موضوع: کتب استفتائی
مرجع: حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی
مسائل متفرّقه زناشويى
مسأله ۲۵۰۷ ـ كسى كه به واسطه نداشتن زن به حرام مى افتد ، واجب است زن بگیرد.
مسأله ۲۵۰۸ ـ اگر شوهر در عقد شرط كند كه زن باكره باشد ، و بعد از عقد معلوم شود و یا به اقرار زن یا بینه ثابت شود كه بكارتش قبل از عقد به نزدیكى از بین رفته ، هرچند ثبوت خیار فسخ براى مرد خالى از وجه نیست ، ولى احتیاط واجب آن است كه اگر فسخ كرد طلاق هم بدهد ، و مرد مى تواند با ملاحظه نسبت تفاوت بین مهر باكره و غیر باكره را از مهرى كه قرار داده اند بگیرد ، چه عقدرا فسخ كند یا بر آن باقى بماند.
مسأله ۲۵۰۹ ـ ماندن مرد و زن نامحرم در محلّ خلوتى كه كسى دیگر ـ حتّى بچّه ممیز ـ در آن جا نیست در صورت احتمال ارتكاب حرام جایز نیست.
مسأله ۲۵۱۰ ـ اگر مرد مهر زن را در عقد معین كند و قصدش این باشد كه آن را ندهد و رضایت زن به عقد مشروط به قصد دادن مهر نباشد ، عقد صحیح است ، ولى باید مهر را بدهد.
مسأله ۲۵۱۱ ـ مسلمانى كه از اسلام برگردد و كافر شود مرتدّ نامیده مى شود. (معنى كفر در مسأله «۱۰۷» گذشت.)
و مرتد دو قسم است:
فطرى وملّى ، مرتد فطرى كسى است كه از پدر و مادرى متولّد شده باشد كه هردو یا یكى از آن دو مسلمان باشند و بعد از بلوغ و كمال عقل با اختیار از اسلام برگردد.
و مرتد ملّى كسى است كه از پدر و مادر كافر ، متولّد شده باشد و بعد از مسلمان شدن از اسلام برگردد.
مسأله ۲۵۱۲ ـ اگر زن بعد از ازدواج مرتد شود ، چنانچه شوهرش با او نزدیكى نكرده باشد عقد او باطل مى گردد و عدّه ندارد ، و همچنین است اگر نزدیكى كرده باشد ولى نُه سالش تمام نشده ، یا یائسه باشد ، امّا اگر نُه سالش تمام شده و یائسه هم نباشد ـ معنى یائسه در مسأله «۴۴۱» گذشت ـ باید به دستورى كه در احكام طلاق مى آید عدّه نگه دارد ، و اگر تا آخر عدّه مرتد بماند عقد باطل است ، و اگر در بین عدّه مسلمان شود بقاى عقد محلّ اشكال است ، و بنابر احتیاط واجب اگر بخواهد با او بماند دوباره عقد نماید ، و اگر بخواهد جدا شود طلاق بدهد.
مسأله ۲۵۱۳ ـ مرد مسلمان زاده هرچند یكى از پدر و مادرش مسلمان باشند ، اگر مرتد شود زنش بر او حرام مى شود ، و باید به مقدار عدّه وفات ـ كه در احكام طلاق مى آید ـ عدّه نگه دارد.
مسأله ۲۵۱۴ ـ مردى كه از پدر و مادر غیر مسلمان به دنیا آمده و مسلمان شده ، اگر بعد از ازدواج مرتد شود ، چنانچه با زنش نزدیكى نكرده ، یا این كه زن نُه سالش تمام نشده ، یا یائسه باشد ، عقد باطل مى گردد و عدّه ندارد ، و اگر بعد از نزدیكى مرتد شود و زن او نُه سالش تمام شده و یائسه هم نباشد ، باید آن زن به مقدار عدّه طلاق ـ كه در احكام طلاق مى آید ـ عدّه نگه دارد ، و اگر تا تمام شدن عدّه مسلمان نشود عقد باطل است ، و اگر پیش از تمام شدن عدّه مسلمان شود ، بقاى عقد محلّ اشكال است و بنابر احتیاط واجب اگر بخواهد با او بماند دوباره زن را عقد نماید ، و اگر بخواهد جدا شود طلاق بدهد.
مسأله ۲۵۱۵ ـ اگر زن در عقد با مرد شرط كند كه او را از شهرى بیرون نبرد و مرد هم قبول كند ، نباید زن را بدون رضایتش از آن شهر بیرون ببرد.
مسأله ۲۵۱۶ ـ اگر زنى از شوهر سابقش دخترى داشته باشد ، شوهر بعدى مى تواند آن دختررا براى پسر خود كه از این زن نیست عقد كند ، و اگر مردى دخترى را براى پسر خود عقد كند مى تواند با مادر آن دختر ازدواج نماید.
مسأله ۲۵۱۷ ـ اگر زنى از زنا آبستن شود ، در صورتى كه خود آن زن یا مردى كه با او زنا كرده یا هردوى آنان مسلمان باشند ، براى آن زن جایز نیست بچّه را سقط كند ، و همچنین است ـ بنابر احتیاط واجب ـ در صورتى كه مسلمان نباشند.
مسأله ۲۵۱۸ ـ اگر كسى با زنى كه شوهر ندارد و در عدّه كسى هم نیست زنا كند ، چنانچه بعد از استبراء ـ به نحوى كه در مسأله «۲۴۶۳» گذشت ـ او را عقد كند و بچّه اى از آنان پیدا شود ، در صورتى كه ندانند از نطفه حلال است یا حرام ، آن بچّه بدون اشكال حلال زاده است ، ولى اگر قبل از استبراء او را عقد كرده و نزدیكى كرده باشد ، محلّ اشكال است.
مسأله ۲۵۱۹ ـ اگر مرد نداند كه زن در عدّه است و با او ازدواج كند ، چنانچه زن هم نداند و بچّه اى از آنان به دنیا آید ، حلال زاده است و شرعاً فرزند هر دو مى باشد ، ولى اگر زن مى دانسته كه در عدّه است ، شرعاً بچّه فرزند پدر است ، و كسى كه یقین دارد در عدّه بوده و شكّ در تمام شدن آن دارد در حكم كسى است كه مى داند در عدّه است ، و در هر صورت عقد آنان باطل است وبه یكدیگر حرام مى باشند.
مسأله ۲۵۲۰ ـ اگر زن بگوید یائسه ام نباید حرف او را قبول كرد ، ولى اگر بگوید شوهر ندارم حرف او قبول مى شود.
مسأله ۲۵۲۱ ـ اگر زن بگوید شوهر ندارم و انسان با او ازدواج كند و بعد كسى بگوید آن زن شوهر داشته ، چنانچه شرعاً گفته آن كس ثابت نشود ، نباید حرف او را قبول كرد.
مسأله ۲۵۲۲ ـ تا دو سال پسر یا دختر تمام نشده پدر نمى تواند او را از مادرش جدا كند ، و احتیاط واجب آن است كه دختررا تا هفت سال از مادرش جدا نكند.
مسأله ۲۵۲۳ ـ اگر خواستگار از جهت دیانت و اخلاق پسندیده باشد ، مستحبّ است در شوهر دادن دخترى كه بالغه است عجله كنند.
مسأله ۲۵۲۴ ـ اگر زن مهر خودرا به شوهر صلح كند كه زن دیگر نگیرد ، زن نمى تواند مهررا بگیرد و بر شوهر هم واجب است كه زن دیگر نگیرد.
مسأله ۲۵۲۵ ـ كسى كه از زنا به دنیا آمده ، اگر زن بگیرد و بچّه پیدا كند ، آن بچّه حلال زاده است.
مسأله ۲۵۲۶ ـ هرگاه مرد در روزه ماه رمضان ، یا در حال حیض با زن خود نزدیكى كند ، معصیت كرده ، ولى اگر بچّه اى از آنان به دنیا آید حلال زاده است.
مسأله ۲۵۲۷ ـ زنى كه یقین دارد شوهرش ـ مثلا ـ در سفر مرده ، اگر بعد از عدّه وفات ـ كه مقدار آن در احكام طلاق مى آید ـ شوهر كند و شوهر اوّل از سفر برگردد ، باید از شوهر دوم جدا شود و به شوهر اوّل حلال است ، ولى اگر شوهر دوم با او نزدیكى كرده باشد ، زن باید عدّه نگه دارد ، و شوهر دوم باید مهر او را مطابق مهر زنهایى كه مثل او هستند بدهد ، ولى خرج عدّه ندارد.