موضوع: کتب استفتائی
حيض
مسأله 482: حيض، خونى است كه غالباً در هر ماه، چند روزى از رحم زن خارج مى شود و زن را در اين هنگام « حايض » مى گويند.
مسأله 483: خون حيض در بيشتر اوقات، غليظ، گرم و رنگ آن سياه يا سرخ است و با فشار و كمى سوزش بيرون مى آيد.
مسأله 484: زنهاى « سيّده » بعد از تمام شدن شصت سال يائسه مى شوند، يعنى خون حيض نمى بينند و زنهايى كه « سيّده » نيستند بعد از تمام شدن پنجاه سال يائسه مى شوند.
مسأله 485: زنى كه شك دارد يائسه شده يا نَه، اگر خونى ببيند و نداند حيض است يا نه، بايد بنا بگذارد كه يائسه نشده است.
مسأله 486: خونى كه دختر، پيش از تمام شدن نه سال و زن، بعد از يائسه شدن مى بيند حيض نيست.
مسأله 487: زن حامله و زنى كه بچّه شير مى دهد، ممكن است حيض ببيند.
مسأله 488: دخترى كه نمى داند نُه سالش تمام شده يا نَه، اگر خونى ببيند كه نشانه هاى حيض را نداشته باشد، حيض نيست و اگر نشانه هاى حيض را داشته باشد، حيض است و معلوم مى شود نُه سال او تمام شده است.
مسأله 489: مدّت حيض نبايد كمتر از سه روز و بيشتر از ده روز باشد و اگر مختصرى از سه روز كمتر باشد، حيض نيست.
مسأله 490: لازم است سه روز اوّل حيض پشت سرهم باشد، پس اگر مثلا دو روز خون ببيند و يك روز پاك شود و دوباره يك روز خون ببيند بنابر اقوى حيض نيست و بنابر احتياط مستحب بين تروك حايض و اعمال مستحاضه جمع كند.
مسأله 491: لازم نيست در تمام سه روز خون بيرون بيايد، بلكه اگر داخل فرج يا رحم، خون باشد كافى است، ولى چنانچه در بين سه روز، مختصرى پاك شود و مدّت پاك شدن به قدرى كم باشد كه بگويند در تمام سه روز، در فرج يا رحم خون بوده حيض است، زيرا مسامحه عرفى در تطبيق حكم شرعى اعتبار دارد.
مسأله 492: لازم نيست شب اوّل و شب چهارم خون ببيند ولى بايد شب دوم و سوم، خون قطع نشود، پس اگر از اذان صبح روز اوّل تا غروب روز سوم پشت سر هم خون بيايد، يا در وسط روز اوّل شروع شود و در همان موقع از روز چهارم قطع شود و شب دوم و سوم و چهارم، خون قطع نشود حيض است.
مسأله 493: اگر سه روز پشت سرهم، خون ببيند و پاك شود، چنانچه دوباره خون ببيند و مجموع روزهايى كه خون ديده و در وسط پاك بوده، روى هم از ده روز بيشتر نشود، روزهايى كه در وسط پاك بوده نيز حيض است.
مسأله 494: اگر خونى ببيند كه از سه روز بيشتر و از ده روز كمتر باشد و نداند خون دمل و زخم است يا خون حيض، در صورتى كه به حيض بودن آن اطمينان پيدا كند، بايد آن را حيض قرار دهد.
مسأله 495: اگر خونى ببيند كه نداند خون زخم است يا حيض، بنابر احتياط، بايد عبادتهاى خود را بجا آورد و كارهايى را كه بر حايض حرام است ترك كند.
مسأله 496: اگر خونى ببيند و شك كند خون حيض است يا استحاضه، چنانچه شرايط حيض را داشته باشد، بايد حيض قرار دهد.
مسأله 497: اگر خونى ببيند كه نداند خون حيض است يا بكارت، بايد خود را وارسى كند، يعنى مقدارى پنبه به داخل فرج نمايد و كمى صبر كند، بعد بيرون آورده، پس اگر اطراف آن آلوده باشد، خون بكارت است و اگر به همه آن رسيده حيض مى باشد، البته اين در صورتى است كه خون بكارت زياد نباشد كه با حيض اشتباه شود.
مسأله 498: اگر كمتر از سه روز خون ببيند و پاك شود و بعد، سه روز خون ببيند، خون دوم حيض است و خون اوّل اگرچه در روزهاى عادتش باشد، حيض نيست.
احكام حايض
مسأله 499: چند چيز بر حايض حرام است، اوّل: عبادتهايى كه مانند نماز بايد با وضو يا غسل يا تيمّم بجا آورده شود، ولى بجا آوردن عبادتهايى كه وضو، غسل و تيمّم براى آن لازم نيست، مانند نماز ميّت، اشكال ندارد. دوم: تمام چيزهايى كه بر جُنُب حرام است و در احكام جنابت گفته شد. سوم: جماع كردن در فرج كه هم براى مرد حرام است و هم براى زن، اگرچه به مقدار ختنه گاه داخل شود و منى هم نيايد، بلكه بنابر احتياط واجب مقدار كمتر از ختنه گاه نيز داخل نكند و در دُبُر زن حايض نيز وطى ننمايد، ولى ساير استمتاعات مانند بوسيدن و ملاعبه، مانعى ندارد.
مسأله 500: جماع كردن در روزهايى كه حيض زن قطعى نيست، ولى شرعاً بايد براى خود حيض قرار دهد حرام است، پس زنى كه بيشتر از ده روز خون مى بيند و بايد به دستورى كه بعد گفته مى شود، روزهاى عادت خويشان خود را حيض قرار دهد، شوهرش نمى تواند در آن روزها با او نزديكى نمايد.
مسأله 501: اگر شماره روزهاى حيض زن، به سه قسمت تقسيم شود و مرد در قسمت اوّل، با زن خود در قُبُل جماع كند بنابر احتياط مستحب هيجده نخود طلا به فقير كفّاره بدهد و اگر در قسمت دوم جماع كند، نُه نخود و اگر در قسمت سوم جماع كند، چهار نخود و نيم بدهد، مثلا زنى كه شش روز خون حيض مى بيند، اگر شوهرش در شب يا روز اوّل يا دوم با او جماع كند، بايد هيجده نخود طلا بدهد و در شب يا روز سوم و يا چهارم نُه نخود و در شب يا روز پنجم و ششم چهار نخود و نيم. و بنابر احتياط براى وطى در دُبُر زن حايض نيز كفّاره بدهد.
مسأله 502: اگر مرد بداند كه زن، در حال حيض است و با او نزديكى نمايد بنابر احتياط مستحب كفّاره بدهد امّا اگر نداند و نزديكى كند كفّاره ندارد.
مسأله 503: واجب نيست كفّاره، هيجده نخود طلاى سكّه دار باشد، بلكه دادن قيمت آن كافى است.
مسأله 504: اگر قيمت طلا در وقتى كه جماع كرده، با وقتى كه مى خواهد به فقير بدهد فرق كرده باشد، قيمت وقت پرداخت، معتبر است.
مسأله 505: اگر كسى هم در قسمت اوّل و هم در قسمت دوم و هم در قسمت سوم حيض، با زن خود جماع كند، هرسه كفاره را كه روى هم سى و يك نخود و نيم طلا مى شود، بدهد.
مسأله 506: اگر انسان بعد از آنكه در حال حيض ، جماع كرده و كفّاره آن را داده دوباره جماع كند، دوباره كفّاره بدهد.
مسأله 507: اگر با زن حايض، چند مرتبه جماع كند و در بين آن كفّاره ندهد، بنابر احتياط مستحب براى هر جماع يك كفاره بدهد.
مسأله 508: اگر مرد در حال جماع بفهمد زن حايض شده، بايد فوراً از او جدا شود و اگر جدا نشود بنابر احتياط مستحب كفّاره بدهد.
مسأله 509: اگر مرد با زن حايض زنا كند يا با زن حايض نامحرمى به گمان اينكه عيال خود اوست جماع نمايد، بنابر احتياط مستحب كفّاره بدهد.
مسأله 510: كسى كه نمى تواند كفّاره بدهد، اگر در وقت تعلّق كفّاره متمكّن نبوده، بايد استغفار كند و امّا اگر متمكّن بوده و بعد، از دادن كفّاره عاجز شده، هر وقت توانست بايد كفّاره بدهد.
مسأله 511: طلاق دادن زن در حال حيض، به صورتى كه در احكام طلاق گفته خواهد شد باطل است.
مسأله 512: اگر زن بگويد حايضم، يا از حيض پاك شده ام، بايد حرف او را قبول كرد، در صورتى كه ندانيم دروغ مى گويد.
مسأله 513: اگر زن در بين نماز حايض شود، نماز او باطل است.
مسأله 514: اگر زن در بين نماز شك كند كه حايض شده يا نه، نماز او صحيح است ولى اگر بعد از نماز بفهمد در بين نماز حايض شده بوده، نمازى كه خوانده باطل است.
مسأله 515: بعد از آنكه زن از خون حيض پاك شد، واجب است براى نماز و عبادتهاى ديگرى كه بايد با وضو يا غسل بجا آورده شود، غسل كند. و دستور غسل حيض مانند غسل جنابت است، امّا بايد براى نماز وضو نيز بگيرد، قبل از غسل حيض يا بعد از آن.
مسأله 516: بعد از آنكه زن از خون حيض پاك شد، اگرچه غسل نكرده باشد، طلاق او صحيح است و شوهرش نيز مى تواند با او جماع كند، ولى بنابر احتياط مؤكّد پيش از جماع، موضع را بشويد. و بنابر احتياط مستحب پيش از غسل، از جماع خوددارى نمايد، امّا ديگر كارهايى كه در وقت حيض بر او حرام بوده مانند توقّف در مسجد و مَسِّ خط قرآن با وضو، تا غسل نكند بر او حلال نمى شود.
مسأله 517: اگر آب، براى وضو و غسل كافى نباشد و به اندازه اى باشد كه بتواند يا غسل كند يا وضو بگيرد، بنابر احتياط واجب، غسل كند و بدل از وضو تيمّم نمايد و اگر فقط براى وضو كافى باشد و به اندازه غسل نباشد، بايد وضو بگيرد و عوض از غسل تيمّم نمايد و اگر براى هيچ يك از آنها آب ندارد بايد دو تيمّم كند، يكى بدل از غسل و ديگرى بدل از وضو.
مسأله 518: نمازهاى يوميّه اى كه زن در حال حيض نخوانده قضا ندارد ولى روزه هاى واجب را بايد قضا نمايد.
مسأله 519: هرگاه وقت نماز داخل شود و بداند اگر نماز را تأخير بيندازد حايض مى شود، بايد فوراً نماز بخواند.
مسأله 520: اگر زن غير حايض نماز را تأخير بيندازد و از اوّل وقت به اندازه خواندن يك نماز بگذرد و حايض شود، قضاى آن نماز بر او واجب است ولى در تند خواندن، كند خواندن و مانند آن بايد ملاحظه حال خود را بكند، مثلا زنى كه مسافر نيست اگر در اوّل ظهر نماز نخواند، قضاى آن در صورتى واجب مى شود كه به مقدار خواندن چهار ركعت نماز به دستورى كه گفته شد، از اوّل ظهر بگذرد و حايض شود و براى كسى كه مسافر است گذشتن وقت به مقدار خواندن دو ركعت كافى است.
مسأله 521: اگر زن در آخر وقت نماز، از خون پاك شود و به اندازه غسل و وضو و ديگر مقدّمات نماز، مانند تهيّه كردن لباس يا آب كشيدن آن و خواندن يك ركعت نماز يا بيشتر از يك ركعت، وقت داشته باشد، بايد نماز را بخواند و اگر نخواند بايد قضاى آن را بجا آورد. و همچنين اگر فقط براى يك ركعت با وضو و غسل وقت دارد بايد نماز را بخواند و اگر نخواند قضا نمايد.
مسأله 522: اگر زن حايض به اندازه غسل و وضو وقت ندارد ولى مى تواند با تيمّم نماز را در وقت بخواند، آن نماز بر او واجب است. و همچنين اگر گذشته از تنگى وقت تكليفش تيمّم است مثلا آب براى او ضرر دارد، بايد تيمّم كند و آن نماز را بخواند.
مسأله 523: اگر زن حايض شك كند كه براى نماز وقت دارد يا نه، بايد نماز را بخواند.
مسأله 524: اگر به خيال اينكه به اندازه تهيّه مقدّمات نماز و خواندن يك ركعت وقت ندارد، نماز نخواند و بعد بفهمد وقت داشته، بايد قضاى آن نماز را بجا آورد.
مسأله 525: مستحب است زن حايض در وقت نماز، خود را از خون پاك نمايد، پنبه و دستمال را عوض كند، وضو بگيرد و اگر نمى تواند وضو بگيرد، به رجاء مطلوبيّت تيمّم نمايد و در جاى نماز رو به قبله بنشيند و مشغول ذكر، دعا و صلوات شود.
مسأله 526: خواندن و همراه داشتن قرآن، رساندن جايى از بدن به مابين خطهاى قرآن، خضاب كردن به حنا و مانند آن، براى حايض مكروه است.