موضوع: کتب استفتائی
مرجع: حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی
زكات گندم و جو و خرما و كشمش
مسأله ۱۸۸۱ ـ زكات گندم و جو و خرما و كشمش ، وقتى واجب مى شود كه به مقدار نصاب برسند ، و نصاب آنها سیصد صاع است ، و هر صاعى ششصد و چهارده مثقال و ربع مثقال صیرفى است ، كه تقریباً «۸۴۷» كیلوگرم مى شود.
مسأله ۱۸۸۲ ـ اگر پیش از دادن زكات از انگور و خرما و جو و گندمى كه زكات به آنها تعلّق گرفته ، خود و عیالاتش بخورند یا به فقیر به غیر قصد زكات بدهد ، باید زكات مقدارى را كه مصرف كرده بدهد.
مسأله ۱۸۸۳ ـ اگر بعد از آن كه زكات به گندم و جو و خرما و انگور تعلّق گرفت مالك آن بمیرد ، باید مقدار زكات را از مال او بدهند ، ولى اگر پیش از تعلّق بمیرد ، هر یك از ورثه كه سهم او به اندازه نصاب است باید زكات سهم خود را بدهد.
مسأله ۱۸۸۴ ـ كسى كه از طرف حاكم شرع مأمور جمع آورى زكات است موقع خرمن كه گندم و جو را از كاه جدا مى كنند و بعد از خشك شدن خرماى تازه و كشمش شدن انگور مى تواند زكات را مطالبه كند ، و اگر مالك ندهد و چیزى كه زكات آن واجب شده از بین برود ، باید عوض آن را بدهد.
مسأله ۱۸۸۵ ـ اگر بعد از مالك شدن درخت خرما و انگور یا زراعت گندم و جو ، زكات به آنها تعلّق گیرد ، باید زكات آنها را بدهد.
مسأله ۱۸۸۶ ـ اگر بعد از آن كه زكات به گندم و جو و خرما و انگور تعلّق گرفت ، زراعت و درخت را بفروشد ، فروشنده باید زكات آنها را بدهد.
مسأله ۱۸۸۷ ـ اگر انسان تمام گندم یا جو یا خرما یا انگور را بخرد و بداند كه فروشنده زكات آن را داده ، چیزى بر او واجب نیست ، و اگر بداند كه زكات آن را نداده ، در صورتى كه فروشنده زكات آن را بدهد معامله صحیح است ، و همچنین اگر مشترى زكات را بدهد ، و مى تواند به فروشنده رجوع كند ، و در غیر این دو صورت چنانچه حاكم شرع معامله مقدارى را كه باید بابت زكات داده شود اجازه نكند ، معامله آن مقدار باطل است ، و حاكم شرع مى تواند مقدار زكات را از خریدار بگیرد ، و اگر معامله مقدار زكات را اجازه دهد معامله صحیح است و خریدار باید قیمت آن مقدار را به حاكم شرع بدهد ، و در صورتى كه قیمت آن مقدار را به فروشنده داده باشد ، مى تواند از او پس بگیرد ، و اگر شكّ كند كه زكات آن را داده یا نه ، حكم به نبودن زكات فعلا در آن مال محلّ اشكال است.
مسأله ۱۸۸۸ ـ اگر وزن گندم و جو و خرما و كشمش موقعى كه تر است به مقدار نصاب برسد و بعد از خشك شدن كمتر از این مقدار شود ، زكات به آنها تعلّق نمى گیرد.
مسأله ۱۸۸۹ ـ اگر گندم و جو و خرما و انگور را پیش از خشك شدن مصرف كند ، چنانچه خشك آنها به اندازه نصاب باشد ، باید زكات آنها را بدهد.
مسأله ۱۸۹۰ ـ خرما بر سه قسم است:
۱ ـ آن است كه خشكش مى كنند و حكم زكات آن گذشت.
۲ ـ آن است كه در حال رطب بودنش مى خورند.
۳ ـ آن است كه نارس (خلال) آن را مى خورند.
و در قسم دوم چنانچه مقدارى باشد كه خشك آن به مقدار نصاب برسد ، بنابر احتیاط واجب زكات به آن تعلّق مى گیرد ، و امّا قسم سوم زكات به آن تعلّق نمى گیرد.
مسأله ۱۸۹۱ ـ گندم و جو و خرما و كشمشى كه زكات آنها را داده ، اگر چند سال هم نزد او بماند زكات ندارد.
مسأله ۱۸۹۲ ـ اگر گندم و جو و خرما و انگور از آب باران یا نهر مشروب شود ، یا از رطوبت زمین استفاده كند ، زكات آن ده یك است ، و اگر با دلو و مانند آن آبیارى شود زكات آن بیست یك است.
مسأله ۱۸۹۳ ـ اگر گندم و جو و خرما و انگور ، هم از آب باران و مانند آن مشروب شود و هم از آب دلو و مانند آن استفاده كند ، چنانچه طورى باشد كه عرفاً بگویند آبیارى آن با دلو و مانند آن شده ، زكات آن بیست یك است ، و اگر بگویند با آب باران و مانند آن آبیارى شده ، زكات آن ده یك است ، و اگر طورى است كه عرفاً مى گویند به هر دو آبیارى شده ، زكات آن سه چهلم است.
مسأله ۱۸۹۴ ـ چنانچه شكّ كند و نداند كه عرف مى گویند با هر دو آبیارى شده یا این كه مى گویند آبیارى آن مثلا با آب باران است ، دادن سه چهلم كافیست.
مسأله ۱۸۹۵ ـ اگر شكّ كند و نداند كه عرف مى گویند با هر دو آبیارى شده یا این كه مى گویند با دلو آبیارى شده است ، دادن یك بیستم كافیست ، و همچنین است اگر احتمال سومى هم ضمیمه شود كه در عرف بگویند با آب باران آبیارى شده است.
مسأله ۱۸۹۶ ـ اگر گندم و جو و خرما و انگور با آب باران و مانند آن مشروب شود و به آب دلو و مانند آن محتاج نباشد ، ولى با آب دلو هم آبیارى شود و آب دلو به زیاد شدن محصول كمك نكند ، زكات آن ده یك است ، و اگر با دلو و مانند آن آبیارى شود و به آب باران و مانند آن محتاج نباشد ولى با آب باران و مانند آن هم مشروب شود و آنها به زیاد شدن محصول كمك نكنند ، زكات آن یك بیستم است.
مسأله ۱۸۹۷ ـ اگر زراعتى را با دلو و مانند آن آبیارى كنند ، و در زمینى كه پهلوى آن است زراعتى كنند كه از رطوبت آن زمین استفاده نماید و محتاج به آبیارى نشود ، زكات زراعتى كه با دلو آبیارى شده یك بیستم ، و زكات زراعتى كه پهلوى آن است ، اگر از غیر مالك آن زراعت باشد یك دهم است ، و همچنین است بنابراحتیاط واجب اگر از مالك آن زراعت باشد.
مسأله ۱۸۹۸ ـ مخارجى را كه براى گندم و جو و خرما و انگور كرده است ، نمى تواند از حاصل كسر نموده و ملاحظه نصاب نماید ، پس چنانچه یكى از آنها پیش از ملاحظه مخارج به حدّ نصاب برسد ، باید زكات آن را بدهد.
مسأله ۱۸۹۹ ـ تخمى را كه به مصرف زراعت رسانده ـ چه از خودش باشد یا خریده باشد ـ نمى تواند از حاصل كسر كند و سپس ملاحظه نصاب نماید ، بلكه باید نصاب را نسبت به مجموع حاصل ملاحظه نماید.
مسأله ۱۹۰۰ ـ آنچه كه دولت از عین مال مى گیرد زكات به آن تعلّق نمى گیرد ، و زاید بر آن متعلّق زكات است ، مثلا اگر حاصل زراعت (۸۵۰) كیلو گرم باشد و دولت (۵۰) كیلو گرم را به عنوان مالیات بگیرد ، فقط زكات در (۸۰۰) كیلوگرم واجب مى شود.
مسأله ۱۹۰۱ ـ مصارفى را كه انسان پیش از تعلّق زكات نموده ، بنابراحتیاط واجب نمى تواند كسر كند و فقط زكات بقیه را بدهد.
مسأله ۱۹۰۲ ـ مصارفى كه بعد از تعلّق زكات است ، مى تواند براى صرف آنها از حاكم شرع اذن بگیرد و آنچه نسبت به مقدار زكات خرج شده بردارد.
مسأله ۱۹۰۳ ـ جایز نیست قبل از وقت تعلّق ، زكات را بدهد ، و واجب نیست بعد از تعلّق صبر كند تا جو و گندم به حدّ درو كردن و تصفیه دانه از كاه برسد ، و انگور و خرما خشك گردد ، بلكه همین كه زكات تعلّق گرفت ، مى تواند مقدار زكات را قیمت نموده و آن قیمت را به قصد زكات بدهد.
مسأله ۱۹۰۴ ـ بعد از آن كه زكات تعلّق گرفت ، مى تواند عین زراعت یا خرما و انگور را پیش از درو كردن یا چیدن ، به مستحق یا حاكم شرع یا وكیل آنها مشاعاً تسلیم نماید ، و پس از آن در مصارف شریك مى باشند.
مسأله ۱۹۰۵ ـ در صورتى كه مالك ، عین مال را از زراعت یا خرما و انگور به حاكم شرع یا مستحق یا وكیل آنها تسلیم نماید ، مى تواند براى این كه تا وقت درو و یا خشك شدن برسد ، براى ماندن آنها در زمینش اجرت مطالبه نماید.
مسأله ۱۹۰۶ ـ اگر انسان در چند شهر كه فصل رسیدن حاصل آنها با یكدیگر اختلاف دارد و زراعت و میوه آنها در یك وقت به دست نمى آید ، گندم یا جو و خرما یا انگور داشته باشد ، و همه آنها محصول یك سال حساب شود ، چنانچه چیزى كه اوّل مى رسد به اندازه نصاب باشد ، باید زكات آن را موقعى كه مى رسد بدهد ، و زكات بقیه را هر وقت به دست مى آید ادا نماید ، و اگر آنچه اوّل مى رسد به اندازه نصاب نباشد ، صبر مى كند تا بقیه آن برسد ، پس اگر روى هم به مقدار نصاب باشد ، زكات به آن تعلّق مى گیرد ، و اگر به مقدار نصاب نباشد زكات به آن تعلّق نمى گیرد.
مسأله ۱۹۰۷ ـ اگر درخت خرما یا انگور در یك سال دو مرتبه میوه دهد ، چنانچه روى هم به مقدار نصاب باشد ، بنابر احتیاط واجب زكات به آن تعلّق مى گیرد.
مسأله ۱۹۰۸ ـ اگر مقدارى خرما یا انگور تازه دارد كه خشك آن به اندازه نصاب مى شود ، چنانچه به قصد زكات از تازه آن به قدرى به مصرف زكات برساند كه اگر خشك شود به اندازه زكاتى باشد كه بر او واجب است ، اشكال ندارد.
مسأله ۱۹۰۹ ـ اگر زكات خرماى خشك یا كشمش بر او واجب باشد ، نمى تواند خرماى تازه یا انگور را به قصد زكاتى كه بر او واجب است بدهد ، و نیز اگر زكات خرماى تازه یا انگور بر او واجب باشد ، نمى تواند خرماى خشك یا كشمش را به قصد زكات واجب بدهد ، و همچنین بنابر احتیاط واجب نمى تواند تازه هر یك را به جاى خشك آن ، یا خشك آن را به جاى تازه آن از بابت قیمت بدهد.
مسأله ۱۹۱۰ ـ كسى كه بدهكار است و مالى هم دارد كه زكات به آن تعلّق گرفته ، اگر بمیرد باید اوّل تمام زكات را از مالى كه متعلّق زكات است بدهند ، بعد دین او را ادا نمایند.
مسأله ۱۹۱۱ ـ كسى كه بدهكار است و گندم یا جو یا خرما یا انگور هم دارد ، اگر بمیرد و پیش از آن كه زكات به آنها تعلّق بگیرد ورثه دین او را از مال دیگر بدهند ، هر كدام كه سهمشان به حدّ نصاب برسد باید زكات بدهد ، و اگر پیش از آن كه زكات به آنها تعلّق بگیرد دین او را ندهند ، چنانچه مال میت فقط به اندازه دین او باشد ، زكات به آن تعلّق نمى گیرد ، و اگر مال میت بیشتر از دین او باشد ، باید نسبت جنس زكات دار را به تمام مال ملاحظه كنند ـ مانند نسبت نصف و ثلث و ربع و غیر اینها ـ و به همان نسبت از جنس زكات دار كسر شود ، و آنچه باقى مانده به ورثه منتقل مى شود ، پس سهم هر یك از ورثه اگر به حدّ نصاب برسد ، زكات به آن تعلّق مى گیرد.
مسأله ۱۹۱۲ ـ اگر گندم و جو و خرما و كشمشى كه زكات به آنها تعلّق گرفته خوب و بد دارد ، احتیاط واجب آن است كه زكات خوب را از بد ندهد.