صفحه اول  اخبار اندیشه آخرین استفتائات آثار فقهی مرجع استخاره تماس با ما درباره ما
مرجع ما پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه http://marjaema.com
مطالب مهم
تبلیغات
اخبار
اوقات شرعی
اخبار حوزه و دانشگاه
» تأکید نماینده مجلس بر اجرای قوانین حوزه زنان
» گزارش تصویری از مراسم عزاداری و سوگواری شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
» پیکر آیت الله موسوی اردبیلی در حرم مطهر حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد
» بیانیه حضرت آیت الله مکارم شیرازی در پی حکم اخیر شیخ الازهر: کشتار غیر مسلمین در هر کجای دنیا شدیداً محکوم است
صفحه اول  >> آثار فقهی >>
مرجع ما | آثار فقهی
فهرست:
فصل ششم
موضوع: کتب استفتائی
مرجع: حضرت آیت الله العظمی موسوی اردبیلی



فصل ششم:

عدل خداوند

 

در فصل‏هاى گذشته گفته شد كه خداوند داراى همه كمالات و زيبائى‏هاست. يكى از اين صفات كمال «عدالت» است. و نيز گفتيم كه اصل عدل بدين خاطر به عنوان يكى از اصول مذهب شيعه شمرده شده است كه گروهى از اهل تسنن عدالت را براى خدا ثابت نمى‏دانند. به عقيده اين گروه اگر خداى متعال بنده مطيع و فرمانبردارى را به جهنم ببرد و به عكس بنده ظالم و گنهكارى را به بهشت روانه سازد هيچ كار زشتى انجام نداده است، اگرچه اين عمل ظلم باشد.

ولى به عقيده ما شيعيان و عده‏اى از اهل سنت كه «معتزله» ناميده مى‏شوند خداوند به احدى ظلم نمى‏كند، كار قبيح و زشت از او صادر نمى‏شود و همه كارهايش از روى حكمت و مصلحت است؛ اعمال خوب نيكوكاران را بى‏پاداش نمى‏گذارد و بى‏گناهان را به دوزخ نمى‏برد؛ چرا كه ظلم و بيدادگرى از هر كسى صادر شود كارى قبيح و زشت است. در سخنى از امام صادق عليه‏السلام آمده است كه: «خداوند متعال افراد بى‏گناه را به جاى افراد گناهكار بازخواست نمى‏نمايد و كودكان را به واسطه گناه


(51)

 


پدرانشان عذاب نمى‏كند.»(1)

 

دلايل ظالم نبودن خداوند

براى اثبات عدالت خداوند و اين كه او در حق كسى ظلم نمى‏كند به دو دليل عمده زير مى‏توانيم استدلال نماييم:

1 ـ فردى كه به ديگران ستم مى‏كند كارش از چند حالت خارج نيست: يا اين است كه بدى و زشتى اين كارش را درك نمى‏كند و لذا نسبت به ديگران ستم روا مى‏دارد، و يا اين است كه مى‏داند اين كارش ناپسند و زشت است ولى مى‏بيند به چيزى محتاج است كه دردست ديگران است و او آن چيز را ندارد و لذا براى رسيدن به آن در حق ديگران ظلم و ستم مى‏كند و به زور آن را از آنها مى‏گيرد، و يا اين كه نيازى به آنچه در دست ديگران است ندارد ولى براى انتقام‏گيرى از آنها يا به خاطر هوسرانى، در حق آنها ظلم مى‏نمايد. هر ستمكارى يكى از اين انگيزه‏ها را براى انجام كار ظالمانه خود در نظر دارد؛ اما پروردگار جهان ظلم نمى‏كند، زيرا اولاً جهل و نادانى در او راه ندارد و به تمام خوبى‏ها و زشتى‏ها آگاه است، و ثانيا او موجودى است بى‏نياز و مجبور نيست براى به دست آوردن چيزى در حق صاحب آن ظلم كند، و بالاخره او نيازمند انتقام‏گيرى نيست و كار لغو و بيهوده و بدون حكمت هم انجام نمى‏دهد تا اين كه بخواهد دچار بى‏عدالتى گردد.

2 ـ عقل هر فردى درك مى‏كند كه ظلم عمل ناپسندى است. پيامبران و


--------------------------------------------------------------------------------

1 ـ بحار الانوار،ج10،ص227،حديث1.

(52)

 
برگزيدگان خدا هم مردم را از ستمكارى نهى كرده‏اند. خود خدا هم انسان‏ها را از ظلم بازداشته است؛ در قرآن آيات فراوانى به اين مضمون يافت مى‏شود كه: «خدا ظالمان را دوست ندارد»(1) يا «ما براى ستمكاران عذاب دردناكى آماده و مهيا ساخته‏ايم»(2)؛ حال چگونه مى‏شود خدا مرتكب عملى شود كه خود از آن نهى نموده و همه خردمندان آن را ناشايست مى‏دانند؟

 


منافات نداشتن تفاوتهاى موجود با عدالت خداوند

پرسش: اين كه عده‏اى از مردم فقير هستند و به نان شب محتاج، و عده‏اى ديگر ثروتمند، و نيز عده‏اى سالم هستند و عده‏اى بيمار، عده‏اى داراى حافظه و هوش سرشار هستند و عده‏اى كودن و نادان، عده‏اى زشت هستند و عده‏اى ديگر زيبا، و دسته‏اى از مردم سفيدپوست و دسته ديگر سياه‏پوست، آيا اين تبعيضات با عدالت خداوند منافات ندارد؟

پاسخ: اولاً خيلى از اين نارساييها و نابرابريهاى اجتماعى ساخته و پرداخته دست خود انسان است. عده‏اى كه به حق خود قانع نيستند با چنگ اندازى به دسترنج ديگران باعث پيدايش دو قطب فقير و غنى در جامعه گرديده‏اند. اختلافهايى از قبيل ثروت و فقر، علم و جهل، و سلامت و بيمارى غالبا زاييده ظلمهاى پنهان و آشكار برخى بر گروه ديگر است.


--------------------------------------------------------------------------------

1 ـ سوره آل عمران(3): آيه57.

2 ـ سوره فرقان(25): آيه37.

(53)

 
از طرف ديگر خداوند براى از بين بردن اين نابرابريها تكاليف و دستوراتى را به عهده انسان‏ها گذاشته است. اين كه هر مسلمان واجد شرايطى بايد خمس و زكات مالش را پرداخت نمايد و اين كه در دين اسلام اين همه نسبت به دستگيرى از مستمندان و دادن صدقه سفارش شده است، خود بيانگر اين نكته است كه تبعيض در ميان انسان‏ها به طورى كه عده‏اى از گرسنگى جان دهند و دسته‏اى ديگر داراى انواع امكانات باشند مورد پسند خداوند متعال نيست. در سخنى از امام صادق عليه‏السلام وارد شده است: «اگر مردم زكات مالشان را مى‏پرداختند ديگر مسلمانِ فقيرى يافت نمى‏شد.»(1) و نيز آن حضرت مى‏فرمايند:

«آنچه خداوند به عنوان زكات واجب كرده است به اندازه‏اى است كه از مستمندان رفع نياز كند، و اگر خداوند اين مقدار از زكات را براى اين امر كافى نمى‏ديد، سهم بيشترى بر عهده ثروتمندان مى‏گذاشت.»(2)

پس قسمتى از اين تفاوتها در اثر ستم‏هاى بعضى از افراد اجتماع در حق ديگران است، و قسمتى در اثر سهل‏انگارى خود افراد جامعه است. تغذيه و بهداشت كافى باعث پيشرفت استعداد است و افراد تنبل و افرادى كه ثروتشان توسط ديگران از بين رفته است در اثر نبود امكانات نمى‏توانند از جسم قوى، زيبايى ظاهرى و استعداد زياد بهره‏مند شوند؛ در حقيقت اين گونه اختلافها اختلافهاى ساختگى است كه با بيدارى مردم و مقاومتشان در برابر زورگويان و گرفتن حقوق پايمال شده‏شان و با



--------------------------------------------------------------------------------

1 ـ وسائل الشيعه،ج9،ص12،حديث6.

2 ـ همان،ص10،حديث2.

(54)

 
از بين رفتن نظام طبقاتى و گسترش عدالت اجتماعى از ميان خواهد رفت و هيچ‏گاه اسلام و قرآن اين گونه تفاوتها را تأييد نكرده‏اند.

قسمت ديگرى از اين تفاوتها لازمه آفرينش انسان است؛ يك جامعه اگر از عدالت اجتماعى كامل هم برخوردار باشد، تمام افرادش مثل جنس‏هاى توليد شده يك كارخانه هم‏شكل و يكنواخت نخواهند بود. نعمت‏هاى خداوندى در افراد چنان تقسيم شده است كه هر كسى سهمى از آنها را دارد، و كمتر كسى پيدا مى‏شود كه همه اين نعمت‏ها را داشته باشد؛ يكى بدن قوى دارد، ديگرى استعداد ذهنى فوق‏العاده، سومى ذوق شعرى و...؛ مهم اين است كه جامعه اين استعدادها را كشف نموده و از آنها بهره‏بردارى كند. يك جامعه مانند بدن انسان نياز به قسمت‏ها و استعدادهاى گوناگونى دارد، همان طور كه بدن از سلولهاى مختلف تشكيل شده است و نمى‏شود سلولهاى همه بدن يكنواخت باشد. بعضى بافتها مثل بافتهاى چشم، ظريف و برخى ديگر مثل بافتهاى استخوانى، خشن هستند. يك جامعه هم براى به وجود آمدنش نيازمند استعدادها و ذوقهاى گوناگون است كه هر كدام وظيفه خاصى در اين پيكر بزرگ بر عهده دارند؛ البته نبايد بعضى از اعضاى پيكر اجتماع در محروميت به سربرند و يا خدمت آنها ناچيز شمرده شده و تحقير گردند؛ همان طور كه سلولهاى بدن با تمام تفاوتى كه دارند همگى از غذا و هوا و ساير نيازمندى‏هاى لازم بهره‏مند مى‏گردند. «عدالت» يعنى قرار دادن هر چيز در محل مناسب خود، و اگر مثلاً تمام سلولهاى بدن انسان يكنواخت آفريده مى‏شد اين به دور از عدالت و حكمت بود. پس تفاوت ساختمانى،

 

(55)

 
روحى و جسمى انسان‏ها در جاهايى كه امرى طبيعى و لازمه آفرينش باشد نه تنها ظالمانه نيست بلكه مقتضاى حكمت پروردگار است، و بر اين اساس ديگر نمى‏شود اشكال كرد كه چرا يك موجود انسان آفريده شده و ديگرى گوسفند يا عقرب يا كرم خاكى.

(56)