موضوع: کتب استفتائی
احكام زمينهاى موات و اماكن عمومى
احكام زمينهاى موات
مسأله 3019: زمينهاى بيكاره اى كه فعلا مالك ندارد، چه اصلا مالك نداشته، مانند بيشتر صحراها، يا قبلا مالك داشته و خراب شده، مانند شهرهايى كه از بين رفته است « موات » نام دارد و هر كسى آن را آباد كند، مالك آن مى شود.
مسأله 3020: كسى يا دولتى حق ندارد بر زمينهاى موات، دست گذاشته و مانع آبادى و احياى آن شود و همچنين دريافت هرگونه عوارض و مالياتى بابت آن جايز نيست، بلكه مردم آزادند به مقدارى كه حقّ ديگران از بين نرود، زمينها را آباد سازند.
مسأله 3021: اگر زمينى ملك شخصى باشد و بعد خراب شود، چنانچه مالك از آن اعراض كند، حكم موات را خواهد داشت، ولى اگر اعراض نكرده و آبادش نيز نمى كند بر ملك او باقى است على الأظهر.
مسأله 3022: كسى كه زمينى را آباد مى كند، مقدارى از اطراف آن، عنوان حريم دارد و قابل تملك ديگران نيست. و حريم هر چيزى مقدار مخصوصى است، مثلا حريم خانه، مقدارى است كه خاكها و خاكروبه ها را در آن مى ريزند. و راه رفت و بازگشت به خانه، حريم آن محسوب مى شود، بنابراين اگر كسى در صحراخانه بسازد، ديگران نمى توانند در حريم آن، تصرّف كنند.
مسأله 3023: حريم نهر، مقدارى است كه گل و خاك نهر را در آن مى ريزند و حريم چاه مقدارى است كه براى آب دادن حيوانات و مانند آن، لازم است و حريم ده، مقدارى است كه اهل آن براى زراعت و چرا احتياج دارند.
مسأله 3024: حريم در صورتى است كه انسان در زمينهاى بيكاره، مثلا خانه بسازد يا چاه بكند، ولى اگر در زمينهاى آباد، خانه اى بخرد يا باغى احداث كند، حريم نخواهد داشت.
مسأله 3025: اگر كسى زمينى را سنگ چين كند، ديگرى نمى تواند آن را آباد سازد و اگر كسى آن را به تصرّف درآورد، غاصب است. سنگ چين كردن، يعنى مثلا زمين را صاف كرده و دور آن را علامت بگذارند.
مسأله 3026: سنگ چين كردن زمين، در صورتى مانع از تصرّف ديگران است كه شخصى كه آن را سنگ چين كرده، بتواند آن را آباد كند، ولى اگر نمى تواند، سنگ چين كردن او اثرى نخواهد داشت.
مسأله 3027: اگر سنگ چينى شخص باطل شود، حق او نيز باطل مى گردد و ديگران مى توانند آباد كنند و اگر كسى كه سنگ چيده آن را آباد نكند، در صورتى كه ديگران بخواهند آن را آباد كنند، حاكم شرع مى تواند او را مجبور كند يا آن را آباد نمايد و يا دست از آن بردارد.
مسأله 3028: كسى كه زمين را سنگ مى چيند و يا آباد مى كند بايد قصد تملّك داشته باشد، پس اگر براى بازى چاهى را حفر كند و يا زمينى را سنگ چين نمايد، ديگران مى توانند آن را تصرّف كنند.
مسأله 3029: كسى كه سنگ چيده بنابر اقوى مالك زمين مى شود، پس اگر آن را بفروشد معامله صحيح است و همچنين اگر زمين را آباد نمايد مالك آن خواهد شد.
احكام اماكن عمومى
مسأله 3030: از جمله چيزهايى كه مردم در آن شريك هستند: راه، مسجد، مدرسه، آب، جنگلها، كوهها و معادن مى باشد. و جاهايى كه مختص به فقرا، زائران و مانند آنهاست براى آنان مشترك مى باشد.
مسأله 3031: راههاى عمومى، مال همه مردم است و كسى نمى تواند در آن، خانه اى بسازد يا چاهى بكند، ولى راه خصوصى كه در رو ندارد ( بن بست )، مال كسانى است كه در آن، خانه دارند و كسى نمى تواند بدون اجازه آنها، آن را به تصرّف درآورد، بلكه اگر كسى ديوارى در آن داشته باشد بدون اجازه آنها، نمى تواند درى از آن باز نمايد.
مسأله 3032: خوابيدن، نماز گزاردن و معامله كردن در راههاى عمومى اشكال ندارد، بلكه اگر آن را محل بساط و دكان خود قرار دهد جايز است، به شرط آنكه به مردمى كه عبور و مرور مى كنند، صدمه اى وارد نسازد. و اگر كسى زودتر از همه، در آن بساط پهن كند، ديگران نمى توانند مزاحم او شوند.
مسأله 3033: راه عمومى به چند سبب پيدا مى شود، اوّل: كسى ملك خود را، راه قرار دهد. دوم: چند نفر زمينى را آباد كنند و قرار بگذارند فلان زمين، راه آن باشد. سوم: مردم در زمين بيكاره اى، عبور و مرور كنند تا آنكه راه عمومى شناخته شود و در اين صورت، كسى حق ندارد اطراف آن را به مقدارى كه براى راه احتياج است آباد كند و همچنين اگر فرد، يا شركت، يا گروه و يا دولتى راه سازى كند.
مسأله 3034: اگر راه، از راه بودن بيفتد، مثلا ديگر كسى در آن عبور و مرور نكند، حكم راه از آن برطرف شده و به حال سابق باز مى گردد.
مسأله 3035: يكى از چيزهايى كه بين مسلمانان مشترك مى باشد مسجد است و مسلمانان هر كارى را كه منافات با مسجد بودن نداشته باشد، مى توانند در آن انجام دهند، ولى حق نماز مقدّم بر كارهاى ديگر است.
مسأله 3036: اگر كسى در جايى از مسجد قرار گيرد، ديگرى نمى تواند جاى او را غصب نمايد و چنانچه از جاى خود برخيزد و چيزى باقى نگذارد، حقّ او ساقط مى شود و اگر چيزى باقى گذارد، ولى آنقدر طول بدهد كه موجب تعطيل آن مكان شود، در صورتى كه مردم به آن احتياج داشته باشند، مى توانند آن را تصرّف نمايند، امّا اگر طول ندهد حقّ او باقى خواهد ماند.
مسأله 3037: حرمهاى مطهر امامان معصوم(عليه السلام) حكم مسجد را دارد، ولى معلوم نيست نمازگزار مقدّم بر زائر باشد، يا زوّار مقدم بر مجاور باشند.
مسأله 3038: مدرسه هاى دينى، مشترك بين طلاب است و كسى كه زودتر از ديگران حجره اى را تصرّف كند، مقدّم بر ديگران است، مگر مثلا سفر او به طول انجامد، يا مخالف شرط واقف باشد.
مسأله 3039: جاهايى كه براى فقرا اختصاص دارد و آن را « رباط » مى گويند در حكم مدارس دينى است و همچنين خانه هاى بين راه.
مسأله 3040: آبها و معادن، بين مردم مشترك است، پس اگر كسى در زمينهاى مباح، معدنى استخراج كند يا نهرى حفر نمايد، مالك آن مى شود.
مسأله 3041: اگر چند نفر نهرى حفر كنند يا زمينى را آباد نمايند، هر يك به اندازه سهم خود، در آن شريك خواهد بود.
مسأله 3042: آب، معادن و زمينهاى بيكاره، ملك دولت نيست، بلكه دولت نيز مانند ساير مردم، اگر زمين را آباد كند يا معدن را استخراج نمايد به شرطى كه حقوق ديگران از بين نرود، مالك آن مى شود وگرنه بر حال خود باقى خواهد بود.
مسأله 3043: در معادن، خمس واجب است چنانچه در احكام خمس بيان شد.