موضوع: کتب استفتائی
چيزهايى كه روزه را باطل مى كند
مسأله 1711: نُه چيز روزه را باطل مى كند، اوّل: خوردن و آشاميدن. دوم: جِماع. سوم: اِستمناء، يعنى انسان با خود كارى كند كه منى از او بيرون آيد. چهارم: دورغ بستن به خدا، پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)، ائمّه(عليهم السلام) و حضرت زهرا(عليها السلام). پنجم: رساندن غبار غليظ به حلق. ششم: فرو بردن تمام سر در آب. هفتم: باقى ماندن بر جنابت، حيض و نفاس تا اذان صبح. هشتم: اِماله كردن با چيز روان. نهم: قى كردن. و احكام آن در مسائل ذيل بيان مى شود.
1 - خوردن و آشاميدن
مسأله 1712: اگر روزه دار عمداً چيزى بخورد و يا بياشامد، روزه او باطل مى شود، چه خوردن و آشاميدن آن چيز، معمول باشد، مانند نان و آب و چه معمول نباشد، مانند خاك و شيره درخت، كم باشد يا زياد، حتّى اگر مسواك را از دهان بيرون آورد و دوباره به دهان برده و رطوبت آن را فرو برد، روزه او باطل مى شود، مگر رطوبت مسواك در آب دهان طورى مخلوط گردد كه رطوبت خارجى به آن گفته نشود.
مسأله 1713: اگر در هنگام غذا خوردن بفهمد صبح شده، بايد لقمه را از دهان بيرون آورد و چنانچه عمداً فرو برد، روزه اش باطل است و به دستورى كه بعداً گفته مى شود، كفّاره نيز بر او واجب مى گردد.
مسأله 1714: اگر روزه دار سهواً چيزى بخورد يا بياشامد، روزه اش باطل نمى شود.
مسأله 1715: بنابر احتياط مستحب روزه دار از استعمال آمپولى كه به جاى غذا به كار مى رود خوددارى كند. و تزريق آمپولهاى ديگر اشكال ندارد و روزه را باطل نمى كند.
مسأله 1716: اگر روزه دار، چيزى را كه لاى دندان مانده است، عمداً فرو ببرد، روزه اش باطل مى شود.
مسأله 1717: كسى كه مى خواهد روزه بگيرد، لازم نيست پيش از اذان، دندانهايش را خلال كند، ولى اگر بداند يا اطمينان داشته باشد، غذايى كه لاى دندان مانده در روز فرو مى رود، چنانچه خلال نكند و چيزى از آن فرو رود، بنابر احتياط روزه اش باطل مى شود.
مسأله 1718: فرو بردن آب دهان، اگرچه به جهت خيال كردن ترشى و مانند آن، در دهان جمع شده باشد، روزه را باطل نمى كند.
مسأله 1719: فرو بردن اخلاط سر و سينه كه به فضاى دهان نرسيده، اشكال ندارد، ولى اگر داخل فضاى دهان شود، بنابر احتياط نبايد آن را فرو برد.
مسأله 1720: اگر روزه دار به قدرى تشنه شود كه تحمّل آن براى او حَرَج باشد يا بترسد از تشنگى ضررى به او برسد، مى تواند به اندازه اى كه از مردن نجات پيدا كند آب بياشامد ولى روزه او باطل مى شود و اگر ماه رمضان باشد، بايد در بقيّه روز، از بجا آوردن كارى كه روزه را باطل مى كند، خوددارى نمايد و سپس آن را قضا نمايد.
مسأله 1721: جويدن غذا براى بچّه يا پرنده و چشيدن غذا و مانند آن، كه معمولا به حلق نمى رسد اگرچه اتّفاقاً به حلق برسد، روزه را باطل نمى كند، ولى اگر انسان از اوّل بداند به حلق مى رسد، روزه اش باطل مى شود و بايد قضاى آن را بگيرد و كفّاره نيز لازم است.
مسأله 1722: انسان نمى تواند براى ضعف، روزه را بخورد، ولى اگر ضعف او به قدرى است كه معمولا نمى شود آن را تحمّل كرد، خوردن روزه اشكال ندارد.
2 - جماع
مسأله 1723: جماع ( نزديكى و مقاربت ) روزه را باطل مى كند، اگرچه فقط به مقدار ختنه گاه، داخل شود و منى بيرون نيايد.
مسأله 1724: اگر كمتر از مقدار ختنه گاه، داخل شود و منى بيرون نيايد، روزه باطل نمى شود.
مسأله 1725: اگر شك كند به اندازه ختنه گاه، داخل شده يا نه، روزه او صحيح است.
مسأله 1726: اگر فراموش كند روزه است و جماع نمايد، يا او را به جماع مجبور نمايند، طورى كه در اختيار و به فعل او نباشد، روزه او باطل نمى شود، ولى چنانچه در بين جماع يادش بيايد، يا ديگر مجبور نباشد، بايد فوراً از حال جماع خارج شود و اگر ادامه دهد، روزه او باطل است.
3 - اِستمناء
مسأله 1727: اگر روزه دار استمناء كند، يعنى با خود كارى كند كه منى از او بيرون آيد، روزه اش باطل مى شود.
مسأله 1728: اگر بى اختيار منى از او بيرون آيد، روزه اش باطل نيست، ولى اگر كارى كند كه بى اختيار منى از او بيرون آيد، روزه اش باطل مى شود.
مسأله 1729: هرگاه روزه دار بداند اگر در روز بخوابد مُحتلم مى شود، يعنى در خواب منى از او بيرون مى آيد، واجب نيست از خواب رفتن خوددارى كند و اگر بخوابد، روزه اش باطل نمى شود.
مسأله 1730: اگر روزه دار در حال بيرون آمدن منى از خواب بيدار شود، واجب نيست از بيرون آمدن آن جلوگيرى كند.
مسأله 1731: روزه دارى كه مُحتلم شده، مى تواند بول كند و به كيفيتى كه در « مسأله 77 » گفته شد، استبراء نمايد، اگرچه بداند بر اثر بول يا استبراء باقيمانده منى از مجرا بيرون مى آيد.
مسأله 1732: روزه دارى كه مُحتلم شده، اگر بداند منى در مجرا مانده و چنانچه پيش از غسل بول نكند، بعد از غسل منى از او بيرون مى آيد، بنابر احتياط مستحب، بايد پيش از غسل بول كند.
مسأله 1733: اگر به قصد بيرون آمدن منى با كسى بازى و شوخى كند، اگرچه منى از او بيرون نيايد، بنابر احتياط روزه او باطل مى شود.
مسأله 1734: اگر روزه دار، بدون قصد بيرون آمدن منى، با كسى بازى و شوخى كند، چنانچه اطمينان دارد كه منى از او خارج نمى شود، اگرچه اتّفاقاً منى بيرون آيد، روزه او صحيح است. ولى اگر اطمينان ندارد، در صورتى كه منى از او بيرون آيد، روزه اش باطل است.
4 - دروغ بستن به خدا و پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)
مسأله 1735: اگر روزه دار به گفتن، يا نوشتن، يا اشاره و يا مانند آن، به خدا يا پيامبران(عليهم السلام) يا ائمّه اطهار(عليهم السلام) عمداً نسبت دروغ بدهد، اگرچه فوراً بگويد: دروغ گفتم يا توبه كند، روزه او باطل است. و بنابر احتياط واجب دروغ به حضرت زهرا(عليها السلام) را نيز ترك نمايد، زيرا كه همين حكم را دارد.
مسأله 1736: اگر بخواهد خبرى كه نمى داند راست است يا دروغ، نقل كند بنابر احتياط واجب، بايد از كسى كه آن خبر را گفته، يا از كتابى كه آن خبر در آن نوشته شده، نقل نمايد و يا بگويد: چنين روايت شده است.
مسأله 1737: اگر چيزى را با اعتقاد به راست بودن آن، از قول خدا يا پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) و يا امام معصوم(عليه السلام) نقل كند و بعد بفهمد دروغ بوده، روزه اش باطل نمى شود.
مسأله 1738: اگر بداند دروغ بستن به خدا و پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) روزه را باطل مى كند و چيزى را كه مى داند دروغ است، به آنان نسبت دهد و بعد بفهمد آنچه گفته راست بوده، بنابر احتياط واجب روزه آن روز را قضاء كند.
مسأله 1739: اگر دروغى كه ديگرى ساخته، عمداً به خدا، يا پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) و يا ائمّه اطهار(عليهم السلام) نسبت دهد، روزه اش باطل مى شود، ولى اگر از قول كسى كه آن دروغ را ساخته به نحو حكايت، نقل كند روزه اش باطل نمى شود.
مسأله 1740: اگر از روزه دار بپرسند آيا پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) چنين مطلبى فرموده اند؟ و او به جاى نه، عمداً بله بگويد و يا به جاى بله، عمداً نه بگويد و يا اين كار را با اشاره انجام دهد، روزه اش باطل مى شود.
مسأله 1741: اگر از قول خدا يا پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) حرف راستى نقل كند، بعد بگويد: دروغ گفتم، يا در شب دروغى به آنان نسبت دهد و فرداى آن، كه روزه مى باشد بگويد: آنچه ديشب گفتم راست است، روزه اش بنابر احتياط باطل مى شود.
5 - رساندن غبار غليظ به حلق
مسأله 1742: رساندن غبار غليظ به حلق، روزه را باطل مى كند، چه غبار چيزى باشد كه خوردن آن حلال است، مانند آرد، يا غبار چيزى باشد كه خوردن آن حرام است مانند خاك و بنابر احتياط بايد غبارى را كه غليظ هم نيست، به حلق نرساند.
مسأله 1743: اگر بر اثر باد، غبار غليظى پيدا شود و انسان با اينكه متوجّه است، مواظبت نكند و به حلق او برسد، روزه اش باطل مى شود.
مسأله 1744: بنابر احتياط واجب روزه دار، بخار غليظ، دود سيگار و تنباكو و مانند آن را، به حلق نرساند، امّا بخارى كه معمولا در حمّام است اشكال ندارد.
مسأله 1745: اگر مواظبت نكند و غبار، يا بخار، يا دود و مانند آن داخل حلق شود چنانچه يقين يا اطمينان داشته به حلق نمى رسد، روزه اش صحيح است و اگر گمان مى كرده به حلق نمى رسد، بنابر احتياط مستحب آن روزه را قضا كند.
مسأله 1746: اگر فراموش كند روزه است و مواظبت نكند، يا بى اختيار غبار و مانند آن به حلق او برسد، روزه اش باطل نمى شود.
6 - فرو بردن سر در آب
مسأله 1747: اگر روزه دار، عمداً تمام سر را در آب فرو برد، اگرچه باقى بدن او بيرون باشد، روزه اش بنابر احتياط باطل مى شود، ولى اگر تمام بدن را آب بگيرد و مقدارى از سر بيرون باشد، روزه باطل نمى شود.
مسأله 1748: اگر نصف سر را يك دفعه و نصف ديگر آن را دفعه ديگر در آب فرو برد، روزه اش باطل نمى شود.
مسأله 1749: اگر شك كند تمام سر زير آب رفته يا نه، روزه اش صحيح است.
مسأله 1750: اگر تمام سر زير آب برود، ولى مقدارى از موها بيرون بماند، روزه باطل مى شود.
مسأله 1751: بنابر احتياط واجب، سر را در آب مضاف، فرو نبرد.
مسأله 1752: اگر روزه دار، بى اختيار در آب بيفتد و تمام سر او را آب بگيرد، يا فراموش كند روزه است سر در آب فرو برد، روزه او باطل نمى شود.
مسأله 1753: اگر اطمينان داشته باشد آب، سر او را نمى گيرد و خود را در آب بيندازد و آب تمام سر او را بگيرد، روزه اش اشكال ندارد و اگر اطمينان نداشته باشد و خود را در آب بيندازد و آب تمام سر او را بگيرد، بنابر احتياط واجب، روزه اش را قضا نمايد.
مسأله 1754: اگر فراموش كند روزه است و سر را در آب فرو برد، يا ديگرى به زور سر او را در آب فرو برد، چنانچه در زير آب يادش بيايد روزه است، يا آن شخص دست خود را بردارد، بايد فوراً سر را بيرون آورد و چنانچه بيرون نياورد روزه او باطل مى شود.
مسأله 1755: اگر فراموش كند روزه است و به نيّت غسل سر را در آب فرو برد، روزه و غسل او صحيح است.
مسأله 1756: اگر بداند روزه است و عمداً براى غسل، سر را در آب فرو برد، چنانچه روزه او، مانند روزه ماه رمضان يا واجب معيّن باشد، روزه و غسل او باطل است و اگر روزه مستحب يا روزه واجبى باشد كه مانند روزه كفّاره وقت معيّنى ندارد، غسل صحيح و روزه باطل مى باشد.
مسأله 1757: اگر براى نجات كسى از غرق شدن، سر را در آب فرو برد، اگرچه نجات دادن او واجب است، ولى روزه اش باطل مى شود.
7 - باقى ماندن بر جنابت، حيض و نفاس تا اذان صبح
مسأله 1758: اگر جُنُب، عمداً تا اذان صبح غسل نكند، يا اگر وظيفه او تيمّم است عمداً تيمّم ننمايد، روزه اش چنانچه در ماه رمضان و يا قضاى آن باشد باطل است و بنابر احتياط مستحب، در روزه واجب معيّن نيز باطل مى شود، امّا در روزه واجب موسّع كه وقت معيّنى ندارد و روزه مستحب باطل نيست ولى بنابر احتياط مستحب در اين دو نيز غسل و يا تيمّم را قبل از اذان صبح، انجام دهد.
مسأله 1759: اگر در روزه واجبى مانند روزه ماه رمضان، كه وقت معيّن دارد، تا اذان صبح غسل نكند و تيمّم نيز ننمايد، امّا از روى عمد نباشد، مثلا مانعى نگذارد غسل و تيمّم كند، روزه اش صحيح است.
مسأله 1760: كسى كه جُنُب است و مى خواهد روزه واجبى كه وقت آن معيّن است، بگيرد مانند روزه ماه رمضان چنانچه عمداً غسل نكند تا وقت تنگ شود، بايد تيمّم كند و روزه بگيرد و روزه اش صحيح است ولى بهتر است قضاى آن را هم بجا آورد.
مسأله 1761: اگر جُنُب در ماه رمضان، غسل را فراموش كند و بعد از يك روز يادش بيايد، بايد روزه آن روز را قضا نمايد و اگر بعد از چند روز يادش بيايد، بايد روزه روزهايى كه يقين دارد جُنُب بوده قضا نمايد، مثلا اگر نمى داند سه روز جُنُب بوده يا چهار روز، بايد - حدّاقل - روزه سه روز را قضا كند.
مسأله 1762: كسى كه در شب ماه رمضان، براى هيچ كدام از غسل و تيمّم وقت ندارد، اگر خود را جُنُب كند، روزه اش باطل است و قضا و كفّاره بر او واجب مى شود، ولى اگر براى تيمّم وقت دارد، چنانچه خود را جُنُب كند، بايد تيمّم نمايد و روزه بگيرد و بهتر است قضاى آن را بجا آورد.
مسأله 1763: اگر براى آنكه بفهمد وقت دارد يا نه، جستجو نمايد و گمان كند به اندازه غسل وقت دارد و خود را جُنُب كند و بعد بفهمد، وقت تنگ بوده، چنانچه تيمّم كند، روزه اش صحيح است، امّا اگر بدون جستجو گمان كند وقت دارد و خود را جُنُب نمايد و بعد بفهمد، وقت تنگ بوده و با تيمّم روزه بگيرد، بنابر احتياط مستحب، روزه آن روز را قضا كند.
مسأله 1764: كسى كه در شب ماه رمضان، جُنُب است و مى داند اگر بخوابد تا صبح بيدار نمى شود، نبايد بخوابد و چنانچه بخوابد و تا صبح بيدار نشود، روزه اش باطل است و قضا و كفّاره بر او واجب مى شود.
مسأله 1765: هرگاه جُنُب در شب ماه رمضان، بخوابد و بيدار شود جايز است پيش از غسل بخوابد، البته اگر به بيدار شدن عادت داشته باشد و چنانچه عادت نداشته باشد، نيز مى تواند بخوابد، در صورتى كه احتمال دهد كه اگر دوباره بخوابد، پيش از اذان صبح بيدار مى شود گرچه احتياط در اين است كه ديگر نخوابد تا غسل نمايد.
مسأله 1766: كسى كه در شب ماه رمضان، جُنُب است و مى داند يا عادتش چنين است كه اگر بخوابد، پيش از اذان صبح بيدار مى شود، چنانچه تصميم داشته باشد بعد از بيدار شدن، غسل كند و با اين تصميم بخوابد و تا اذان خواب بماند، روزه اش صحيح است.
مسأله 1767: كسى كه در شب ماه رمضان، جُنُب است و مى داند يا عادتش چنين است كه اگر بخوابد، پيش از اذان صبح بيدار مى شود، چنانچه غفلت داشته باشد كه بعد از بيدار شدن بايد غسل كند، در صورتى كه بخوابد و تا اذان صبح خواب بماند، اگر در غفلت مقصّر باشد بنابر احتياط واجب قضاى روزه آن روز را بگيرد و اگر قاصر باشد احوط استحبابى است.
مسأله 1768: كسى كه در شب ماه رمضان جنب است و مى داند يا احتمال مى دهد اگر بخوابد، پيش از اذان صبح، بيدار مى شود، چنانچه نخواهد بعد از بيدار شدن غسل كند، يا ترديد داشته باشد كه غسل كند يا نه، در صورتى كه بخوابد و بيدار نشود، روزه اش باطل است و قضا و كفّاره دارد.
مسأله 1769: اگر جنب در شب ماه رمضان، بخوابد سپس بيدار شود و بداند يا عادتش چنين باشد كه اگر دوبار بخوابد، پيش از اذان صبح، بيدار مى شود و تصميم داشته باشد كه بعد از بيدار شدن غسل كند، چنانچه دوباره بخوابد و تا اذان بيدار نشود، بايد روزه آن را قضا كند. و اگر از خواب دوم بيدار شود و براى مرتبه سوم با كيفيّت مذكوره بخوابد و تا اذان صبح بيدار نشود، قضا بر او واجب مى شود و بنابر احتياط مستحب كفّاره هم بدهد.
مسأله 1770: لازم نيست خوابى را كه در آن مُحتلم شده، خواب اوّل حساب كند اگرچه بهتر است، پس اگر بيدار شود و ببيند جُنُب است و دوباره بخوابد و بداند يا عادتش چنين باشد كه بيدار مى شود و تصميم داشته باشد بعد از بيدار شدن غسل كند، چنانچه تا اذان، خواب بماند بنابر احتياط مستحب قضاى آن روز را بگيرد و اگر دوباره بيدار شود و بداند يا عادتش چنين است كه اگر بخوابد بيدار مى شود و تصميم داشته باشد كه بعد از بيدار شدن غسل كند، در صورتى كه باز هم بخوابد و تا اذان خواب بماند، بايد قضاى آن روز را بگيرد و بنابر احتياط مستحب كفّاره نيز لازم است.
مسأله 1771: اگر روزه دار در روز مُحتلم شود، واجب نيست فوراً غسل كند، گرچه بهتر مى باشد.
مسأله 1772: هرگاه در ماه رمضان بعد از اذان صبح بيدار شود و ببيند مُحتلم شده، اگرچه بداند پيش از اذان مُحتلم شده، روزه او صحيح است.
مسأله 1773: كسى كه تا اذان صبح بر جنابت بماند نمى تواند آن روز را به نيّت قضاى ماه رمضان روزه بگيرد اگرچه بقا بر جنابت از روى عمد نباشد.
مسأله 1774: كسى كه مى خواهد قضاى روزه ماه رمضان را بگيرد، اگر بعد از اذان صبح، بيدار شود و ببيند مُحتلم شده و بداند پيش از اذان مُحتلم شده است، چنانچه وقت قضاى روزه تنگ است، مثلا پنج روز، روزه قضاى ماه رمضان دارد و پنج روز نيز به ماه رمضان مانده است، بنابر احتياط آن روز را روزه بگيرد و بعد از ماه رمضان نيز، دوباره آن را بجا آورد و اگر وقت قضاى روزه تنگ نيست، روزه او باطل است.
مسأله 1775: اگر در روزه واجب، غير از روزه ماه رمضان و قضاى آن، تا اذان صبح جنب بماند ولى از روى عمد نباشد، چنانچه وقت آن روزه معين است، مثلا نذر كرده كه آن روز را روزه بگيرد، روزه اش صحيح است و اگر مانند روزه كفّاره وقت آن معيّن نيست، بنابر احتياط مستحب روز ديگرى را روزه بگيرد.
مسأله 1776: اگر زن در ماه رمضان پيش از اذان صبح از حيض يا نفاس پاك شود و عمداً غسل نكند، يا اگر وظيفه او تيمّم است عمداً تيمّم نكند، روزه اش باطل است ولى در قضاى ماه رمضان و در هر روزه واجب معيّن يا غير معين و نيز روزه مستحب بنابر احتياط مستحب قضاى آن روز را بگيرد.
مسأله 1777: اگر زنى كه پيش از اذان صبح، از حيض يا نفاس پاك مى شود، براى غسل وقت نداشته باشد، چنانچه بخواهد روزه بگيرد بايد تيمّم نمايد و روزه اش بنابر اقوى صحيح است چه روزه ماه رمضان باشد يا قضاى آن، و اما در واجب معين يا واجب غيرمعيّن يا مستحب بنابر احتياط مستحب قضاى آن روز را بگيرد، و اما جنب حكم قضاى رمضان براى او حكم خود رمضان است.
مسأله 1778: اگر زن نزديك اذان صبح، از حيض يا نفاس پاك شود و براى هيچ كدام از غسل و تيمّم وقت نداشته باشد، يا بعد از اذان بفهمد پيش از اذان پاك شده بود، چنانچه روزه اى كه مى گيرد، مانند روزه ماه رمضان واجب معين باشد صحيح است. و همچنين اگر روزه مستحب يا روزه اى باشد كه مانند روزه كفّاره وقت آن معين نيست، بنابر اقوى روزه اش صحيح است.
مسأله 1779: اگر زن بعد از اذان صبح، از خون حيض يا نفاس پاك شود، يا در بين روز خون حيض يا نفاس ببيند، اگرچه نزديك مغرب باشد، روزه او باطل است.
مسأله 1780: اگر زن غسل حيض يا نفاس را فراموش كند و بعد از يك روز يا چند روز يادش بيايد، روزه هايى كه گرفته صحيح است.
مسأله 1781: اگر زن پيش از اذان صبح از حيض يا نفاس پاك شود و در غسل كردن كوتاهى كند و تا اذان غسل نكند، روزه اش باطل است. ولى چنانچه كوتاهى نكند، مثلا منتظر باشد كه حمّام زنانه باز شود، اگرچه سه مرتبه بخوابد و تا اذان غسل نكند، روزه او صحيح است البته اين در صورتى است كه اميد غسل كردن داشته باشد و الا واجب است تيمم كند، و اگر تيمم نكرد - در اين حال - روزه اش باطل است.
مسأله 1782: زنى كه در حال استحاضه است، اگر غسلهاى واجب خود را به تفصيلى كه در احكام استحاضه گفته شد بجا آورد، روزه او صحيح است.
مسأله 1783: كسى كه مسّ ميّت كرده، يعنى جايى از بدن خود را به بدن ميّت رسانده، مى تواند بدون غسل مسّ ميّت، روزه بگيرد و اگر در حال روزه نيز ميّت را مس نمايد، روزه او باطل نمى شود.
8 - اِماله كردن
مسأله 1784: اِماله كردن با چيز روان، اگرچه از روى ناچارى و براى معالجه باشد، روزه را باطل مى كند، ولى چيزى كه روان نيست اشكال ندارد گرچه اجتناب از آن بهتر است.
9 - قى كردن
مسأله 1785: هرگاه روزه دار عمداً قى كند، اگرچه بر اثر بيمارى و مانند آن ناچار باشد، روزه اش باطل مى شود، ولى كفّاره ندارد، امّا اگر سهواً يا بى اختيار باشد اشكالى ندارد.
مسأله 1786: اگر در شب چيزى بخورد كه مى داند به جهت خوردن آن، در روز بى اختيار قى مى كند، بنابر احتياط واجب روزه آن روز را قضا نمايد.
مسأله 1787: اگر روزه دار، بتواند از قى كردن خوددارى كند، چنانچه براى او ضرر و مشقت نداشته باشد، بنابر احتياط مستحب از قى كردن خوددارى نمايد.
مسأله 1788: اگر حشره اى در گلوى روزه دار برود، چنانچه ممكن باشد، بايد آن را بيرون آورد و روزه او باطل نمى شود، ولى اگر بداند كه به سبب بيرون آوردن آن، قى مى كند، واجب نيست آن را بيرون آورد و روزه او صحيح است.
مسأله 1789: اگر سهواً چيزى را فرو ببرد و پيش از رسيدن به حلق، يادش بيايد روزه است، چنانچه ممكن باشد، بايد آن را بيرون آورد و روزه او صحيح است.
مسأله 1790: اگر يقين داشته باشد بر اثر آروغ زدن، چيزى از گلو بيرون مى آيد، نبايد عمداً آروغ بزند، ولى اگر يقين نداشته باشد، اشكال ندارد.
مسأله 1791: اگر آروغ بزند و چيزى در گلو يا دهانش بيايد، بايد آن را بيرون بريزد و اگر بى اختيار فرو رود، روزه اش صحيح است.
احكام مُفطرات
مسأله 1792: اگر انسان عمداً و از روى اختيار، كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد، روزه او باطل مى شود و چنانچه از روى عمد نباشد، اشكال ندارد، ولى جُنُب اگر به تفصيلى كه در « مسأله 1769 » گفته شد بخوابد و تا اذان صبح غسل نكند، روزه او باطل است.
مسأله 1793: اگر روزه دار، سهواً يكى از كارهايى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد و به خيال اينكه روزه اش باطل شده، عمداً دوباره يكى از آنها را بجا آورد، روزه او باطل مى شود.
مسأله 1794: اگر به زور چيزى در گلوى روزه دار بريزند، يا سر او را به زور در آب فرو برند، روزه او باطل نمى شود ولى اگر مجبورش كنند روزه خود را باطل كند، مثلا به او بگويند اگر غذا نخورى ضرر مالى يا جانى به تو مى زنيم و خودش براى جلوگيرى از ضرر چيزى بخورد، روزه او باطل مى شود.
مسأله 1795: روزه دار نبايد جايى برود كه مى داند مجبورش مى كنند خودش روزه اش را باطل كند. و اگر از روى ناچارى، كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد، روزه او باطل مى شود.
مكروهات روزه
مسأله 1796: چند چيز براى روزه دار مكروه است، از جمله: دوا ريختن به چشم و سرمه كشيدن در صورتى كه مزه يا بوى آن به حلق برسد، انجام دادن هر كارى كه مانند خون گرفتن و حمّام رفتن باعث ضعف مى شود، اَنْفيه كشيدن اگر نداند به حلق مى رسد، امّا اگر به حلق مى رسد بنابر احتياط واجب جايز نيست، بو كردن گياهان معطّر، نشستن زن در آب، استعمال شياف، تَر كردن لباسى كه بر بدن است، كشيدن دندان و هر كارى كه به سبب آن دهان خون بيايد، مسواك كردن با چوب تَر، بى جهت آب يا چيزى در دهان كردن و همچنين بدون قصد بيرون آمدن منى، همسر خود را ببوسد، يا كارى كند كه موجب تحريك شهوت مى شود، امّا اگر به قصد بيرون آمدن منى باشد، روزه او بنابر احتياط باطل مى شود.