سجده برسد.
«مسأله 1052» در حال ركوع، گفتن ذكر واجب است و ذكر ركوع «سُبْحانَ اللّهِ» و يا «سُبْحانَ رَبّىَِ الْعَظيمِ وَبِحَمْدِهِ» مىباشد و چنانچه در ركوع ذكر «سُبْحانَ اللّهِ» بگويد، بنابر احتياط واجب بايد آن را سه مرتبه تكرار كند؛ ولى در صورت ضرورت و تنگى وقت، گفتن يك «سُبْحانَ اللّهِ» نيز كافى است و چنانچه ذكر «سُبْحانَ رَبّىَِ الْعَظيمِ وَبِحَمْدِهِ» را بگويد، يك بار كافى است. گفتن ذكرهاى ديگر، مثل «اَلْحَمْدُ للهِ» يا «اللّهُ اَكْبَرُ» به جاى دو ذكر فوق نيز در ركوع جايز است، به شرط آن كه به اندازه سه بار «سُبْحانَ اللّهِ» باشد.
«مسأله 1053» ذكر ركوع بايد به دنبال هم و به عربى صحيح گفته شود و مستحب است «سُبْحانَ رَبّىَِ الْعَظيمِ وَبِحَمْدِهِ» را سه يا پنج يا هفت مرتبه و بلكه بيشتر بگويند.
«مسأله 1054» بايد بدن در ركوع به مقدار ذكر واجب آرام باشد و در ذكر مستحب نيز اگر آن را به قصد ذكرى كه براى ركوع دستور دادهاند بگويد، بنابر احتياط واجب آرام بودن بدن لازم است.
(195)
«مسأله 1055» اگر هنگامى كه ذكر ركوع را مىگويد، بىاختيار به قدرى حركت كند كه بدن از حال آرام بودن خارج شود، نمازش صحيح است، ولى چنانچه در حال گفتن ذكر واجب، بىاختيار حركت كرده باشد، احتياط واجب آن است كه بعد از آرام گرفتن بدن، دوباره ذكر را بگويد و اگر كمى حركت كند كه از حال آرام بودن بدن خارج نشود يا انگشتان را حركت دهد، اشكال ندارد.
«مسأله 1056» اگر پيش از آن كه به مقدار ركوع خم شود و بدن آرام گيرد، عمدا ذكر واجب ركوع را بگويد، نماز او باطل است.
«مسأله 1057» اگر پيش از تمام شدن ذكر واجب، عمدا سر از ركوع بردارد، نماز او باطل است و اگر سهوا سر بردارد، چنانچه پيش از آن كه از حال ركوع خارج شود به خاطر آورد كه ذكر ركوع را تمام نكرده، بايد در حال ركوع و با آرامش بدن دوباره ذكر را بگويد و اگر بعد از آن كه از حال ركوع خارج شد به خاطر آورد، نماز او صحيح است.
«مسأله 1058» اگر نتواند به مقدار ذكر واجب در ركوع بماند، در صورتى كه بتواند پيش از آن كه از حدّ ركوع خارج شود، ذكر را بگويد، بايد در آن حال تمام كند و اگر نتواند، چنانچه به مقدار يك «سبحان اللّه» هم بتواند در حال ركوع بماند، بايد در حال ركوع آن را بگويد و اگر به اين مقدار هم نتواند، بنابر احتياط ذكر را در حال برخاستن به قصد قربت مطلقه بگويد.
«مسأله 1059» اگر به واسطه بيمارى و مانند آن در ركوع آرام نگيرد، نماز صحيح است، ولى بايد پيش از آن كه از حال ركوع خارج شود، به مقدار ذكر واجب، يعنى «سُبْحانَ رَبّىَِ الْعَظيمِ وَبِحَمْدِهِ» يا سه مرتبه «سُبْحانَ اللّه»، ذكر بگويد.
«مسأله 1060» اگر نتواند به اندازه ركوع خم شود، بايد به چيزى تكيه دهد و ركوع كند و اگر هنگامى كه تكيه داده نيز نتواند به نحو معمول ركوع كند، بايد به هر اندازه كه مىتواند خم شود و اگر هيچ نتواند خم شود، بايد هنگام ركوع بنشيند و نشسته ركوع كند و احتياط واجب آن است كه نماز ديگرى نيز بخواند و براى ركوع آن با سر اشاره نمايد.
«مسأله 1061» اگر كسى كه مىتواند ايستاده نماز بخواند، در حال ايستاده يا نشسته
(196)
نتواند ركوع كند، بايد ايستاده نماز بخواند و براى ركوع با سر اشاره كند و اگر نتواند اشاره كند، بايد به نيّت ركوع چشمها را ببندد و ذكر آن را بگويد و به نيّت برخاستن از ركوع، چشمها را باز كند و اگر از اين عمل نيز عاجز باشد، بايد در قلب خود نيّت ركوع كند و ذكر آن را بگويد.
«مسأله 1062» كسى كه نمىتواند ايستاده يا نشسته ركوع كند و براى ركوع فقط مىتواند در حالى كه نشسته است، كمى خم شود يا در حالى كه ايستاده است با سر اشاره كند، بايد ايستاده نماز بخواند و براى ركوع با سر اشاره نمايد و احتياط واجب آن است كه نماز ديگرى نيز بخواند و هنگام ركوع آن بنشيند و هر اندازه كه مىتواند براى ركوع خم شود.
«مسأله 1063» اگر بعد از رسيدن به حد ركوع و آرام گرفتن بدن، سر بردارد و دو مرتبه به قصد ركوع به اندازه ركوع خم شود، نماز او باطل است؛ بلكه چنانچه قبل از آرام گرفتن بدن نيز از ركوع سر بردارد و دو مرتبه به قصد ركوع به اندازه ركوع خم شود، بنابر احتياط واجب بايد نماز را از سر بگيرد و نيز اگر بعد از آن كه به اندازه ركوع خم شد و بدن آرام گرفت، به قصد ركوع به قدرى خم شود كه از اندازه ركوع بگذرد و دوباره به ركوع برگردد، به صورتى كه گفته شود ركوع اضافى انجام داده، نمازش باطل است و بهتر آن است كه نماز را تمام كند و دوباره از سر بخواند.
«مسأله 1064» بعد از تمام شدن ذكر ركوع، بايد راست بايستد و بعد از آن كه بدن آرام گرفت، به سجده رود و اگر عمدا پيش از ايستادن يا پيش از آرام گرفتن بدن به سجده رود، نماز او باطل است.
«مسأله 1065» اگر ركوع را فراموش كند و پيش از آن كه به سجده برسد به خاطر آورد، بايد بايستد و بعد به ركوع رود و چنانچه به حالت خميدگى به ركوع برگردد، نماز او باطل است.
«مسأله 1066» اگر نمازگزار بعد از آن كه پيشانيش به زمين رسيد به خاطر آورد كه ركوع نكرده، نمازش باطل است.
(197)
«مسأله 1067» مستحب است پيش از رفتن به ركوع در حالى كه راست ايستاده، تكبير بگويد و در ركوع زانوها را به طرف عقب دهد، پشت را صاف نگهدارد و گردن را بكشد و مساوى پشت نگهدارد، بين دو قدم را نگاه كند، پيش از ذكر يا بعد از آن صلوات بفرستد و بعد از آن كه از ركوع برخاست و راست ايستاد، در حال آرامش بدن بگويد: «سَمِعَ اللّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ».
7 ـ سجود
«مسأله 1068» نمازگزار بايد در هر ركعت از نمازهاى واجب و مستحب، بعد از ركوع دو سجده بجا آورد و در سجده لازم است كه پيشانى و كف دو دست و سر دو زانو و دو انگشت بزرگ پاها را بر زمين بگذارد.
«مسأله 1069» لازم نيست تمام پيشانى روى زمين قرار گيرد، بلكه به اندازهاى كه عرفا سجده گفته شود، كفايت مىكند و بنابر احتياط جاى سجده نبايد از مقدار يك درهم كمتر باشد و اگر همين مقدار متفرق بوده ولى مثل دانههاى تسبيح به هم اتصال داشته باشد، اشكال ندارد.
«مسأله 1070» دو سجده روى هم يك «ركن» است و اگر كسى در نماز واجب عمدا يا از روى فراموشى هر دو را ترك كند يا دو سجده ديگر به آنها اضافه نمايد، نماز او باطل است.
«مسأله 1071» اگر عمدا يك سجده را كم يا زياد كند، نماز باطل مىشود و اگر سهوا در يك ركعت يك سجده زيادى به جا آورد، نمازش صحيح است و چنانچه سهوا يك سجده را به جا نياورد، حكم آن در مسائل بعدى گفته خواهد شد.
«مسأله 1072» اگر پيشانى را عمدا يا سهوا به زمين نگذارد، سجده نكرده است، اگرچه اعضاى ديگر سجده به زمين برسند، ولى اگر پيشانى را به زمين بگذارد و سهوا اعضاى ديگر را به زمين نرساند يا سهوا ذكر نگويد، سجده صحيح است.
«مسأله 1073» حكم ذكر سجده مانند حكم ذكر ركوع است كه در مسأله 1052
(198)
بيان شد، با اين تفاوت كه در سجده به جاى ذكر «سُبْحانَ رَبّىَِ الْعَظيمِ وَبِحَمْدِهِ» ذكر «سُبْحانَ رَبّىَِ الاَعْلى وَبِحَمْدِهِ» گفته مىشود.
«مسأله 1074» بايد بدن در سجده به مقدار ذكر واجب آرام باشد و هنگام گفتن ذكر مستحب نيز اگر آن را به قصد ذكرى كه براى سجده دستور دادهاند بگويد، بنابر احتياط آرام بودن بدن لازم است.
«مسأله 1075» اگر پيش از آن كه پيشانى به زمين برسد و بدن آرام بگيرد، عمدا ذكر واجب سجده را بگويد يا پيش از تمام شدن ذكر واجب، عمدا سر از سجده بردارد، نماز باطل است.
«مسأله 1076» اگر پيش از آن كه پيشانى به زمين برسد، سهوا ذكر سجده را بگويد و پيش از آن كه سر از سجده بردارد، بفهمد اشتباه كرده، بايد دوباره ذكر را بگويد و بنابر احتياط واجب اگر قبل از آرام گرفتن بدن نيز سهوا ذكر سجده را بگويد، بايد پس از آرام گرفتن بدن دوباره ذكر سجده را بگويد.
«مسأله 1077» اگر بعد از آن كه سر از سجده برداشت، بفهمد كه پيش از آرام گرفتن بدن ذكر راگفته يا پيش از آن كه ذكر سجده تمام شود سر برداشته، نماز او صحيح است.
«مسأله 1078» اگر به واسطه بيمارى و مانند آن نتواند در سجده آرام بگيرد، نماز او صحيح است، ولى بايد پيش از آن كه از حالت سجده خارج شود، ذكر واجب را بگويد.
«مسأله 1079» اگر هنگامى كه ذكر سجده را مىگويد يكى از هفت عضو سجده را عمدا از زمين بردارد، احتياطا بايد نماز را از سر بگيرد، ولى اگر هنگامى كه مشغول گفتن ذكر نيست غير از پيشانى اعضاى ديگر را از زمين بردارد و دوباره بگذارد، اشكال ندارد.
«مسأله 1080» اگر پيش از تمام شدن ذكر سجده سهوا پيشانى را از زمين بردارد، نمىتواند دوباره به زمين بگذارد و بايد آن را يك سجده حساب كند، ولى اگر اعضاى ديگر را سهوا از زمين بردارد، بايد احتياطا دو مرتبه به زمين بگذارد و ذكر را بگويد.
«مسأله 1081» بعد از تمام شدن ذكر سجده اوّل، بايد بنشيند تا بدن آرام گيرد و دوباره به سجده رود.
(199)
«مسأله 1082» اگر در سجده اوّل مهر به پيشانى بچسبد، بايد قبل از سجده دوم آن را از پيشانى جدا كند و سپس به سجده برود و چنانچه بدون اين كه مهر را بردارد، عمدا دوباره به سجده رود، نمازش باطل است و بايد آن را اعاده كند.
«مسأله 1083» جاى پيشانى نمازگزار بايد از محل ايستادن و همچنين از محل زانوهاى او بيش از چهار انگشت بسته پستتر يا بلندتر نباشد.
«مسأله 1084» در زمين سراشيبى كه شيب آن كم است، اگر جاى پيشانى نمازگزار از جاى ايستادن و سر زانوهاى او بيش از چهار انگشت بسته، بالاتر يا پايينتر باشد، اشكال ندارد.
«مسأله 1085» اگر پيشانى را سهوا بر چيزى بگذارد كه از جاى انگشتان پا و سر زانوهاى او بلندتر از چهار انگشت بسته است، چنانچه بلندى آن به قدرى باشد كه نگويند در حال سجده است، بنابر احتياط واجب بايد سر را بردارد و به چيزى كه بلندى آن به اندازه چهار انگشت بسته يا كمتر است بگذارد و احتياط اين است كه سر را از روى آن به روى چيزى كه بلندى آن به اندازه چهار انگشت بسته يا كمتر است نكشد و اگر بلندى آن به قدرى باشد كه بگويند در حال سجده است، احتياط واجب آن است كه پيشانى را از روى آن به روى چيزى كه بلندى آن به اندازه چهار انگشت بسته يا كمتر است بكشد و اگر كشيدن پيشانى ممكن نباشد، بنابر احتياط واجب بايد پيشانى را بلند كند و بر موضعى كه بلندى زايدى ندارد بگذارد و نماز را تمام كند و دوباره بخواند.
«مسأله 1086» نبايد بين پيشانى و آنچه بر آن سجده مىكند چيزى فاصله باشد، پس اگر مهر به قدرى چرك باشد كه پيشانى به خود مهر نرسد، سجده باطل است، ولى اگر مثلاً رنگ مهر تغيير كرده باشد، اشكال ندارد.
«مسأله 1087» اگر در حال سجده بفهمد چيزى مانند موى سر بين پيشانى و مهر فاصله شده، نبايد پيشانى را بلند كند، بلكه بايد به هر شكل ممكن چيزى را كه فاصله شده برطرف نمايد، مگر اين كه به قدرى كم باشد (مانند يك يا دو تار مو) كه مانع از تحقق سجده نباشد.
(200)
«مسأله 1088» در سجده بايد كف دست را بر زمين بگذارد، ولى در حال ناچارى، گذاشتن پشت دست نيز مانعى ندارد و اگر پشت دست نيز ممكن نباشد، بنابر احتياط بايد مچ دست را بر زمين بگذارد و چنانچه آن را نيز نتواند، احتياطا بايد تا آرنج هر جا را كه مىتواند بر زمين بگذارد و اگر آن نيز ممكن نباشد، احتياطا بايد بازو را بر زمين بگذارد.
«مسأله 1089» در سجده بايد سر دو انگشت بزرگ پاها را به زمين بگذارد و گذاشتن پشت شست يا داخل آن نيز كفايت مىكند و اگر انگشتان ديگر پا يا روى پا را به زمين بگذارد يا به واسطه بلند بودن ناخن، سر شست به زمين نرسد، نماز باطل است.
«مسأله 1090» كسى كه مقدارى از شست پاى او بريده شده، بايد بقيه آن را به زمين بگذارد و اگر چيزى از آن نمانده باشد يا اگر مانده خيلى كوتاه باشد، بنابر احتياط بايد بقيه انگشتان را بگذارد و اگر هيچ انگشتى در پا نداشته باشد، بنابر احتياط بايد هر مقدارى از پا را كه باقى مانده به زمين بگذارد.
«مسأله 1091» بنابر احتياط واجب سجده بايد به نحو معمول و متعارف صورت بگيرد، بنابر اين چسباندن سينه و شكم به زمين و يا دراز كردن پاها در سجده، بنابر احتياط واجب جايز نيست، اگرچه تمام اعضاى سجده بر زمين قرار گرفته باشد.
«مسأله 1092» مهر يا چيز ديگرى كه بر آن سجده مىكند بايد پاك باشد، ولى اگر مثلاً مهر را روى فرش نجس بگذارد يا يك طرف مهر نجس باشد و پيشانى را به طرف پاك آن بگذارد، اشكال ندارد.
«مسأله 1093» اگر در پيشانى دُمَل و مانند آن باشد، چنانچه ممكن باشد بايد با جاى سالم پيشانى سجده كند و اگر ممكن نباشد، بايد چيزى كه سجده بر آن صحيح است را گود كند و دمل را در گودال و جاى سالم را به مقدارى كه براى سجده كافى باشد، بر آن بگذارد.
«مسأله 1094» اگر دُمَل يا زخم تمام پيشانى را گرفته باشد، بايد به يكى از دو طرف پيشانى سجده كند و احتياط واجب اين است كه در صورت امكان به طرف راست پيشانى سجده كند و اگر سجده بر پيشانى ممكن نباشد، به چانه سجده كند و اگر به چانه نيز ممكن
(201)
نباشد، بنابر احتياط بايد به هر جايى از صورت كه ممكن باشد سجده كند.
«مسأله 1095» كسى كه نمىتواند پيشانى را به زمين برساند، بايد تا اندازهاى كه مىتواند خم شود و مهر يا چيز ديگرى را كه سجده بر آن صحيح است روى چيز بلندى گذاشته و به گونهاى پيشانى را بر آن بگذارد كه بگويند سجده كرده است، ولى بايد كف دستها و زانوها و انگشتان پاها را به نحو معمول به زمين بگذارد.
«مسأله 1096» كسى كه هيچ نمىتواند خم شود، بايد براى سجده بنشيند و با سر اشاره كند و اگر نتواند، بايد با چشمها اشاره نمايد و در هر دو صورت احتياط واجب آن است كه اگر مىتواند قدرى مهر را بلند كند و پيشانى را بر آن بگذارد و اگر با سر يا چشمها نيز نمىتواند اشاره كند، بايد در قلب نيّت سجده كند و بنابر احتياط واجب با دست و مانند آن، براى سجده اشاره نمايد.
«مسأله 1097» كسى كه نمىتواند بنشيند، بايد ايستاده نيّت سجده كند و چنانچه بتواند، بايد براى سجده با سر اشاره كند و اگر نتواند، بايد با چشمها اشاره نمايد و اگر اين را نيز نتواند، در قلب نيّت سجده كند و بنابر احتياط واجب با دست و مانند آن براى سجده اشاره نمايد.
«مسأله 1098» اگر پيشانى بىاختيار از جاى سجده بلند شود، چنانچه ممكن باشد بايد نگذارد دوباره به جاى سجده برسد و اين يك سجده حساب مىشود، چه ذكر سجده را گفته باشد يا نه و اگر نتواند سر را نگهدارد و بىاختيار دوباره به جاى سجده برسد، روى هم يك سجده حساب مىشود و اگر ذكر نگفته باشد، بايد بگويد.
«مسأله 1099» انسان مىتواند در جايى كه بايد تقيّه كند، بر فرش و مانند آن سجده نمايد و لازم نيست براى فرار از تقيه به مكان ديگر برود، ولى اگر در آن جا چيزى مثل حصير يا سنگ كه سجده بر آن صحيح است وجود داشته باشد و سجده بر آن نيز محذورى نداشته باشد، بايد بر آن سجده كند.
«مسأله 1100» اگر روى چيزى كه بدن روى آن آرام نمىگيرد سجده كند، سجده او باطل است، ولى اگر روى تشك پَر يا چيز ديگرى كه بعد از گذاشتن سر و مقدارى پايين
(202)
رفتن آرام مىگيرد سجده كند، اشكال ندارد.
«مسأله 1101» اگر انسان ناچار شود كه در زمين گِل نماز بخواند، در صورتى كه آلوده شدن بدن يا لباس براى او مشقّت داشته باشد، مىتواند در حالى كه ايستاده است براى سجده با سر اشاره كند و تشهّد و سلام را ايستاده بخواند وگرنه بايد سجده و تشهّد و سلام را به نحو معمول بجا آورد.
«مسأله 1102» در ركعت اوّل و ركعت سومى كه تشهّد ندارد ـ مثل ركعت سوم نماز ظهر، عصر و عشاء ـ بهتر است بعد از سجده دوم مقدارى بنشيند و سپس براى ركعت بعد برخيزد.
چيزهايى كه سجده بر آنها صحيح است
«مسأله 1103» سجده بايد بر زمين و چيزهاى غير خوراكى و غير پوشاكى كه از زمين مىرويند ـ مانند چوب و برگ درخت ـ باشد و سجده بر چيزهاى خوراكى و پوشاكى صحيح نيست و نيز سجده كردن بر چيزهايى مانند طلا، نقره و عقيق، باطل است و سجده بر فيروزه خالى از اشكال نيست، امّا سجده كردن بر سنگهاى معدنى مانند سنگ مرمر و سنگهاى سياه، اشكال ندارد.
«مسأله 1104» احتياط واجب آن است كه بر برگ درخت مو (انگور) سجده نكنند.
«مسأله 1105» سجده بر چيزهايى مثل علف و كاه كه از زمين روييده و خوراك حيوان هستند، صحيح است.
«مسأله 1106» سجده بر گُلهايى كه خوراكى نيستند صحيح است، ولى سجده بر گلها و گياهان دارويى كه از زمين مىرويند، مانند گُل بنفشه و گل گاوزبان، بنابر احتياط صحيح نيست.
«مسأله 1107» سجده بر گياهى كه خوردن آن در بعضى از شهرها معمول است و در شهرهاى ديگر معمول نيست و نيز سجده بر ميوه نارس صحيح نيست.
«مسأله 1108» سجده بر آجر و كوزه گِلى در حال اختيار جايز نيست و احتياط واجب
(203)
در ترك سجده بر گچ و آهك پخته است، ولى سجده بر گچ و آهك پخته نشده اشكال ندارد.
«مسأله 1109» اگر كاغذ را از چيزى كه سجده بر آن صحيح است، مثلاً از كاه ساخته باشند، مىشود بر آن سجده كرد و سجده بر كاغذى كه از پنبه ساخته شده، خالى از اشكال نيست.
«مسأله 1110» براى سجده بهتر از هر چيز تربت حضرت سيدالشهدا عليهالسلام و بعد از آن خاك و بعد از آن سنگ و بعد از سنگ، گياه است.
«مسأله 1111» اگر چيزى كه سجده بر آن صحيح است، نداشته باشد يا اگر دارد به واسطه سرما يا گرماى زياد و مانند آنها نتواند بر آن سجده كند، بايد به لباس خود سجده كند و اگر نتواند، بايد بر پشت دست خود و چنانچه آن نيز ممكن نباشد، بر چيزهاى معدنى مانند انگشتر عقيق سجده نمايد.
«مسأله 1112» اگر در بين نماز چيزى كه بر آن سجده مىكند گم شود و چيزى كه سجده بر آن صحيح است نداشته باشد، چنانچه وقت وسعت داشته باشد، بايد نماز را رها كند و اگر وقت تنگ باشد، بايد به لباس خود سجده كند و اگر ممكن نباشد، بر پشت دست و اگر آن نيز نشود، بر چيز معدنى مانند انگشتر عقيق سجده نمايد.
«مسأله 1113» هرگاه در حال سجده بفهمد پيشانى را بر چيزى گذاشته كه سجده بر آن باطل است، اگر ممكن باشد بايد پيشانى را از روى آن به روى چيزى كه سجده بر آن صحيح است بكشد و اگر ممكن نباشد، بنابر احتياط بايد سر را از آن بردارد و بر چيزى كه سجده بر آن صحيح است بگذارد و سپس نماز را اعاده نمايد.
«مسأله 1114» اگر بعد از سجده بفهمد پيشانى را روى چيزى گذاشته كه سجده بر آن باطل است، احتياط واجب تكرار سجده و اتمام نماز و اعاده آن است.
«مسأله 1115» سجده كردن براى غير خداوند متعال حرام است و بعضى از مردم عوام كه مقابل قبر امامان عليهمالسلام پيشانى را به زمين مىگذارند، اگر براى شكر خداوند متعال باشد، اشكال ندارد و گرنه حرام است و در هر صورت اجتناب از اين امور بهتر است.
(204)
مستحبّات و مكروهات سجده
«مسأله 1116» در سجده چند چيز مستحب است:
الف ـ كسى كه ايستاده نماز مىخواند، پس از آن كه سر از ركوع برداشت و كاملاً ايستاد و كسى كه نشسته نماز مىخواند، پس از آن كه كاملاً نشست، براى رفتن به سجده تكبير بگويد.
ب ـ هنگامى كه مرد مىخواهد به سجده برود، اوّل دستها را و زن اوّل زانوها را به زمين بگذارد.
ج ـ بينى را بر مهر يا چيزى كه سجده بر آن صحيح است، بگذارد.
د ـ در حال سجده انگشتان دست را به هم بچسباند و به گونهاى برابر گوش بگذارد كه سر آنها رو به قبله باشد.
ه ـ در سجده دعا كند و از خدا حاجت بخواهد و مستحب است اين دعا را بخواند:
«يا خَيْرَ الْمَسْؤُولينَ وَيا خَيْرَ الْمُعْطينَ ارْزُقْنى وَارْزُقْ عِيالى مِنْ فَضْلِكَ فَإنَّكَ ذُوالفَضْلِ الْعَظيمِ» يعنى: «اى بهترين كسى كه از او حاجت خواسته مىشود و اى بهترين عطا كنندگان، به من و عيال من از فضل خودت روزى بده، پس به درستى كه تو داراى فضل بزرگى هستى».
و ـ بعد از سجده بر ران چپ بنشيند و روى پاى راست را بر كف پاى چپ بگذارد.
ز ـ بعد از هر سجده، هنگامى كه نشست و بدن آرام گرفت تكبير بگويد.
ح ـ بعد از سجده اوّل كه بدن آرام گرفت، بگويد: «أَسْتَغْفِرُ اللّهَ رَبّى وَأَتُوبُ إلَيْهِ».
ط ـ سجده را طولانى كند و هنگام نشستن دستها را روى رانها بگذارد.
ى ـ براى رفتن به سجده دوم، در حال آرامش بدن «اَللّهُ اَكْبَر» بگويد.
ك ـ در سجدهها، صلوات بفرستد و اگر صلوات را به قصد ذكرى كه در سجده دستور دادهاند بگويد، اشكال ندارد.
ل ـ هنگام بلند شدن، دستها را بعد از زانوها از زمين بردارد.
م ـ مردها بازوها را از پهلو جدا نگاه دارند و زنها آرنجها و شكم را بر زمين بگذارند و
(205)
اعضاى بدن را به يكديگر بچسبانند.
مستحبّات ديگر سجده در كتابهاى مفصّل گفته شده است.
«مسأله 1117» قرآن خواندن در سجده مكروه است و نيز مكروه است براى برطرف كردن گرد و غبار، جاى سجده را فوت كند و اگر در اثر فوت كردن، حرفى از دهان خارج شود، نماز باطل است و غير از اينها مكروهات ديگرى نيز در كتابهاى مفصّل بيان شده است.
سجده واجب قرآن
«مسأله 1118» در هر يك از چهار سوره «و النجم (نجم)، اقرء (علق)، الم تنزيل (سجده) و حم تنزيل (فصّلت)»، يك آيه سجده وجود دارد كه اگر انسان آن را بخواند يا به آن گوش دهد، بعد از تمام شدن آن آيه بايد فورا سجده كند و اگر فراموش كرد، هر وقت به خاطر آورد، بايد سجده نمايد.
«مسأله 1119» اگر انسان هم زمان با اين كه آيه سجده را مىخواند همان آيه را از ديگرى نيز بشنود، يك سجده كافى است، چه به آن گوش داده باشد و چه به گوش او خورده باشد و همچنين است اگر به صداى گروهى كه با هم آن آيه را مىخوانند، گوش كند؛ ولى چنانچه يك بار آيه سجده را بخواند و يا به آن گوش كند و سپس دوباره آن را بخواند يا به آن گوش كند، بايد دو سجده به جا آورد.
«مسأله 1120» اگر در غير نماز در حال سجده آيه سجده را بخواند يا به آن گوش بدهد، بايد سر از سجده بردارد و دوباره سجده كند.
«مسأله 1121» اگر ديوانه و يا كودك غير بالغ آيه سجده را به قصد قرآن بخواند، چنانچه كسى به آن آيه گوش كند، بايد سجده نمايد؛ ولى اگر كسى آيه سجده را بدون آن كه قصد خواندن قرآن داشته باشد، بخواند (مثل كسى كه در خواب آن را مىخواند)، با گوش دادن به آن، سجده واجب نمىشود؛ ولى اگر از چيزى مثل ضبط صوت و راديو به آيه سجده گوش كند، احتياطا لازم است سجده نمايد و اگر از وسيلهاى كه صداى قارى
(206)
را هم زمان با قرائت او پخش مىكند به آيه سجده گوش كند، واجب است سجده كند.
«مسأله 1122» در سجده واجب قرآن بايد نيت كند و پيشانى را بر چيزى كه سجده بر آن صحيح است بگذارد و محلى كه در آن سجده مىكند، نبايد غصبى باشد؛ ولى ساير شرايطى را كه در سجده نماز وجود دارد، لازم نيست مراعات كند.
«مسأله 1123» سجده واجب قرآن را بايد به نحوى انجام دهد كه بگويند سجده كرده است.
«مسأله 1124» چنانچه در سجده واجب قرآن پيشانى را به قصد سجده به زمين بگذارد ـ اگرچه ذكر نگويد ـ كافى است و گفتن ذكر مستحب است و بهتر است بگويد: «لا إلهَ إلاَّ اللّهُ حَقّا حَقّا لا إلهَ إلاَّ اللّهُ إيمانا وَتَصْديقا لا إلهَ إلاَّ اللّهُ عُبُودِيَّةً وَ رِقّا سَجَدْتُ لَكَ يا رَبِّ تَعَبُّدا وَ رِقّا لا مُسْتَنْكِفا وَلا مُسْتَكْبِرا بَلْ أنَا عَبْدٌ ذَليلٌ ضَعيفٌ خائِفٌ مُسْتَجيرٌ».
8 ـ تَشَهُّد
«مسأله 1125» نمازگزار بايد در ركعت دوم تمام نمازهاى واجب و مستحب و ركعت سوم نماز مغرب و ركعت چهارم نمازهاى ظهر، عصر و عشاء، بعد از سجده دوم بنشيند و در حال آرام بودن بدن تشهّد بخواند، يعنى بگويد: «أَشْهَدُ أن لا إلهَ إلاَّ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ وَأشْهَدُ أنَّ مُحَمَّدا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ.»
«مسأله 1126» كلمات تشهّد بايد به عربى صحيح و به نحوى كه معمول است پشت سر هم گفته شوند.
«مسأله 1127» اگر نمازگزار تشهّد را عمدا ترك كند، نمازش باطل است و اگر تشهّد را فراموش كند و بايستد و پيش از ركوع به خاطر آورد كه تشهّد را نخوانده، بايد بنشيند وتشهّد را بخواند و دوباره بايستد و آنچه بايد در آن ركعت خوانده شود را بخواند و نماز را تمام كند و بنابر احتياط واجب، براى ايستادن بىجا دو سجده سهو بهجا آورد و اگر در ركوع يا بعد از آن يا پس از سلام نماز به خاطر آورد، مسأله داراى تفصيلى است كه
(207)
خواهد آمد(1).
«مسأله 1128» مستحب است در حال تشهّد روى ران چپ بنشيند و روى پاى راست را بر كف پاى چپ بگذارد و پيش از تشهّد بگويد: «أَلْحَمْدُ للهِ» يا بگويد: «بِسْمِ اللّهِ وَبِاللهِ وَالْحَمْدُ للهِ وَخَيْرُ الاْءَسْماءِ للهِ» و نيز مستحب است دستها را بر رانها بگذارد و انگشتان را به يكديگر بچسباند و به دامان خود نگاه كند و بعد از تمام شدن تشهّد بگويد: «وَتَقَبَّلْ شَفاعَتَهُ وَارْفَعْ دَرَجَتَهُ».
«مسأله 1129» مستحب است زنها در وقت خواندن تشهّد، رانها را به هم بچسبانند.
9 ـ سلام نماز
«مسأله 1130» بعد از تشهّد ركعت آخر نماز، نمازگزار در حالى كه نشسته و بدنش آرام است بايد به عربى صحيح بگويد: «اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ» و احوط استحبابى آن است كه «وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَكاتُهُ» را نيز اضافه نمايد و يا بگويد: «اَلسَّلامُ عَلَيْنا وَعَلى عِبادِ اللّهِ الصّالِحينَ» گرچه در اين صورت، گفتن: «اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ» نيز احتياطا واجب است و مستحب است پيش از گفتن سلام واجب بگويد: «اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا النَّبِىُّ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَكاتُهُ».
«مسأله 1131» اگر سلام نماز را عمدا ترك كند، نمازش باطل است و اگر آن را فراموش كند و هنگامى به خاطر آورد كه موالات و صورت نماز به هم نخورده و كارى هم كه عمدى و سهوى آن نماز را باطل مىكند ـ مثل پشت به قبله كردن ـ انجام نداده، بايد سلام را بگويد و نماز او صحيح است و چنانچه حرف زده باشد، سلام نماز را بگويد و دو سجده سهو نيز انجام دهد.
«مسأله 1132» اگر سلام نماز را فراموش كند و هنگامى به خاطر آورد كه فاصله زيادى شده و موالات از بين رفته باشد، چنانچه پيش از آن كه موالات از بين برود، كارى كه عمدى و سهوى آن نماز را باطل مىكند ـ مثل پشت به قبله كردن ـ انجام نداده باشد، لازم نيست سلام را بگويد و نمازش صحيح است و اگر پيش از آن كه موالات از بين برود، كارى
1 ـ رجوع شود به مسأله 1276 به بعد.
(208)
كه عمدى و سهوى آن نماز را باطل مىكند انجام داده باشد، نماز او باطل است.
10 ـ ترتيب
«مسأله 1133» نمازگزار بايد اجزاء و واجبات نماز را به همان ترتيبى كه گفته شده بجا آورد و اگر عمدا ترتيب نماز را به هم بزند، مثلاً سوره را پيش از حمد بخواند يا سجده را پيش از ركوع بجا آورد، نمازش باطل مىشود.
«مسأله 1134» اگر ركنى از نماز را فراموش كند و ركن بعد از آن را بجا آورد، مثلاً پيش از آن كه ركوع كند، به سجده برود، نماز باطل است.
«مسأله 1135» اگر ركنى را فراموش كند و چيزى را كه بعد از آن است و ركن نيست بجا آورد، مثلاً پيش از آن كه دو سجده كند، تشهّد بخواند، بايد ركن را بجا آورد و آنچه را سهوا پيش از آن خوانده، دوباره بخواند.
«مسأله 1136» اگر چيزى را كه ركن نيست فراموش كند و ركن بعد از آن را بجا آورد، مثلاً حمد را فراموش كند و مشغول ركوع شود، نماز او صحيح است.
«مسأله 1137» اگر چيزى را كه ركن نيست فراموش كند و چيزى را كه بعد از آن است و آن نيز ركن نيست بجا آورد، مثلاً حمد را فراموش كند و سوره را بخواند، چنانچه مشغول ركن بعد شده باشد، مثلاً در ركوع به خاطر آورد كه حمد را نخوانده، بايد بگذرد و نماز او صحيح است و اگر مشغول ركن بعد نشده باشد، بايد آنچه را فراموش كرده ـ مثلاً حمد را ـ بجا آورد و بعد از آن چيزى را كه سهوا جلوتر خوانده ـ مثلاً سوره را ـ دوباره بخواند.
«مسأله 1138» اگر سجده اوّل را به گمان اين كه سجده دوم است يا سجده دوم را به گمان اين كه سجده اوّل است بجا آورد، نماز صحيح است و سجده اوّل او سجده اوّل و سجده دوم او سجده دوم حساب مىشود.
11 ـ موالات
«مسأله 1139» انسان بايد نماز را با موالات بخواند، يعنى اعمال نماز مانند ركوع
(209)
سجده و تشهّد را پشت سر هم بجا آورد و چيزهايى را كه در نماز مىخواند، به گونهاى كه معمول است پشت سر هم بخواند و اگر به قدرى بين آنها فاصله بيندازد كه نگويند نماز مىخواند، نمازش باطل است.
«مسأله 1140» اگر در نماز سهوا بين حرفها يا كلمات فاصله بيندازد و فاصله به قدرى نباشد كه صورت نماز از بين برود، چنانچه مشغول ركن بعد نشده باشد، بايد آن حرفها يا كلمات را به نحو معمول دوباره بخواند و اگر مشغول ركن بعد شده باشد، نماز او صحيح است.
«مسأله 1141» طولانى كردن ركوع و سجود و خواندن سورههاى بزرگ، موالات را به هم نمىزند.
قُنوت
«مسأله 1142» در تمام نمازهاى واجب و مستحب، پيش از ركوع ركعت دوم، مستحب است قنوت بخوانند و در نماز «وتر» با آن كه يك ركعت مىباشد، خواندن قنوت پيش از ركوع مستحب است و نماز جمعه در هر ركعت يك قنوت دارد و نماز آيات پنج قنوت و نماز عيد فطر و قربان در ركعت اوّل پنج قنوت و در ركعت دوم چهار قنوت دارد.
«مسأله 1143» اگر بخواهد قنوت بخواند، به احتياط واجب بايد دستها را بلند كند و مستحب است دستها را تا مقابل صورت بلند نمايد و كف دستها را رو به آسمان قرار دهد و به قصد رجاء، انگشتان دستها ـ به جز شست ـ را به هم بچسباند و هر دو كف دست را پهلوى هم و متّصل به يكديگر قرار دهد و نگاهش هنگام قنوت به كف دستهايش باشد.
«مسأله 1144» در قنوت هر ذكرى بگويد، اگرچه يك «سُبْحانَ اللّهِ» باشد، كافى است و بهتر است بگويد: «لا إلهَ إلاَّ اللّهُ الْحَليمُ الْكَريمُ، لا إلهَ إلاَّ اللّهُ الْعَلِىُّ الْعَظيمُ، سُبْحانَ اللّهِ رَبِّ السَّمواتِ السَّبْعِ وَرَبِّ الاْءرَضينِ السَّبْعِ وَما فيهِنَّ وَما بَيْنَهُنَّ وَرَبِّ الْعَرْشِ الْعَظيمِ، وَالْحَمْدُ للهِ رَبِّ الْعالَمينَ».
«مسأله 1145» مستحب است نمازگزار قنوت را بلند بخواند، ولى براى كسى كه
(210)
نماز را به جماعت مىخواند، اگر امام جماعت صداى او را بشنود، بلند خواندن قنوت مستحب نيست.
«مسأله 1146» اگر عمدا قنوت نخواند، قضا ندارد، ولى اگر فراموش كند و پيش از آن كه به اندازه ركوع خم شود، به خاطر آورد، مستحب است بايستد و آن را بخواند و اگر در ركوع به خاطر آورد، مستحب است بعد از ركوع آن را قضا كند و اگر در سجده به خاطر آورد، مستحب است بعد از سلام نماز آن را قضا نمايد.