موضوع: کتب استفتائی
مرجع: حضرت آیت الله العظمی سیستانی
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمد لله رب العالمين ، و الصلاة و السلام على محمد و آله الطاهرين
بر هر مکلفى که داراى شرايط ذيل باشد حج واجب است ، و وجوبش از کتاب و سنّت قطعى ثابت شده . و حج يکى از ارکان دين و وجوبش از ضروريات است ، و ترک آن با اعتراف به ثبوتش از گناهان بزرگ است ، همچنان که انکار اصل فريضه در صورتى که مستند به شبهه نباشد کفر است خداوند متعال در کتاب مجيد خود فرموده : ( و لله على الناس حجّ البيت من استطاع اليه سبيلاً و من کفر فانّ الله غنى عن العالمين ) يعنى خداوند متعال حج خانه خود را بر کسانى که مستطيع و متمکن از رفتن به سوى آن هستند واجب فرموده ، و هر کس از اين واجب رو گردانده و منکر آن سود ، ( به خود ضرر زده است ) و خداوند از جهانيان بى نياز است .
و شيخ کلينى ـ عليه الرحمه ـ به طريق معتبر از حضرت صادق ـ سلام الله عليه ـ روايت نموده که حضرت فرمود :
هر کس از دنيا برود و حجّة الاسلام را به جا نياورده باشد ـ بدون اينکه به علت احتياج مبرم يا بيمارى از آن بازمانده باشد ، يا آنکه حکومت از رفتنش جلوگيرى کرده باشد ، چنين کس ـ در حال مردن ، يهودى يا نصرانى خواهد بود . اين آيه کريمه و اين حديث شريف در اهميت حج و وجوبش کافى است ، و روايات بسيارى در اين دو موضوع وارد شده که اين مختصر گنجايش آنها را ندارد ، و از جهت اختصار به همين قدر اکتفا شد .
و حج واجب بر هر مکلفى ـ در اصل شريعت اسلام ـ يک مرتبه در تمام عمر است ، و آن را حجة الاسلام مى نامند .
بلى گاهى براى بار دوّم و يا بيشتر ممکن است واجب شود ، بعلت اجير شدن براى رفتن به حج و مانند آن ، که تفصيلش در اين رساله در جاى خود خواهد آمد .
مسأله 1 : وجوب حج پس از تحقق شرايطش فورى است ، پس بايد در سال اوّل استطاعت انجام شود ، و اگر کسى آن را در سال اول انجام نداد بايد در سال دوم انجام دهد ، و همچنين سالهاى بعد .
ولى در اين فوريت دو وجه است :
اول : اينکه شرعى باشد ، و گويا مشهور هم همين باشد .
دوم : اينکه عقلى باشد ، از باب احتياط تا مبادا تأخير آن منجر بترک واجب بدون عذر شود که در اين صورت مستحق عقوبت خواهد بود .
و وجه اوّل احوط است و دوم اقوى ، پس اگر آنرا از سال اول استطاعت تأخير انداخت بدون اينکه اطمينان داشته باشد که بعداً ميتواند آنرا انجام دهد ، ولى بعداً موفق به انجام آن شود متجرّى ميباشد ، و اگر اصلاً موفق نشود مرتکب گناه بزرگى ميباشد .
مسأله 2 : اگر حج بر کسى واجب شد ، واجب است مقدمات و وسائل آنرا را طورى تهيه نمايد که بتواند آنرا در وقتش درک نمايد ، و در صورتى که کاروانهاى متعددى باشد و اطمينان داشته باشد با هر کاروانى سفر نمايد حج را در وقتش درک مينمايد ، مخيّر است با هر کدام سفر نمايد ، اگر چه اول آنست که با کاروانى سفر نمايد که اطمينان به درک حج ، در صورت سفر با آن بيشتر باشد .
و اگر کاروانى پيدا شود که اطمينان حاصل نمايد به درک حج در صورت سفر با آن کاروان ، در اين حال ، جايز نيست تأخير اندازد ، مگر آنکه اطمينان حاصل نمايد کاروان ديگرى پيدا خواهد شد که بتواند با آن سفر نمايد بطورى که حج را در وقتش درک نمايد .
و همچين است سائر خصوصيات سفر ، از قبيل اينکه زمينى يا هوائى يا دريائى باشد ، و مانند آن .
مسأله 3 : اگر شخصى مستطيع شد و رفتن به حج در سال حصول استطاعت بر او واجب شد ، و به علت اطمينان به درک آن در همين سال حتى در صورت دير حرکت کردن ، سفر خود را بتأخير انداخت ، و اتفاقاً حج را ـ به علت تأخير ـ درک ننمود ، در تأخير حج معذور خواهد بود ، و بنابر اظهر ، حج بر او مستقر نخواهد شد .
و همچنين است در سائر موارد حصول عجز او درک حج بعلت پيش آمدن اتفاقاتى که مانع از درک آن شود ، بدون اينکه تفريط و تقصيرى از او سر زده باشد .