موضوع: کتب استفتائی
مرجع: حضرت آیت الله العظمی موسوی اردبیلی
فصل دهم:
معاد يا رستاخيز
اصل سوم از اصول دين كه مورد پذيرش همه مسلمان است اعتقاد به معاد يعنى تجديد زندگى بعد از مرگ براى دريافت پاداش و كيفر اعمال است. اين اصل در تمام اديان الهى به چشم مىخورد و هر مذهبى را كه در آن اعتقاد به روز رستاخيز وجود نداشته باشد نمىتوان مذهب الهى ناميد.
همه پيامبران و كتابهاى آسمانى بر اين مطلب اتفاق نظر دارند كه زندگى انسان به واسطه مرگ خاتمه نمىيابد، بلكه بعد از پايان اين زندگى جهان ديگرى وجود دارد كه هر كس در آنجا جزاى اعمال نيك و سزاى كارهاى زشت خود را خواهد ديد.
دلايل وجود معاد
سوابقى كه از عقيده به قيامت و زندگى پس از مرگ در ميان تمام ملتهاى جهان وجود دارد نشان دهنده فطرى بودن اين عقيده است، و به نظر نمىرسد كه اعتقاد به روز واپسين با اين شيوع و گسترش درميان انسانها بدون الهام گرفتن از نداى فطرت در جان و دل آنها به وجود
(80)
آمده باشد، و به همين جهت انسان در بعضى حالات و موقعيتها احساس مىكند كه رشته زندگى او با مرگ گسسته نمىشود و مرگ آخرين حلقهزندگى او نمىباشد، بلكه مرگ دريچهاى به سوى زندگى ابدى او خواهد بود، و بدين ترتيب براى اثبات معاد نيازى به استدلال نيست؛ اما براى روشن شدن مطلب به دو دليل اشاره مىنماييم:
الف ـ برهان حكمت
اگر زندگى اين جهان را بدون وجود جهان ديگر در نظر بگيريم ديگر اين زندگى پوچ و بىمعنى خواهد بود؛ مثل اين كه حيات موجودى را در شكم مادرش قبل از تولد بدون زندگى اين دنيا فرض كنيم، بدين معنا كه هر موجودى بلافاصله بعد از تولد نابود گردد، در اين صورت زندگى آن موجود در شكم مادر ديگر مفهومى نخواهد داشت.
جهان آفرينش هم از نظر عظمت و هم از نظر نظم، بسيار وسيع و پرشكوه است. اسرار اين جهان به قدرى زياد است كه دانشمندان بزرگ اعتراف دارند كه تمام معلومات بشر در برابر اين اسرار مثل يك صفحه كوچك از يك كتاب بسيار بزرگ است. نظم و دقتى كه در ساختمان كوچكترين واحد اين جهان به كار رفته مانند نظم و دقتى است كه در ساختمان عظيمترين قسمتهاى آن مشاهده مىشود، و در اين ميان انسان كاملترين موجود و عاليترين محصولى است كه ما مىشناسيم. اين انسان در عمر كوتاه خود سختىها و ناراحتىهاى بزرگى را متحمل مىگردد، پس از گذراندن دوران طفوليت با همه مشكلاتش، دوران نوجوانى و جوانى با طوفانهاى شديد و كوبندهاش فرامىرسد، انسان
(81)
جوان هنوز جاى پاى خود را محكم نكرده است كه دوران پيرى از راه مىرسد؛ آيا هدف از اين دستگاه بزرگ و عظيم اين بوده كه اين موجود چند روزى در اين جهان آمده و اين دورانها را همراه با رنجهايش تحمل نموده با صرف مقدارى غذا و پوشيدن تعدادى لباس نابود گشته و همه چيز پايان يابد؟ آيا در اين صورت آفرينش انسان بيهوده نيست؟ آيا هيچ عاقلى اين همه تشكيلات عظيم را براى چنين پايان و مقصدى تنظيم مىنمايد؟
مطالعه اين جهان باعظمت به تنهايى دليل بر اين است كه اين جهان مقدمهاى براى عالمى گستردهتر، جاودانى و ابدى است. و تنها وجود چنين جهان گستردهاى است كه مىتواند به زندگى ما معنا و مفهوم بخشد و آن را از پوچى در آورد. اينجاست كه آنها كه اصل معاد را قبول ندارند، اعتراف به پوچى اين زندگى مىكنند، تا جائى كه گروهى از آنها اقدام به خودكشى و نجات از اين زندگى بىمعنا را مايه افتخار مىشمرند! ولى آن كس كه به خداوند و حكمت بىپايان او ايمان دارد، زندگى اين جهان را مقدمهاى براى زندگى جاويدان سراى ديگر مىداند.
قرآن مجيد در يك جمله كوتاه و پر مغز مىفرمايد: «آيا گمان كرديد كه شما را بيهوده آفريدهايم و شما به سوى ما باز نمىگرديد»(1).
ب ـ برهان عدل
دقت در نظام هستى و قوانين آفرينش نشان مىدهد كه همه چيز آن منظم و حساب شده بوده و هر چيزى در جاى خود قرار گرفته است و از
--------------------------------------------------------------------------------
1 ـ سوره مؤمنون(23): آيه115.
(82)
طرف ديگر خالق اين جهان نيز دادگر و عادل است و خود به بندگانش دستور داده كه در اين جهان زندگى خود را بر اساس عدالت استوار سازند و از هر گونه ستمى اجتناب ورزند، و در اين راه پيامبران را فرستاده كه مردم را به راه خير و صلاح دعوت نموده و از شرّ و فساد بازدارند. در اين ميان گروهى سراپا مطيع و فرمانبردار احكام الهى بوده و از مسير دين و انسانيت منحرف نشده و برگرد آلودگىها و ناپاكىها نچرخيدهاند، اگر تمام جهان را به آنها بدهند حاضر نيستند در حق مورچهاى ضعيف ستم روا دارند؛ اما گروهى ديگر غرق در آلودگىها و پايمال نمودن حقوق ديگران شده و رفتارشان به گونهاى است كه گويا اصلاً از طرف خدا برنامهاى براى آنان نيامده است، افرادى كه از كشتن و سوزاندن انسانها احساس لذت مىنمايند و اگر بر سر سفره آنها سر بيگناهى بريده نشود دست به غذا نمىبرند و فرياد و ناله انسانهاى مظلوم برايشان بهترين نغمه و موسيقى است! آيا عدل خدا اجازه مىدهد كه اين دو گروه با هم يكسان باشند؟ قطعا پاسخ منفى است و بين اين دو گروه نزد خدا تفاوت وجود دارد؛ از طرف ديگر شكى نيست كه در اين دنيا هر يك از اين دو گروه به تمام پاداش و يا سزاى خود نمىرسند؛ بنابراين بايد جهان ديگرى باشد كه نيكوكاران پاداش كامل اعمال و كردار خوب خود را و ستمگران و بدكاران كيفر بدكارى خود را ببينند؛ آن جهان همان رستاخيز و معاد است.
در اين باره قرآن كريم مىفرمايد: «بازگشت همه شما به سوى اوست، خداوند وعده حقى داده، او خلق را آغاز كرد سپس آن را باز مىگرداند، تا كسانى را كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند به
(83)
عدالت جزا دهد، و براى كسانى كه كافر شدند نوشيدنى از مايع سوزان و عذاب دردناكى وجود دارد، به خاطر كفرى كه مىورزيدند»(1).
معاد در قرآن مجيد
در قرآن مجيد بعد از مسأله توحيد كه اساسىترين مسأله در تعليمات پيامبران است، بحث معاد و آثار تربيتى آن در درجه اول اهميت قرار داشته، بيشترين آيات را بعد از خداشناسى به خود اختصاص داده است. نامهايى كه در قرآن براى آن روز بزرگ ذكر شده بسيار زياد است و هركدام بيانگر حادثهاى از حوادث آن روز است و در زير هر يك از اين نامها رازى نهفته است. معروفترين نام آن روز كه 70 بار در قرآن تكرار شده «يَوْمُ القِيامَة» است كه حكايت از رستاخيز عظيم انسانها و قيام عمومى بندگان مىنمايد.
برخى از نامهاى ديگر آن حادثه عبارت است از: «يَوْمُ الحَسْرة»، «يَوْمالنَّدامة» به معنى روز پشيمانى و حسرت، «يوم الفَراق» روز جدائى، «يوم المُحاسبة»، «يوم المسألة» روز حسابرسى و پرسوجو، «يوم الدّين»، «يوم الفَصْل»، «يوم الحُكْم» روز جزادهى و حل و فصل مسائل و تعيين حكم؛ چه خوب است براى بيدارى از خواب غفلت و غرور و مهار كردن خواهشهاى شيطانى لحظهاى در اين نامها انديشه نموده و در همين دنيا وضعيت خود را در آن روز كه همگى در پيشگاه خداوند عادل حاضر مىشويم در نظر بگيريم.
--------------------------------------------------------------------------------
1 ـ سوره يونس(10): آيه4.
(84)
بحثهاى قرآن در مورد معاد، گاه به صورت برهان و استدلال است و گاه به صورت سخنان كوبندهاى كه از شنيدن آنها مو بر بدن انسان راست مىگردد و لحن صادقانه آن چنان است كه مثل برهان و استدلال در اعماق جان و روح اثر مىنمايد. در بخش اول يعنى استدلال، قرآن بيشتر روى اين مسأله تكيه كرده است كه زنده شدن انسانها در قيامت امرى ممكن و شدنى است؛ چرا كه مخالفان معاد مىگفتند اين غيرممكن است كه جسم پوسيده انسان كه تبديل به خاك شده است زندگى تازهاى پيدا كند. در اين بخش، قرآن از راههاى گوناگون وارد شده و مسأله غير ممكن بودن معاد را رد كرده است؛ گاه مىگويد: «همانگونه كه شما را در آغاز آفريد به جهانى ديگر باز مىگرديد»(1)، گاه از مرگ و زندگى گياهان و رستاخيز آن، كه همه ساله آن را با چشم خود مىبينيم اين گونه سخن مىگويد: «ما از آسمان آب پربركتى فرستاديم و به وسيله آن باغهاى سرسبز رويانديم و دانههاى درو شده... و به وسيله آن سرزمين مرده را زنده كرديم، رستاخيز نيز همين گونه است»(2).
علل انكار معاد
اين كه عدهاى معاد و بازگشت انسان در قيامت را قبول ندارند و آن را انكار مىكنند، به خاطر عوامل و علل مختلفى است كه در اين جا به پارهاى از آنها اشاره مىگردد:
--------------------------------------------------------------------------------
1 ـ سوره اعراف(7): آيه29.
2 ـ سوره ق(50): آيات9 - 11.
(85)
1 ـ بعضى از انسانها براى فرار از مسؤوليت و شانه خالى كردن از تكاليف چنين دستاويزى را براى خود پيدا مىكنند. مىخواهند به ديگران ظلم كنند، حق آنها را بگيرند، دنبال فساد بروند، براى اين كه راههاى جلوى خود را باز كنند و مانعى براى انجام كارهاى ناپسند خود نداشته باشند مىگويند قيامتى نيست، و به گفته قرآن مجيد: «آيا انسان مىپندارد كه استخوانهاى او را جمع نخواهيم كرد؟ چرا ما قادريم كه خطوط سر انگشتان او را دوباره مرتب نماييم، انسان شك در معاد ندارد بلكه او مىخواهد آزاد باشد و تا آخر عمر گناه نمايد. لذا سؤال مىكند قيامت چه وقت خواهد آمد»(1).
2 ـ گاهى نبودِ آگاهى كافى و ايمان نداشتن به قدرت خداوند باعث ردّ و انكار قيامت مىگردد. در كتابهاى تفسير آمده است كه شخصى قطعه استخوان پوسيدهاى را پيدا كرد و با خود گفت با اين دليل محكم با محمد صلىاللهعليهوآلهوسلم مبارزه خواهم كرد و سخن او را درباره معاد باطل خواهم كرد، آن را برداشته و پيش پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآلهوسلم آورد و شايد مقدارى هم از آن استخوان را در حضور ايشان نرم كرد و به زمين ريخت، سپس گفت: چه كسى مىتواند اين استخوانهاى پوسيده را زنده نمايد؟ اين جا بود كه خداوند آياتى را بدين مضمون بر پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآلهوسلم نازل كرد كه: «او براى ما مثالى آورد در حالى كه آفرينش خود را فراموش كرد، گفت: چه كسى اين استخوانها را زنده مىكند در حالى كه پوسيده است؟ بگو همان كسى آن را زنده مىكند كه نخستين بار آن را آفريد، و او به هر مخلوقى
--------------------------------------------------------------------------------
1 ـ سوره قيامت(75): آيات3 - 6.
(86)
آگاه است»(1).
3 ـ اعمال و رفتار ناپسند برخى از افرادى كه به ظاهر خود را متدين جلوه داده و نقش هدايت جامعه و آگاهى بخشيدن به مردم را بر عهده گرفتهاند زمينه انكار بعضى از حقايق را براى عدهاى فراهم مىكند. مثلاً وقتى مردم به عالمى كه تمام فكر و ذكرش دستيابى به دنيا و رياستطلبى است نگاه كنند، مىگويند: اگر قيامتى بود اينها چنين نمىكردند، پيداست خبرى نيست و اين مطالبى كه درباره قيامت گفته مىشود دروغ است و گرنه چرا خود اينها از قيامت نمىترسند. و يا گاهى بد دفاع كردن ما از موضوعى باعث فرار برخى از مردم از آن مطلب و موضوع مىشود؛ مثلاً اگر راجع به مرگ و قيامت مسائل خرافى و غير منطقى و پندارهاى باطل خود را به جاى كلام خداوند متعال و پيامبر صلىاللهعليهوآلهوسلم و امامان عليهماالسلام براى مردم بيان كنيم، نه تنها آنها اعتقادشان به قيامت محكم نمىشود بلكه گاهى اثر منفى داشته و آنها را از دين هم خارج خواهد ساخت.
نكته: روشن است كه ما نبايد به خاطر رفتار نادرست ديگران و دوگانگى حرف و عمل عالم نمايان، دست از اعتقاد به معاد و ساير امور دينى برداريم و بىشك در قيامت، اين عذر از ما پذيرفته نمىگردد.
فوايد و آثار ايمان به معاد
ايمان به معاد و يادآورى زندگىِ پس از مرگ در تمامى لحظات زندگى آثار مثبتى را در زندگى فرد به همراه دارد. اين ايمان و يادآورى باعث
--------------------------------------------------------------------------------
1 ـ سوره يس(36): آيه78و79.
(87)
مىشود كه آدمى در انجام وظايف خود تلاش و كوشش فراوان نمايد، زيرا مىداند كه هيچ عملى حتى اگر به اندازه ذره ناچيزى باشد از او ضايع نمىشود، چرا كه خداوند حسابگرى دقيق و دادگر است كه از پنهان و آشكار هر شخصى و هر چيزى باخبر است. ايمان به رستاخيز به انسان نويد زندگى جاويد را مىدهد و انسان را براى آباد ساختن آن زندگى به تلاش وامىدارد، زيرا مىبيند با مرگ قدم در مرحلهاى از زندگى مىگذارد كه به مراتب از زندگى در اين دنيا وسيعتر و عالىتر است. از طرف ديگر تلاش مىكند كه در حق ديگران ظلم و ستمى روا ندارد و گرد گناه نگردد چون كه باور دارد به حساب او دقيقا رسيدگى خواهد شد. انسانِ معتقد به معاد تمام دستورات دينى خود را بهخوبى انجام مىدهد و از احسان و نيكى به مستمندان دريغ نمىنمايد.
و بدين ترتيب اگر در جامعهاى روح معادباورى حاكم شود، درصد جرم و جنايت و تبعيض و گرانفروشى و بىعدالتى و فقر به طور چشمگيرى پايين مىآيد.اين كه مىبينيم در تمام جوامع انسانى اين مسائل وجود دارد و روز به روز بر مقدار آن افزوده مىشود، به خاطر نبود روحيه اعتقاد به حساب و كتاب و معاد است. قرآن مجيد در اين زمينه مىفرمايد: «آيا كسى كه روز جزا را پيوسته انكار مىكند مشاهده نمودى، او همان كسى است كه يتيم را با خشونت رانده و ديگران را به اطعام مسكين تشويق نمىنمايد...»(1)
انسانى كه قيامت را قبول ندارد تا آنجا پيش مىرود كه با قدرت بسيار
--------------------------------------------------------------------------------
1 ـ سوره ماعون(107): آيات1 - 3.
(88)
ناچيزش به مبارزه با قدرت نامحدود پروردگار برمىخيزد. فرعون و ديگر ستمكاران نمونههاى روشن اين سخن هستند.
برزخ، جهانى بين دنيا و آخرت
پرسش: آيا بين دنيا و آخرت جهان ديگرى نيز وجود دارد؟
پاسخ: از آيات قرآن و كلام معصومين عليهمالسلام چنين برمىآيد كه بين اين جهان و جهان آخرت عالمى قراردارد كه آن را «بَرْزَخ» گويند. اين كلمه در اصل به چيزى گفته مىشود كه به عنوان واسطه بين دو چيز قرار مىگيرد، البته سخن قرآن درباره عالم برزخ به آن اندازهاى كه درباره اصل قيامت و جهان آخرت صحبت مىكند نيست، به همين جهت خصوصيات و جزئيات عالم برزخ به خوبى براى ما روشن نيست، اما از ميان سخنان مطرح شده به دست مىآيد كه كفّار طغيانگرى همچون فرعون و يارانش در جهان برزخ دچار عذاب گشته و به عكس مؤمنان عالىمقامى همچون شهيدان در جهان برزخ كه فاصله بين دنيا و آخرت است نزد پروردگار متعال داراى نعمت و روزىِ برزخى هستند؛ در حديثى از پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآلهوسلم آمده است: «قبر، باغى از باغهاى بهشت يا گودالى از گودالهاى جهنم است.»(1)
--------------------------------------------------------------------------------
1 ـ بحار الانوار،ج6،ص205 ـ كنز العمّال،ج15،ص546،شماره42109.
(89)