موضوع: کتب استفتائی
مرجع: حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی
احكام كفالت
«كفالت» عقدى است كه به موجب آن شخص در مقابل طرف ديگر احضار شخص ثالثى را تعهّد مىكند. متعهّد را در عقد كفالت «كفيل» و طرف ديگر را «مكفول له» مىگويند.
«مسأله 2639» كفالت در صورتى صحيح است كه كفيل به هر لفظى، گرچه عربى نباشد، يا به هر وسيلهاى كفالت خود را به طلبكار بفهماند و او نيز قبول نمايد.
«مسأله 2640» كفيل بايد مكلّف و عاقل باشد و او را در كفالت مجبور نكرده باشند و بتواند كسى را كه كفيل او شده، حاضر نمايد.
«مسأله 2641» جايز است كفالت بدون مدّت يا با مدّت باشد و در صورت مدّتدار بودن، بايد مدت آن معلوم باشد.
«مسأله 2642» كفيل بدون رضايت مكفول له، مثلاً طلبكار، نمىتواند كفالت را به هم بزند، مگر آن كه در عقد كفالت اين حق براى او شرط شده باشد؛ ولى مكفول له هر وقت بخواهد مىتواند كفالت را به هم بزند.
«مسأله 2643» يكى از شش چيز كفالت را به هم مىزند:
اول: كفيل، شخصى را كه كفالت كرده ـ مثلاً بدهكار را ـ به دست مكفولله ـ مثلاً طلبكار ـ بدهد يا خود وى شخصا حاضر شود.
دوم: طلبِ طلبكار داده شود.
سوم: طلبكار از طلب خود صرف نظر كند يا ذمّه بدهكار به نحوى از حق طلبكار برى شود.
چهارم: بدهكار يا كفيل بميرند.
(492)
پنجم: طلبكار كفيل را از كفالت آزاد كند.
ششم: كسى كه صاحب حق است، به وسيله حواله يا نحو ديگرى، حقّ خود را به ديگرى واگذار نمايد.
«مسأله 2644» اگر كفيل در طول مدّت كفالت يقين كند يا احتمال عقلايى دهد كه شخص مورد كفالت قصد فرار دارد، مىتواند پيش از موعد مقرّر او را تحويل دهد و در اين صورت كفالت به هم مىخورد.
«مسأله 2645» هزينه احضار بدهكار در صورتى كه بدون اجازه طلبكار باشد، به عهده كفيل است و اگر با اجازه طلبكار بوده، به عهد او مىباشد.
«مسأله 2646» هر كس شخصى را از تحت اقتدار صاحب حق يا قائم مقام او بدون رضايت وى خارج كند، در حكم كفيل است، بنابراين اگر فردى شخص بدهكارى را از دست طلبكار رها كرده و فرارى دهد، چنانچه به گونهاى باشد كه طلبكار دسترسى به او پيدا نكند، آن شخص بايد بدهكار را تحويل دهد و يا بدهى او را بپردازد و از اين قبيل است فرارى دادنِ قاتل از دست ورثه مقتول.
«مسأله 2647» كفيل بايد شخصى را كه كفالت كرده، طبق تعهد در زمان يا مكانى كه تعهد كرده، حاضر كند و در غير اين صورت، بايد از عهده حقى كه بر عهده شخص كفالت شده مىباشد، برآيد.
«مسأله 2648» جايز است كه شخصى كفيلِ كفيل شود.
(493)