موضوع: کتب استفتائی
مرجع: حضرت آیت الله العظمی سیستانی
سؤال 1 : هرگاه مكلَّف عمره تمتع را به نيابت از ديگرى انجام دهد، وپيش از انجام حج متوجه شود كه هنگام بيرون آمدن از شهرش مستطيع بوده است، آيا بر او واجب است كه حج نيابتى را به پايان برساند و يا آن كه براى خود حج به جا آورد؟ و اگر واجب است كه براى خود حج به جا آورد، براى عمره تمتع از كجا مُحرم شود؟ و اگر پس از انجام دادن عمره نيابتى و پيش از حج مستطيع شود، چه حكمى دارد؟
جواب : در صورت اول، اگر به خود مطمئن باشد كه سال آينده مى تواند براى خود حج به جا آورد، حج نيابتى را به پايان برساند وگرنه آن را رها كند و به يكى از ميقات ها برود و براى خودش جهت حج مُحرم شود. ودر صورت دوم با استطاعتى كه تازه به دست آورده حج بر او واجب نمى شود گرچه با غير مال الاجاره باشد . سؤال 2 : اگر مستطيع در سالى كه استطاعت مالى دارد، اجازه سفر به سرزمين مقدس براى انجام حج نيابد، آيا بر او لازم است كه استطاعت مالى خود را به مقدار توانش حفظ كند تا آن كه در سال آينده حج را به جا آورد؟
جواب : اگر اين نكته را احراز كند كه ديگر شرط هاى استطاعت در سال آينده فراهم خواهد بود، بر او لازم است استطاعت مالى خود را حفظ كند وگرنه بنابر اظهر واجب نيست.
سؤال 3 : شخصى براى حج مستطيع مى شود. اما موسم حج با امتحانات دانشگاهى او برخورد مى كند، به گونه اى كه رفتنش به حج موجب از دست دادن امتحانات و عقب افتادن يك سال تحصيلى مى شود. در اين حال آيا حج بر او واجب است؟
جواب : اگر از دست دادن امتحانات و عقب افتادن يك سال براى او چنان سخت است كه دچار حرج شديد مى شود، حج بر او واجب نيست.
سؤال 4 : آيا براى شوهر جايز است كه به زن هاشمى (سيد) خود هزينه حج را از سهم سادات بپردازد؟ آيا براى ديگرى نيز اين كار جايز است؟
جواب : نمى تواند چنين كند، مگر آن كه انجام حج از مؤونه آن زن باشد، مانند آن كه حج بر ذمه اش آمده باشد و هزينه انجامش را نداشته باشد. در اين صورت شوهر مى تواند هزينه اش را از سهم سادات بپردازد، همچنان كه براى ديگرى نيز اين كار جايز است.
سؤال 5 : شخصى با تقليد از مجتهدى كه «ضرورت رجوع به كفايت» را از شرط هاى تحقق استطاعت نمى داند، به حج رفت و اينك به شما رجوع كرده است. فتواى حضرت عالى درباره اين حج چيست؟
جواب : مُجزى از حجة الاسلام است.
سؤال 6 : شخصى در سازمان حج و زيارت ثبت نام مى كند و مبلغى را به حساب آن واريز مى كند. سپس به دليل نيازى كه به آن مبلغ پيدا مى كند، آن را بازپس مى گيرد. آيا با اين كار حج بر او مستقر شده است؟
جواب : اگر به آن مبلغ براى هزينه هاى لازم خودش احتياج داشته باشد و جز آن اموال نقدى و يا غير آن كه موجب استطاعت مالى اش شود نداشته باشد، حج بر ذمه اش مستقر نمى شود.
سؤال 7 : اگر شخصى مالى كه براى حجّش كافى باشد، به دست آورد، ليكن بيمار باشد، آيا بر او واجب است كه خود را درمان كند تا بتواند خودش حج را به جاى آورد؟
جواب : اگر در عرف اكنون مستطيع شمرده نشود، بر او واجب نيست كه با درمان خود را مستطيع كند.
سؤال 8 : اگر شخصى مبلغى قرض كند و يا آن چه را كه بدان نيازمند است بفروشد و با آن حج كند، آيا اين حج از حجة الاسلام (حج واجب) مُجزى است ؟
جواب : در صورت قرض كردن هزينه حج، مُجزى نيست. اما اگر هزينه آن با فروش لوازم مورد نيازش كه از ضروريات معاشش نبوده باشد، به دست آمده باشد، مُجزى است.
سؤال 9 : شخصى هزينه حج دارد و به مقدار ما يملك خود بدهى دارد. اما اين بدى به صورت وام بلندمدت مثلاً چهل ساله است كه طى اين مدت اقساطش را مى پردازد. آيا چنين كسى مستطيع به شمار مى رود و حج بر او واجب است؟
جواب : نه، مگر آن كه اقساط سى ساله اول، كم و غيرقابل توجه باشد.
سؤال 10 : شخص مكلَّفى هزينه حج را به سازمان حج و زيارت پرداخت مى كند و سال ها منتظر نوبت خود مى ماند و چون نوبتش رسيد، بيمار مى شود و بر اثر آن مى ميرد. در حال بيمارى به يكى از پسرانش وصيت مى كند تا به نيابت از او حج كند. اما اين پسر خودش استطاعت مالى دارد، ليكن چون هنوز نوبتش نرسيده است، به او اجازه رفتن به حج داده نمى شود. حال تكليف او چيست؟ آيا به وصيت پدر عمل نمايد و به نيابت از او حج كند، يا آن كه از حق پدرش استفاده نموده براى خودش حج كند؟
جواب : وصيت پدرش را اجرا نمايد و به نيابت از او حج كند، چون راه بر او بسته است و از اين نظر استطاعت رفتن ندارد، تا براى خودش حج كند.
سؤال 11 : اگر مكلّف استطاعت مالى و جسمى براى اداى حج داشته باشد، اما سازمان حج و زيارت به دليل آن كه نوبتش هنوز نرسيده است، به او اجازه رفتن ندهد، در اين صورت آيا براى او جايز و يا بر او واجب است كه براى اداى حج در همان سال يكى از راه هاى زير را دنبال كند :
الف : از كسى كه آن سال نوبتش فرا رسيده است بخواهد تا با دريافت مبلغى ـ گرچه سنگين ـ نوبتش را به او واگذارد و به نفع او كنار رود؟
جواب : اگر پرداخت مبلغ خواسته شده برايش سنگين باشد، بر او واجب نيست كه آن را بدهد وگرنه واجب است.
ب : به دروغ يا توريه مدعى داشتن پاره اى شروط شود كه به دارنده آن ها بيرون از ضوابط عمومى، به طور استثنايى اجازه خروج براى حج داده مى شود.
جواب : اگر سازمان مربوطه عدالت را در فرستادن حُجاج رعايت و اجرا مى كند، تخلّف از قوانين آن به شكل مذكور يا مانند آن جايز نيست.
ج : به دنبال شخصى كه نوبتش در اين سال رسيده است و خود فوت كرده و يا شخصاً از رفتن ناتوان شده است بگردد و به طور صورى نيابت از او را بپذيرد، اما در حقيقت براى خود حج بگزارد.
جواب : جايز نيست كه به اين شيوه شخص ناتوان يا ولى مرده را بفريبد.
سؤال 12 : اگر شخصى به اندازه مخارج حج اموالى داشته باشد، ليكن پسرش نيازمند ازدواج باشد، آيا در اين حال مستطيع به شمار مى رود و حج بر او واجب مى گردد يا آن كه برايش جايز است كه اموالش را براى ازدواج پسرش خرج كند؟
جواب : اگر صَرف مال براى حج به دليل زن ندادن پسرش او را دچار حرج و سختى كند، حج بر او واجب نيست وگرنه واجب است.
سؤال 13 : اگر مكلَّف در وقت موسم حج استطاعت اداى آن را داشته باشد، آيا پيش از آغاز ماه هاى حج، به جا آوردن عمره مفرد برايش صحيح است؟
جواب : صحيح است، اما اگر اين كارش بعداً به ناتوانى او براى اداى حج بينجامد، برايش جايز نيست.
سؤال 14 : شخصى بى آن كه مستطيع باشد از شهر خود راه مى افتد. سپس چون به ميقات مى رسد، در آن جا مستطيع مى گردد. آيا اين حجش برايش از حجة الاسلام (حج واجب) مُجزى است؟
جواب : آرى.
سؤال 15 : آيا نداشتن بهاى قربانى، مانع از تحقق استطاعت است؟
جواب : مانع از آن نيست، و مكلَّف مى تواند به جاى قربانى روزه بگيرد.
سؤال 16 : آيا نداشتن بهاى كفاره با علم به حصول موجب آن، مانع از حصول استطاعت است؟
جواب : مانع از آن نيست.
سؤال 17 : اگر زنى توانايى پرداخت هزينه حج را داشته باشد و شوهرش مبلغ بسيارى بدهكار باشد، در اين صورت آيا مى تواند حج را ترك كند و به شوهرش براى پرداخت بدهكارى اش كمك نمايد، يا آن كه ناچار است به حج رود؟
جواب : اداى حج بر او واجب است.
سؤال 18 : اگر شخص متمتع پيش از آغاز حج بر اثر مانعى ناگزير به شهرش بازگردد، آيا در اين صورت حج بر او مستقر شده است و اداى آن بر او واجب مى شود، گرچه استطاعت مجددى برايش حاصل نشود؟
جواب : حج بر او مستقر نمى شود.
سؤال 19 : اگر شخصى در سال جارى خود را براى حج نيابتى از ديگرى اجير كند. سپس بر اثر ارث يا بخشش و يا مانند آن خودش مستطيع گردد، در اين صورت آيا بايد حج را براى خودش انجام دهد، يا آن كه طبق اجاره قبل از حصول استطاعت عمل كند؟
جواب : اگر اطمينان داشته باشد كه در سال بعد مى تواند براى خودش حج بگزارد، اجاره صحيح است و به مقتضاى آن عمل كند وگرنه باطل است و بر او واجب است كه براى خودش حج كند.
سؤال 20 : شخصى هزينه حج را دارد، ليكن به ديگرى بدهكار است و طلبكارش به او اجازه داده است كه بدهى اش را پنج سال عقب اندازد، تا بتواند حج كند. حال آيا مستطيع به شمار مى رود و حج بر او واجب است، يا نه؟
جواب : بنابر اظهر مستطيع به شمار نمى رود.
سؤال 21 : شخصى كفاره افطار عمدى روزه ماه رمضان براى روزهاى بسيارى بر ذمه اش است و نمى تواند براى هر روز دو ماه پيوسته روزه بگيرد و اينك مبلغى نزدش فراهم شده است كه نمى تواند هم شصت مسكين را به ازاى هر روز، اطعام كند و هم حج بگزارد، حال آيا مستطيع به شمار مى رود و حج بر او واجب است، يا آن كه مبالغ موجود را براى اداى كفاره اى كه بر گردن دارد خرج كند؟
جواب : شرعاً مستطيع به شمار مى رود، پس اداى حج بر او واجب است.
سؤال 22 : زنى براى حج مستطيع مى شود و شوهرش در ماه هاى حج فوت مى كند. حال آيا بر او واجب است كه در حال عده براى حج حركت كند، يا نه؟
جواب : آرى، و بايد آداب دوران عده وفات را در سفرش مراعات كند.
سؤال 23 : شخصى به عنوان كارمند در مدينه منوره به كارهاى ادارى و ارائه خدمات به حُجاج مشغول است و مقررات سازمان هاى دولتى اقتضا مى كند كه پيش از آغاز موسم حج به شهرش بازگردد. ليكن مى تواند با نگرفتن دستمزدش در قبال خدماتى كه ارائه مى دهد اجازه ماندن را به دست آورد. حال آيا بر او واجب است كه چنين كند؟ و آيا حجش، حجة الاسلام (حج واجب) به شمار مى رود؟
جواب : اگر نگرفتن دستمزدى كه استحقاقش را دارد برايش سنگين نيست و با اين حال شروط ديگر وجوب حج مانند استطاعت مالى و رجوع به كفايت را دارد، حج بر او واجب است و حجش، حجة الاسلام به شمار مى رود.