موضوع: کتب استفتائی
مرجع: حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی
▲وقــــــف
▲احکام و شرایط وقف (مسئله 2305 تا 2322)
مسأله 2305ـ هرگاه کسى چیزى را وقف کند از ملک او خارج مى شود نه او، و نه دیگران نمى توانند آن را بفروشند، یا ببخشند و هیچ کس از آن ارث نمى برد، ولى در بعضى از موارد که در مسأله 1786 گفته شد فروختن آن جایز است.
مسأله 2306ـ صیغه وقف را مى توان به عربى یا به هر زبان دیگر خواند، مثلاً اگر بگوید: «خانه خود را براى فلان منظور وقف کردم» کافى است و احتیاج به قبول ندارد، خواه وقف عام باشد یا وقف خاص، هرچند احتیاط مستحب آن است که حاکم شرع در وقف عام و اشخاصى که براى آنها وقف شده در وقف خاص، صیغه قبول بخوانند.
مسأله 2307ـ وقف معاطاتى نیز صحیح است یعنى همین که مثلاً مسجدى را به قصد وقف بر مسلمین بسازد و در اختیار آنها بگذارد کافى است هر چند صیغه لفظى نخواند.
مسأله 2308ـ هرگاه ملکى را براى وقف معیّن کند و پیش از خواندن صیغه یا تحویل به کسانى که براى آنها وقف شده پشیمان شود یا بمیرد وقف درست نیست.
مسأله 2309ـ کسى که مالى را وقف مى کند بنابر احتیاط واجب باید از همان موقع خواندن صیغه براى همیشه مال را وقف کند و اگر مثلاً بگوید این مال بعد از وفات من وقف باشد اشکال دارد، یا بگوید از حالا تا ده سال وقف باشد آن نیز اشکال دارد، بلکه باید وقف همیشگى و از موقع خواندن صیغه باشد.
مسأله 2310ـ وقف در صورتى صحیح است که مال وقف را به تصرّف کسانى که براى آنها وقف شده یا وکیل یا ولىّ آنها بدهد، ولى در اوقاف عامّه مانند مساجد و مدارس و امثال آنها تحویل دادن شرط نیست، هرچند احتیاط مستحب آن است که پس از خواندن صیغه آن را در اختیار کسانى که وقف براى آنها شده قراردهند تا وقف کامل گردد.
مسأله 2311ـ وقف کننده باید بالغ و عاقل و داراى قصد و اختیار باشد و شرعاً حق تصرّف در اموال خود را داشته باشد، بنابراین انسان سفیه یا بدهکارى که حاکم شرع او را از تصرّف در اموالش منع کرده اگر چیزى از اموال خود را وقف کند صحیح نیست.
مسأله 2312ـ وقف براى کسانى که هنوز به دنیا نیامده اند صحیح نمى باشد، ولى وقف براى اشخاصى که بعضى از آنها به دنیا آمده اند و بعضى هنوز به دنیا نیامده اند صحیح است (مانند وقف بر فرزندان موجود و نسلهاى آینده) و آنها که بعداً به دنیا مى آیند در آن وقف شریک خواهند شد.
مسأله 2313ـ هرگاه کسى چیزى را براى خودش وقف کند (مثل آن که ملکى را وقف کند که عایدى آن صرف خودش شود، یا بعد از مرگ او خرج مقبره اش نمایند). صحیح نیست ولى اگر مثلاً، مدرسه یا مزرعه اى را وقف بر طلاّب کند و خودش طلبه باشد، مى تواند مانند سایرین از منافع وقف استفاده نماید.
مسأله 2314ـ هرگاه براى چیزى که وقف کرده متولّى معیّن کند، باید مطابق قرارداد او رفتار نماید و اگر معیّن نکند اگر از قبیل اوقاف عامّه (مانند مسجد و مدرسه) باشد تعیین متولّى وظیفه حاکم شرع است و اگر وقف خاص باشد (مانند ملکى که وقف بر اولاد است) در مورد کارهایى که مربوط به مصلحت وقف و منفعت طبقات بعد مى باشد، احتیاط آن است که نسل موجود و حاکم شرع با موافقت یکدیگر تعیین متولّى کنند و اگر تنها مربوط به منافع طبقه موجود است اختیار آن با خود آنهاست در صورتى که بالغ باشند و اگر بالغ نباشند اختیار با ولىّ آنهاست.
مسأله 2315ـ در وقف خاص (مانند وقف بر اولاد) چنانچه متولّى، آن ملک را اجاره دهد و از دنیا برود در صورتى که اجاره با مراعات مصلحت وقف و طبقات آینده بوده باشد اجاره باطل نمى شود، ولى اگر متولّى نداشته باشد و طبقه اوّل آن را اجاره دهند و در بین مدّت اجاره بمیرند، ادامه اجاره نسبت به آینده بدون اجازه طبقه بعد اشکال دارد و هرگاه مستأجر، مال الاجاره تمام مدّت را داده باشد آنچه مربوط به بعد از مرگ طبقه اوّل است گرفته مى شود و به طبقه بعد داده خواهد شد (به شرط این که آنها اجاره را اجازه بدهند).
مسأله 2316ـ اگر ملک وقف خراب شود از وقف بودن بیرون نمى رود.
مسأله 2317ـ وقف مشاع جایز است، یعنى مى توان مثلاً، دو دانگ از خانه یا مزرعه اى را وقف کرد و در صورت لزوم حاکم شرع یا متولّى مى تواند مال موقوفه را با نظر اهل خبره جدا کند.
مسأله 2318ـ هرگاه در اوقاف عمومى متولّى خیانت کند و عایدات آن را به مصرفى که معیّن شده نرساند، حاکم شرع باید متولّى امینى براى آن معیّن نماید یا در کنار او بگذارد و اگر متولّى وقف خاص خیانت کند، حاکم شرع با موافقت طبقه موجود براى آنها متولّى تعیین، یا ضمیمه مى کند.
مسأله 2319ـ فرشى را که براى حسینیّه وقف کرده اند نمى توان براى نماز به مسجد ببرند و اگر ندانند آن فرش مخصوص حسینیّه است یا نه، باز بردن آن به جاى دیگر صحیح نیست، همچنین سایر اموال وقف، حتّى مهر نماز مسجدى را به مسجد دیگرى نمى توان برد.
مسأله 2320ـ هرگاه ملکى را براى تعمیر مسجدى وقف کنند چنانچه آن مسجد احتیاج به تعمیر ندارد و احتمال هم نمى رود که تا مدّتى احتیاج به تعمیر پیدا کند در آمد آن ملک را مى توان به مصرف تعمیر مسجد دیگرى رساند.
مسأله 2321ـ هرگاه ملکى را وقف کنند که عایدى آن خرج تعمیر مسجد و امام جماعت و اذان گو و مانند آن شود، در صورتى که معلوم باشد براى هر کدام چه مقدار معیّن کرده باید به همان گونه مصرف کنند و اگر مقدارى براى آن تعیین نشده باید مطابق نظر متولّى آن طور که صلاح و مصلحت است عمل نمایند.
مسأله 2322ـ مؤسّسات و جمعیّت هایى که در زمان ما تشکیل مى دهند و به ثبت مى رسانند و داراى شخصیّت حقوقى است مى توان چیزى را به آن تملیک کرد و در این صورت باید مطابق اساسنامه مصرف شود، اموال این گونه مؤسّسات در بعضى از جهات شبیه وقف است، ولى وقف نیست، بلکه ملک آن مؤسّسه است و هرگاه کسى از مؤسّسین یا اداره کنندگان از دنیا بروند چیزى به وارث آنها نمى رسد، مگراین که در اساسنامه ذکر شده باشد. آنچه در بالا گفته شد در مورد مؤسّساتى که طبق موازین عقلاء تشکیل شده، ولى هنوز به ثبت قانونى نرسیده، نیز جارى است.