موضوع: کتب استفتائی
احكام ديه
مسأله 3380: اگر كسى عمداً و به ناحق ديگرى را بكشد، ولىّ كشته مى تواند قاتل را عفو كند، يا بكشد و يا مقدارى كه در مسأله بعد گفته مى شود از او ديه بگيرد، امّا در قتل شبيه عمد و در قتلى كه خطا مى باشد، مثلا بر حيوانى تير بيندازد و اشتباهاً كسى را بكشد، ولىّ كشته، حق ندارد قاتل را بكشد، بلكه مى تواند ديه بگيرد.
مسأله 3381: ديه اى كه قاتل در قتل عمد مى پردازد، يكى از شش چيز است، اوّل: صد شتر. دوم: دويست گاو. سوم: دويست حُلّه و هر حُلّه دو پارچه اى است كه در يمن مى بافند. چهارم: هزار گوسفند، پنجم: هزار دينار كه هزار مثقال شرعى طلا و هر مثقال هيجده نخود است. ششم: ده هزار درهم نقره و هر درهمى « 6/12 نخود » نقره سكّه دار مى باشد. و بايد ديه را در يك سال بدهد. و چنانچه قبلا گفته شد، در صورتى قاتل مى تواند ديه بدهد كه با ولىّ مقتول به توافق رسيده باشد وگرنه ولىّ مقتول در چنين قتلى مى تواند قاتل را بكشد، چنانچه اگر ولىّ مقتول ديه را اختيار كند قاتل مجبور نيست قبول كند.
مسأله 3382: ديه قتل شبيه عمد، همان شش چيز است، با اين فرق كه شترها بايد چنين باشد: سى و سه « بِنْت لَبُون » يعنى شتر مادّه اى كه دو سال به بالا داشته باشد و سى و سه « حِقّه » يعنى شترى كه سه سال به بالا باشد و سى و چهار « ثنيّه » يعنى شترى كه پنج سال به بالا داشته باشد. و بعيد نيست آنچه شتر نام دارد كافى باشد. و اين ديه را در مدّت دو سال بايد بپردازد.
مسأله 3383: ديه قتل خطاى محض، همان شش چيز است، با اين تفاوت كه شترها بايد چنين باشد: بيست « بِنْت مَخاض » يعنى شترى كه داخل سال دوم شده و بيست « اِبْن لَبُون » يعنى شتر نرى كه دو سال به بالا داشته باشد و سى « بِنْت لَبُون » يعنى شتر مادّه اى كه دو سال به بالا باشد و سى « حقّه » يعنى شترى كه سه سال به بالا داشته باشد. و بعيد نيست آنچه شتر ناميده مى شود كافى باشد. و اين ديه را در مدّت سه سال بايد بپردازد.
مسأله 3384: ديه قتل عمد و ديه شبيه عمد را بايد از مال قاتل بدهند، ولى ديه خطاى محض را بايد « عاقِله » يعنى كسانى كه از طرف پدر و مادر يا فقط پدر به قاتل مى رسند، مانند پدران، فرزندان و مانند آنها بدهند.
مسأله 3385: در قتل عمد و شبيه به آن، اختيار با قاتل است و هر كدام از شش چيزى كه خود او بدهد، بايد قبول كنند و در قتل خطاى محض، اختيار با « عاقله » است.
مسأله 3386: ديه زن نصف ديه مرد است، يعنى پنجاه شتر، يا صد گاو، تا آخر.
مسأله 3387: ديه خُنثى، سه چهارم ديه مرد است يعنى هفتاد و پنج شتر، يا يكصد و پنجاه گاو، تا آخر.
مسأله 3388: ديه برده، قيمت اوست و در صورتى كه قيمت او بيشتر از ديه آزاد باشد، قاتل بايد همان ديه آزاد را بدهد. و ديه كنيز قيمت اوست، مگر بيشتر از ديه زن آزاد باشد كه در اين صورت، قاتل فقط ديه زن آزاد را بايد بدهد. و در ديه كافر ذمّى خلاف است و بايد طبق نظر حاكم شرع عمل شود و همچنين ديه ديگر كفّارى كه مُحارب نيستند.
مسأله 3389: اگر كسى در يكى از ماههاى حرام يعنى: ذى القعده، ذى الحجّه، محرّم و رجب، كسى را بكشد، بايد به مقدار ثلث ديه براى هتك حرمت اين ماهها، اضافه بدهد.
مسأله 3390: ديه چند چيز مانند ديه كشتن است كه مقدار آن بيان شد:
اوّل: دو چشم كسى را كور كند، يا چهار پلك چشم او را از بين ببرد. و اگر يك چشم او را كور كند، بايد نصف ديه كشتن را بدهد. دوم: دو گوش كسى را ببرد، يا كارى كند كه هر دو گوش او كر شود. و اگر يك گوش او را ببرد يا كر كند، بايد نصف ديه كشتن را بدهد و اگر نرمه گوش او را ببرد، بايد ثلث ديه كشتن را بدهد. سوم: تمام بينى يا نرمه بينى كسى را ببرد. چهارم: زبان كسى را از بيخ ببرد. و اگر مقدارى از آن را ببرد بايد به نسبت آن، ديه بدهد، مثلا اگر نصف زبان را ببرد بايد نصف ديه كشتن را بدهد. پنجم: تمام دندانهاى كسى را از بين ببرد. و ديه هر كدام از دوازده دندان جلوى دهان كه شش عدد بالا و شش عدد پايين مى باشد، پنجاه مثقال شرعى طلاست. و هر مثقال شرعى هيجده نخود است. و اگر يكى از شانزده دندان عقب را كه هشت عدد آن بالا و هشت عدد پايين است از بين ببرد، بايد بيست و پنج مثقال شرعى طلا بدهد. ششم: هر دو دست كسى را از بند جدا كند. و اگر يك دست را از بند جدا كند، بايد نصف ديه كشتن را بدهد. هفتم: ده انگشت كسى را ببرد. و ديه هر انگشت، يك دهم ديه كشتن است. هشتم: پشت كسى را طورى بشكند كه ديگر خوب نشود. نهم: هر دو پستان زنى را ببرد. و اگر يكى از آنها را ببرد، بايد نصف ديه كشتن را بدهد. دهم: هر دو پاى كسى را تا مفصل يا همه ده انگشت پا را ببرّد و ديه هر انگشت، يك دهم ديه كشتن است. يازدهم: بيضتين مردى را از بين ببرد. دوازدهم: طورى به كسى آسيب برساند كه عقل او از بين برود. سيزدهم: به كسى صدمه اى بزند كه ديگر بوى خوب و بد را نفهمد، يا منى از او خارج نشود. و غير از اين مواردى كه گفته شد، موارد ديگرى نيز هست كه در كتب مفصله مثل « الفقه » مرحوم اخوى ( اعلى اللّه درجاته ) ذكر شده است.
مسأله 3391: اگر اشتباهاً كسى را بكشد، بايد ديه او را بدهد و يك برده آزاد كند و اگر نتواند برده آزاد كند، دو ماه روزه بگيرد و اگر نتواند، شصت فقير را سير كند. و اگر عمداً و بناحق بكشد، در صورت عفو يا گرفتن ديه، بايد هر سه كفّاره را انجام دهد يعنى دو ماه روزه بگيرد و شصت فقير را اطعام كند و يك برده آزاد نمايد.
مسأله 3392: كسى كه سوار حيوان است، اگر كارى كند كه آن حيوان به شخصى آسيب برساند، ضامن است و اگر ديگرى كارى كند كه حيوان به سوار خود يا به شخص ديگرى صدمه بزند، خود او ضامن مى باشد.
مسأله 3393: اگر انسان كارى كند كه زن حامله سقط كند، چنانچه سقط شده « نُطفه » باشد، ديه اش بيست مثقال شرعى طلاست، كه هر مثقال آن هيجده نخود مى باشد. امّا اگر ( عَلَقَه ) يعنى خون بسته باشد، چهل مثقال. اگر « مُضْغَه » يعنى پاره گوشت باشد، شصت مثقال. اگر استخوان شده باشد، هشتاد مثقال. اگر گوشت آورده، ولى هنوز روح در او دميده نشده، صد مثقال. و اگر روح در او دميده شده، چنانچه پسر باشد، ديه او هزار مثقال. و اگر دختر باشد، ديه او پانصد مثقال شرعى طلاست.
مسأله 3394: اگر زن حامله كارى كند كه بچّه اش سقط شود، بايد ديه آن را به تفصيلى كه در مسأله پيش گفته شد، به وارث بچّه بدهد و به خود زن چيزى از آن نمى رسد.
مسأله 3395: اگر كسى زن حامله را بكشد، بايد ديه زن و بچّه را بدهد.
مسأله 3396: اگر پوست سر يا صورت مردى را پاره كند، بايد يك شتر به او بدهد، اگر به گوشت برسد و قدرى از آن را هم ببرد، بايد دو شتر بدهد. اگر خيلى از گوشت را پاره كند، بايد سه شتر بدهد. اگر به پرده نازك استخوان برسد، چهار شتر. اگر استخوان نمايان شود، پنج شتر. اگر استخوان بشكند، ده شتر. اگر بعضى از ريزه هاى استخوان از جاى خود بيرون آيد، پانزده شتر و اگر به پرده مغز سر برسد، بايد سى و سه شتر بدهد.
مسأله 3397: اگر به صورت كسى سيلى يا چيز ديگر بزند، طورى كه صورت او سرخ شود، بايد يك مثقال و نيم شرعى طلا، كه هر مثقال هيجده نخود است بدهد. اگر كبود شود، سه مثقال. و اگر سياه شود بايد شش مثقال شرعى طلا بدهد، ولى اگر جاى ديگر بدن كسى را بر اثر زدن، سرخ يا كبود يا سياه كند، بايد نصف آنچه را كه گفته شد بدهد.
مسأله 3398: اگر به حيوان حلال گوشت كسى زخم بزند، يا چيزى از بدن آن ببرد، بايد تفاوت قيمت سالم و معيوب آن را به مالكش بدهد.
مسأله 3399: اگر انسان، سگ شكارى، يا سگى كه خانه را نگهدارى مى كند، يا سگ گله و يا سگى كه زراعت را پاسبانى مى كند بكشد، بايد قيمت آن را به صاحبش بپردازد.
مسأله 3400: اگر حيوانى زراعت يا مال كسى را از بين ببرد، چنانچه صاحب حيوان در نگهدارى آن كوتاهى كرده باشد، بايد مقدارى كه ضرر زده به صاحب مال، يا زراعت بدهد.
مسأله 3401: اگر بچّه يكى از گناهان كبيره را انجام دهد، ولىّ يا معلّم او مى تواند به قدرى كه ادب شود و ديه واجب نگردد او را بزند. و تفصيل مسأله در كتب مفصله فقهيّه ذكر شده است.
مسأله 3402: اگر كسى بچّه اى را طورى بزند كه ديه واجب شود، ديه مال طفل است و اگر آن بچّه بميرد، بايد به ورثه او بدهد. و چنانچه مثلا پدر، بچّه را به قدرى بزند كه بميرد، ديه او را ورثه ديگرش مى برند و به خود پدر، از ديه چيزى نمى رسد.