صفحه اول  اخبار اندیشه آخرین استفتائات آثار فقهی مرجع استخاره تماس با ما درباره ما
مرجع ما پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه http://marjaema.com
مطالب مهم
تبلیغات
اخبار
اوقات شرعی
اخبار حوزه و دانشگاه
» تأکید نماینده مجلس بر اجرای قوانین حوزه زنان
» گزارش تصویری از مراسم عزاداری و سوگواری شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
» پیکر آیت الله موسوی اردبیلی در حرم مطهر حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد
» بیانیه حضرت آیت الله مکارم شیرازی در پی حکم اخیر شیخ الازهر: کشتار غیر مسلمین در هر کجای دنیا شدیداً محکوم است
صفحه اول  >> آثار فقهی >>
مرجع ما | آثار فقهی
فهرست:
تيمّم
موضوع: کتب استفتائی
مرجع: حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی

 

تيمّم

موارد تيمّم

در هفت مورد به جاى وضو و غسل بايد تيمّم كرد:

* اوّل: آن كه تهيه آب به قدر وضو يا غسل ممكن نباشد.

«مسأله 682» اگر انسان در آبادى باشد، بايد براى تهيه آب وضو و غسل، به قدرى جستجو كند كه از پيدا شدن آن نااميد شود و اگر در بيابان باشد، چنانچه زمين آن پست و بلند باشد و يا به واسطه درخت و مانند آن عبور در آن زمين مشكل باشد، بايد در دايره‏اى كه مركز آن محل نماز خواندن اوست و شعاع آن به اندازه پرتاب يك تير قديمى است كه با كمان پرتاب مى‏كردند(1)، در جستجوى آب برود و اگر زمين آن اين گونه نباشد،

1 ـ مجلسى قدس‏سره در شرح «من لا يحضره الفقيه»، مقدار پرتاب تير را دويست گام معين فرموده است.

(129)

 

بايد در دايره‏اى كه شعاع آن به اندازه پرتاب دو تير است جستجو نمايد.

«مسأله 683» اگر بعضى از اطراف، هموار و بعضى ديگر پست و بلند بوده يا عبور در آن مشكل باشد، بايد در طرفى كه هموار است به اندازه پرتاب دو تير و در طرفى كه اين طور نيست، به اندازه پرتاب يك تير جستجو كند.

«مسأله 684» در هر طرفى كه يقين دارد آب نيست، لازم نيست جستجو كند.

«مسأله 685» كسى كه وقت نماز او تنگ نيست و براى تهيه آب وقت دارد، اگر يقين داشته باشد در محلّى دورتر از مقدارى كه بايد جستجو كند آب هست، در صورتى كه مانعى نباشد و مشقّت نيز نداشته باشد، بايد براى تهيه آب برود و اگر گمان داشته باشد كه آب هست، رفتن به آن محل لازم نيست، لكن اگر گمان او نزديك به يقين باشد، بايد براى تهيه آب به آن محل برود.

«مسأله 686» لازم نيست خود انسان در جستجوى آب برود بلكه مى‏تواند كسى را كه به گفته او اطمينان دارد، بفرستد و در اين صورت اگر يك نفر از طرف چند نفر برود كافى است.

«مسأله 687» اگر احتمال دهد داخل بار سفر او يا در منزل يا در قافله آب هست، بايد به قدرى جستجو نمايد كه به نبودن آب يقين كند يا از پيدا كردن آن نااميد شود.

«مسأله 688» اگر پيش از وقت نماز جستجو نمايد و آب پيدا نكند و تا وقت نماز همان جا بماند، لازم نيست كه دوباره در جستجوى آب برود، ولى اگر احتمال عقلايى بدهد كه در اين مدت آبى در آنجا پيدا شده باشد، احتياطا بايد دوباره جستجو كند.

«مسأله 689» اگر بعد از داخل شدن وقت نماز جستجو كند و آب پيدا نكند و تا وقت نماز ديگر در همان جا بماند، جستجو لازم نيست، ولى اگر احتمال عقلايى بدهد كه در اين مدت آبى در آنجا پيدا شده باشد، احتياطا بايد دوباره جستجو كند.

«مسأله 690» اگر از درنده بترسد يا جستجوى آب به قدرى سخت باشد كه نتواند تحمل كند يا وقت نماز به قدرى تنگ باشد كه هيچ نتواند جستجو كند، جستجو لازم

(130)

 

نيست؛ ولى اگر بتواند مقدارى جستجو كند، جستجو به همان مقدار لازم است و اگر از دزد بر جان يا مال خود بترسد، نبايد در جستجوى آب برود؛ ولى اگر مالى كه احتمال مى‏دهد از بين برود به حسب حال او قابل اعتنا نباشد و ترس ديگرى نيز نداشته باشد، جستجوى آب واجب است.

«مسأله 691» اگر در جستجوى آب نرود تا وقت نماز تنگ شود، معصيت كرده، ولى نماز او با تيمّم صحيح است.

«مسأله 692» كسى كه يقين دارد آب پيدا نمى‏كند، چنانچه به دنبال آب نرود و با تيمّم نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد كه اگر جستجو مى‏كرد آب پيدا مى‏شد، نماز او باطل است.

«مسأله 693» اگر بعد از جستجو، آب پيدا نكند و با تيمّم نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد در جايى كه جستجو كرده آب بوده، نماز او صحيح است.

«مسأله 694» اگر بعد از داخل شدن وقت نماز، وضو داشته باشد و بداند كه اگر وضوى خود را باطل كند، نمى‏تواند وضو بگيرد يا آب پيدا نمى‏كند، چنانچه بتواند بدون ضرر و مشقّت وضوى خود را نگهدارد، نبايد آن را مگر با جِماع ـ به تفصيلى كه در مسأله 412 گذشت ـ باطل كند.

«مسأله 695» اگر پيش از وقت نماز وضو داشته باشد و بداند كه اگر وضوى خود را باطل كند تهيه آب براى او ممكن نيست، چنانچه بتواند بدون ضرر و مشقّت وضوى خود را نگهدارد، احتياط واجب آن است كه آن را باطل نكند.

«مسأله 696» كسى كه فقط به مقدار وضو يا به مقدار غسل آب دارد، در صورتى كه بداند كه اگر آن را بريزد آب پيدا نمى‏كند، چنانچه وقت نماز داخل شده باشد، ريختن آن حرام است، و احتياط واجب آن است كه پيش از وقت نماز نيز آن را نريزد.

«مسأله 697» اگر كسى بداند كه آب پيدا نمى‏كند، در صورتى كه وضوى خود را باطل كند يا آبى را كه دارد بريزد، معصيت كرده، ولى نماز او با تيمّم صحيح است، اگرچه احتياط مستحب آن است كه قضاى آن نماز را نيز بخواند.

(131)

 

* دوم: اگر به واسطه پيرى يا ترس از دزد و جانور و مانند آنها يا نداشتن وسيله‏اى كه آب از چاه بكشد، دسترسى به آب نداشته باشد.

«مسأله 698» اگر براى كشيدن آب از چاه، دلو و ريسمان و مانند اينها لازم داشته باشد و مجبور باشد آنها را بخرد يا كرايه نمايد، اگرچه قيمت آنها چند برابر معمول باشد، بايد تهيّه كند و همچنين اگر آب را به چندين برابر قيمت آن بفروشند، بايد آن را بخرد، ولى اگر تهيه آنها به قدرى پول بخواهد كه نسبت به حال او ضرر يا مشقت داشته باشد، واجب نيست تهيّه نمايد.

«مسأله 699» اگر ناچار شود كه براى تهيه آب پول قرض كند، بايد قرض نمايد، ولى كسى كه مى‏داند يا گمان دارد كه نمى‏تواند قرض خود را بدهد، واجب نيست قرض كند، بلكه نبايد قرض كند.

«مسأله 700» اگر كندن چاه مشقّت نداشته باشد، بايد براى تهيه آب چاه بكند.

«مسأله 701» اگر كسى بدون منّت و خوارى مقدارى آب به او ببخشد، بايد آن را قبول كند.

* سوم: اگر از استعمال آب بر جان خود بترسد يا بترسد كه به واسطه استعمال آن، مرض يا عيبى در او پيدا شود يا مرض او طولانى شود يا شدّت پيدا كند يا به سختى معالجه شود، بايد تيمّم نمايد؛ ولى اگر آب گرم براى او ضرر نداشته باشد، بايد با آب گرم وضو بگيرد يا غسل كند.

«مسأله 702» لازم نيست يقين كند كه آب براى او ضرر دارد، بلكه اگر احتمال ضرر نيز بدهد، چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد و از آن احتمال ترس براى او پيدا شود، بايد تيمّم كند.

«مسأله 703» اگر به واسطه يقين يا ترس ضرر، تيمّم كند و پيش از نماز بفهمد كه آب براى او ضرر ندارد، تيمّم او باطل است و اگر بعد از نماز بفهمد نيز بنا بر احتياط واجب، نماز او باطل است.

«مسأله 704» كسى كه نمى‏داند آب براى او ضرر دارد، چنانچه غسل كند يا وضو

(132)

 

بگيرد و بعد بفهمد كه آب براى او ضررى داشته كه از نظر شرع تحمل آن حرام است، وضو يا غسل او احتياطا باطل است و اگر ضرر آن به اين حد نباشد، وضو يا غسل او صحيح مى‏باشد.

* چهارم: هرگاه بترسد كه اگر آب را به مصرف وضو يا غسل برساند، خود يا همسر يا اولاد يا رفيق او و يا كسانى كه با او مربوط هستند، مانند خدمتكاران، از تشنگى بميرند يا مريض شوند يا به قدرى تشنه شوند كه تحمّل آن مشقّت داشته باشد، بايد به جاى وضو و غسل تيمّم نمايد و نيز اگر حيوانى داشته باشد كه معمولاً آن را براى خوردن ذبح نمى‏كنند ـ مانند اسب و قاطر ـ و بترسد كه از تشنگى تلف شود، بايد آب را به آن بدهد و تيمّم نمايد و همچنين اگر كسى كه حفظ جان او واجب است و يا حتى كسى كه كشتن او فعلاً واجب نيست، به گونه‏اى تشنه باشد كه اگر انسان آب را به او ندهد تلف شود، بايد آب را به او بدهد.

«مسأله 705» اگر غير از آب پاكى كه براى وضو يا غسل دارد، آب نجسى نيز به مقدار آشاميدن خود و كسانى كه با او مربوط هستند داشته باشد، بايد آب پاك را براى آشاميدن بگذارد و با تيمّم نماز بخواند؛ ولى چنانچه آب را براى حيوان خود بخواهد، بايد آب نجس را به آن بدهد و با آب پاك، وضو و غسل را انجام دهد.

* پنجم: كسى كه بدن يا لباس او نجس است و كمى آب دارد كه اگر با آن وضو بگيرد يا غسل كند، براى آب كشيدن بدن يا لباس او آبى باقى نمى‏ماند، چنانچه بتواند غساله وضو يا غسل را جمع كرده و با آن لباس يا بدن را تطهير كند، بايد همين كار را انجام دهد، وگرنه بنابر احتياط واجب بايد بدن يا لباس را آب بكشد و با تيمّم نماز بخواند؛ ولى اگر چيزى نداشته باشد كه بر آن تيمّم كند، بايد آب را به مصرف وضو يا غسل برساند.

* ششم: اگر غير از آب يا ظرفى كه استعمال آن حرام است، آب يا ظرف ديگرى نداشته باشد، مثلاً آب يا ظرف او غصبى بوده و غير از آن، آب و ظرف ديگرى نداشته باشد، بايد به جاى وضو و غسل، تيمّم كند.

* هفتم: هرگاه وقت به قدرى تنگ باشد كه اگر وضو بگيرد يا غسل كند كمتر از يك

(133)

 

ركعت از نماز در وقت خوانده شود، بايد تيمّم كند و اگر يك ركعت يا بيشتر در وقت خوانده شود، ولى مقدارى از آن در خارج وقت واقع شود، ظاهرا بين تيمّم و وضو مخيّر است، اگرچه بعيد نيست كه تيمّم موافق احتياط باشد، اما اگر براى وضو و تيمّم يا براى غسل و تيمّم به يك اندازه وقت لازم باشد، بايد وضو يا غسل به جا آورد.

«مسأله 706» اگر عمدا نماز را به قدرى تأخير بيندازد كه وقت براى وضو يا غسل نداشته باشد، معصيت كرده و بايد نماز را با تيمّم بخواند، اگرچه احتياط مستحب آن است كه قضاى آن نماز را نيز بجا آورد.

«مسأله 707» كسى كه شك دارد كه اگر وضو بگيرد يا غسل كند، وقت براى نماز او باقى مى‏ماند يا نه، بايد تيمّم كند.

«مسأله 708» اگر كسى گمان كند كه براى وضو يا غسل وقت ندارد و با تيمّم نماز خود را بجا آورد و بعد بفهمد وقت داشته است، بايد پس از به جا آوردن وضو يا غسل، نماز خود را دوباره بخواند.

«مسأله 709» اگر كسى كه آب دارد به واسطه تنگى وقت با تيمّم مشغول نماز شود و در بين نماز، آبى را كه داشته از دست بدهد و تا نمازهاى بعدى آب به دست نياورد، چنانچه تيمّم خود را باطل نكرده باشد، مى‏تواند نمازهاى بعدى را با همان تيمّم بخواند، ولى اگر آب بعد از نماز از دست برود، اگرچه تيمّم خود را باطل نكرده باشد ـ در صورتى كه وظيفه او تيمّم باشد ـ بايد دوباره تيمّم نمايد.

«مسأله 710» اگر به قدرى وقت داشته باشد كه بتواند وضو بگيرد يا غسل كند و نماز را بدون اعمال مستحبّى آن (مثل اقامه و قنوت) بخواند، بايد غسل كند يا وضو بگيرد و نماز را بدون اعمال مستحبّى آن بجا آورد، بلكه اگر به اندازه سوره نيز وقت نداشته باشد، بايد غسل كند يا وضو بگيرد و نماز را بدون سوره بخواند.

چيزهايى كه تيمّم بر آنها صحيح است

«مسأله 711» تيمّم بر خاك، ريگ، كلوخ و سنگ، اگر پاك باشند صحيح است، ولى

(134)

 

بنا بر احتياط واجب با بودن خاك و يا چيزهاى ديگرى كه تيمم بر آنها صحيح است، بر گل پخته مثل آجر و كوزه نمى‏توان تيمم كرد.

«مسأله 712» تيمّم بر سنگ گچ، سنگ آهك، سنگ مرمر و ساير اقسام سنگها صحيح است، ولى تيمّم بر جواهر، مثل سنگ عقيق و فيروزه، باطل مى‏باشد و بنا بر احتياط واجب با بودن خاك يا چيزهاى ديگرى كه تيمّم بر آنها صحيح است، نمى‏توان بر گچ و آهك پخته تيمّم كرد.

«مسأله 713» اگر خاك، ريگ، كلوخ و سنگ پيدا نشود، بايد بر گرد و غبارى كه روى فرش و لباس و مانند آنهاست، تيمّم نمايد و اگر غبار در لاى لباس و فرش باشد، تيمّم بر آن صحيح نيست، مگر آن كه اوّل كارى كند كه غبار به سطح آن بيايد و بعد بر آن تيمّم كند و چنانچه گرد و غبار پيدا نشود، بايد بر گِل تيمّم كند و اگر گِل نيز پيدا نشود، احتياط واجب آن است كه نماز را بدون تيمّم بخواند و بعدا قضاى آن را نيز بجا آورد.

«مسأله 714» در صورتى كه خاك، ريگ، كلوخ و سنگ پيدا نشود، ولى گل پخته يا گچ و آهك پخته وجود داشته باشد، بنابر احتياط واجب بايد علاوه بر تيمّم بر گرد و غبار يا گل، بر آنها نيز تيمّم كند و اگر گرد و غبار و گل نيز وجود نداشته باشد، بنابر احتياط بايد بر آنها تيمّم كرده و نماز بخواند و بعد از وقت نيز نماز را اعاده كند.

«مسأله 715» اگر بتواند با تكان دادن فرش و مانند آن خاك تهيّه نمايد، تيمّم بر گرد و غبار باطل است و اگر بتواند گِل را خشك كند و از آن خاك تهيّه نمايد، تيمّم بر گِل باطل مى‏باشد.

«مسأله 716» اگر كسى كه آب ندارد برف يا يخ داشته باشد، چنانچه ممكن باشد بايد آن را آب كند و با آن وضو بگيرد يا غسل نمايد و اگر ممكن نباشد و چيزى هم كه تيمّم بر آن صحيح است نداشته باشد، احتياط واجب آن است كه نماز را بدون وضو و تيمّم بخواند و بعدا آن را قضا كند.

«مسأله 717» اگر چيزى مانند كاه كه تيمّم بر آن باطل است با خاك و ريگ مخلوط شود، نمى‏تواند بر آن تيمّم كند؛ ولى اگر آن چيز به قدرى كم باشد كه در خاك يا ريگ از

(135)

 

بين رفته حساب شود، تيمّم بر آن خاك و ريگ صحيح است.

«مسأله 718» اگر چيزى نداشته باشد كه بر آن تيمّم كند، چنانچه ممكن باشد بايد آن را با خريدن و مانند آن تهيّه نمايد.

«مسأله 719» تيمّم بر ديوار گِلى صحيح است و احتياط مستحب آن است كه با بودن زمين يا خاك خشك، بر زمين يا خاك نمناك تيمّم نكند.

«مسأله 720» چيزى كه بر آن تيمّم مى‏كند بايد پاك باشد و اگر چيز پاكى كه تيمّم بر آن صحيح است نداشته باشد، بنا بر احتياط واجب بايد آن نماز را بدون وضو و تيمّم بخواند و بعدا قضاى آن را نيز بجا آورد.

«مسأله 721» اگر يقين داشته باشد كه تيمّم بر چيزى صحيح است و بر آن تيمّم نمايد و بعد بفهمد كه تيمّم بر آن باطل بوده، نمازهايى را كه با آن تيمّم خوانده بايد دوباره بخواند.

«مسأله 722» چيزى كه بر آن تيمّم مى‏كند بايد غصبى نباشد.

«مسأله 723» تيمم در فضاى غصبى باطل است، بنابر اين اگر در ملك خود دستها را به زمين بزند و بدون اجازه داخل ملك ديگرى شود و دستها را به پيشانى بكشد، بايد دوباره تيمم كند.

«مسأله 724» اگر نداند محل تيمّم غصبى است و يا فراموش كرده باشد، تيمّم او صحيح است؛ ولى اگر خود وى آن محل را غصب كرده باشد و سپس فراموش نموده باشد، تيمّم او در آن جا صحيح نيست.

«مسأله 725» كسى كه در جاى غصبى حبس است، اگر آب و خاك آن محل غصبى باشد، چنانچه ناچار به استفاده از آب آن محل باشد، با آن وضو نيز مى‏تواند بگيرد و نبايد تيمم كند.

«مسأله 726» مستحب است چيزى كه بر آن تيمّم مى‏كند، گردى داشته باشد كه به دست بماند و بعد از زدن دست بر آن، مستحب است دست را تكان دهد تا گرد آن بريزد.

«مسأله 727» تيمّم بر زمين گود و خاك جاده و زمين شوره‏زار كه نمك روى آن را نگرفته، مكروه است و اگر نمك روى آن را گرفته باشد، باطل است.

(136)

 

شيوه تيمّم كردن

«مسأله 728» تيمم آن است كه به قصد بدل از وضو يا غسل، كف دو دست را به چيزى كه تيمّم بر آن صحيح است بزند و آنها را به صورت و پشت دستها بكشد، بنابر اين در تيمم چهار چيز واجب است:

اوّل: نيّت؛ يعنى قصد كند به جهت فرمانبردارى از دستور خداوند به جاى وضو و يا غسل تيمم كند. دوم: زدن كف هر دو دست بر چيزى كه تيمّم بر آن صحيح است. سوم: كشيدن كف هر دو دست بر تمام پيشانى و دو طرف آن، از جايى كه موى سر مى‏رويد تا ابروها و بالاى بينى، و بنابر احتياط واجب، بايد دستها روى ابروها نيز كشيده شود. چهارم: كشيدن كف دست چپ بر تمام پشت دست راست و بعد از آن كشيدن كف دست راست بر تمام پشت دست چپ، و احتياط واجب آن است كه پس از مسح پيشانى و پيش از كشيدن كف دست‏ها بر پشت يكديگر، يك بار ديگر دستها را بر زمين بزند.

«مسأله 729» تيمّم بدل از غسل و بدل از وضو با هم فرقى ندارند.

احكام تيمّم

«مسأله 730» كسى كه نمى‏تواند غسل كند، اگر بخواهد عملى را كه براى آن غسل واجب است انجام دهد، بايد بدل از غسل تيمّم نمايد و اگر نتواند وضو بگيرد و بخواهد عملى را كه براى آن وضو واجب است انجام دهد، بايد بدل از وضو تيمّم نمايد.

«مسأله 731» در هنگام نيّت بايد معيّن كند كه تيمّم او بدل از غسل است يا بدل از وضو و اگر بدل از غسل باشد، بايد آن غسل را و لو اجمالاً معيّن نمايد؛ ولى چنانچه اشتباها به جاى بدل از وضو، بدل از غسل يا به جاى بدل از غسل، بدل از وضو نيّت كند يا مثلاً در تيمّم بدل از غسل جنابت، نيّت بدل از غسل مسّ ميّت نمايد، تيمّم او صحيح است.

«مسأله 732» اگر مختصرى از پيشانى و پشت دستها را نيز مسح نكند، تيمّم باطل است، چه عمدا مسح نكند و چه مسأله را نداند يا فراموش كرده باشد، ولى دقت زياد

(137)

 

نيز لازم نيست و همين قدر كه بگويند تمام پيشانى و پشت دست مسح شده كافى است.

«مسأله 733» براى آن كه يقين كند تمام پشت دست را مسح كرده، بايد مقدارى بالاتر از مچ را نيز مسح نمايد، ولى مسح بين انگشتان لازم نيست.

«مسأله 734» پيشانى و پشت دستها را بايد از بالا به پايين مسح نمايد و اعمال آن را بايد پشت سر هم بجا آورد و اگر بين آنها به قدرى فاصله بيندازد كه نگويند تيمّم مى‏كند، تيمّم او باطل است.

«مسأله 735» در تيمّم بايد پيشانى و كف دستها و پشت دستها پاك باشند و اگر كف دست نجس باشد و نتواند آن را آب بكشد، احتياط واجب آن است كه دو تيمّم كند، يكى با كف دست و ديگرى با پشت دست.

«مسأله 736» بايد براى تيمّم انگشتر را از دست بيرون آورد و اگر در پيشانى يا پشت دستها يا در كف دستها مانعى باشد، مثلاً چيزى به آنها چسبيده باشد، بايد آن را برطرف كرد.

«مسأله 737» اگر پيشانى يا پشت دستها زخم باشد و پارچه يا چيز ديگرى را بر آن بسته باشد و نتواند آن را باز كند، بايد دست را روى آن بكشد و نيز اگر كف دست زخم باشد و پارچه يا چيز ديگرى را بر آن بسته باشد و نتواند آن را باز كند، بايد دست را با همان پارچه به چيزى كه تيمّم بر آن صحيح است بزند و بر پيشانى و پشت دستها بكشد.

«مسأله 738» اگر پيشانى و پشت دستها مو داشته باشد، اشكال ندارد، ولى اگر موى سر روى پيشانى آمده باشد، بايد آن را عقب بزند.

«مسأله 739» اگر احتمال دهد كه در پيشانى و كف دستها يا پشت دستها مانعى وجود داشته باشد، چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد، بايد جستجو نمايد تا يقين يا اطمينان پيدا كند كه مانعى نيست.

«مسأله 740» اگر وظيفه او تيمّم باشد و نتواند تيمّم كند، بايد نائب بگيرد و كسى كه نائب مى‏شود، بايد دستهاى آن شخص را به چيزى كه تيمّم بر آن صحيح است بزند و با آنها او را تيمّم دهد و اگر نتواند دست‏هاى او را بر چيزى كه تيمّم بر آن صحيح است

(138)

 

بزند، چنانچه بتواند دست‏هاى او را بر آن چيز بگذارد و سپس او را با دست‏هاى خودش تيمّم دهد، بايد همين كار را بكند و اگر اين نيز ممكن نبود، بايد دست خود را به چيزى كه تيمّم بر آن صحيح است بزند و بر پيشانى و پشت دستهاى او بكشد.

«مسأله 741» اگر بعد از آن كه مشغول بخشى از اعمال تيمّم شد، شك كند كه قسمت پيش از آن را فراموش كرده يا نه و يا شك كند كه آن را درست به جا آورده يا نه، اگر احتمال بدهد در حال عمل متوجه بوده، نبايد اعتنا كند و تيمّم او صحيح است.

«مسأله 742» اگر بعد از مسح دست چپ شك كند كه درست تيمّم كرده يا نه، چنانچه احتمال بدهد كه در حال عمل متوجه بوده، تيمّم او صحيح است.

«مسأله 743» كسى كه وظيفه او تيمّم است، بنابر احتياط واجب نبايد پيش از وقت نماز براى نماز تيمّم كند، ولى اگر براى كار واجب ديگرى يا عمل مستحبّى تيمّم كند و تا وقت نماز عذر او باقى باشد، مى‏تواند با همان تيمّم نماز بخواند.

«مسأله 744» اگر كسى كه وظيفه او تيمّم است بداند يا گمان داشته باشد كه تا آخر وقت عذر او باقى مى‏ماند، در وسعت وقت مى‏تواند با تيمّم نماز بخواند؛ بنابر اين با احتمال برطرف شدن عذر نيز تيمم در وسعت وقت جايز است، ولى اگر بداند يا گمان داشته باشد كه تا آخر وقت عذر او برطرف مى‏شود، بايد صبر كند و با وضو يا غسل نماز بخواند يا در تنگى وقت با تيمّم نماز را بجا آورد.

«مسأله 745» كسى كه نمى‏تواند وضو بگيرد يا غسل كند، مى‏تواند نمازهاى قضاى خود را با تيمّم بخواند، هر چند احتمال بدهد كه بزودى عذر او برطرف مى‏شود، ولى در صورتى كه بداند و يا گمان داشته باشد كه عذر او به زودى برطرف مى‏شود، بايد منتظر بماند.

«مسأله 746» كسى كه نمى‏تواند وضو بگيرد يا غسل كند، جايز است نمازهاى مستحبّى مثل نافله‏هاى شبانه‏روزى را كه وقت معيّنى دارند، حتى در اوّل وقت ـ به شرط آن كه علم و يا گمان به برطرف شدن عذر تا آخر وقت نداشته باشد ـ با تيمّم بخواند.

«مسأله 747» كسى كه احتياطا بايد بين غسل جبيره‏اى و تيمّم جمع نمايد، اگر بعد از

(139)

 

غسل و تيمّم نماز بخواند و بعد از نماز حَدَث اصغرى از او سر زند ـ مثلاً ادرار كند ـ بايد براى نمازهاى بعد وضو بگيرد و احتياطا تيمّم بدل از غسل نيز بكند.

«مسأله 748» اگر به واسطه نداشتن آب يا عذر ديگرى تيمّم كند، بعد از برطرف شدن عذر، تيمّم او باطل مى‏شود.

«مسأله 749» چيزهايى كه وضو را باطل مى‏كنند، تيمّم بدل از وضو را نيز باطل مى‏كنند و چيزهايى كه غسل را باطل مى‏نمايند، تيمّم بدل از غسل را نيز باطل مى‏نمايند.

«مسأله 750» اگر بر كسى كه نمى‏تواند غسل كند چند غسل واجب باشد، احتياط واجب آن است كه بدل هر يك از آنها يك تيمّم نمايد.

«مسأله 751» اگر بدل از غسل جنابت تيمّم كند، لازم نيست براى نماز وضو بگيرد، ولى اگر بدل از غسل‏هاى ديگر تيمّم كند، احتياطا براى نماز بايد وضو بگيرد و اگر نتواند وضو بگيرد، بايد تيمّم ديگرى نيز بدل از وضو بنمايد.

«مسأله 752» اگر بدل از غسل جنابت تيمّم كند و بعد كارى كه وضو را باطل مى‏كند براى او پيش آيد، چنانچه براى نمازهاى بعد نتواند غسل كند، بايد وضو بگيرد و بنابر احتياط واجب، تيمّم بدل از غسل نيز بكند و اگر وضو نيز نتواند بگيرد، مى‏تواند يك تيمّم به نيّت ما فى الذمّه (اعم از وضو و غسل جنابت) به جا آورد و كافى است.

«مسأله 753» اگر كسى كه وظيفه او تيمّم است براى كارى تيمّم كند، تا تيمّم و عذر او باقى است، مى‏تواند اعمالى را كه بايد با وضو يا غسل انجام داد بجا آورد، ولى اگر با داشتن آب براى نماز ميّت يا خوابيدن تيمّم كرده باشد، فقط كارى را كه براى آن تيمّم نموده مى‏تواند انجام دهد و چنانچه به خاطر تنگى وقت تيمم كرده باشد، به احتياط واجب نبايد ساير اعمالى را كه احتياج به وضو يا غسل دارند انجام دهد.

«مسأله 754» در چند مورد مستحب است نمازهايى را كه انسان با تيمّم خوانده دوباره بخواند:

اوّل: آن كه از استعمال آب ترس داشته و عمدا خود را جنب كرده و با تيمّم نماز خوانده باشد. دوم: آن كه مى‏دانسته يا گمان داشته كه آب پيدا نمى‏كند و عمدا خود را

(140)

 

جنب كرده و با تيمّم نماز خوانده باشد. سوم: آن كه تا آخر وقت عمدا در جستجوى آب نرود و با تيمّم نماز بخواند و بعد بفهمد كه اگر جستجو مى‏كرد، آب پيدا مى‏شد. چهارم: آن كه عمدا نماز را تأخير انداخته و در آخر وقت با تيمّم نماز خوانده باشد. پنجم: آن كه مى‏دانسته يا گمان داشته كه آب پيدا نمى‏شود و آبى را كه داشته ريخته و با تيمّم نماز خوانده است.

(141)