موضوع: کتب استفتائی
احكام سر بريدن و شكار كردن حيوانات
مسأله 3064: اگر حيوان حلال گوشت را به دستورى كه گفته خواهد شد، سر ببرند، وحشى باشد يا اهلى، بعد از جان دادن، گوشت آن حلال و بدن آن پاك است.
مسأله 3065: حيوانى كه انسان با آن نزديكى كرده و همچنين حيوانى كه نجاست خوار شده و به دستور شرعى، استبراء نشده باشد، بعد از سر بريدن، گوشت آن حلال نيست.
مسأله 3066: حيوان حلال گوشت و وحشى، مانند آهو، كبك و بز كوهى و حيوان حلال گوشتى كه اهلى بوده و وحشى شده، مانند گاو و شتر اهلى كه فرار كرده و وحشى شده است، اگر به دستورى كه گفته خواهد شد، آنها را شكار كنند، پاك و حلال است، ولى حيوان حلال گوشت اهلى، مانند گوسفند و مرغ خانگى و حيوان حلال گوشت وحشى كه بر اثر تربيت، اهلى شده است، با شكار، پاك و حلال نمى شود.
مسأله 3067: حيوان حلال گوشت وحشى، در صورتى با شكار پاك و حلال مى شود كه بتواند فرار كند يا پرواز نمايد، بنابراين بچّه آهو اگر نمى تواند فرار كند و جوجه كبك اگر نمى تواند پرواز نمايد، با شكار پاك و حلال نمى شود. و اگر آهو و بچّه اش را كه نمى تواند فرار كند، با يك تير شكار نمايد، آهو حلال و بچّه اش حرام است.
مسأله 3068: حيوان حلال گوشتى كه خون جهنده ندارد مانند ماهى، اگر به خودى خود بميرد پاك است، ولى گوشت آن را نمى شود خورد.
مسأله 3069: حيوان حرام گوشتى كه خون جهنده ندارد، مانند مار، با سر بريدن حلال نمى شود، ولى مرده آن پاك است.
مسأله 3070: سگ و خوك، بر اثر سر بريدن يا شكار پاك نمى شود و خوردن گوشت آن نيز حرام است. و حيوان حرام گوشتى كه درنده و گوشتخوار است، مانند گرگ و پلنگ، اگر به دستور شرعى سر ببرند، يا با تير و مانند آن شكار كنند پاك است، ولى گوشت آن حلال نمى شود، امّا اگر با سگ شكارى شكار كنند، پاك شدن بدنش اشكال دارد.
مسأله 3071: فيل، خرس، بوزينه و مانند آن از حيواناتى كه خون جهنده داشته باشد اگر به خودى خود، بميرد نجس است، امّا اگر سر آن را ببرند يا آن را شكار نمايند، پاك مى شود ولى حلال نمى گردد.
مسأله 3072: اگر از شكم حيوان زنده، بچّه مرده اى بيرون آيد، يا آن را بيرون آورند، خوردن گوشت آن حرام است.
دستور سر بريدن حيوانات
مسأله 3073: براى سربريدن حيوان، بايد چهار رگ بزرگ گردن آن را از پايين برآمدگى زير گلو، به طور كامل ببرند و اگر آن را بشكافند كافى نيست.
مسأله 3074: اگر بعضى از چهار رگ را ببرند و صبر كنند تا حيوان بميرد، سپس بقيّه را ببرند فايده ندارد، بلكه اگر به اين مقدار نيز صبر نكنند، امّا به صورت معمول، چهار رگ را پشت سرهم نبرند، اگر پيش از جان دادن حيوان، بقيّه رگها را ببرند، حلال است ولى بنابر احتياط مستحب اجتناب كنند.
مسأله 3075: اگر گرگ گلوى گوسفند را، طورى بكند كه از چهار رگ گردن چيزى نماند، آن حيوان حرام مى شود، ولى اگر مقدارى از رگ گردن او را بكند و چهار رگ باقى باشد يا جاى ديگر بدن را بكند، در صورتى كه گوسفند زنده باشد و به دستور شرعى، سر آن را ببرند حلال و پاك مى باشد.
شرايط سر بريدن حيوانات
مسأله 3076: سر بريدن حيوان پنج شرط دارد:
اوّل: كسى كه حيوان را سر مى برد، مرد باشد يا زن، بايد مسلمان باشد و با اهل بيت پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) اظهار دشمنى نكند. دوم: سر حيوان را با چيزى ببرند كه از آهن باشد و استيل فعلى هم مانعى ندارد. سوم: در هنگام سر بريدن، صورت، دست، پا و شكم حيوان رو به قبله باشد. چهارم: وقتى مى خواهد سر حيوان را ببرد، يا كارد به گلويش بگذارد، به نيّت سر بريدن، نام خدا را ببرد و همين قدر كه « بِسم اللّه » بگويد كافى است. پنجم: حيوان بعد از سر بريدن، حركتى بكند، اگرچه مثلا چشم يا دم خود را حركت دهد و يا پاى خود را بر زمين بزند.
مسأله 3077: بچّه مسلمان اگر مميّز باشد، يعنى خوب و بد را بفهمد، مى تواند سر حيوان را ببرد.
مسأله 3078: اگر براى سر بريدن حيوان، آهن يا فلز ديگرى پيدا نشود و چنانچه سر حيوان را نبرند مى ميرد، با چيز تيزى كه چهار رگ آن را جدا كند، مانند شيشه و سنگ تيز، مى توان سر آن را بريد.
مسأله 3079: كسى كه مى داند بايد رو به قبله حيوان را سر ببرد، اگر عمداً حيوان را رو به قبله نكند، حيوان حرام مى شود. ولى اگر فراموش كند، يا مسأله را نداند، يا قبله را اشتباه كند، يا نداند قبله كدام طرف است و يا نتواند حيوان را رو به قبله كند، اشكال ندارد.
مسأله 3080: اگر بدون قصد سر بريدن حيوان، نام خدا را ببرد، آن حيوان پاك نمى شود و گوشت آن حرام است، و همچنين اگر از روى جهل نام خدا را نبرد ولى اگر از روى فراموشى، نام خدا را نبرد اشكال ندارد.
دستور كشتن شتر
مسأله 3081: براى كشتن شتر، اضافه بر پنج شرطى كه براى سر بريدن حيوانات گفته شد، بايد كارد يا چيز برنده ديگرى كه از آهن است در گودى بين گردن و سينه اش فرو كند و استيل فعلى هم مانعى ندارد.
مسأله 3082: وقتى مى خواهد كارد را به گردن شتر فرو ببرد، بهتر است كه شتر ايستاده باشد، ولى اگر در حالى كه زانوها را بر زمين زده، يا بر پهلو خوابيده و دست، پا و سينه اش رو به قبله است، كارد را در گودى گردنش فرو كند، اشكال ندارد.
مسأله 3083: اگر به جاى اينكه كارد را در گودى گردن شتر فرو كند، سر آن را ببرد، يا گوسفند و گاو و مانند آن را همچون شتر، كارد در گودى گردنش فرو كند، گوشت آن حرام و بدنش نجس مى شود، ولى اگر چهار رگ شتر را ببرد و تا زنده است به دستورى كه گفته شد، كارد در گودى گردنش فرو كند، گوشت آن حلال و بدنش پاك است و نيز اگر كارد در گودى گردن گاو يا گوسفند و مانند آن، فرو كند و تا زنده است، سر آن را ببرد، حلال و پاك مى باشد.
مسأله 3084: اگر حيوانى سركش شود و نتوانند آن را به دستور شرعى بكشند، يا مثلا در چاه بيفتد و احتمال بدهند در آنجا بميرد و كشتن آن به دستور شرعى ممكن نباشد، هرجاى بدنش را كه زخم بزنند و در اثر زخم، جان بدهد حلال مى شود، در اين صورت رو به قبله بودن آن لازم نيست، ولى بايد شرطهاى ديگر سر بريدن حيوانات را دارا باشد.
مستحبات سر بريدن حيوانات
مسأله 3085: چند چيز در سر بريدن حيوانات مستحب است، اوّل: هنگام سر بريدن گوسفند، دو دست و يك پاى آن را ببندند و پاى ديگرش را باز بگذارند و هنگام سر بريدن گاو، چهار دست و پايش را ببندند و دم آن را باز بگذارند و موقع كشتن شتر، دو دست آن را از پايين تا زانو يا زير بغل، به يكديگر ببندند و پاهايش را باز بگذارند. و مستحب است مرغ را بعد از سر بريدن رها كنند، تا پر و بال بزند. دوم: كسى كه حيوان را مى كشد رو به قبله باشد. سوم: پيش از كشتن حيوان، آب جلو آن بگذارند. چهارم: كارى كنند كه حيوان، كمتر اذيّت شود، مثلا كارد را خوب تيز كنند و با عجله سر حيوان را ببرند.
مكروهات كشتن حيوانات
مسأله 3086: چند چيز در كشتن حيوانات مكروه است، اوّل: كارد را پشت حلقوم حيوان فرو كنند و به طرف جلو بياورند كه حلقوم از پشت آن بريده شود. دوم: پيش از بيرون آمدن روح، سر حيوان را از بدن جدا كنند، ولى اگر از روى غفلت يا بر اثر تيز بودن كارد، بى اختيار سر حيوان جدا شود مكروه نيست. سوم: پيش از بيرون آمدن روح، پوست حيوان را بكنند. چهارم: پيش از بيرون آمدن روح، مغز حرام را كه در تيره پشت حيوان است ببرند. پنجم: در جايى حيوان را بكشند كه حيوان ديگرى آن را ببيند. ششم: در شب يا پيش از ظهر روز جمعه، سر حيوان را ببرند، ولى در صورت احتياج اشكال ندارد. هفتم: خود انسان چهارپايى را كه پرورش داده است، بكشد.
شكار با اسلحه
مسأله 3087: اگر حيوان حلال گوشت وحشى را با اسلحه شكار كنند، با پنج شرط حلال و بدنش پاك مى باشد، اوّل: اسلحه شكار، مانند كارد و شمشير برنده باشد يا مثل نيزه و تير، تيز باشد كه بر اثر تيز بودن، بدن حيوان را پاره كند، امّا اگر به وسيله دام، چوب، سنگ و مانند آن حيوانى را شكار كنند، پاك نمى شود و خوردن آنها حرام است مگر اينكه آن را زنده گرفته و به دستور شرعى بكشند. و اگر حيوانى را با تفنگ شكار كنند، چنانچه گلوله آن تيز باشد كه در بدن حيوان فرو رود و آن را پاره كند پاك و حلال است و اگر گلوله تيز نباشد، و با فشار در بدن حيوان فرو رود و حيوان را بكشد، حلال مى شود و اگر بر اثر حرارتش بدن حيوان را بسوزاند و در اثر سوزاندن، حيوان بميرد، پاك و حلال بودنش اشكال دارد. دوم: كسى كه شكار مى كند بايد مسلمان يا بچّه مسلمان باشد كه خوب و بد را بفهمد و اگر كافر يا كسى كه با اهل بيت پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) اظهار دشمنى مى كند، حيوانى را شكار نمايد، آن شكار حلال نيست. سوم: اسلحه را براى شكار حيوان، به كار برد و اگر مثلا جايى را نشان كند و اتّفاقاً حيوانى را بكشد، آن حيوان پاك نيست و خوردن آن حرام است. چهارم: در وقت به كار بردن اسلحه، نام خدا را ببرد و چنانچه عمداً نام خدا را نبرد شكار حلال نمى شود، ولى اگر فراموش كند اشكال ندارد. پنجم: وقتى به حيوان برسد كه مرده باشد، يا اگر زنده است به اندازه سر بريدن آن، وقت نباشد و چنانچه به اندازه سر بريدن وقت باشد و سر حيوان را نبرد تا بميرد، حرام است.
مسأله 3088: اگر دو نفر حيوانى را شكار كنند و يكى از آنان مسلمان و ديگرى كافر باشد، يا يكى از آن دو نام خدا را ببرد و ديگرى عمداً نام خدا را نبرد، آن حيوان حلال نيست.
مسأله 3089: اگر بعد از آنكه حيوانى را تير زدند، مثلا در آب بيفتد و انسان بداند بر اثر تير و افتادن در آب جان داده، حلال نيست، بلكه اگر شك كند فقط براى تير بوده يا نه، حلال نمى باشد.
مسأله 3090: اگر با سگ غصبى يا اسلحه غصبى حيوانى را شكار كند، شكار حلال است و مال خود او مى شود، ولى گذشته از اينكه گناه كرده، بايد اُجرت اسلحه يا سگ را به مالكش بدهد.
مسأله 3091: اگر با شمشير يا چيز ديگرى كه شكار با آن صحيح است، حيوان را دو قسمت كند و سر و گردن در يك قسمت بماند و انسان وقتى برسد كه حيوان جان داده باشد، هر دو قسمت حلال است. و همچنين است اگر حيوان زنده باشد، ولى به اندازه سر بريدن وقت نباشد، امّا اگر به اندازه سر بريدن، وقت باشد و ممكن باشد كه مقدارى زنده بماند، قسمتى كه سر و گردن ندارد حرام و قسمتى كه سر و گردن دارد، اگر سر آن را به دستور شرعى، ببرند حلال است وگرنه تمام آن حرام مى شود.
مسأله 3092: اگر با چوب يا سنگ و يا چيز ديگرى كه شكار با آن صحيح نيست، حيوانى را دو قسمت كند، قسمتى كه سر و گردن ندارد، حرام است و قسمتى كه سر و گردن دارد، اگر زنده باشد و ممكن باشد كه مقدارى زده بماند و سر آن را به دستور شرعى ببرند، حلال است وگرنه تمام آن قسمت هم حرام مى شود.
مسأله 3093: اگر حيوانى را شكار كند يا سر ببرد و بچّه زنده اى از آن بيرون آيد، چنانچه آن بچّه را به دستور شرعى، سر ببرد حلال است وگرنه حرام مى باشد.
مسأله 3094: اگر حيوانى را شكار كند يا سر ببرد و بچّه مرده اى از شكمش بيرون آورد، چنانچه خلقت آن بچّه كامل و مو يا پشم در بدنش روييده باشد و در اثر كشتن مادرش، مرده باشد و بعد از كشتن حيوان، فوراً شكم او را پاره كند، پاك و حلال است.
شكار با سگ شكارى
مسأله 3095: اگر سگ شكارى، حيوان وحشى حلال گوشتى را شكار كند، پاك بودن و حلال بودن آن حيوان، شش شرط دارد، اوّل: سگ طورى تربيت شده باشد كه هر وقت آن را براى گرفتن شكار بفرستد برود و هر وقت از رفتنش جلوگيرى كنند بايستد و نيز بايد عادتش اين باشد كه تا صاحبش نرسد از شكار نخورد، ولى اگر اتّفاقاً از شكار بخورد، اشكال ندارد. دوم: صاحبش آن را بفرستد، امّا اگر از پيش خود دنبال شكار رود و حيوانى را شكار كند، خوردن آن حيوان حرام است، بلكه اگر از پيش خود دنبال شكار رود و بعد صاحبش بانگ بزند كه زودتر آن را به شكار برساند، اگرچه بر اثر صداى صاحبش شتاب كند، بنابر احتياط بايد از خوردن آن شكار، خوددارى نمايد. سوم: كسى كه سگ را مى فرستد بايد مسلمان يا بچّه مسلمان باشد كه خوب و بد را بفهمد و اگر كافر يا كسى كه با اهل بيت پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) اظهار دشمنى مى كند سگ را بفرستد، شكار آن سگ حرام است. چهارم: وقت فرستادن سگ، نام خدا را ببرد و اگر عمداً نام خدا را نبرد، آن شكار حرام است، امّا اگر فراموش كند، اشكال ندارد. پنجم: شكار بر اثر زخمى كه از دندان سگ پيدا شده بميرد، پس اگر سگ، شكار را خفه كند، يا شكار از دويدن يا ترس بميرد حلال نيست. ششم: كسى كه سگ را فرستاده، وقتى برسد كه حيوان مرده باشد، يا اگر زنده است به اندازه سر بريدن آن، وقت نباشد و چنانچه وقتى برسد كه به اندازه سر بريدن وقت باشد، مثلا حيوان چشم يا دم خود را حركت دهد و يا پاى خود را بر زمين بزند، چنانچه سر حيوان را نبرد تا بميرد، حلال نيست.
مسأله 3096: كسى كه سگ را فرستاده، اگر وقتى برسد كه بتواند سر حيوان را ببرد، چنانچه مثلا بر اثر بيرون آوردن كارد و مانند آن، وقت بگذرد و آن حيوان بميرد حلال است، ولى اگر چيزى همراه او نباشد كه با آن، سر حيوان را ببرد و حيوان بميرد، بنا بر احتياط واجب از خوردن آن خوددارى شود.
مسأله 3097: اگر چند سگ را بفرستد و با هم حيوانى را شكار كنند، چنانچه همه آنها داراى شرطهاى ياد شده باشند، شكار حلال است و اگر يكى از آنها داراى شرايط نبوده، شكار حرام است، مگر هنوز شكار زنده باشد و شكارچى طبق دستور شرعى آن حيوان را سر ببرد.
مسأله 3098: اگر سگ را براى شكار حيوانى بفرستد و آن سگ حيوان ديگرى را شكار كند، آن شكار حلال و پاك است و نيز اگر آن را با حيوان ديگرى شكار كند، هر دوى آنها حلال و پاك مى باشند.
مسأله 3099: اگر چند نفر، با هم سگى را بفرستند و يكى از آنها كافر باشد، يا عمداً نام خدا را نبرد، آن شكار حرام است و نيز اگر يكى از سگها داراى شرايط نباشد، آن شكار حرام مى شود.
مسأله 3100: اگر باز يا حيوان ديگرى، غير از سگ شكارى، حيوانى را شكار كند، آن شكار حلال نيست، ولى اگر وقتى برسد كه حيوان زنده باشد و به دستور شرعى، سر آن را ببرد، حلال است.
صيد ماهى
مسأله 3101: اگر ماهى پولك دار را زنده از آب بگيرد و بيرون آب جان دهد، پاك و خوردن آن حلال است و چنانچه در آب بميرد پاك است امّا خوردن آن حرام مى باشد. و ماهى بى پولك را اگرچه زنده از آب بگيرد و بيرون آب جان دهد، حرام است.
مسأله 3102: اگر ماهى از آب بيرون بيفتد، يا موج آن را بيرون بيندازد و يا آب فرو رود و ماهى در خشكى بماند، چنانچه پيش از آنكه بميرد، شخصى با دست يا با وسيله ديگرى آن را بگيرد، بعد از جان دادن حلال است.
مسأله 3103: كسى كه ماهى صيد مى كند، لازم نيست مسلمان باشد و هنگام گرفتن، نام خدا را ببرد، ولى بايد مسلمان گرفتن آن را ديده باشد يا علم حاصل شود كه صيد آن توسط انسان بوده و زنده از آب گرفته شده است.
مسأله 3104: ماهى مرده اى كه معلوم نيست آن را زنده از آب گرفته اند يا مرده، چنانچه در دست مسلمان باشد، حلال است و اگر در دست كافر باشد، اگرچه بگويد، آن را زنده گرفته ام حرام مى باشد، مگر براى انسان اطيمنان حاصل شود.
مسأله 3105: لازم نيست از خوردن ماهى زنده، خوددارى كرد.
مسأله 3106: اگر ماهى زنده را بريان كند يا در بيرون آب پيش از جان دادن بكشد، لازم نيست از خوردن آن خوددارى نمايد.
مسأله 3107: اگر ماهى را بيرون آب دو قسمت كند و يك قسمت آن در حالى كه زنده است در آب بيفتد، لازم نيست از قسمتى كه بيرون آب مانده اجتناب كرد و مى توان آن را خورد.
صيد ملخ
مسأله 3108: اگر ملخ را با دست يا وسيله ديگرى زنده بگيرد، بعد از جان دادن، خوردن آن حلال است. و لازم نيست كسى كه آن را مى گيرد مسلمان باشد و هنگام گرفتن نام خدا را ببرد ولى اگر ملخ مرده اى در دست كافر باشد و معلوم نباشد آن را زنده گرفته يا نه، اگرچه بگويد زنده گرفته ام، حلال نيست، مگر براى انسان اطمينان حاصل شود.
مسأله 3109: خوردن ملخى كه بال در نياورده و نمى تواند پرواز كند حرام است.