موضوع: کتب استفتائی
احكام نذر و عهد و قسم خوردن
احكام نذر و عهد
مسأله 3126: نذر يعنى انسان، بر خود واجب كند كار خيرى را براى خدا بجا آورد. يا كارى كه نكردن آن بهتر است براى خدا ترك نمايد.
مسأله 3127: در نذر بايد صيغه خوانده شود يعنى آنچه را كه نذر كرده همراه نام خدا به زبان جارى كند و لازم نيست به عربى بخوانند، پس اگر بگويد: چنانچه بيمارى من خوب شود، بر من است كه براى خدا ده تومان به فقير بدهم، نذر او صحيح است.
مسأله 3128: نذر كننده بايد بالغ و عاقل باشد و با اختيار و قصد خود نذر كند، بنابراين نذر كسى كه او را مجبور كرده اند، يا بر اثر عصبانى شدن بى اختيار نذر كرده صحيح نيست.
مسأله 3129: سفيهى كه مال خود را در كارهاى بيهوده صرف مى كند، اگر مثلا نذر كند، چيزى به فقير بدهد، صحيح نيست.
مسأله 3130: اگر شوهر از نذر كردن زن جلوگيرى نمايد، زن نمى تواند نذر كند و اگر با جلوگيرى شوهر، نذر كند نذر او باطل است گرچه در صورت عدم منافات حقّ شرعى زوج يا نذر زن در مال خود مسأله بنابر احتياط است.
مسأله 3131: اگر زن با اجازه شوهر نذر كند، شوهرش نمى تواند نذر او را برهم بزند، يا او را از عمل كردن به نذر باز دارد.
مسأله 3132: اگر فرزند با اجازه پدر نذر كند، بايد به آن نذر عمل نمايد. بلكه اگر بدون اجازه او نذر كند، بنابر احتياط عمل كردن به آن نذر واجب است مگر پدر نذر او را باز كند و همچنين اگر شوهر نذر زن را باز كند.
مسأله 3133: انسان مى تواند كارى را نذر كند كه انجام آن، برايش ممكن باشد، بنابراين كسى كه نمى تواند پياده به كربلاى معلاّ برود، اگر نذر كند پياده برود، نذر او صحيح نيست.
مسأله 3134: اگر نذر كند كه كار حرام يا مكروهى انجام دهد، يا كار واجب يا مستحبى را ترك كند، نذر او صحيح نيست.
مسأله 3135: اگر نذر كند كار مباحى را انجام دهد يا ترك نمايد، چنانچه شرعاً بجا آوردن آن و تركش از هر جهت مساوى باشد، نذر او صحيح نيست. و اگر انجام آن از جهتى بهتر باشد و انسان به قصد همان جهت نذر كند، مثلا نذر كند غذايى بخورد كه براى عبادت نيرو بگيرد، نذر او صحيح است. و نيز اگر ترك آن از جهتى بهتر باشد و انسان براى همان جهت نذر كند آن را ترك نمايد، مثلا براى اينكه دخانيات مضرّ است نذر كند آن را استعمال نكند، نذر او صحيح مى باشد.
مسأله 3136: اگر نذر كند نماز واجب خود را در جايى، بخواند كه بخودى خود، ثواب نماز در آنجا زياد نيست، مثلا نذر كند نماز را در اطاق بخواند، چنانچه نماز خواندن در آنجا از جهتى بهتر باشد، مثلا بر اثر خلوت بودن، انسان حضور قلب پيدا مى كند، نذر او صحيح است.
مسأله 3137: اگر نذر كند عملى را انجام دهد، بايد همان طور كه نذر كرده بجا آورد، پس اگر نذر كند روز اوّل ماه صدقه بدهد، يا روزه بگيرد و يا نماز اوّل ماه بخواند، چنانچه قبل از آن روز و يا بعد از آن بجا آورد، كفايت نمى كند. و نيز اگر نذر كند وقتى بيمار او خوب شد صدقه بدهد، چنانچه پيش از آنكه خوب شود، صدقه بدهد كافى نيست.
مسأله 3138: اگر نذر كند روزه بگيرد، ولى وقت و مقدار آن را معيّن نكند، چنانچه يك روز روزه بگيرد، كافى است. و اگر نذر كند نماز بخواند و مقدار و خصوصيّات آن را معيّن نكند، اگر يك نماز دو ركعتى بخواند، كفايت مى كند و اگر نذر كند صدقه بدهد و جنس و مقدار آن را معيّن نكند، اگر چيزى بدهد كه بگويند صدقه داده، به نذر خود عمل كرده است و اگر نذر كند، كارى براى خدا بجا آورد، در صورتى كه يك نماز بخواند يا يك روز روزه بگيرد يا چيزى صدقه بدهد، نذر خود را انجام داده است.
مسأله 3139: اگر نذر كند روز معيّنى روزه بگيرد، بايد همان روز روزه بگيرد و سفر در آن روز مشكل است و اگر بر اثر مسافرت روزه نگيرد، بنابر احتياط بايد گذشته از قضاى آن روز، كفّاره نيز بدهد يعنى بنابر احتياط، يك برده آزاد كند، يا به شصت فقير طعام دهد و يا دو ماه پى در پى روزه بگيرد، ولى اگر ناچار شود مسافرت كند، يا عذر ديگرى مانند بيمارى يا حيض براى او پيش آيد، قضاى تنها كافى است.
مسأله 3140: اگر انسان از روى اختيار به نذر خود عمل نكند، بايد به مقدارى كه در مسأله پيش گفته شد، كفّاره بدهد.
مسأله 3141: اگر نذر كند تا وقت معيّنى، عملى را ترك كند، بعد از گذشتن آن وقت، مى تواند آن عمل را بجا آورد و اگر پيش از گذشتن وقت، از روى فراموشى يا ناچارى انجام دهد، چيزى بر او واجب نيست، ولى باز هم لازم است كه تا آن وقت، آن عمل را بجا نياورد و چنانچه پيش از رسيدن آن وقت، بدون عذر آن عمل را انجام دهد، بايد كفّاره بدهد.
مسأله 3142: كسى كه نذر كرده عملى را ترك كند و وقتى براى آن معيّن نكرده است، اگر از روى فراموشى، يا ناچارى و يا ندانستن، آن عمل را انجام دهد، كفّاره بر او واجب نيست، ولى بعداً هر وقت از روى اختيار آن را بجا آورد، بنابر احتياط بايد كفّاره بدهد.
مسأله 3143: اگر نذر كند در هر هفته، روز معيّنى، مثلا روز جمعه روزه بگيرد، چنانچه يكى از جمعه ها، عيد فطر يا عيد قربان باشد يا در روز جمعه، عذر ديگرى مانند حيض براى او پيدا شود، بايد آن روز را روزه نگيرد و بنابر احتياط قضاى آن را بجا آورد.
مسأله 3144: اگر نذر كند مقدار معيّنى صدقه بدهد، چنانچه پيش از دادن صدقه بميرد، بايد آن مقدار را از مال او صدقه بدهند.
مسأله 3145: اگر نذر كند به فقير معيّنى صدقه بدهد، نمى تواند آن را به فقير ديگرى بپردازد و اگر آن فقير بميرد، بنابر احتياط واجب به ورثه او بدهد.
مسأله 3146: اگر نذر كند به زيارت يكى از امامان معصوم(عليه السلام) مثلا به زيارت حضرت امام حسين(عليه السلام) مشرّف شود، چنانچه به زيارت امام ديگرى برود، كافى نيست. و اگر بر اثر عذرى نتواند آن امام را زيارت كند، چيزى بر او واجب نيست.
مسأله 3147: كسى كه نذر كرده زيارت برود ولى غسل زيارت و نماز آن را نذر نكرده باشد، لازم نيست آنها را بجا آورد.
مسأله 3148: اگر براى حرم يكى از امامان معصوم(عليه السلام) يا امام زادگان، چيزى نذر كند، بايد آن را در تعمير، روشنايى، فرش حرم و مانند آن مصرف كند، يا به زائران و يا خادمان حرم بدهد.
مسأله 3149: اگر براى خود امام(عليه السلام) چيزى نذر كند، چنانچه مصرف معيّنى را قصد كرده، بايد براى همان مصرف كند و اگر مصرف معيّنى را قصد نكرده، بايد به فقرا و زوّار بدهد، يا مسجد و مانند آن بسازد و ثواب آن را هديه آن امام(عليه السلام) نمايد و همچنين است اگر چيزى را براى امامزاده اى نذر كند.
مسأله 3150: گوسفندى كه براى صدقه يا براى يكى از امامان(عليه السلام) نذر كرده اند، اگر پيش از آنكه به مصرف نذر برسد شير بدهد يا بچّه بياورد، مال كسى است كه نذر كرده، ولى پشم گوسفند و مقدارى كه چاق مى شود جزو نذر است.
مسأله 3151: هرگاه نذر كند اگر بيمار او خوب شود يا مسافر او بيايد، عملى را انجام دهد، چنانچه معلوم شود پيش از نذر كردن، بيمار خوب شده، يا مسافر آمده است، عمل به نذر لازم نيست.
مسأله 3152: اگر پدر يا مادر نذر كند دختر خود را، به سيّد شوهر دهد، بعد از آنكه دختر به سنّ تكليف رسيد، اختيار با خود اوست و نذر آنان اعتبارى ندارد.
مسأله 3153: هرگاه با خدا عهد كند اگر به حاجت شرعى خود برسد، كار خيرى را انجام دهد، بعد از آنكه حاجتش برآورده شد، بايد آن كار را انجام دهد و نيز اگر بدون آنكه حاجتى داشته باشد، عهد كند عمل خيرى انجام دهد، آن عمل بر او واجب مى شود.
مسأله 3154: در عهد نيز مانند نذر بايد صيغه خوانده شود با همان كيفيتى كه در نذر گفته شد و نيز كارى كه عهد مى كند آن را انجام دهد، بايد يا عبادت باشد مانند نماز واجب و مستحب، يا كارى باشد كه انجام آن بهتر از تركش است.
مسأله 3155: اگر به عهد خود عمل نكند، بايد كفّاره بدهد، يعنى بنابر احتياط شصت فقير را سير كند، يا دو ماه روزه بگيرد و يا يك برده آزاد كند.
احكام قسم خوردن
مسأله 3156: اگر قسم بخورد كارى انجام دهد يا ترك كند، مثلا قسم بخورد روزه بگيرد، يا دخانيات استعمال نكند، چنانچه عمداً مخالفت كند، بايد كفّاره بدهد، يعنى يك برده آزاد كند، يا ده فقير سير نمايد، يا آنان را بپوشاند و اگر نتواند، بايد سه روز روزه بگيرد.
مسأله 3157: قسم چند شرط دارد، اوّل: كسى كه قسم مى خورد بايد بالغ و عاقل باشد و از روى قصد و اختيار قسم بخورد، پس قسم خوردن بچّه، ديوانه، مست و كسى كه مجبورش كرده اند، درست نيست و همچنين است اگر در حال عصبانى بدون قصد قسم بخورد. دوم: بايد كارى كه قسم مى خورد انجام دهد، حرام يا مكروه نباشد و كارى كه قسم مى خورد ترك كند، واجب يا مستحب نباشد. و اگر قسم بخورد كه كار مباحى را بجا آورد، بايد ترك آن در نظر مردم، بهتر از انجامش نباشد و نيز اگر قسم بخورد كار مباحى را ترك كند، بايد انجام آن در نظر مردم، بهتر از تركش نباشد. سوم: به يكى از نامهاى خدا قسم بخورد كه به غير از ذات مقدّس او گفته نمى شود، مانند « خدا » و « اللّه ». و نيز اگر به اسمى قسم بخورد كه به غير از خدا نيز بگويند ولى به قدرى به خدا گفته مى شود كه هر وقت كسى آن اسم را بگويد، ذات مقدّس حق در نظر مى آيد، مانند « خالق » و « رازق »، صحيح است. چهارم: قسم را بر زبان بياورد و اگر بنويسد يا در قلبش آن را قصد كند، صحيح نيست، ولى اگر شخصِ لال با اشاره قسم بخورد صحيح است. پنجم: عمل كردن به قسم براى او ممكن باشد و اگر موقعى كه قسم مى خورد ممكن باشد و بعد از عمل به آن عاجز شود از وقتى كه عاجز مى شود قسم او به هم مى خورد و همچنين است اگر عمل كردن به نذر به قدرى مشقّت پيدا كند كه نشود آن را تحمّل كرد.
مسأله 3158: اگر پدر از قسم خوردن فرزند، جلوگيرى كند، يا شوهر از قسم خوردن زن، جلوگيرى نمايد، قسم آنان صحيح نيست.
مسأله 3159: اگر فرزند بدون اجازه پدر و زن بدون اجازه شوهر، قسم بخورد، پدر و شوهر مى توانند قسم آنان را به هم بزنند.
مسأله 3160: اگر انسان از روى فراموشى يا ناچارى به قسم عمل نكند، كفّاره بر او واجب نيست و همچنين است اگر مجبورش كنند كه به قسم عمل ننمايد. و قسمى كه شخص وسواس مى خورد، مانند اينكه بگويد: واللّه الآن مشغول نماز مى شوم، و بر اثر وسواس مشغول نشود، اگر وسواس او طورى باشد كه بى اختيار به قسم عمل نكند، كفّاره ندارد.
مسأله 3161: كسى كه بر ادعاى خود قسم مى خورد، اگر حرف او راست باشد، قسم خوردن او مكروه است و اگر دروغ باشد، حرام و از گناهان كبيره مى باشد، ولى اگر براى اينكه خود يا مسلمان ديگرى را از شر ظالمى نجات دهد، قسم دروغ بخورد اشكال ندارد، بلكه گاهى واجب مى شود، امّا اگر بتواند « توريه » كند، يعنى هنگام قسم خوردن طورى نيّت كند كه دروغ نشود، بنابر احتياط مستحب، بايد توريه نمايد، مثلا اگر ظالمى بخواهد كسى را اذيّت كند و از انسان بپرسد او را نديده اى؟ و انسان يك ساعت قبل او را ديده باشد، بايد بگويد او را نديده ام و بنابر احتياط مستحب قصد كند از پنج دقيقه پيش نديده ام.