موضوع: کتب استفتائی
مرجع: حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی
مصرف زكات
مسأله ۱۹۴۲ ـ زكات در هشت مورد صرف مى شود:
(اوّل) فقیر ، و او كسى است كه مخارج سال خود و عیالاتش را ندارد ، و كسى كه صنعت یا ملك یا سرمایه اى دارد كه مى تواند مخارج سال خود را بگذراند فقیر نیست.
(دوم) مسكین ، و او كسى است كه از فقیر سخت تر مى گذراند.
(سوم) كسى كه از طرف امام (علیه السلام) یا نایب امام مأمور است كه زكات را جمع و نگهدارى نماید و به حساب آن رسیدگى كند و آن را به امام (علیه السلام) یا نایب امام یا فقرا برساند.
(چهارم) مسلمانانى كه شهادت به وحدانیت خداوند و رسالت حضرت محمّد (صلى الله علیه وآله وسلم) داده اند و در اسلام ثابت قدم نیستند ، تا به وسیله دادن زكات به آنان ایمانشان تقویت شود ، ولى در صورت وجود فقیر در محلّ و دوران امر بین صرف در فقیر و صرف در این مصرف احتیاط واجب آن است كه به فقیر داده شود ، و این احتیاط در مورد هفتم هم باید رعایت شود.
(پنجم) خریدارى بنده مسلمانى كه در شدّت باشد و آزاد كردن او ، و همچنین خریدارى بنده و آزاد كردن او ، هر چند در شدّت نباشد در صورتى كه مستحقى براى زكات پیدا نكند.
(ششم) بدهكارى كه نمى تواند دین خود را ادا كند ، در صورتى كه در معصیت صرف نكرده باشد.
(هفتم) فِى سَبِیلِ اللّه ، یعنى امور خیریه اى كه مى شود آنها را به قصد قربت انجام داد ، و بنابر احتیاط واجب كارهایى باشد كه مصلحت عمومى داشته باشد ، مانند بناى مساجد و مدارس دینى و ساختن بیمارستان و آسایشگاه براى سالخوردگان و مانند اینها.
(هشتم) اِبْنُ السَّبِیل ، یعنى مسافرى كه در سفر درمانده شده.
و احكام اینها در مسائل آینده مى آید.
مسأله ۱۹۴۳ ـ احتیاط واجب آن است كه فقیر و مسكین بیشتر از مخارج سال خود و عیالاتش را از زكات نگیرد ، و اگر مقدارى پول یا جنس دارد فقط به اندازه كسرى مخارج یك سالش زكات بگیرد.
مسأله ۱۹۴۴ ـ كسى كه مخارج سالش را داشته ، اگر مقدارى از آن را مصرف كند و بعد شكّ كند كه آنچه باقى مانده به اندازه مخارج یك سال او هست یا نه ، نمى تواند زكات بگیرد.
مسأله ۱۹۴۵ ـ صنعت گر یا مالك یا تاجرى كه در آمد او از مخارج سالش كمتر است ، مى تواند براى كسرى مخارجش زكات بگیرد ، و لازم نیست ابزار كار یا ملك یا سرمایه خود را به مصرف مخارج برساند.
مسأله ۱۹۴۶ ـ فقیرى كه خرج سال خود و عیالاتش را ندارد ، اگر خانه اى دارد كه ملك اوست و در آن نشسته ، یا وسیله سوارى دارد ، چنانچه بدون اینها نتواند زندگى كند ـ اگر چه براى حفظ آبرویش باشد ـ مى تواند زكات بگیرد ، و همچنین است اثاث خانه و ظرف و لباس تابستانى و زمستانى و چیزهایى كه به آنها احتیاج دارد ، و فقیرى كه اینها را ندارد ، اگر به اینها احتیاج داشته باشد مى تواند از زكات خریدارى نماید.
مسأله ۱۹۴۷ ـ فقیرى كه یاد گرفتن صنعت براى او مشكل نیست ، باید یاد بگیرد و با گرفتن زكات زندگى نكند ، ولى تا وقتى كه مشغول یاد گرفتن است مى تواند زكات بگیرد.
مسأله ۱۹۴۸ ـ به كسى كه قبلا فقیر بوده و مى گوید فقیرم و شكّ در زوال فقرش باشد ، اگر چه از گفته او اطمینان پیدا نشود مى توان زكات داد ، و به كسى كه معلوم نباشد فقیر بوده یا نه و مى گوید فقیرم ، اگر از گفته او اطمینان حاصل نشود ، بنابر احتیاط واجب نمى شود زكات داد.
مسأله ۱۹۴۹ ـ كسى كه مى گوید فقیرم و قبلا فقیر نبوده ، چنانچه از گفته او اطمینان پیدا نشود ، نمى شود به او زكات داد.
مسأله ۱۹۵۰ ـ كسى كه باید زكات بدهد ، اگر از فقیرى طلبكار باشد ، مى تواند طلبى را كه از او دارد بابت زكات حساب كند ، ولى اگر بداند مالى را كه طلبكار است در معصیت صرف كرده ، نمى تواند از بابت زكاتى كه در اداى دین صرف مى شود حساب كند.
مسأله ۱۹۵۱ ـ اگر فقیر بمیرد و مال او به اندازه دینش نباشد ، انسان مى تواند طلبى را كه از او دارد بابت زكات حساب كند ، ولى در صورتى كه بداند مالى را كه مدیون است در معصیت صرف كرده ، نمى تواند از بابت زكاتى كه در اداى دین صرف مى شود حساب كند.
و اگر مال میت به اندازه دینش باشد و ورثه دین او را ادا نكنند یا به جهت دیگرى انسان نتواند طلب خود را بگیرد ، بنابر احتیاط واجب نباید طلبى را كه از او دارد بابت زكات حساب كند.
مسأله ۱۹۵۲ ـ چیزى را كه انسان بابت زكات به فقیر مى دهد ، لازم نیست به او بگوید كه زكات است ، بلكه اگر فقیر خجالت بكشد ، مستحبّ است بدون این كه اظهار كند به قصد زكات بدهد.
مسأله ۱۹۵۳ ـ اگر به خیال این كه كسى فقیر است به او زكات بدهد ، بعد بفهمد فقیر نبوده ، یا از روى ندانستن مسأله به كسى كه مى داند فقیر نیست زكات بدهد ، چنانچه مالى كه به او داده باقى باشد ، باید از او بگیرد و به مستحق بدهد ، و اگر نتواند بگیرد ، باید عوض زكات را از مال خودش بدهد ، و اگر از بین رفته باشد ، پس اگر كسى كه آن چیز را گرفته مى دانسته زكات است ، انسان مى تواند عوض آن را از او بگیرد و به مستحق بدهد ، و اگر نمى دانسته زكات است ، نمى تواند چیزى از او بگیرد ، و باید از مال خودش عوض زكات را به مستحق بدهد.
مسأله ۱۹۵۴ ـ كسى كه بدهكار است و نمى تواند بدهى خود را بدهد ، اگر چه مخارج سال خود را داشته باشد ، مى تواند براى دادن قرض خود زكات بگیرد ، ولى باید مالى را كه قرض كرده در معصیت خرج نكرده باشد.
مسأله ۱۹۵۵ ـ اگر به كسى كه بدهكار است و نمى تواند بدهى خود را بدهد زكات بدهد ، بعد بفهمد قرض را در معصیت صرف كرده ، چنانچه آن بدهكار فقیر باشد ، مى تواند آنچه را كه به او داده است بابت زكاتى كه به فقرا داده مى شود حساب كند.
مسأله ۱۹۵۶ ـ كسى كه بدهكار است و نمى تواند بدهى خود را بدهد ـ اگر چه فقیر نباشد ـ انسان مى تواند طلبى را كه از او دارد بابت زكات حساب كند ، ولى اگر فقیر نباشد ، در صورتى كه بداند مالى را كه بدهكار است در معصیت صرف كرده ، نمى تواند بابت زكات حساب كند.
مسأله ۱۹۵۷ ـ مسافرى كه خرجى او تمام شده یا مركبش از كار افتاده ، چنانچه سفر او سفر معصیت نباشد و نتواند با قرض كردن یا فروختن چیزى خود را به مقصد برساند ، اگر چه در وطن خود فقیر نباشد ، مى تواند زكات بگیرد ، ولى اگر بتواند در جاى دیگر با قرض كردن یا فروختن چیزى مخارج سفر خود را فراهم كند ، فقط به مقدارى كه به آن جا برسد مى تواند زكات بگیرد.
مسأله ۱۹۵۸ ـ مسافرى كه در سفر درمانده شده و زكات گرفته ، بعد از آن كه به وطنش رسید ، اگر چیزى از زكات زیاد آمده باشد ، در صورتى كه نتواند به دهنده زكات برگرداند ، یا برگرداندن به او مشقّت داشته باشد ، باید آن را به حاكم شرع بدهد و بگوید آن چیز زكات است.