موضوع: کتب استفتائی
احكام لعان
مسأله 2941: لعان از واژه «لعنت» گرفته شده و مراد، آن است كه هريك از زن و مرد، يكديگر را به كيفيّت و شرايط مخصوصى لعن كنند.
مسأله 2942: لعان دو مورد دارد، اوّل: مرد ادّعا كند زن او زنا داده است. دوم: مرد، بچّه اى را كه ممكن است بچّه او باشد و در فراش او به دنيا آمده، نفى كند، يعنى بگويد: بچّه من نيست.
مسأله 2943: مرد نمى تواند به همسر خود به گمان، شك و گفته مردم، حتّى قول شخص موثّق، نسبت زنا بدهد، مگر يقين پيدا كند و در صورتى كه يقين داشته باشد، چنانچه او را متّهم كند، گفته او قبول نمى شود مگر زن اقرار نمايد يا چهار شاهد عادل با شرايط خاصى شهادت دهند.
مسأله 2944: اگر شوهر به زن خود نسبت زنا بدهد، چنانچه چهار مرد عادل، يا اقرار زن در كار نباشد و زن مطالبه كند، بايد هشتاد تازيانه به شوهر بزنند، ولى اگر بين زن و مرد با شرايط و خصوصيّاتى «لعان» واقع شود، كيفر از مرد برداشته مى شود.
مسأله 2945: اگر كسى به زن خود نسبت زنا بدهد، چنانچه چهار شاهد عادل «بيّنه» داشته باشد نمى تواند لعان كند، ولى اگر بيّنه ندارد، مى تواند لعان نمايد.
مسأله 2946: مردى كه به زن خود نسبت زنا مى دهد، در صورتى مى تواند لعان كند كه ادعا نمايد به چشم خود ديده است، پس اگر كور باشد يا ادعاى ديدن نمى كند، حقّ لعان ندارد.
مسأله 2947: لعان چند شرط دارد: 1 - زنى را كه به زنا نسبت مى دهد همسر او باشد، پس اگر غير از همسر را، چه محرم باشد و چه غير محرم، به زنا نسبت بدهد، نمى تواند لعان بكند. 2 - زن دائمى او باشد، پس در مُتعه، لعان صحيح نيست. 3 - بعد از عقد با او نزديكى كرده باشد، پس در زنى كه با او مقاربت نكرده، لعان ثابت نمى شود. 4 - زن مشهور به فاحشه و زنا نباشد.
مسأله 2948: در مواردى كه لعان صحيح نيست، چنانچه مرد به كسى نسبت زنا بدهد، اگر چهار شاهد نياورد بايد او را حدّ بزنند.
مسأله 2949: اگر از زن، فرزندى به دنيا آيد كه ممكن است از شوهرش باشد، شوهر نمى تواند ادّعا كند كه از او نيست و اگر چنين ادّعايى نمايد بايد لعان كند، خواه بچّه به دنيا آمده باشد، يا نه.
مسأله 2950: اگر شوهر ادّعا كند بچّه اى را كه زن آورده، بچّه او نيست، در صورتى مى تواند لعان كند كه قبلا به فرزندان اعتراف نكرده باشد، پس اگر قبلا اعتراف كرده، چه صريح گفته باشد: اين فرزند من است، يا هنگامى كه مردم به او گفته اند: مبارك باشد، او در جواب « آمين » يا « ان شاء اللّه » گفته باشد، نمى تواند لعان كند.
مسأله 2951: لعان در صورتى واقع مى شود كه نزد حاكم شرع يا نايب او، صورت بگيرد.
مسأله 2952: اگر شوهر به زن خود نسبت زنا بدهد، يا بچّه اش را انكار كند، بايد در محضر حاكم شرع و پس از آنكه حاكم، به آنها صيغه لعان را القاء مى كند، يكديگر را لعن كنند و در حال لعان، بايد هر دو ايستاده باشند.
مسأله 2953: صيغه لعان آن است كه مرد بگويد: « اُشْهِدُ اللّهَ أنّي لَمِنَ الصّادِقينَ فيما قُلْتُ مِنْ قَذْفِها أوْ مِنْ نَفْي وَلَدِها » يعنى: خدا را شاهد مى گيرم كه راست مى گويم در نسبت دادن زن خود به زنا، يا انكار كردن بچّه اى كه آورده است. و اين عبارت را بايد چهار مرتبه تكرار كند، سپس يك مرتبه بگويد: « لَعْنَةُ اللّهِ عَلَيَّ إنْ كُنْتُ مِنَ الْكاذِبينَ » يعنى: لعنت خدا بر من باد اگر دروغ گفته باشم. و پس از آنكه مرد چنين گفت، زن بگويد: « اُشْهِدُ بِاللّهِ إنَّهُ لَمِنَ الْكاذِبيَن في مَقالَتِهِ مِنَ الرَّمْي بِالزِّنا أوْ نَفْيِ الْوَلَد » يعنى: به خدا قسم كه او دروغ مى گويد در نسبت دادن زنا و يا انكار بچّه من. و اين عبارت را بايد چهار مرتبه تكرار كند، سپس يك مرتبه بگويد: « إنَّ غَضَبَ اللّهِ عَلَيَّ إنْ كانَ مِنَ الصّادِقينَ » يعنى غضب خدا بر من باد، اگر او راست گفته باشد.
مسأله 2954: اگر شوهر به زن خود نسبت زنا بدهد يا بچّه او را انكار كند، چنانچه لعان نكند بايد حدّش بزنند و چنانچه مرد لعان كند ولى زن لعان نكند بايد زن را حدّ بزنند، زيرا لعان مرد همانند بيّنه و شاهد است.
مسأله 2955: اگر لعان با همه شرايط و خصوصيّاتش واقع شود، چهار امر بر آن مترتّب مى شود، اوّل: ازدواج آنها به هم مى خورد و بايد از هم جدا شوند، چه براى انكار بچّه لعان كرده باشند، يا براى نسبت دادن به زنا. دوم: آن زن تا ابد بر اين مرد حرام مى شود و ديگر آن مرد حق ندارد به هيچ وجه آن زن را به عقد خود درآورد، چه براى انكار بچّه لعان كرده باشند، يا براى نسبت دادن به زنا. سوم: اگر مرد لعان كند، حد تهمت ( قَذْف ) از او ساقط مى شود و اگر زن لعان كند حدّ زنا، از او ساقط مى گردد. چهارم: اگر به جهت انكار بچّه لعان كرده باشند، شرعاً بچّه به مرد ملحق نمى شود، بنابر اين اگر مرد بميرد، بچّه از او ارث نمى برد و اگر بچّه بميرد، مرد از او ارث نمى برد، ولى اگر بعد از لعان، مرد به بچّه اقرار نمايد، چنانچه مرد بميرد، بچّه ارث مى برد، ولى اگر بچّه بميرد، مرد از او ارث نمى برد.