موضوع: کتب استفتائی
مسائل جديد
مسأله 3425: حكم مسافرت با وسايل نقليه جديد، همان حكم مسافرت با وسايل قديمى مى باشد، پس اگر روزه دار با هواپيما، كشتى، قطار، ماشين يا سفينه هاى فضايى مسافرت كند و هشت فرسخ مسافت را طى نمايد، افطار بر او واجب و نمازش شكسته مى شود.
مسأله 3426: مسافرت شرعى با پيمودن هشت فرسخ تحقّق مى يابد، چه اين مسافت در خطى افقى، يا عمودى و يا مورّب باشد، چه در كره زمين يا فضا يا آب و چه در كرات آسمانى ديگر باشد. پس اگر شخصى با هر نوع وسيله اى، مسافت هشت فرسخ را در فضا، به طور عمودى بپيمايد، يا رفت و برگشتش هشت فرسخ شود، لازم است روزه اش را بخورد و نمازش را شكسته بخواند و اگر شخصى با هر نوع زير دريايى مسافت هشت فرسخ را به طور عمودى در عمق آب پيمود و يا رفت و برگشتش هشت فرسخ گرديد، افطار بر او واجب شده، نمازش شكسته مى شود و همچنين است حكم مسافرت در كرات ديگر يا بين آنها. بنابراين زمان هيچ اعتبارى در تحقق مسافرت شرعى و پياده كردن احكام آن ندارد، بلكه مسافت معتبر است.
مسأله 3427: حدّ ترخُص، يعنى جايى كه مسافر بايد احكام شرعى مسافرت را انجام دهد، با طىّ مسافتى كه پس از آن، ديوارهاى شهر ديده نشود و صداى اذان به گوش نرسد تحقّق پذير است. البته اين امر در جايى است كه مسافرت در خطى افقى باشد، ولى اگر ديوارها و صداى اذان، حتى با طى مسافت معتبر مخفى نشد، مثلا به علت اينكه شهر غير عادى و ساختمانهاى بسيار بلندى داشت يا صداى اذان غير طبيعى بود و با بلندگوهاى متعدّد و قوى پخش مى شد و يا به علّت اينكه مسافرت در خط عمودى بود، در تمام اين موارد، همان مسافت معتبر است و اين علايم، اعتبارى ندارد.
مسأله 3428: حدّ ترخّص با طى مسافت معمولى كه ديوارها و اذان مخفى گردد، تحقّق مى يابد و فرقى نمى كند مبدأ مسافرت، شهر كوچك، يا بزرگى بوده باشد.
مسأله 3429: اگر ظهر شرعى، در شهرى تحقّق يافت و مسافر نماز خود را در آن شهر خواند، سپس با وسيله اى به مسافرت پرداخت و به جايى رسيد كه هنوز ظهر نشده بود، بنابر احتياط مستحب دوباره نماز بخواند. و همين حكم نسبت به ساير اوقات و بقيّه نمازها نيز جارى است.
مسأله 3430: اگر كسى با وسيله اى روى زمين يا در فضا مسافرت كرد كه با حركت خورشيد و با همان سرعت حركت مى نمود، طورى كه هميشه در يك موقعيت ثابتى در مقابل خورشيد قرار داشت، اين شخص بايد در هر 24 ساعت، پنج نماز بخواند. و همين نسبت در مورد كمتر از 24 ساعت يا بيشتر نيز بايد رعايت شود.
مسأله 3431: اگر روزه دار در شهرى قرار داشت و خورشيد غروب كرد و او افطار نمود، سپس به شهرى مسافرت كرد كه هنوز خورشيد غروب نكرده بود، بنابر احتياط مستحب، امساك كند امّا اگر روزه دار در شهرى بود و صبح شد و روزه خود را آغاز نمود سپس به شهر ديگرى مسافرت كرد كه هنوز فجر نشده بود، جايز است تا وقتى كه فجر طلوع نكرده، افطار كند.
مسأله 3432: در افقهايى كه هميشه شب است و همچنين در افقهايى كه شب، يا روز 24 ساعت يا بيشتر باشد واجب است نماز و روزه و بقيّه عباداتى كه وقت معيّن دارد، به طور معمول برگزار شود.
مسأله 3433: در افقهايى كه شب يا روز به 24 ساعت يا بيشتر مى رسد، واجب است نماز و عبادات ديگر را به وقت مكّه مكرّمه، يا به وقت آفاق متوسطه ديگر انجام دهد.
مسأله 3434: خريد و فروش قرآن، على الاقرب مكروه است و بهتر است به عنوان هديه معامله شود.
مسأله 3435: كليه مؤمنان در تمام كشورهاى اسلامى، در سفر، اقامت، زراعت، ساختمان، كار، تجارت، نشر كتاب، مجله، روزنامه، استفاده از راديو، تلويزيون، تشكيل احزاب سالم و انجمنها، تأليف، سخنرانى، ازدواج و تمامى فعاليّتهاى اجتماعى، اقتصادى، فرهنگى، سياسى و غيره - مگر در موارد محرّمات شرعيّه - آزاد مى باشند و اَحدى حقّ جلوگيرى از آزاديهاى مذكور را ندارد.
مسأله 3436: به غير از حقوق شرعيّه ( خمس، زكات، جزيه و خراج ) جعل قانون، و يا دريافت هيچ نوع عوارض و مالياتى جايز نيست.
مسأله 3437: جايز است انسان در وسايل نقليّه زمين پيما يا هواپيما سوار شود، گرچه بداند تمام وقت نماز را، در حركت خواهد بود و نمى تواند براى انجام نماز از آن خارج شود، در اين صورت بايد نماز را در همان وسيله نقليه به كيفيّت ممكن بخواند.
مسأله 3438: كسى كه به فضا مسافرت كند، قبله او كره زمين خواهد بود، پس كسى كه در سفينه هاى فضايى يا در يكى از كرات آسمانى، مانند ماه يا مريخ يا غيره باشد، واجب است هنگام نماز، به سوى كره زمين توجّه كند.
مسأله 3439: حكم كسى كه در كرات ديگر ساكن است، مانند حكم كسى است كه در كره زمين سكونت دارد و تمام احكام را كه به طلوع و غروب مربوط است، بايد در محل خود و طبق افق خود عمل كند، مگر از حدّ متعارف خارج باشد، در اين صورت حكم افقهاى قطبى را پيدا مى كند.
مسأله 3440: كسى كه در كره اى زندگى مى كند كه خورشيد ديگرى غير از خورشيد منظومه ما بر آن طلوع مى كند، واجب است اعمال خود را با حركت همان خورشيد وفق بدهد، مگر از حدّ متعارف خارج باشد.
مسأله 3441: كسى كه در كره اى زندگى مى كند كه دو خورشيد يا خورشيدهاى متعدّدى بر آن طلوع مى كند، جايز است براى تعيين وقت عبادتهاى خود، حركت يكى از آن خورشيدها را انتخاب كند. اين در صورتى است كه مسافت كره او با آن دو خورشيد يا خورشيدها مساوى باشد، و الاّ بنابر احتياط واجب، حركت خورشيدى را انتخاب كند كه كره مسكونى او، گرد آن مى چرخد.
مسأله 3442: كسى كه در كره اى زندگى مى كند كه دو ماه يا بيشتر بر آن طلوع مى كند، براى تعيين وقت عبادتهايى كه با حركت ماه انجام مى پذيرد، مانند روزه، خمس، زكات و غيره، جايز است حركت هر كدام از آنها را انتخاب كند. اين در صورتى است كه ماهها، به طور مساوى از كره او دور باشند، اگر نه حركت ماهى را انتخاب كند كه نسبت به بقيّه نزديكتر است.
مسأله 3443: تيمّم بر خاك كرات ديگر كافى است، اگر اسم خاك بر آن صدق كند، در غير اين صورت احتمال كفايت آن خاكها، با احتمال لزوم تيمّم بر خاك زمين در صورتى كه عُسر و حَرَج نباشد، مساوى است لكن احوط تقديم خاك زمين است در صورتى كه ممكن باشد.
مسأله 3444: اگر معدّل سن بلوغ در جايى از زمين يا در كرات ديگر، تأخير يا تقديم يافت، هر كدام از سن و احتلام و روييدن موى بالاى آلت، يا حيض متأخّر و متقدّم نيز دليل بر بلوغ است على الاقرب.
مسأله 3445: حاكميّت در اسلام، نسبت به غير معصومين(عليهم السلام) در موضوعاتى كه احكام عمومى بر آنها مترتب است در صلاحيّت شوراى مراجع تقليد است و بايد ساير شرايط شرعى نيز فراهم باشد و استبداد در حكومت جايز نيست.
مسأله 3446: اگر طول روز، يا ماه و يا سال، در بعضى از كرات بيشتر يا كمتر از زمين باشد، همان معيار مى باشد، مگر تفاوت زياد بوده، مانند اينكه يك ماه آن مساوى با دو ماه زمين، يا يك روز آن معادل نصف روز در زمين باشد كه بايد به موازين زمين و در صورت امكان بنابر احتياط بر طبق وقت مكّه مكرّمه يا ديگر آفاق متوسطه رفتار كرد.
مسأله 3447: حركت كرات آسمانى، براى ساكنان آنها، مسافرت به حساب نمى آيد، مگر طورى باشد كه عرفاً براى آنها سفر حساب شود، مانند اينكه حركت انتقالى نداشته، ناگهان به طور موقّت حركت انتقالى پيدا كند، يا به اندازه اى كوچك باشد كه بيشتر به يك سفينه فضايى شباهت داشته باشد تا به يك كره، در صورتى كه سفر بر آنها صدق كند.
مسأله 3448: اگر در اثر دارو و درمان، نشانه هاى بلوغ از وقت مقرّر خود جلو يا عقب بيفتد، مثلا دارويى مصرف كند كه احتلام يا روييدن مو و يا حيض را تقديم يا تأخير نمايد، بايد به اينها عمل شود، به ويژه حيضى كه در سنين يائسگى ايجاد مى كنند و بالاخص اگر قابليت حاملگى زن در آن سنين ادامه يابد، مگر اين تقديم و تأخير خيلى خارق العاده بوده، مانند اينكه كودك خردسالى را با دارو، وادار به احتلام كنند.
مسأله 3449: پيوند نمودن منى زن با منى شوهر خود جايز است و فرزند به آنها ملحق مى شود.
مسأله 3450: پيوند نمودن منى زن و مرد اجنبى، جايز نيست لكن فرزند اين پيوند ملحق به آن مرد و زن خواهد بود در جميع احكام حتّى ارث و مَحرميّت و اگر پيوند از روى اشتباه انجام پذيرد « ولَد شبهه » است و ايضاً جميع احكام ولد حلال را دارد.
مسأله 3451: پيوند حيوانات به پودر شره منى، جايز است.
مسأله 3452: پيوند زدن منى زن و شوهر در لوله آزمايشى كه در نتيجه، فرزندى به وجود آيد، جايز است و فرزند هم ملحق مى باشد.
مسأله 3453: حكم فرزندى كه در غير رحم خلق مى شود حكم فرزندى است كه در رحم به وجود مى آيد، پس اگر از منى زن و شوهر شرعى باشد فرزند حلال است و اگر از زن و مرد اجنبى باشد اين پيوند جايز نيست، امّا فرزند ملحق به آن مرد و زن مى باشد در جميع احكام.
مسأله 3454: رعايت حقوق بشر، به نحوى كه اسلام دستور فرموده، شرعاً ثابت است، منتهى بعضى واجب، و بعضى مستحب است.
مسأله 3455: جلوگيرى دايمى از باردار شدن جايز نيست، چه با از كارانداختن بعضى آلات تناسلى مرد يا زن باشد و چه با ايجاد مصونيت در مقابل سلولهاى زنده در مرد يا زن، ولى جلوگيرى موقّت جايز است.
مسأله 3456: سقط جنين گرچه نطفه باشد جايز نيست، مگر امر مهمترى در ميان باشد، مثلا اگر حيات مادر بر سقط جنين بستگى داشته باشد جايز است و چنانچه از مصداق دفاع باشد، پرداخت ديه لازم نيست.
مسأله 3457: جايز نيست زن، خود را در معرض برخورد با منى مرد بيگانه قرار دهد، اگر حامله گردد، مانند اينكه در حمّام يا جايى بنشيند كه در آنجا منى بيگانه اى باشد ولى اگر چنين كارى از روى علم كرد، بچّه فرزندش خواهد بود، امّا نسبت به منى شوهر خودش اشكالى ندارد.
مسأله 3458: جايز نيست مرد، آلت پلاستيكى زنانه استعمال كند و همچنين جايز نيست عروسكهاى پلاستيكى كه به شكل زن ساخته اند، استعمال نمايد، همان طور كه براى زن نيز جايز نيست، آلت پلاستيكى مردانه و عروسكهاى پلاستيكى مردانه را استعمال كند. و همچنين در صورتى كه باعث برانگيخته شدن شهوت باشد، جايز نيست آنها را لمس كند اگر موجب خروج منى شود و الاّ احتياط در ترك است.
مسأله 3459: استمناء به وسيله خواب مصنوعى و مانند آن جايز نيست، ولى مُحتلم شدن در خواب طبيعى، حتّى در صورتى كه مى داند چنانچه بخوابد محتلم خواهد شد، جايز است.
مسأله 3460: براى مرد استمناء جايز نيست، مگر با همسر خود. و براى زن نيز جايز نيست مگر با شوهر خود، چه با دست، يا نگاه به عكس، يا بازى با مجسّمه يا عروسك و يا تخيّل باشد و چه با خوردن چيزى كه به آن منجر گردد.
مسأله 3461: هر گونه مصادره اموال، دستگيرى افراد، تبعيد و زندانى نمودن آنها - در غير موارد مقرّره شرعى - جايز نيست و موجب ضمان مى گردد و در موارد شرعى واجب است به كيفيّت شرعى عمل شود.
مسأله 3462: خوردن موادى كه در درون انسان به مشروب مبدّل شود، جايز نيست.
مسأله 3463: هر چيزى كه به چيز ديگرى مُنقلب گردد، به صورتى كه ديگر، آن چيز اوّل نباشد، احكام چيز دوّم را در بر خواهد گرفت. پس هر حرامى كه به حلال منقلب گردد، مثلا گوشت حرام يا نجاست، خاكستر گردد و يا نجاست كه پاى بُتّه يا درخت ميوه قرار دهند و مبدّل به آن شود، حلال خواهد شد. و حلالى كه به حرام منقلب گردد، مانند سركه اى كه شراب شود حرام خواهد شد. و چيز پاكى كه به چيز نجس، يا نجسى كه به پاك منقلب گردد حكم همان را پيدا خواهد كرد.
مسأله 3464: هر گونه اعمال خشونت و تندروى كه باعث ايذاء مردم يا بدنامى اسلام و مسلمين مى شود جايز نيست.
مسأله 3465: تشريح بدن مرده انسان جايز نيست و ممكن است طب را با تشريح بدن حيوانات و با استفاده از پيكره هاى پلاستيكى كه به شكل و خصوصيّات انسان درست كرده اند، آموخت.
مسأله 3466: اگر جزيى از بدن « نجس العين » مانند سگ يا كافر را، به بدن مسلمانى پيوند زدند، پاك خواهد شد. و اگر جزيى از بدن حيوان يا انسان پاكى را به بدن نجس العين پيوند زدند نجس خواهد شد، البته اين در صورتى است كه جزو پيوند شده، عرفاً از اجزاى دومى به حساب آيد.
مسأله 3467: پيوند زدن اعضاى حيوان به انسان، جايز است، مانند تبديل بيضتين يا قلب يا ساير اعضاى آن.
مسأله 3468: مرزهاى جغرافيايى بين كشورهاى اسلامى، صحيح نيست و تمامى كشورهاى اسلامى يك كشور مى باشد و مسلمانان در سراسر بلاد اسلامى، با هم بيگانه نبوده و از كليّه حقوق، به طور مساوى برخوردارند، مگر در مواردى كه شارع اِستثنا فرموده است.
مسأله 3469: سرمايه گذارى خصوصى در خدمات عامّه، مانند جاده سازى، برق رسانى، آب، گاز، تلفن، فرودگاهها، بنادر كشتيرانى، راه آهن و غيره، براى عموم مردم - به ذات خود - جايز مى باشد.
مسأله 3470: تكثير فرزند به وسيله دارو جايز است، مانند اينكه زن دارويى بخورد كه منجر به باردار شدن دو يا چندين فرزند شود، چنانچه جايز است كارى كنند كه زن، سالانه بيش از يك بار باردار گردد.
مسأله 3471: جايز است جنين را از رحم مادر، به خارج آن منتقل كنند و همچنين جايز است آن را از خارج، به رحم زن نقل دهند. البته در صورتى كه منجر به مرگ جنين يا رسيدن ضررى به او يا به زن نگردد.
مسأله 3472: جايز نيست زن در مورد فرزند، تشريك نمايد، يعنى از دو مرد باردار گردد، گرچه هر دو منى هنگام جدا شدن از دو مرد براى زن حلال باشد، مثلا اگر منى شوهر اوّل او را در لوله آزمايشى نگهدارى كنند و پس از طلاق دوباره شوهر كند و سرانجام منى نگهدارى شده را با منى شوهر دوم مخلوط كنند و در يك بار آن را به زن تلقيح كنند و اگر چنانچه چنين كارى انجام دهند، فرزند در حكم « ولد شبهه » خواهد شد.
مسأله 3473: جايز نيست منى شوهر را پس از طلاق و جدايى به زن پيوند زنند ولى منى شوهر را اگر پيش از ازدواج گرفته و نگه داشته باشند، و به زن بعد از ازدواج پيوند زنند مانعى ندارد على الاقرب، و در هر دو صورت فرزند ملحق به هر دو است در جميع احكام.
مسأله 3474: جايز نيست منى حيوانى را به زن پيوند زنند.
مسأله 3475: هر عضوى كه از حيوان يا انسانى به ديگرى نقل داده شود، مانند قلب و چشم و كبد و بيضه و غيره، پس از انتقال از اعضاى منقول اليه يعنى شخص دوم به حساب خواهد آمد و تمام احكام دومى را خواهد داشت، به شرط آنكه عرفاً جزء دومى حساب شود.
مسأله 3476: اگر در صورت امكان، سر انسانى را به ديگرى پيوند زنند، مانند اينكه سر انسان مُحتضرى را قطع كرده، بر بدن انسانى قرار دهند كه مثلا از سر درد شكايت دارد، احتمالا انسان جديدى خواهد شد و در اين صورت، احكام خاصه صاحب سر و احكام خاصه صاحب بدن بر او جارى نخواهد شد. و در اين مسأله فروع و احتمالات متعدّده اى است.
مسأله 3477: اگر مسلمانى عضوى از بدن خود را اجازه دهد بعد از مرگش از بدن او، به نفع انسان زنده جدا كنند، جايز است اگر زندگى انسان زنده يا تماميّت آن، بر اين كار متوقّف باشد، مثلا اگر سعيد اجازه داد كه پس از مرگش، چشمش را قطع كرده و به احمد پيوند زنند.
مسأله 3478: زنده كردن مردگان با روشهاى علمى در صورت امكان جايز است. و روشن است كه حيات از خداى توانا و با قدرت كامله اوست و انسان تنها وسيله اى است براى اجراى اراده پروردگار.
مسأله 3479: اگر انسانى را پس از مرگش زنده كردند، احكام جديدى بر او مترتّب مى شود و اين مسأله داراى فروع و احتمالات بسيارى است.
مسأله 3480: خون گرفتن از زنده جايز است ولى خون گرفتن از مرده جايز نيست مگر اينكه در حال حيات اجازه داده باشد.
مسأله 3481: جايز نيست مرد را به زن و زن را به مرد، تبديل كنند، البته در مورد حيوانات جايز است.
مسأله 3482: پيوند زدن آلت مرد، به بدن زن يا آلت زن به بدن مرد، خلاف احتياط واجب است.
مسأله 3483: اگر شوهر يا زن، عضوى از اعضاى مرد و زن بيگانه اى را به خود پيوند زند، از اجزاى خود آنها، محسوب خواهد شد.
مسأله 3484: جايز است علم و دانش را به وسيله اى، از مغزى گرفته و به مغز ديگرى منتقل نمود و اگر اين كار تصرّف در مغز دومى به حساب نيايد، احتمال دارد رضايتش لازم و احتمال دارد لازم نباشد ولى اگر تصرّف به حساب آيد، اجازه او شرط است.
مسأله 3485: آزمايش تمام تجارب علمى بر حيوانات جايز است، حتّى اگر آنها را در معرض بيماريهاى روانى يا بدنى قرار دهد.
مسأله 3486: اجراى تمام آزمايشها بر انسان، با اجازه او جايز است، در صورتى كه ضرر بالغى به او نرسد. امّا اگر براى او ضرر بالغ داشته باشد، حتّى با اجازه او نيز جايز نيست، مگر ضرر كمى باشد، يا اينكه امر مهم ترى از نظر شرع، در نظر باشد.
مسأله 3487: تجسّس بر مسلمانان و گماردن جواسيس بر آنها حرام مى باشد.
مسأله 3488: استفاده از تمام وسايل نوين، مانند راديو و تلويزيون اگر برنامه هاى آن از حرام پاك باشد جايز است.
مسأله 3489: تماشاى فيلم يا نمايشنامه هايى كه هيچ گونه حرامى در آن نباشد جايز است.
مسأله 3490: بيمه كردن زندگى يا ساير اموال انسان جايز است، مثلا مى توان كشتى در دريا، يا هواپيما در فضا را بيمه كرد، زيرا معامله اى است عقلايى و عموم آيه (أَوْفُوا بِالْعُقُود) شامل آن مى شود.
مسأله 3491: حقوق چاپ، ترجمه، نقل، تأليف، حتّى حق انحصارى مخترعان و غيره اگر از نظر عرف، به عنوان حق شناخته شده باشد، احتياط لازم است كه آنها را مراعات نموده گرچه مسأله محلّ تأمّل است.
مسأله 3492: معاملات بانكها و معامله با آنها حلال است، مگر معاملات ربوى كه هم گرفتن و هم پرداختن آن حرام مى باشد، و نيز معامله اى كه عنوان حرامى بر آن منطبق گشت، آن نيز حرام خواهد شد.
مسأله 3493: جوايزى كه تجّار براى تشويق فروش كالاهاى خود، يا مؤسّسات و يا افراد مختلفى براى تشويق در هر كار حلالى قرار مى دهند، حلال مى باشد.
مسأله 3494: بليطهاى شانسى، از نوع قمار و حرام محسوب مى شود، مگر گردانندگانش آن را طبق موازين شرعى، وضع كنند كه در اين صورت، حلال خواهد شد.
مسأله 3495: مسابقه اسب دوانى كه امروزه از آن به « ريسز » تعبير مى كنند حرام است، مگر به شكل مسابقه اسب دوانى شرعى باشد كه در احكام مسابقه و تيراندازى ذكر شده است.
مسأله 3496: واگذارى پول اجاره به اجراء جايز نيست و اگر مستأجر اين كار را كرد و صاحب ملك راضى نبود، غصب خواهد بود.
مسأله 3497: نماز خواندن در زمينهاى زراعتى غصبى جايز نيست، همچنان كه تصّرف و كار در كارخانه هاى غصبى جايز نمى باشد.
مسأله 3498: تصرّف در زمينها يا كارخانه هايى كه دولت بدون رضايت مالكان، آنها را مى گيرد و به كشاورزان يا كارگران مى دهد، جايز نيست.
مسأله 3499: پولى كه به نام « سرقفلى » گرفته مى شود، اگر مالك آن را بگيرد جايز است و همچنين اگر مستأجر آن را در مقابل اثاث دكان بگيرد يا اينكه عنوان حلال ديگرى بر آن صدق كند جايز مى باشد.
مسأله 3500: سلامى كه از طريق تلفن شنيده مى شود، جوابش واجب و سلامى كه از راديو و تلويزيون شنيده مى شود، جوابش واجب نيست.
مسأله 3501: حضور بر تشريح مرده، براى تعليم يا تعلّم يا تماشا يا غيرذلك اگر اعانت بر اثم عرفاً نباشد اشكال ندارد.
مسأله 3502: نگاه كردن به عكس زنان شناخته شده و معروف جايز نيست. و در مورد نگاه به عكس زن ناشناخته نيز، بنابر احتياط واجب ترك آن است.
مسأله 3503: نگاه كردن به نقاشى خيالى زنان اگر شهوت برانگيز نبوده و در نگاه كردن به آن مفاسد ديگرى نباشد اشكال ندارد.
مسأله 3504: كاستن قيمت سفته حقيقى، جايز و كاستن قيمت سفته غير حقيقى، جايز نيست.
مسأله 3505: حواله دادن پول كشورى، به كمتر يا بيشتر از آن، در كشور ديگر جايز است، مانند حواله دادن دينار يا تومان به كمتر از قيمت واقعى آن در غير كشورى كه پول در آن رايج است، زيرا اين امر، نتيجه اختلاف ارزش پول است و « ربا » نمى باشد.
مسأله 3506: همكارى با حكومتهاى ظالم جايز نيست.
مسأله 3507: گوش دادن به سخنانى كه از راديو و تلويزيون پخش مى شود و همچنين سخنرانى در آنها جايز است و نگاه كردن به عكسهاى حلالى كه از صفحه تلويزيون نمايش داده مى شود جايز مى باشد، البته حلال بودن همه اين امور در صورتى است كه حرام ديگرى در كار نيايد و محذور شرعى ديگرى در ميان نباشد.
مسأله 3508: جايز است براى رفع و منع مُنكِرات با دولتها تماس گرفت، حتّى اگر دولت، آن منكرات را از راههاى شرعى رفع نكند، مانند زندان كردن دزد، البته اين كار در صورتى جايز است كه ضررش كمتر از نفعش باشد و از راههاى ديگر ممكن نباشد.
مسأله 3509: اگر كشته اى در خانه كسى پيدا شود و او ادعا كند خود مقتول، خودكشى كرده است، اين امر « لوث » حساب مى شود و بايد احكام « قسامه » كه در مبحث قصاص گذشت، عملى گردد.
مسأله 3510: شكنجه در اسلام حرام است و اعتراف گرفتن از كسى كه درباره اش، احتمال جرمى داده شده است، به وسيله زدن و شكنجه جايز نيست و اگر در اين حال اعتراف كرد اعتبارى ندارد، بلكه بايد از راههاى شرعى به آن دست يافت.
مسأله 3511: قانون گذارى استناد به « مصالح مرسله » جايز نيست، ولى حكومت اسلامى كه زير نظر شوراى مراجع تقليد است مى تواند امورى را كه به مصالح مسلمين لطمه وارد مى سازد منع كند، مثلا مى تواند رفت و آمد وسايل نقليّه را براى رفاه حال مردم، طبق اصل صحيح وضع كند. اين صلاحيت از قانون « لاضرار » و « رفع عُسر و حَرَج » و « اَهمّ و مُهم » و غير آن استفاده مى شود.
مسأله 3512: اگر امر به معروف و نهى از منكر، به مجروح ساختن شخصى يا تلف نمودن مالى منجر شود احتياج به اجازه حاكم شرع دارد و در مواردى كه اين امور جايز باشد، بعيد نيست ضمانتى نباشد.
مسأله 3513: حكم شهيد بر كسى كه در جنگهاى غير منطبق بر ميزان جهاد شرعى كشته مى شود جارى نيست، بلكه احكام مرده بر او جارى مى شود، بنابراين در صورت امكان بايد او را غسل بدهند وگرنه واجب است او را تيمّم داده، حنوط و كفن كنند، سپس بر او نماز بخوانند حتى اگر بر قطعه هاى پراكنده و نامشخص او باشد، سپس او را دفن كنند.
مسأله 3514: نقاشى روح داران به وسيله قلم يا چتكه نقاشى مكروه است و عكسبردارى و تهيّه فيلم با دوربين و مانند آن جايز است.
مسأله 3515: اگر فتنه و آشوبى بر مسلمانان وارد آمد كه در اثر آن، گروه زيادى از آنان مُرتدّ شدند و سپس به اسلام باز گشتند، محرز نيست كه حكم مرتد بر آنها جارى شود، بنابراين جدايى ابدى همسران، تقسيم اموال و كشتن و نجاست آنها اجرا نخواهد شد و اميرالمؤمنين(عليه السلام) اين احكام را بر كسانى كه در بصره و صفين و نهروان بر عليه او خروج كردند، حتّى پس از دست يافتن بر آنها، اجرا نكرد.
مسأله 3516: در قبول توبه مرتد فطرى دو احتمال است و بعيد نيست كه قبول شود.
مسأله 3517: در مانند اين زمان واجب نيست، با گناهكاران قطع رابطه كرد، بلكه لازم است با آنان مدارا نمود، تا از گمراهى باز گردند، حتّى اگر نماز را ترك كرده يا ساير گناهان را مرتكب شده باشند، مگر در معاشرت با آنان محذور ديگرى باشد.
مسأله 3518: اگر با زن پنجم، پس از مرگ زن چهارم ازدواج كند، سپس زن چهارم زنده شود، زن پنجم، زن او به حساب آمده و زن زنده شده، زن او نخواهد بود على الاقرب.
مسأله 3519: اگر پس از عدّه گرفتن زن، شوهر مرده اش زنده گرديد، زن نمى تواند به شوهر برگردد، مگر با عقدى جديد، ولى اگر در حال عدّه زنده شود دو احتمال وجود دارد.
مسأله 3520: مسلمان حق ندارد، برادر مسلمان خود را بيگانه بخواند، هرچند كه اختلافى در نژاد، صورت، زبان و كشور داشته باشند و بيگانه در نظر اسلام فقط كسانى مى باشند كه از دين اسلام خارجند.
مسأله 3521: هيچ كس حق ندارد مسلمانى را از كشور اسلامى خارج كند، گرچه از كشور ديگرى بوده و يا زبان ديگرى داشته باشد.
مسأله 3522: خودكشى به هيچ وجه، در اسلام جايز نيست.
مسأله 3523: انسان حق ندارد خودش را بكشد، گرچه بداند پس از چندى فوت خواهد كرد، مانند كسى كه به سرطان مبتلا باشد. و يا از بيمارى در شدّت و ناراحتى بسيار باشد.
مسأله 3524: الكل و ادكلن و مانند آن، كه نجس بودنش ثابت نيست، محكوم به طهارت است.
مسأله 3525: گذاردن مردها موى سر را اگر تشبّه به كفّار يا زنها باشد و همچنين گذاردن زنها موى سر را اگر تشبّه به كفار يا مردها باشد، بنابر احتياط واجب حرام است.
مسأله 3526: زدن آمپول مقوّى براى روزه دار جايز است.
مسأله 3527: طواف كعبه مكرّمه دورتر از بيست و شش ذراع فقط در حال اضطرار، يا عسر و حرج جايز است.
مسأله 3528: اگر زن دارويى آشاميد كه حيضش تأخير بيفتد، حكمش در اعمال حج، حكم زن پاك مى باشد.
مسأله 3529: نمى توان به خبر دادن مغز الكترونى نسبت به اوّل ماه، يا متّهم بودن و برائت اشخاص و مانند آن اعتماد كرد.
مسأله 3530: جايز نيست، انسانى كه بيمارى مُسرى دارد در اجتماعات و اماكن عمومى حاضر شود. و اگر چنين كرد و شخصى بدون اختيار به سبب او بيمار و يا تلف شد، ضامن است.
مسأله 3531: اگر شخص بيمار، بداند يا احتمال عقلايى بدهد اگر به پزشك مراجعه نكند بيماريش شدّت مى كند و به او ضرر بالغ مى رساند، جايز نيست مراجعه نكند و واجب است دارويى كه پزشك مورد وثوق مى دهد، مصرف كند.
مسأله 3532: تشخيص احكام عامّه، موضوعات آن و عناوين ثانويه عامه و پياده كردن آن در جامعه، متوقّف بر تأييد شوراى فقهاى مراجع تقليد مى باشد، و اگر آن حكم يا موضوع يا عنوان ثانوى شخصى باشد فتواى فقيه جامع الشرايط كافى است.
مسأله 3533: كشتن حيوانات موذى مانند موش، پشه، مگس و غيره با مواد سمّى، جايز است.
مسأله 3534: اگر انسان در كره ماه يا ديگر كرات آسمانى سكونت كرد، در تمامى احكام، مانند نماز، روزه، ازدواج، طلاق، حدود، ارث، معاملات و ديگر احكام، مانند انسانهاى ساكن كره زمين مى باشد.
مسأله 3535: داد و ستد ميان ما و انسانهاى ديگر كرات آسمانى، همانند داد و ستد ميان ما و افراد كره زمين است و از نظر ازدواج، ارث و ديگر مسائل، تكليف يكى است.
مسأله 3536: توليد ماهى در دريا و استخرها جايز است، همان گونه كه امروزه در ميان بعض ملّتها متداول مى باشد و غذايى كه به ماهيها مى دهند حتّى اگر حرام باشد تأثيرى در حرمت ماهى نخواهد نمود، امّا اگر عذره انسان به ماهى بدهند كه موجب « جلاّله » گرديدن ماهى شود، بايد ماهى را طبق دستور شرعى تطهير و استبراء نمايند به اينكه آنقدر به او طعام طاهر دهند كه اسم « عذره خوار » از آن برداشته شود.
مسأله 3537: اگر ماهى از خوراكى تغذيه نمايد كه موجب ريختن پولكهايش گردد، گوشت آن حرام نخواهد شد، بلكه اگر اين موضوع به نسل آن ماهى نيز سرايت كند بعيد نيست حلال باشد، ولى چنانچه به نوع ديگرى از ماهيهاى بدون پولك تبديل شود حرام خواهد شد.
مسأله 3538: اگر ماهى بدون پولك از خوراكى تغذيه نمايد كه سبب در آوردن پولك گردد، بنابر احتياط واجب از آن اجتناب شود هر چند كه اين موضوع به نسل آن ماهى انتقال يابد، مگر به نوع ديگرى از ماهيهاى پولك دار تبديل شود كه در اين صورت، حلال خواهد شد.
مسأله 3539: اگر بر اثر بمبهاى باران زا، ايجاد ابر و باران نمايند، حكم آن باران در طهارت، حكم بارانهاى طبيعى است على الاقرب.
مسأله 3540: مسافرت نمودن به كشورهاى كفّار به منظور تحصيل دانش، جايز است، به شرطى كه انسان مرتكب محرّمات نگردد، مانند خوردن گوشتى كه غير مسلمان ذبح كرده و به شرطى كه به چيزهايى كه نگاه كردن آن حرام است نگاه نكند، مانند زنان و دختران و نبايد با دختران و زنان، طرح دوستى بريزد و بايد واجبات خود را، مانند نماز و روزه بجا آورد.
مسأله 3541: دانشجويانى كه به كشورهاى غربى مسافرت مى كنند، مى توانند با دختران اهل كتاب يعنى مسيحى، يهودى و زردشتى، به عقد موقّت بلكه ايضاً على الاقرب عقد دائم ازدواج كنند، به شرطى كه صيغه عقد به طور صحيح اجرا گردد و مى توانند با كشورهاى اسلامى تماس گرفته و كسانى به وكالت از طرف مرد و زن، صيغه را اجرا نمايند، امّا ازدواج با غير اهل كتاب، از ديگر كفّار جايز نيست.
مسأله 3542: دانشجويانى كه به كشورهاى غربى مسافرت مى كنند، در صورتى كه در مقابل آنان به دين اسلام حمله نمايند، بر آنان واجب است با شرايط امر به معروف و نهى از منكر از اسلام دفاع كنند و چنانچه نتوانند از عهده پاسخ برآيند، بايد در تهيّه پاسخ اشكالات، از كشورهاى اسلامى، كمك بگيرند.
مسأله 3543: در مسابقات شناى طولانى كه سبب از بين رفتن نماز اختيارى مى شود شركت نكنند ولى اگر از اوّل بدون توجّه، به شنا پرداخت و در بين شنا متوجّه شد كه وقت مى گذرد، چنانچه دسترسى به قايق يا خشكى دارد بايد از آب بيرون آمده و نماز خود را بخواند، امّا اگر دسترسى نيست يا وقت بسيار تنگ است، در همان حالتِ شنا به هر ترتيب كه مى تواند، نمازش را بخواند و براى ركوع و سجود، با سر اشاره كند. و ديگر مسابقات نيز به همين ترتيب است، مانند دوچرخه سوارى، اتومبيل رانى، قايق رانى، خلبانى و...
مسأله 3544: سپردن امتياز به شركت و يا فردى، در مورد چيزهايى كه همه مردم در آن مساوى هستند، يا در مواردى كه با قانون « تسلّط مردم بر اموالشان » منافات دارد، جايز نيست.
مسأله 3545: اگر شخصى، عضوى از بدن خود مانند چشم، قلب و كليه را بفروشد، يا اجازه دهد كه بعد از مرگش از بدن او جدا كنند و به بدن ديگرى پيوند بزنند، بعيد نيست جايز باشد خصوصاً اگر موجب احياء نفس محترمه باشد و اللّه العالم.
وَالْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ، وَ صَلّىَ اللّهُ عَلى مُحَمَّد وَ آلِهِ الطّاهِرِينَ.