موضوع: کتب استفتائی
احكام اقرار
مسأله 2572: اِقرار، يعنى انسان اعتراف كند حقّى بر او هست، مثلا بگويد: محمّد از من هزار تومان طلب دارد، يا اعتراف نمايد كه بركسى حقّى ندارد، مثلا بگويد: على هيچ بدهى به من ندارد.
مسأله 2573: اعتراف در صورتى نافذ و صحيح است كه به صورت جزم و صريح يا ظاهر باشد، بنابراين اگر بگويد: ممكن است جعفر از من ده تومان طلب داشته باشد، صحيح نخواهد بود و نيز بايد چيزى كه به آن اعتراف مى كند بر ضرر او باشد، پس اگر بگويد: من از زيد ده تومان طلب دارم، بايد دليل بياورد.
مسأله 2574: اعتراف بچّه، ديوانه، سفيه نسبت به مال خود، كسى كه مجبورش كرده اند، بَرده و كسى كه قاصد نباشد، باطل است.
مسأله 2575: اگر به چيز مجهولى يا مردّدى اعتراف كند، مثلا بگويد: حسن از من چيزى مى خواهد، يا بگويد: تقى از من يكى از اين دو مال را طلب دارد، يا شخصى كه براى او اعتراف مى كند، مجهول يا مردّد باشد، مثلا بگويد: شخصى يا يكى از اين دو نفر از من ده تومان طلب دارد، در همه اين موارد اعتراف او صحيح است.
مسأله 2576: مُقِرٌّلَه، يعنى كسى كه براى او اعتراف مى شود، بايد بتواند مالك شود، مثلا بگويد: چيزى را كه در دست دارم ملك زيد يا وقف اين مسجد است، پس اگر بگويد: چيزى را كه در دست دارم ملك اين حيوان است، چون حيوان مالك نمى شود، صحيح نخواهد بود.
مسأله 2577: اگر بگويد: تقى از من هزار تومان مى خواهد، سپس انكار كند، بايد هزار تومان را بدهد، ولى اگر بگويد: تقى از من هزار تومان طلب دارد، سپس مقدار معقولى را استثنا كند، مثلا بگويد: مگر صد تومان، قبول مى شود.
مسأله 2578: اگر بگويد: اين خانه مال كاظم است، سپس بگويد: مال رضاست، بنابر احتياط مصالحه كنند.
مسأله 2579: اگر بگويد: حسين پسر من است، يا بگويد: زينب خواهر زن من است، قبول مى شود و چنانچه بميرد حسين از او ارث مى برد، همچنين نمى تواند تا زمانى كه خواهر زينب زن اوست، زينب را به عقد خود در آورد.
مسأله 2580: حكم بيمار در اعتراف، حكم صحيح است، مگر در مرضى كه با آن مرض مى ميرد بگويد: مقدارى به كسى بدهكار است. و متّهم باشد كه گفته او براى ضرر زدن به ورثه است، در اين صورت بايد مقدارى را كه معيّن كرده از ثلث او بدهند.