موضوع: کتب استفتائی
مرجع: حضرت آیت الله العظمی موسوی اردبیلی
فصل دهم:
اذان و اقامه، شعارى پر محتوا
هر ملتى در هر عصر و زمانى براى برانگيختن عواطف و احساسات افراد خود و دعوت آنها به وظايف فردى و اجتماعى شعار خاصى دارند، مثلاً مسيحيان براى دعوت پيروان خود به كليسا از نواختن صداى ناقوس استفاده مىكنند؛ ولى شعار اذان كه در اسلام براى دعوت به نماز از آن استفاده مىشود به مراتب رساتر و مؤثرتر است، چه شعارى از اين بالاتر كه با نام خداى بزرگ آغاز شده و با شهادت به يگانگى او و گواهى به پيامبرى حضرت محمد صلىاللهعليهوآلهوسلم اوج گرفته و با دعوت به نماز و رستگارى و عمل نيك ادامه پيدا كرده و سپس با ياد خدا و اقرار به يكتايى او با جملههايى موزون و عباراتى كوتاه و مضمونى روشن و سازنده و آگاه كننده به پايان مىرسد.
در روايات اسلامى نسبت به مسأله گفتن اذان تأكيد فراوانى شده است و براى گويندگان اذان مقامهاى بلند اخروى و ثوابهاى زياد در نظر گرفته شده است كه در حقيقت اين بلندى مقام به خاطر دعوت ديگران به سوى خدا و عبادتى همچون نماز است.
(236)
صداى اذان كه به هنگام نماز به طور مرتب در شبانهروز از گلدستههاى شهرهاى اسلامى طنينافكن مىشود، همچون نداى آزادى و نسيم حياتبخش استقلال گوشهاى مسلمانان راستين را نوازش مىدهد و بر جان بدخواهان نگرانى و اضطراب مىافكند. شاهد اين كلام اعتراف صريح «گلادستون» يكى از سياستمداران طراز اول انگليس در عصر خودش مىباشد كه در برابر جمعى از مسيحيان چنين اظهار مىكند: «تا هنگامى كه نام محمد در مأذنهها و گلدستهها بلند است و كعبه پابرجاست و قرآن رهنما و پيشواى مسلمانان است امكان ندارد پايههاى سياست ما در سرزمينهاى اسلامى استوار و برقرار گردد.»(1)
ولى بايد توجه داشت همانطور كه باطن اذان و محتويات آن دلنشين و زيباست، بايد آن را با صورتى زيبا و صدايى خوب ادا نمود. اينطور نباشد كه به خاطر صداى ناهنجار گوينده اذان شيوايى اذان پايمال گردد. سعدى در ضمن داستانى كوتاه به اهميت اين مطلب چنين اشاره مىنمايد:
«ناخوش آوازى به بانگ بلند قرآن همى خواند، صاحبدلى بر او بگذشت، گفت: ترا مُشاهره(2) چند است؟ گفت: هيچ، گفت: پس اين زحمت خود چندين چرا همى دهى؟ گفت: از بهر خدا مىخوانم، گفت: از بهر خدا مخوان.گر تو قرآن برين نَمَط(3) خوانى ببرى رونق مسلمانى»(4)
--------------------------------------------------------------------------------
1 ـ تفسير نمونه،ج4،ص438.
2 ـ مشاهره: حقوق و دستمزد ماهيانه.
3 ـ نَمَط: روش.
4 ـ گلستان،باب چهارم در فوايد خاموشى،ص187،حكايت14.
(237)
البته نبايد اذان و اقامه با آوازى كه در مجالس فساد و لهو و بازيگرى مرسوم است گفته شود.
به هر حال براى نمازگزار ـ چه زن و چه مرد ـ مستحب است پيش از شروع نمازهاى واجب شبانهروزى، خواه مسافر باشد يا خير، نمازش ادا باشد يا قضا، ابتدا اذان و پس از آن اقامه بگويد.
چگونگى اذان
«اذان» داراى هجده جمله است به ترتيب زير:
1 ـ چهار مرتبه «اللّه اكبر» يعنى: خداوند بزرگتر از آن است كه توصيف شود.
2 ـ دو مرتبه «اَشْهَدُ اَنْ لا اِله اِلاّ اللّه» يعنى: گواهى مىدهم كه جز خداى يكتا خداوندى نيست.
3 ـ دو مرتبه «اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه» يعنى: گواهى مىدهم كه محمد فرستاده خداست.
4 ـ دو مرتبه «حَيَّ عَلَى الصَّلاة» يعنى: بشتاب به سوى نماز.
5 ـ دو مرتبه «حَيَّ عَلَى الفَلاح» يعنى: بشتاب به سوى رستگارى.
6 ـ دو مرتبه «حَيَّ عَلَى خَيْرِ اْلعَمَل» يعنى: بشتاب به سوى بهترين كار و عمل.
7 ـ دو مرتبه «اَللّهُ اَكْبَر».
8 ـ در پايان دو مرتبه «لا اِلهَ اِلاّ اللّه» يعنى: جز خداى يگانه خدايى وجود ندارد.
(238)
چگونگى اقامه
«اقامه» داراى هفده جمله است به اين صورت كه به جاى چهار مرتبه «اَللّهُ اَكْبَر» در اول اذان، در اقامه دو مرتبه «اَللّهُ اَكْبَر» گفته مىشود و بعد از گفتن «حَيَّ عَلى خَيْرِ الْعَمَل» دو مرتبه «قَدْ قامَتِ اْلصَّلاة» اضافه گشته و در پايان به جاى دو مرتبه «لا اِلهَ اِلاّ اللّه» اين جمله يك مرتبه گفته مىشود.
مسأله 1- جمله «اَشْهَدُ اَنَّ عَلِيًّا وَلِيُّ اللّه» جزو اذان و اقامه نيست ولى خوب است پس از «اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه» به قصد نزديك شدن به خداوند گفته شود.
مسأله 2- بين جملههاى اذان يا اقامه نبايد بيش از مقدار متعارف فاصله شود وگرنه بايد از سر گرفته شود.
مسأله 3- بين اذان و اقامه نبايد زياد فاصله انداخته شود و گرنه مستحب است دوباره اذان و اقامه را بدون فاصله زياد بگويد.
مسأله 4- اذان را بايد قبل از اقامه بگويند و اگر بعد از آن بگويند صحيح نيست.
مسأله 5- مستحب است انسان در حال گفتن اذان رو به قبله بوده و با وضو يا غسل باشد و دستها را به گوش گذاشته و صدا را بلند نموده و بكشد و نيز مستحب است بين جملههاى اذان كمى فاصله انداخته و بين آنها حرف نزند.
مسأله 6- در حال اقامه انسان بايد ايستاده و با وضو باشد، و مستحب است بدنش آرام باشد.
مسأله 7- مستحب است نمازگزار اقامه را آهستهتر از اذان بگويد و
(239)
جملههاى آن را به هم نچسباند، ولى به اندازهاى كه بين جملههاى اذان فاصله مىدهد، بين جملههاى اقامه فاصله ندهد.
مسأله 8- انسان مىتواند به اميد كسب ثواب بعد از اذان و قبل از اقامه يك قدم برداشته يا قدرى بنشيند يا سجده نمايد يا ذكرى بگويد يا دعايى بخواند يا قدرى ساكت شود.
مسأله 9- مستحب است فردى را كه براى گفتن اذان معين مىكنند عادل، وقتشناس و داراى صداى بلند باشد و اذان را در جاى بلندى بگويد.
مسأله 10- اذان و اقامه نماز جماعت را بايد مرد بگويد، مگر اين كه زنى با همه مردانى كه مىخواهند نماز جماعت بخوانند محرم باشد كه در اين صورت اذان او براى آن جماعت كافى است، گرچه احتياط مستحب آن است كه به آن اذان اكتفا نشود.
مسأله 11- اگر براى نماز جماعت اذان و اقامه گفته باشند، فردى كه با آن جماعت مىخواهد نماز بخواند نبايد براى نماز خود اذان و اقامه بگويد.
مسأله 12- اگر انسان براى خواندن نماز به مسجد رفت و ديد كه نماز جماعت تمام شده است در صورتى كه براى آن نماز جماعت اذان و اقامه گفته شده و او بخواهد در همانجا نمازش را چه فرادى و چه با جماعت ديگرى بخواند، بنابر احتياط واجب تا وقتى كه صفهاى نماز قبلى به هم نخورده و جمعيت متفرق نشده باشد، نمىتواند براى نماز خود اذان و اقامه بگويد.
(240)
مسأله 13- اگر نماز ظهر و عصر يا مغرب و عشاء را بدون فاصله يا با فاصله كمى از يكديگر بخواند، گفتن اذان در نماز عصر يا عشاء ساقط مىگردد و فقط بايد براى آن اقامه بگويد، البته خواندن تعقيبات نماز يا نمازهاى نافله عصر و مغرب، فاصله به حساب نمىآيد.
مسأله 14- مستحب است در روز اول كه بچه به دنيا مىآيد يا پيش از آن كه بند نافش بيفتد در گوش راست او «اذان» و در گوش چپش «اقامه» بگويند.
(241)