موضوع: کتب استفتائی
مرجع: حضرت آیت الله العظمی سیستانی
و آن واجب سوّم از واجبات عمره تمتع است ، و نماز طواف عبارت از دو ركعت است كه بايد آن را پس از طواف بجا آورد ، و كيفيت اين نماز و انجام آن مانند نماز صبح است ، جز اينكه ميتواند قرائت را آهسته و يا بلند بخواند ، و واجب است آن را در نزديكى مقام ابراهيم ( عليه السلام ) بجا آورد ، و اظهر اين است كه بايد آن را پشت مقام بجا آورد ، يعنى اينكه در سمت راست يا چپ آن نباشد ، و اگر نتواند پشت مقام و نزديك به آن بجا آورد ، احوط اين است كه هم آن را در نزديكش چه در سمت راست باشد و يا چپ ، و هم دور از آن اولى پشت مقام بجا آورد ، و اگر نتواند يكى از اين دو را بجا آورد هر كدام كه ممكن است انجام دهد ، و اگر نتواند هيچكدام را انجام دهد در هر جاى مسجد ممكن شد بجا آورد ولى بنابر احوط و اولى سعى كند هر چه به مقام نزديكتر باشد .
و بنابر احوط و اولى در صورتى كه بعداً ـ تازمانيكه وقت سعى تنگ شد ـ بتواند در نزديكى و پشت مقام آن را بجا آرود ، دوباره آن را انجام دهد .
اين حكم طواف واجب است ، و امّا طواف مستحبى جايز است حتى اختياراً نماز آن را در هر جاى مسجد بجا آورد .
مسأله 327 : هر محرمى كه نماز طواف را با آگاهى از وجوب آن عمداً ترك كند ، بنابر احتياط حجش باطل است .
مسأله 328 : بنابر احتياط بايد بعد از طواف فوراً نماز طواف را انجام دهد ، يعنى اينكه از نظر عرف بين آنها فاصله نيفتاده باشد .
مسأله 329 : اگر نماز طواف را فراموش كند و پس از انجام اعمالى كه بعد از طواف انجام ميشود ـ مانند سعى ـ يادش بيايد ، بايد آن را بجا آورد و دوباره بجا آوردن آن اعمال واجب نيست ، اگرچه احوط است .
آرى اگر در هنگام سعى يادش آمد ، بايد آن را قطع نمايد ، و نماز طواف را در پشت مقام بجا آورد ، و سپس برگردد و از جائى كه سعى او را قطع كرده ادامه دهد و به اتمام برساند .
و حكم صورت ندانستن حكم شرعى همان حكم صورت فراموشى است ، و فرقى بين اينكه در ندانستن مقصّر باشد يا نباشد نمى كند .
مسأله 330 : اگر شخصى بميرد و نماز طواف بر او واجب باشد ، بنابر احتياط واجب بايد پسر بزرگترش آن را از طرف او بجا آورد ، در صورتى كه شرائطى كه در مسائل قضاء نماز ذكر شده فراهم باشد . ( جهت اطّلاع از اين شرائط به توضيح المسائل رجوع شود ).
مسأله 331 : اگر در قرائت نماز گزار غلطى باشد پس اگر نتواند قرائت خود را تصحيح نمايد ، وقى مقدار زيادى از آن را بتواند بطور صحيح بخواند ، خواندن نماز با اين كيفيت از قرائت براى او كفايت ميكند ، ولى اگر مقدار زيادى از آن را هم بطور صحيح ميتواند آنها را بخواند قرائت كند ، و اگر چيزى از باقى قرآن هم بطور صحيح نتواند بخواند در اين صورت تسبيح بگويد .
و اگر وقت تنگ باشد و نتواند همه قرائت را بطور صحيح ياد بگيرد ، پس اگر مقدار زيادى از آن را ياد گرفت همان را بخواند ، و اگر بعض آن را هم ياد نگرفت ، در صورتى كه از باقى آيات قرآن بتواند به طور صحيح بخواند ، بايد به اندازه اى بخواند كه عرفاً به آن قرائت قرآن گفته شود ، و اگر اين را هم نتواند تسبيح را بخواند كافى است .
آنچه گفته شد در مورد خواندن سوره حمد است ، و امّا سوره پس از آن ظاهر اين است كه خواندن آن بر كسى كه آن را ياد ندارد و توانائى ياد گرفتن آن را ندارد ، واجب نيست .
و آنچه بيان شد حكم هر كسى است كه قرائت صحيح را نمى تواند بخواند ، و اگر چه در نتوانستن مقصّر باشد .
آرى احوط و اولى در صورت مقصّر بودن اين است كه هم نماز را به كيفيتى كه بيان آن گذشت بجا آورد و هم آن را به جماعت بخواند و هم نائب جهت انجام آن از طرفش بگيرد.
مسأله 332 : اگر نميدانسته قرائتش صحيح نيست ، و در ندانستن ذكر شده معذور هم بوده ، نماز صحيح است ، و لازم نيست آن را دوباره بخواند ، اگر چه بعد از نماز آگاهى از صحيح نبودن قرائت خود پيدا كند . ولى اگر معذور نباشد بايد آن را پس از ياد گرفتن قرائت صحيح دو باره بجا آورد ، و حكم كسى كه نماز طواف را از روى فراموشى ترك كرده شامل او ميشود .