موضوع: کتب استفتائی
مرجع: حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی
احكام روزه
روزه از جمله عباداتى است كه در اديان توحيدى به آن امر شده است و روزه ماه رمضان هديهاى است الهى كه خداوند به امت محمد صلىاللهعليهوآلهوسلم عطا فرموده است تا به وسيله آن بتوانند پليدى را از روح و جسم خويش دور سازند و جان خويش را به زيور تقوى آراسته كنند و با چشيدن طعم گرسنگى و تشنگى، رنج و محروميت فقرا را با تمام وجود درك نمايند و در صدد دستگيرى از آنان برآيند و بر مؤمنان است كه از بركات روزه و ماه رمضان بهرهمند گردند.
امام سجاد عليهالسلام در دعاى چهل و چهارم صحيفه سجاديه مىفرمايد: «خداوندا، ماه رمضان را از عبادت ما سرشار كن و اوقات آن را به توفيق عبادتت مزيّن گردان و ما را در اين ماه به روزهدارى و در شب آن به نماز، تضرع، خشوع و تواضع به درگاهت يارى فرما چنانكه هيچ روز آن گواه بر غفلت ما و هيچ شب آن شاهد تقصير ما نگردد.»
«روزه» آن است كه انسان براى انجام فرمان خداوند از اذان صبح تا مغرب از انجام دادن چيزهايى كه روزه را باطل مىكند ـ و شرح آنها بعدا گفته مىشود ـ خوددارى نمايد.
نيّت
«مسأله 1624» لازم نيست انسان نيّت روزه را از قلب خود بگذراند يا مثلاً بگويد: «فردا روزه مىگيرم»، بلكه همين مقدار كه براى انجام فرمان خداوند از اذان صبح تا مغرب عملى كه روزه را باطل مىكند انجام ندهد، كافى است و براى آن كه يقين كند تمام اين مدّت را روزه بوده، بايد مقدارى پيش از اذان صبح و مقدارى نيز بعد از مغرب، از
(292)
انجام اعمالى كه روزه را باطل مىكنند خوددارى نمايد.
«مسأله 1625» انسان مىتواند در هر شب از ماه رمضان براى روزه فرداى آن نيّت كند و بهتر است كه شب اوّل ماه، نيّت روزه همه ماه را نيز بنمايد.
«مسأله 1626» آخرين وقتى كه مىتوان براى روزه رمضان و يا هر روزه واجب معيّن ديگر نيّت نمود، هنگام اذان صبح است.
«مسأله 1627» چنانچه در روزه ماه رمضان و يا هر روزه معيّن ديگرى كه بر انسان واجب شده است ـ مثل اين كه نذر كرده باشد كه روز معيّنى را روزه بگيرد ـ عمدا تا اذان صبح نيّت نكند، روزهاش باطل است و اگر به جهت ندانستن و يا فراموشى تا اذان صبح نيّت نكند، چنانچه پيش از ظهر متوجه شود و تا آن هنگام عملى كه روزه را باطل مىكند انجام نداده باشد احتياط واجب اين است كه نيت كند و آن روز را روزه بگيرد و بعدا قضاى آن را نيز به جا آورد.
«مسأله 1628» اگر كسى در روزه رمضان و يا روزه واجب معيّن ديگر، پيش از اذان صبح بدون نيّت روزه بخوابد و پيش از ظهر بيدار شود، بنابر احتياط واجب بايد نيّت كند و آن روز را روزه بگيرد و بعدا قضاى آن را نيز به جا آورد و اگر بعد از ظهر بيدار شود، روزه آن روز او باطل است.
«مسأله 1629» اگر براى روزه واجب غير معيّنى مثل روزه كفّاره، عمدا تا نزديك ظهر نيّت نكند، اشكال ندارد بلكه اگر پيش از نيّت تصميم داشته باشد كه روزه نگيرد يا ترديد داشته باشد كه بگيرد يا نه و يا قصد كند عملى كه روزه را باطل مىكند انجام دهد يا مردّد شود كه آن عمل را بجا آورد يا نه، چنانچه عملى كه روزه را باطل مىكند انجام نداده باشد و پيش از ظهر نيّت كند، روزه او صحيح است و چنانچه تا پيش از ظهر نيّت نكند، بنابر احتياط واجب ديگر نمىتواند آن روز را به نيّت روزه واجب غير معيّن روزه بگيرد.
«مسأله 1630» آخرين وقتى كه مىتوان براى روزه مستحبّى نيّت نمود، هنگامى است كه به اندازه نيّت كردن به مغرب وقت باقىمانده باشد، بنابراين اگر تا اين هنگام عملى كه روزه را باطل مىكند انجام نداده باشد و نيّت روزه مستحبّى كند، روزه او صحيح است.
(293)
«مسأله 1631» اگر بخواهد غير از روزه رمضان، روزه ديگرى بگيرد، بايد آن را معيّن نمايد، مثلاً نيّت كند كه روزه قضا يا روزه كفّاره مىگيرد، ولى در ماه رمضان لازم نيست نيّت كند كه روزه رمضان مىگيرد و اگر نداند ماه رمضان است يا فراموش نمايد و روزه ديگرى را نيّت كند، روزه ماه رمضان محسوب مىشود.
«مسأله 1632» اگر بداند ماه رمضان است و عمدا نيّت روزه غير رمضان كند، نه روزه ماه رمضان حساب مىشود و نه روزهاى كه قصد كرده است.
«مسأله 1633» اگر مثلاً به نيّت روز اوّل ماه روزه بگيرد بعد بفهمد روز دوم يا سوم بوده، روزه او صحيح است.
«مسأله 1634» اگر پيش از اذان صبح نيّت كند و بىهوش شود و در بين روز به هوش آيد، بنابر احتياط واجب بايد روزه آن روز را تمام نمايد و بعدا قضاى آن را نيز بنابر احتياط واجب بجا آورد و اگر آن را تمام نكند، بايد قضاى آن روز را به جا آورد.
«مسأله 1635» اگر پيش از اذان صبح نيّت كند و مست شود و در بين روز از مستى خارج شود، احتياط واجب آن است كه روزه آن روز را تمام كند و قضاى آن را نيز بجا آورد.
«مسأله 1636» اگر پيش از اذان صبح نيّت كند و بخوابد و بعد از مغرب بيدار شود، روزه او صحيح است.
«مسأله 1637» اگر نداند يا فراموش كند كه ماه رمضان است و پيش از ظهر متوجّه شود، چنانچه عملى كه روزه را باطل مىكند انجام نداده باشد، بايد نيّت كند و روزه او صحيح است و اگر عملى كه روزه را باطل مىكند انجام داده باشد يا بعد از ظهر متوجّه شود كه ماه رمضان است، روزه او باطل مىباشد؛ ولى بايد تا مغرب عملى كه روزه را باطل مىكند انجام ندهد و بعد از رمضان نيز آن روزه را قضا نمايد.
«مسأله 1638» اگر بچّهاى پيش از اذان صبح ماه رمضان بالغ شود، بايد روزه بگيرد و اگر بعد از اذان بالغ شود، روزه آن روز بر او واجب نيست.
«مسأله 1639» روزه و ساير عبادات بچّه نابالغى كه خوب و بد را تشخيص مىدهد صحيح است.
(294)
«مسأله 1640» اگر كسى كه براى بجا آوردن روزه ميّتى اجير شده، روزه مستحبّى بگيرد، اشكال ندارد؛ ولى كسى كه روزه قضاى رمضان به ذمّه دارد، نمىتواند روزه مستحبّى بگيرد و اگر روزه واجب غير معيّن ديگرى نيز به ذمّه داشته باشد، بنابر احتياط واجب همين حكم را دارد و چنانچه فراموش كند و روزه مستحبّى بگيرد، در صورتى كه پيش از ظهر به خاطر آورد، روزه مستحبّى او به هم مىخورد و مىتواند نيّت خود را به روزه واجب برگرداند و اگر بعد از ظهر متوجّه شود، روزه او باطل است و اگر بعد از مغرب به خاطر آورد، روزه او صحيح است.
«مسأله 1641» كسى كه روزه قضا دارد، چنانچه وقت آن وسعت داشته باشد، مىتواند روزه استيجارى بگيرد.
«مسأله 1642» اگر كافر در ماه رمضان پيش از ظهر مسلمان شود و از اذان صبح تا آن هنگام نيز عملى كه روزه را باطل مىكند انجام نداده باشد، نمىتواند روزه بگيرد و قضا نيز ندارد.
«مسأله 1643» اگر بيمار بعد از ظهر ماه رمضان بهبود يابد، اگرچه از اذان صبح تا آن وقت عملى كه روزه را باطل مىكند انجام نداده باشد، روزه آن روز بر او واجب نيست و اگر پيش از ظهر بهبود يابد، چنانچه از اذان صبح تا آن هنگام عملى كه روزه را باطل مىكند انجام نداده باشد، بنابر احتياط واجب بايد آن روز را روزه بگيرد و بعدا قضاى آن را نيز به جا آورد.
«مسأله 1644» واجب نيست انسان روزى را كه شك دارد آخر شعبان است يا اوّل رمضان، روزه بگيرد و اگر بخواهد روزه بگيرد، نمىتواند نيّت روزه رمضان كند؛ ولى اگر نيّت روزه قضا و مانند آن را بنمايد، چنانچه بعد معلوم شود اوّل رمضان بوده، روزه رمضان حساب مىشود.
«مسأله 1645» اگر روزى را كه شك دارد آخر شعبان است يا اوّل رمضان به نيّت روزه قضا يا روزه مستحبّى و مانند آن روزه بگيرد و در بين روز بفهمد كه ماه رمضان است، بايد نيّت روزه رمضان كند.
(295)
«مسأله 1646» اگر در روزه واجب معيّنى، مثل روزه رمضان، از نيّت روزه گرفتن برگردد، روزه او باطل است و همچنين اگر نيّت كند چيزى را كه روزه را باطل مىكند بجا آورد، اگرچه آن را انجام ندهد روزه او باطل مىشود.
اعمالى كه روزه را باطل مىكنند
«مسأله 1647» نُه چيز روزه را باطل مىكند:
اوّل: خوردن و آشاميدن. دوم: جِماع. سوم: اِستمناء، (استمناء آن است كه انسان با خود عملى انجام دهد كه منى از او بيرون آيد.) چهارم: دروغ بستن به خدا و پيامبر صلىاللهعليهوآلهوسلم و جانشينان ايشان عليهمالسلام . پنجم: رساندن غبار غليظ به حلق. ششم: فرو بردن تمام سر در آب. هفتم: باقى ماندن بر جنابت و حيض و نفاس تا اذان صبح. هشتم: اماله كردن با چيزهاى روان. نهم: قى كردن؛ واحكام آنها در مسائل آينده بيان مىشود.
1 ـ خوردن و آشاميدن
«مسأله 1648» اگر روزهدار عمدا چيزى بخورد يا بياشامد، روزه او باطل مىشود، چه خوردن و آشاميدن آن چيز مثل نان و آب، معمول باشد يا مثل خاك و شيره درخت، معمول نباشد، چه كم باشد و چه زياد، حتّى اگر مسواك را از دهان بيرون آورد و دوباره به دهان ببرد و رطوبت آن را فرو برد، روزه او باطل مىشود، مگر آن كه رطوبت مسواك در آب دهان به گونهاى از بين برود كه به آن رطوبت خارج گفته نشود.
«مسأله 1649» اگر هنگامى كه مشغول غذا خوردن است بفهمد صبح شده، بايد فورا لقمه را از دهان بيرون آورد و چنانچه عمدا فرو ببرد، روزه او باطل مىشود و به دستورى كه بعدا گفته خواهد شد، كفّاره نيز بر او واجب است.
«مسأله 1650» اگر روزهدار سهوا چيزى را بخورد يا بياشامد، روزه او باطل نمىشود.
«مسأله 1651» احتياط واجب آن است كه روزهدار از استعمال آمپول دارويى و آمپولى كه به جاى غذا به كار مىرود، خوددارى كند؛ ولى تزريق آمپولى كه عضوى را
(296)
بىحس مىكند و آمپولى كه مانند برخى واكسنها زير پوست تزريق مىشود، اشكال ندارد؛ بنابر اين اگر انسان بيماريى داشته باشد كه روزه براى او ضرر نداشته ولى به آمپول دارويى نياز داشته باشد و ناچار باشد آن را در روز تزريق كند، بايد پس از تزريق آمپول، روزه آن روز را بگيرد و بنابر احتياط واجب قضاى آن را نيز بجا آورد.
«مسأله 1652» اگر روزهدار چيزى را كه لاى دندان او مانده است عمدا فرو ببرد، روزه او باطل مىشود.
«مسأله 1653» كسى كه مىخواهد روزه بگيرد، لازم نيست پيش از اذان صبح دندانهاى خود را خلال كند؛ ولى اگر بداند غذايى كه لاى دندان مانده در روز فرو مىرود، چنانچه خلال نكند و چيزى از آن فرو رود، روزه او باطل مىشود بلكه اگر فرو نيز نرود، بايد روزه آن روز را قضا كند.
«مسأله 1654» فرو بردن آب دهان، اگرچه به واسطه تصوّر كردن مزه ترشى و مانند آن در دهان جمع شده باشد، روزه را باطل نمىكند.
«مسأله 1655» فرو بردن اخلاط سر و سينه، اگر به فضاى دهان نرسيده باشند، روزه را باطل نمىكند؛ ولى اگر داخل فضاى دهان شود، نبايد آن را فرو برد.
«مسأله 1656» اگر روزهدار به قدرى تشنه شود كه بترسد از تشنگى بميرد، واجب است به اندازهاى كه از مردن نجات پيدا كند آب بياشامد، ولى روزه او باطل مىشود و اگر ماه رمضان باشد، بايد در بقيّه روز از بجا آوردن عملى كه روزه را باطل مىكند، خوددارى نمايد و نيز اگر بترسد كه در اثر نخوردن آب، به او ضرر قابل توجهى برسد يا نخوردن آب براى او موجب مشقّتى باشد كه قابل تحمّل نيست، مىتواند به اندازه رفع ضرر و مشقّت آب بياشامد و در هر صورت بايد روزه آن روز را قضا نمايد.
«مسأله 1657» جويدن غذا براى بچّه يا پرنده و چشيدن غذا و مانند آنها كه معمولاً از حلق پايين نمىرود، اگرچه اتّفاقا پايين رود، روزه را باطل نمىكند؛ ولى اگر انسان از اوّل بداند كه از حلق پايين مىرود، چنانچه پايين رود، روزهاش باطل مىشود و بايد قضاى آن را بگيرد و كفّاره نيز بر او واجب است و اگر پايين نرود نيز روزهاش
(297)
باطل است، ولى كفّاره ندارد.
«مسأله 1658» انسان نمىتواند براى ضعف، روزه را بخورد، ولى اگر ضعف او به قدرى باشد كه نتواند آن را تحمّل كند، خوردن روزه اشكال ندارد.
«مسأله 1659» اگر روزه براى انسان ضرر داشته باشد، نبايد روزه بگيرد و اگر با وجود ضرر روزه گرفت، روزه او باطل است و بايد قضاى آن را بجا آورد و همچنين اگر احتمال بدهد كه روزه براى او ضرر دارد و احتمال او در نظر مردم عقلايى و بجا باشد، نبايد روزه بگيرد و اگر روزه گرفت، باطل است و قضا دارد.
2 ـ جِماع
«مسأله 1660» جماع روزه را باطل مىكند، اگرچه فقط به مقدار ختنهگاه داخل شود و منى نيز بيرون نيايد.
«مسأله 1661» اگر كمتر از مقدار ختنهگاه داخل شود و منى نيز بيرون نيايد، روزه باطل نمىشود، ولى كسى كه آلتش را بريدهاند، اگر كمتر از ختنهگاه را نيز داخل كند، بنابر احتياط روزهاش باطل مىشود.
«مسأله 1662» اگر شك كند كه به اندازه ختنهگاه داخل شده يا نه و يا كسى كه آلتش را بريدهاند، شك كند كه دخول صورت گرفته يا نه، چنانچه قصد دخول نداشته، روزه او صحيح است.
«مسأله 1663» در صورتى كه تصميم به جماع و دخول گرفته و توجّه داشته باشد كه روزه او باطل مىشود ـ هر چند جماع انجام نگرفته يا به اندازه ختنهگاه داخل نشده و منى نيز بيرون نيامده باشد ـ روزه او اشكال دارد و بايد قضاى آن را بجا آورد.
«مسأله 1664» اگر فراموش كند كه روزه است و جماع نمايد يا او را به جماع مجبور نمايند به طورى كه از خود اختيار نداشته باشد، روزه او باطل نمىشود؛ ولى چنانچه در بين جماع به خاطر آورد يا ديگر مجبور نباشد، بايد فورا از حال جماع خارج شود و اگر خارج نشود، روزه او باطل است و چنانچه مثلاً او را تهديد نمايند كه در صورت
(298)
جماع نكردن، ضرر جانى قابل توجه به وى وارد خواهند كرد و به همين جهت ناچار به جماع گردد، اگرچه معصيت نكرده و معذور بوده است، ولى بايد روزه آن روز را قضا نمايد.
3 ـ اِستمناء
«مسأله 1665» اگر روزهدار اِستمناء كند، يعنى با خود كارى كند كه منى از او بيرون آيد، روزه او باطل مىشود.
«مسأله 1666» هرگاه روزهدار بداند كه اگر در حال روزه بخوابد محتلم مىشود، يعنى در خواب منى از او بيرون مىآيد، اگر موجب حرج و مشقت نباشد، بنابر احتياط نبايد بخوابد.
«مسأله 1667» اگر روزهدار در حال بيرون آمدن منى از خواب بيدار شود، واجب نيست از بيرون آمدن آن جلوگيرى كند.
«مسأله 1668» روزهدارى كه محتلم شده، مىتواند ادرار كند و به دستورى كه در مسأله 246 گفته شد اِستبراء نمايد، ولى در صورتى كه بداند به واسطه بول يا اِستبراء كردن، منى از مجراى ادرار بيرون مىآيد، چنانچه غسل نكرده باشد، مىتواند استبراء كند و اگر غسل كرده باشد، بنابر احتياط جايز نيست.
«مسأله 1669» روزهدارى كه محتلم شده، اگر بداند منى در مجرا مانده و چنانچه پيش از غسل ادرار نكند، بعد از غسل منى از او بيرون مىآيد، بنابر احتياط واجب بايد پيش از غسل ادرار كند.
«مسأله 1670» اگر به قصد بيرون آمدن منى عملى انجام دهد، چنانچه بداند بيرون آوردن منى باطل كننده روزه است، اگرچه منى هم از او خارج نشود، روزه او باطل مىشود.
«مسأله 1671» اگر بىاختيار منى از روزهدار بيرون آيد، روزه او باطل نمىشود، ولى اگر عملى انجام دهد كه به حسب عادت با آن عمل منى از او خارج مىشود و يا احتمال دهد كه با آن عمل منى از او خارج شود، روزهاش باطل است، هرچند منى از او خارج نشود.
(299)
«مسأله 1672» اگر روزهدار بدون قصد بيرون آوردن منى با كسى بازى و شوخى كند، در صورتى كه عادت نداشته باشد كه بعد از بازى و شوخى منى از او خارج شود، بلكه اطمينان داشته باشد كه خارج نخواهد شد، اگرچه اتفاقا منى بيرون آيد، روزه او صحيح است، ولى اگر شوخى را تا آنجا ادامه دهد كه نزديك باشد منى خارج شود و خوددارى نكند تا خارج گردد، روزه او باطل است.
4 ـ دروغ بستن به خدا و معصومان عليهمالسلام
«مسأله 1673» اگر روزهدار با گفتن يا با نوشتن يا با اشاره و مانند آنها به خدا و پيامبر صلىاللهعليهوآلهوسلم و جانشينان آن حضرت عليهمالسلام عمدا نسبت دروغ بدهد، اگرچه فورا بگويد: «دروغ گفتم» يا توبه كند، روزه او بنابر احتياط واجب باطل است و اگر دروغ بستن به حضرت زهرا عليهاالسلام و ساير پيامبران و جانشينان آنان عليهمالسلام موجب دروغ بستن به خدا يا پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآلهوسلم يا جانشينان آن حضرت عليهمالسلام گردد نيز همين حكم را دارند.
«مسأله 1674» اگر بخواهد خبرى را كه نمىداند راست است يا دروغ نقل كند، بنابر احتياط واجب بايد از كسى كه خبر را گفته يا از كتابى كه آن چيز در آن نوشته شده نقل نمايد، لكن اگر خودش نيز خبر بدهد، روزه او باطل نمىشود.
«مسأله 1675» اگر چيزى را با اعتقاد به اين كه راست است از قول خدا يا معصومان عليهمالسلام نقل كند و بعد بفهمد دروغ بوده، روزهاش باطل نمىشود.
«مسأله 1676» اگر بداند دروغ بستن به خدا و معصومان عليهمالسلام روزه را باطل مىكند و چيزى را كه مىداند دروغ است به آنان نسبت دهد و بعد بفهمد آنچه را كه گفته راست بوده، به احتياط واجب بايد آن روز را امساك كند و سپس روزه را قضا نمايد.
«مسأله 1677» اگر دروغى را كه ديگرى ساخته عمدا به خدا و معصومان عليهمالسلام نسبت دهد، روزه او بنابر احتياط باطل مىشود؛ ولى اگر از قول كسى كه آن دروغ را ساخته نقل كند، اشكال ندارد.
«مسأله 1678» اگر از روزهدار بپرسند: «آيا پيامبر صلىاللهعليهوآلهوسلم چنين مطلبى فرمودهاند؟»
(300)
و او جايى كه در جواب بايد بگويد: «نه»، عمدا بگويد: «بلى»، يا جايى كه بايد بگويد: «بلى»، عمدا بگويد: «نه»، بنابر احتياط روزه او باطل مىشود.
«مسأله 1679» اگر از قول خدا يا معصومان عليهمالسلام حرف راستى را بگويد و بعد بگويد: «آنچه گفتم دروغ بود» يا در شب دروغى را به آنان نسبت دهد و فرداى آن روز كه روزه مىباشد بگويد: «آنچه ديشب گفتم راست است»، بنابر احتياط روزه او باطل مىشود.
«مسأله 1680» نسبت دادن دروغ به خدا و معصومان عليهمالسلام از روى شوخى، به نحوى كه به هيچ وجه معناى آن را قصد نكند و شوخى بودن آن براى شنونده و گوينده معلوم باشد، هر چند بىادبى است ولى روزه را باطل نمىكند.
5 ـ رساندن غبار غليظ به حلق
«مسأله 1681» رساندن غبار غليظ به حلق بنابر احتياط روزه را باطل مىكند، چه غبار چيزى مثل آرد باشد كه خوردن آن حلال است، يا غبار چيزى مانند خاك باشد كه خوردن آن حرام است.
«مسأله 1682» اگر به واسطه باد، غبار غليظى پيدا شود و انسان با اين كه متوجّه است، مواظبت نكند و به حلق برسد، بنابر احتياط روزهاش باطل مىشود.
«مسأله 1683» احتياط واجب آن است كه روزهدار بخار غليظ، دود سيگار و تنباكو و مانند آنها را نيز به حلق نرساند و اگر بخار غليظ در دهان به صورت آب درآيد و آن را فرو برد، روزهاش باطل مىشود.
«مسأله 1684» اشخاصى كه به خاطر بيمارى تنگى نفس، به دستور پزشك از وسيلهاى استفاده مىكنند كه توسط آن از راه دهان يا بينى استنشاق مىنمايند، چنانچه بدون آن نتوانند روزه بگيرند، استفاده آنان از آن وسيله اشكال ندارد؛ ولى بنابر احتياط بايد هر وقت توانستند روزه خود را قضا كنند.
«مسأله 1685» اگر مواظبت نكند و غبار يا بخار يا دود و مانند آنها داخل حلق شود، چنانچه يقين داشته كه به حلق نمىرسد، روزه او صحيح است.
(301)
«مسأله 1686» اگر فراموش كند كه روزه است و مواظبت نكند يا بىاختيار غبار و مانند آن به حلق او برسد، روزه او باطل نمىشود و چنانچه ممكن باشد بايد آن را از حلق بيرون آورد.
6 ـ فرو بردن سر در آب
«مسأله 1687» حرام است كه روزهدار عمدا تمام سر را در آب فرو برد، اگرچه باقى بدن او از آب بيرون باشد و چنانچه عمدا تمام سر را در آب فرو برد، بنابر احتياط واجب بايد قضاى آن روزه را بگيرد، ولى اگر تمام بدن را زير آب ببرد و مقدارى از سر بيرون باشد، روزه او باطل نمىشود.
«مسأله 1688» اگر نصف سر را يك دفعه و نصف ديگر آن را دفعه ديگر در آب فرو برد، روزه او باطل نمىشود.
«مسأله 1689» اگر شك كند كه تمام سر زير آب رفته يا نه، روزه او صحيح است؛ ولى اگر قصد داشته كه تمام سر را زير آب فرو برد، بنابر احتياط روزهاش باطل است.
«مسأله 1690» اگر تمام سر زير آب برود ولى مقدارى از موها بيرون بماند، بنابر احتياط روزه باطل مىشود.
«مسأله 1691» احتياط واجب آن است كه سر را در گلاب و آبهاى مضاف ديگر فرو نبرد، ولى فرو بردن سر در چيزهاى ديگرى كه روان هستند، اشكال ندارد.
«مسأله 1692» اگر روزهدار بىاختيار در آب بيفتد و تمام سر او را آب فرا بگيرد يا فراموش كند كه روزه است و سر را در آب فرو ببرد، روزه او باطل نمىشود.
«مسأله 1693» اگر عادتا با افتادن در آب سرش زير آب مىرود، چنانچه با توجّه به اين مطلب خود را در آب بيندازد، بنابر احتياط روزهاش باطل مىشود.
«مسأله 1694» اگر فراموش كند كه روزه است و سر را در آب فرو برد يا شخص ديگرى به زور سر او را در آب فرو برد، چنانچه در زير آب به خاطر آورد كه روزه است يا آن كس دست خود را بردارد، بايد فورا سر را بيرون آورد و چنانچه بيرون نياورد، بنابر
(302)
احتياط روزهاش باطل مىشود.
«مسأله 1695» اگر فراموش كند كه روزه است و به نيّت غسل، سر خود را در آب فرو ببرد، روزه و غسل او صحيح است.
«مسأله 1696» اگر بداند كه روزه است و عمدا براى غسل سر خود را در آب فرو برد، چنانچه روزه او روزه مستحبى و يا روزه واجب غير رمضان باشد، غسل او صحيح و بنابر احتياط روزه او باطل مىباشد و اگر روزه ماه رمضان باشد، بنابر احتياط هم غسل و هم روزه او باطل است.
«مسأله 1697» اگر براى آن كه كسى را از غرق شدن نجات دهد سر خود را در آب فرو برد، اگرچه نجات دادن او واجب باشد، روزه او باطل مىشود.
«مسأله 1698» ريختن آب روى سر اشكال ندارد، ولى اگر مثل آب لولههاى بزرگ يا آبشار باشد كه يك مرتبه تمام سر را مىپوشاند، اشكال دارد.
«مسأله 1699» اگر روزهدار سر خود را در محفظهاى مانند كلاه غواصى قرار دهد و زير آب برود، روزهاش باطل نمىشود.
7 ـ باقى ماندن بر جنابت، حيض يا نفاس تا اذان صبح
«مسأله 1700» در روزه رمضان و قضاى آن اگر جنب عمدا تا اذان صبح غسل نكند يا اگر وظيفه او تيمّم است عمدا تيمّم ننمايد، روزه او باطل است و بنابر احتياط واجب، حكم بقيه روزههاى واجب نيز همين است.
«مسأله 1701» كسى كه جنب است و مىخواهد روزه واجبى بگيرد كه مثل روزه رمضان وقت آن معيّن است، چنانچه عمدا غسل نكند تا وقت تنگ شود، معصيت كرده و بايد تيمّم كرده و آن روز را روزه بگيرد و سپس بنابر احتياط قضاى آن را نيز به جا آورد.
«مسأله 1702» اگر جنب در ماه رمضان غسل را فراموش كند و بعد از اذان صبح به خاطر آورد، بايد روزه آن روز را قضا نمايد و اگر بعد از چند روز به خاطر آورد، بايد روزه تمام روزهايى را كه يقين دارد جنب بوده قضا نمايد، پس اگر نمىداند سه روز جنب
(303)
يا چهار روز، بايد روزه سه روز را قضا كند.
«مسأله 1703» كسى كه در شب ماه رمضان براى هيچكدام از غسل و تيمّم وقت ندارد، اگر خود را جنب كند، روزه او باطل است و قضا و كفّاره بر او واجب مىشود؛ امّا اگر براى تيمّم وقت داشته باشد، چنانچه خود را جنب كند گناهكار است و بايد تيمم كند و علاوه بر روزه آن روز، احتياطا قضاى آن را نيز بگيرد.
«مسأله 1704» اگر گمان كند كه به اندازه غسل وقت دارد و خود را جنب كند و بعد بفهمد وقت تنگ بوده، چنانچه با بررسى كردن و توجه به وقت، اين گمان براى او حاصل شده باشد، بايد تيمّم كند و روزه او صحيح است، وگرنه بايد تيمّم كند و آن روز را روزه بگيرد و سپس احتياطا قضاى آن روزه را نيز به جا آورد.
«مسأله 1705» كسى كه در شب ماه رمضان جنب است و مىداند كه اگر بخوابد تا صبح بيدار نمىشود، قبل از غسل كردن نبايد بخوابد و چنانچه بخوابد و تا صبح بيدار نشود، روزه او باطل است و قضا و كفّاره بر او واجب مىشود.
«مسأله 1706» هرگاه جنب در شب ماه رمضان بخوابد و بيدار شود، چنانچه احتمال بدهد كه اگر دوباره بخوابد براى غسل بيدار مىشود، مىتواند بخوابد.
«مسأله 1707» كسى كه در شب ماه رمضان جنب است و مىداند يا احتمال مىدهد كه اگر بخوابد پيش از اذان صبح بيدار مىشود، چنانچه تصميم داشته باشد كه بعد از بيدار شدن غسل كند و با اين تصميم بخوابد و تا اذان خواب بماند، روزه او صحيح است.
«مسأله 1708» كسى كه در شب ماه رمضان جنب است و مىداند يا احتمال مىدهد كه اگر بخوابد پيش از اذان صبح بيدار مىشود، چنانچه غفلت داشته باشد كه بعد از بيدار شدن بايد غسل كند، در صورتى كه بخوابد و تا اذان صبح خواب بماند، بايد روزه آن روز را بگيرد و بنابر احتياط آن را قضا نيز بنمايد، ولى كفّاره ندارد.
«مسأله 1709» كسى كه در شب ماه رمضان جنب است و مىداند يا احتمال مىدهد كه اگر بخوابد پيش از اذان صبح بيدار مىشود، چنانچه نخواهد بعد از بيدار شدن غسل كند يا ترديد داشته باشد كه غسل كند يا نه، در صورتى كه بخوابد و بيدار نشود، روزه او
(304)
باطل است و قضا و كفّاره بر او واجب است.
«مسأله 1710» اگر جنب در شب ماه رمضان بخوابد و بيدار شود و بداند يا احتمال دهد كه اگر دوباره بخوابد پيش از اذان صبح بيدار مىشود و تصميم داشته باشد كه بعد از بيدار شدن غسل كند، چنانچه دوباره بخوابد و تا اذان بيدار نشود، بايد روزه آن روز را قضا كند، ولى كفّاره ندارد و اگر از خواب دوم بيدار شود و با احتمال بيدار شدن براى مرتبه سوم بخوابد و تا اذان صبح بيدار نشود، علاوه بر قضا احتياطا كفّاره نيز بر او واجب مىشود و خوابهاى بعد از خواب سوم كه تا اذان صبح ادامه پيدا مىكنند نيز حكم خواب سوم را دارند.
«مسأله 1711» احكامى كه در مورد خوابيدن پس از جنابت در روزه رمضان در چند مسأله قبل گفته شد، بنابر احتياط واجب در بقيه روزههاى واجب معيّن، مثل روزه نذر معيّن نيز جارى است.
«مسأله 1712» خوابى كه در آن محتلم شده، خواب اوّل محسوب نمىشود، بلكه اگر از آن خواب بيدار شود و دوباره بخوابد، خواب اوّل حساب مىشود.
«مسأله 1713» اگر روزهدار در روز رمضان محتلم شود، واجب نيست فورا غسل كند.
«مسأله 1714» هرگاه در ماه رمضان بعد از اذان صبح بيدار شود و ببيند محتلم شده، اگرچه بداند پيش از اذان محتلم شده، روزه او صحيح است.
«مسأله 1715» باقى ماندن بر جنابت در روزه رمضان و بقيه روزههاى واجب معيّن، چنانچه از روى عمد نباشد، باعث باطل شدن روزه نمىشود؛ ولى كسى كه مىخواهد قضاى روزه رمضان را بگيرد، هرگاه تا اذان صبح جنب بماند، اگرچه از روى عمد نيز نباشد، روزه او باطل است و بنابر احتياط واجب حكم بقيه روزههاى واجب غير معيّن (مثل روزه كفّاره) نيز مثل قضاى روزه رمضان است.
«مسأله 1716» كسى كه مىخواهد قضاى روزه رمضان را بگيرد، اگر بعد از اذان صبح بيدار شود و ببيند محتلم شده و بداند پيش از اذان محتلم شده است، چنانچه وقت قضاى روزه تنگ باشد، مثلاً پنج روز روزه قضاى رمضان داشته باشد و پنج روز نيز به
(305)
رمضان مانده باشد، بايد بعد از رمضان عوض آن را بجا آورد و اگر وقت قضاى روزه تنگ نباشد، بايد روز ديگرى روزه بگيرد و در هر صورت لازم نيست اين روز را روزه بگيرد.
«مسأله 1717» باقى ماندن بر جنابت تا اذان صبح در روزه مستحبى باعث باطل شدن روزه نمىشود.
«مسأله 1718» اگر زن در روزه رمضان پيش از اذان صبح از حيض يا نفاس پاك شود و عمدا غسل نكند يا اگر وظيفه او تيمّم است عمدا تيمّم نكند، روزه او باطل است و بنابر احتياط واجب حكم قضاى روزه رمضان و بقيه روزههاى واجب نيز همين است.
«مسأله 1719» اگر زن پيش از اذان صبح از حيض يا نفاس پاك شود و تا اذان صبح غسل نكند، چنانچه غسل نكردن او از روى عمد نباشد، روزهاش صحيح است و در روزه مستحبى چنانچه عمدا نيز غسل نكند، اشكالى به روزه او وارد نمىشود.
«مسأله 1720» اگر زن پيش از اذان صبح از حيض يا نفاس پاك شود، ولى به اندازه غسل كردن وقت نداشته باشد، چنانچه بخواهد روزه رمضان و يا روزه واجب معين ديگرى را بگيرد، بايد تيمم كند و روزه او صحيح است و همچنين اگر براى هيچكدام از غسل و تيمّم وقت نداشته باشد يا بعد از اذان بفهمد كه پيش از اذان پاك شده، مىتواند روزه رمضان و يا روزه واجب معيّن ديگرى را بگيرد و روزه او صحيح است؛ ولى بنابر احتياط واجب در هيچ يك از دو صورتى كه گفته شد، نمىتواند روزه واجب غير معيّن مثل روزه قضاى رمضان را بگيرد.
«مسأله 1721» اگر زن بعد از اذان صبح از خون حيض يا نفاس پاك شود يا در بين روز خون حيض يا نفاس ببيند، اگرچه نزديك مغرب باشد، روزه او باطل است.
«مسأله 1722» اگر زن غسل حيض يا نفاس را فراموش كند و بعد از يك يا چند روز به خاطر آورد، روزههايى كه گرفته صحيح است.
«مسأله 1723» خواب دوم و سوم حائض يا نفساء در شب ماه رمضان پس از پاك شدن، حكم خواب دوم و سوم جنب را ندارد، بلكه اگر براى بيدار شدن و غسل كردن كوتاهى نكرده باشد، خواب سوم او نيز اشكال ندارد؛ وچنانچه تا اذان صبح بيدار نشود،
(306)
روزه او صحيح است و در صورتى كه كوتاهى كرده باشد، خواب اوّل او نيز اشكال دارد و چنانچه تا اذان صبح بيدار نشود، روزه او باطل است.
«مسأله 1724» اگر زن پيش از اذان صبح در ماه رمضان از حيض يا نفاس پاك شود و در غسل كردن كوتاهى كند تا وقت تنگ شود، معصيت كرده و بايد تيمّم كند و آن روز را روزه بگيرد و بنابر احتياط واجب بعدا قضاى آن را نيز به جا آورد و اگر تيمّم نيز نكند، روزه او باطل است؛ ولى چنانچه كوتاهى نكند مثلاً منتظر باشد كه حمّام زنانه شود يا آب آن گرم شود و وقت براى غسل كردن تنگ شود، بايد تيمّم كند و روزه او صحيح است.
«مسأله 1725» كسى كه بايد بدل از غسل جنابت، حيض يا نفاس براى روزه، تيمّم كند، بنابر احتياط واجب پس از تيمّم نبايد تا اذان صبح بخوابد و حدث ديگرى نيز نبايد از او سر بزند.
«مسأله 1726» اگر زنى كه در حال استحاضه است غسلهاى خود را به تفصيلى كه در مسأله 523 گفته شد بجا آورد، روزه او صحيح است.
«مسأله 1727» كسى كه مسّ ميّت كرده، يعنى جايى از بدن خود را به بدن ميّت رسانده، مىتواند بدون غسل مسّ ميّت روزه بگيرد و اگر در حال روزه ميّت را مس نمايد، روزه او باطل نمىشود.
8 ـ اِماله كردن
«مسأله 1728» اماله كردن با مايعات اگرچه از روى ناچارى و براى معالجه باشد، روزه را باطل مىكند؛ ولى استعمال شياف، چه براى معالجه و چه براى غير آن اشكال ندارد.
9 ـ قِى كردن
«مسأله 1729» اگر روزهدار عمدا قى (استفراغ) كند ـ اگرچه به واسطه بيمارى و مانند آن ناچار به اين عمل باشد ـ روزه او باطل مىشود، ولى اگر سهوا يا بىاختيار قى كند، اشكال ندارد.
(307)
«مسأله 1730» اگر در شب چيزى بخورد كه مىداند به واسطه خوردن آن در روز بىاختيار قى مىكند، احتياط واجب آن است كه روزه آن روز را قضا نمايد.
«مسأله 1731» اگر روزهدار بتواند از قى كردن خوددارى كند، چنانچه براى او ضرر و مشقّت نداشته باشد، بايد خوددارى نمايد.
«مسأله 1732» اگر حشرهاى در گلوى روزهدار برود، چنانچه به قدرى پايين رود كه ديگر به فرو بردن آن، خوردن نگويند، اگرچه آن را فرو برد، روزه او صحيح است هر چند بنابر احتياط در صورت امكان بايد آن را خارج كند، مگر آن كه خارج كردن آن باعث قى كردن شود كه در اين صورت نبايد قى كند و اگر به اين مقدار پايين نرود، بايد آن را بيرون آورد، اگرچه موجب شود كه قى كند و روزه او باطل شود كه در اين صورت بايد آن را قضا كند و چنانچه فرو ببرد روزه او باطل مىشود و علاوه بر قضاى روزه، بنابر احتياط واجب بايد كفّاره جمع بدهد.
«مسأله 1733» اگر سهوا چيزى را فرو ببرد و پيش از آن كه كاملاً پايين رود، به خاطر آورد كه روزه است، چنانچه به قدرى پايين رفته باشد كه ديگر به فرو بردن آن خوردن نگويند، مىتواند آن را فرو برد و روزه او باطل نمىشود و اگر به اين حد نرسيده باشد، بايد در صورت امكان آن را خارج كند، مگر اين كه خارج كردن آن موجب قى كردن شود.
«مسأله 1734» اگر يقين داشته باشد كه به واسطه آروغ زدن چيزى از گلو بيرون مىآيد، بنابر احتياط واجب نبايد عمدا آروغ بزند؛ ولى اگر احتمال بدهد، آروغ زدن اشكال ندارد.
«مسأله 1735» اگر آروغ بزند و بدون اختيار چيزى در گلو يا دهانش بيايد، بايد آن را بيرون بريزد؛ ولى اگر بىاختيار فرو رود، روزهاش صحيح است.