موضوع: کتب استفتائی
مرجع: حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی
احكام مُساقات
اگر باغدار به اين صورت قرارداد نمايد كه درختهاى ميوه يا منافع آن را كه مال خود اوست و يا اختيار آن با اوست تا مدّت معيّنى به شخصى به عنوان باغبان واگذار كند تا پرورش داده و آب دهد و پس از به دست آمدن محصول، باغبان سهم مشاعى بر طبق قرارداد از ميوه آن بردارد، اين معامله را «مُساقات» مىگويند.
«مسأله 2501» در صورتى كه باغ داراى انواع درختان ميوه باشد، مىتوان براى هر نوع، سهميهاى مخصوص نوع خود قرارداد كرد.
«مسأله 2502» معامله مساقات در مورد درختهايى مثل بيد و چنار كه ميوه نمىدهند صحيح نيست، ولى در مثل درخت «حَنا» كه از برگ آن استفاده مىكنند يا درختى كه از گُل آن استفاده مىكنند، اشكال ندارد.
«مسأله 2503» در معامله مساقات لازم نيست صيغه بخوانند، بلكه اگر صاحب درخت به قصد مساقات آن را واگذار كند و كسى هم كه كار مىكند به همين قصد تحويل بگيرد، معامله صحيح است.
«مسأله 2504» باغدار و كسى كه تربيت درختان را به عهده مىگيرد، بايد مكلّف و عاقل باشند و كسى آنها را مجبور نكرده باشد و نيز بايد حاكم شرع آنان را از تصرّف در اموالشان منع نكرده باشد، امّا مساقات سفيه اگرچه حاكم شرع هم او را منع نكرده باشد نافذ نيست.
«مسأله 2505» مدّت مساقات بايد معلوم باشد و اگر اوّلِ آن را معيّن كنند و آخرِ آن را هنگامى قرار دهند كه ميوه آن سال به دست مىآيد، صحيح است.
(465)
«مسأله 2506» بايد سهم هر كدام از باغدار و باغبان به طور مشاع، مثل نصف يا ثلث محصول و مانند آن باشد و اگر قرار بگذارند كه مثلاً صد كيلو گرم از ميوهها مال باغدار و بقيّه مال كسى باشد كه كار مىكند، معامله باطل است.
«مسأله 2507» بايد قرارداد معامله مساقات را پيش از ظاهر شدن ميوه منعقد نمايند؛ بنابر اين اگر بعد از ظاهر شدن ميوه و پيش از رسيدن آن قرارداد منعقد كنند، صحّت معامله خالى از اشكال نيست، هرچند براى زياد شدن ميوه يا براى سلامت آن كارى مانند آبيارى و سمپاشى انجام دهد.
«مسأله 2508» معامله مساقات در بوته خربزه و خيار و مانند اينها صحيح نيست.
«مسأله 2509» درختى كه از آب باران يا رطوبت زمين استفاده مىكند و به آبيارى احتياج ندارد، اگر به كارهاى ديگر مانند بيل زدن و كود دادن محتاج باشد، معامله مساقات در آن صحيح است، ولى چنانچه آن كارها در زياد شدن يا خوب شدن ميوه اثرى نداشته باشد، معامله مساقات اشكال دارد.
«مسأله 2510» مساقات عقد لازم است؛ بنابراين طرفين عقد مساقات با رضايت يكديگر مىتوانند معامله را به هم بزنند و نيز اگر در ضمن خواندن صيغه مساقات شرط كنند كه هر دو يا يكى از آنان حقّ به هم زدن معامله را داشته باشند، مطابق قرارى كه گذاشتهاند، به هم زدن معامله اشكال ندارد، بلكه اگر در ضمن عقد مساقات شرطى كنند و عملى نشود، كسى كه به نفع او شرط شده مىتواند معامله را به هم بزند.
«مسأله 2511» كارهايى نظير احداث راه آب، ديوار كشى و نصب موتور كه معمولاً در هر سال تكرار نمىشود، در صورتى كه در قرارداد شرط نشده باشد، به عهده مالك باغ مىباشد و كارهايى نظير اصلاح درختان، كندن علفهاى هرزه و آبيارى كه طبق معمول هر سال تكرار مىشوند، در صورتى كه در قرارداد شرط نشده باشد، به عهده باغبان مىباشد.
«مسأله 2512» اگر مالك بميرد، معامله مساقات به هم نمىخورد و ورثه او به جاى او هستند.
«مسأله 2513» اگر كسى كه پرورش درختان به او واگذار شده بميرد، چنانچه
(466)
در عقد شرط نكرده باشند كه خودش آنها را پرورش دهد و ظاهر كلامشان هم مباشرت آن شخص نباشد، ورثهاش به جاى او هستند و چنانچه خود ورثه عمل را انجام ندهند و اجير هم نگيرند و اجبار آنان هم ممكن نباشد، حاكم شرع از مال ميّت اجير مىگيرد و محصول را بين ورثه ميّت و مالك قسمت مىكند و اگر شرط كرده باشند كه خود او درختان را پرورش دهد، مساقات باطل مىشود.
«مسأله 2514» از هنگامى كه محصول نمايان مىشود، باغبان مالك سهميه خود مىگردد، بنابر اين چنانچه بعد از آن و قبل از تقسيم بميرد ـ حتّى اگر مساقات به دليل شرط مباشرتِ خود عامل باطل شود ـ سهم وى به وارث او منتقل مىشود.
«مسأله 2515» اگر شرط شود كه تمام حاصل براى مالك باشد، مساقات باطل است و ميوه مال مالك مىباشد و كسى كه كار مىكند نمىتواند مطالبه اجرت نمايد، ولى اگر باطل بودن مساقات به جهت ديگر باشد، مالك بايد مزد آبيارى و كارهاى ديگر را به مقدار معمول به كسى كه درختان را پرورش داده است بپردازد.
«مسأله 2516» در قرارداد مساقات، مباشرت باغبان شرط نيست، بلكه باغبان مىتواند براى كارهايى كه بايد انجام دهد كارگر بگيرد و يا اين كه كسى به طور رايگان به وى كمك نمايد مگر اين كه مباشرت باغبان در عقد مساقات شرط شده باشد.
«مسأله 2517» اگر زمينى را به ديگرى واگذار كند كه در آن درخت بكارد و آنچه عمل مىآيد مال هر دو باشد، اين معامله كه آن را «مغارسه» مىگويند باطل است، پس اگر درختان مال صاحب زمين بوده، بعد از پرورش هم مال اوست و بايد مزد كسى را كه آنها را پرورش داده بدهد و اگر مال كسى بوده كه آنها را تربيت كرده، بعد از تربيت هم مال اوست و مىتواند آنها را بكند، ولى بايد گودالهايى را كه به واسطه كندن درختان پيدا شده پر كند و اجاره زمين را از روزى كه درختان را كاشته به صاحب زمين بدهد و مالك هم مىتواند او را مجبور نمايد كه درختان را بكند و اگر به واسطه كَندن درخت عيبى در آن پيدا شود، بايد تفاوت قيمت آن را به صاحب درخت بدهد و نمىتواند او را مجبور كند با اجاره يا بدون اجاره درخت را در زمين باقى بگذارد.
(467)