موضوع: کتب استفتائی
مرجع: حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی
احكام حدود
حدّ: كيفرى است كه براى برخى از گناهان معيّن شده است.
در اسلام نسبت به اجراى حدّ گناهان سفارش بسيار شده است، از جمله در رواياتى بسيار آمده است كه اجراء يك حدّ از چهل روز (يا چهل شبانه روز) باران سودمندتر است، البتّه تأكيد شده است كه زيادهروى در حدّ نيز جايز نيست و كسى كه زيادهروى كند، خود كيفر مىبيند.
در احكام حدود تذكّر سه نكته لازم است:
1- احكامى كه در اين فصل ذكر مىگردد مربوط به روابط افراد آزاد مىباشد ولى بندگان در روابط مابين خود و روابط با افراد آزاد، احكام ويژهاى دارند كه به جهت اين كه محلّ ابتلاء نيست، از ذكر آن خوددارى كردهايم.
2- اجراء حدود بايد به حكم حاكم شرع باشد و كس ديگرى حقّ دخالت ندارد.
3- حدود گاه در حقوق مردم مىباشد؛ همچون حقّ قصاص و حقّ حدّ قذف (كسى كه به او نسبت زنا يا لواط يا سحق دادهاند) و گاه در حقوق الهى؛ همچون حدّ زنا و لواط.
در حقوق مردم اجراء حدّ به نظر صاحب حقّ بستگى دارد و اگر او از حقّ خود بگذرد حدّ جارى نمىگردد.
مسأله 2800- اگر كسى با يكى از محرمهاى نسبى خود؛ مثل خواهر و مادر، زنا كند، بايد يك ضربت با شمشير به گردن وى بزنند، خواه زنده بماند يا كشته شود و اگر كسى با زن پدر خود زنا كند، بايد او را سنگسار كرد، و اگر مردى زنى را اجبار كرده و با او زنا كند، بايد او را كشت. همچنين است اگر مرد كافر با زن مسلمان زنا كند.
مسأله 2801- اگر مرد بالغ عاقل بدون عذر شرعى (همچون اكراه و ندانستن حكم مسأله يا موضوع آن) زنا كند (در غير مواردى كه در مسألۀ پيشين گفته شد) بايد او را صد تازيانه بزنند و چنانچه سه مرتبه زنا كند و در هر مرتبه صد تازيانهاش بزنند، در دفعه چهارم بايد او را بكشند، ولى اگر زنا كننده همسر دائمى داشته باشد كه با او نزديكى كرده و هر وقت هم بخواهد مىتواند با او نزديكى كند، بايد او را بعد از زدن صد تازيانه سنگسار نمايند، حكم زنى كه با شرايط فوق زنا دهد، همانند حكم مردى است كه زنا مىكند. و اگر مردى با زنى عقد ازدواج دائمى ببندد و پيش از نزديكى با او، زنا كند، سرش را تراشيده و او را از شهرى كه در آن سكنا گزيده، يك سال تبعيد مىكنند، و در اين مدّت زنش را از او جدا نگاه مىدارند و همين طور اگر زنى قبل از نزديكى شوهر با او، زنا دهد، يك سال تبعيد مىگردد، حكم تبعيد و سر تراشى زناكننده در صورتى است كه تاكنون نزديكى نكرده است و حكم تبعيد زنادهنده هم در صورتى است كه كسى با او نزديكى نكرده باشد.
مسأله 2802- اگر مردى ببيند كه كسى با زن او زنا مىكند، چنانچه نترسد كه به او ضرر جانى شديد برسد، مىتواند هر دو را بكشد و اگر آنان را نكشد، آن زن بر وى حرام نمىشود.
مسأله 2803- اگر مرد عاقل بالغ بدون عذر شرعى (همچون نادانى و اجبار) لواط كند، چنانچه داراى همسر دائمى باشد كه با او نزديكى كرده و هر وقت بخواهد مىتواند نزديكى كند سنگسار مىگردد، و اگر چنين نباشد، صد تازيانه به او زده مىشود. و لواط دهنده اگر بدون عذر چنين كارى كرده كشته مىشود، كيفيت قتل، وابسته به نظر حاكم شرع است كه وى آن را به شيوهاى كه در بازداشتن جامعه از گناه مؤثر است، اجرا مىكند.
مسأله 2804- اگر عاقل بالغ عمداً و به ناحقّ ديگرى را بكشد، اولياء مقتول حقّ كشتن قاتل را دارند و اگر عاقل بالغى قاتل به شمار نيايد ولى به دستور وى، ديگرى كسى را عمداً و به ناحقّ بكشد، دستوردهنده به حبس ابد مجازات مىشود. اولياء مقتول كه حقّ قصاص دارند كسانى هستند كه از ميّت ارث مىبرند.
مسأله 2805- اگر فرزندى پدر خود را عمداً و به ناحقّ بكشد، اولياء مقتول حقّ كشتن وى را دارند، ولى اگر پدرى فرزند خود را به ناحقّ بكشد، بايد به دستورى كه در احكام ديه گفته مىشود، ديه بدهد و هر قدر حاكم شرع صلاح بداند او را تازيانه بزنند.
مسأله 2806- هر گاه كسى در حال احرام پسرى را از روى شهوت ببوسد، صد تازيانه به او مىزنند و اگر چنين گناهى را در غير حال احرام مرتكب شود هر مقدارى كه حاكم شرع صلاح بداند، از سى تازيانه تا نود تازيانه، به او مىزنند. درباره اين گناه روايت شده كه هر كس آن را مرتكب شود، خداوند عالم دهانهاى از آتش به دهان او مىزند و نيز روايت شده كه ملائكه آسمان و زمين و ملائكه رحمت و غضب بر او لعنت مىكنند و جهنم براى او مهيّا است.
مسأله 2807- اگر كسى، مرد و زن را براى زنا، يا مرد و پسر را براى لواط به هم برساند، بنا بر مشهور هفتاد و پنج تازيانه به او مىزنند و اگر مرد باشد، بعد از هفتاد و پنج تازيانه سر او را تراشيده و در كوچه و بازار گردانيده و از محلّى كه در آن محلّ اين كار را كرده بيرونش مىكنند.
مسأله 2808- اگر كسى بخواهد زنا يا لواط نمايد و بدون آن كه او را بكشند جلوگيرى از آن كار ممكن نباشد، كشتن او جايز است.
مسأله 2809- اگر بالغ عاقل به مرد يا زن مسلمان بالغ عاقل عفيفى، نسبت زنا يا لواط يا سحق بدهد و شرعاً نتواند آن را ثابت كند، بايد هشتاد تازيانه از روى لباس به او بزنند، تازيانه به طور متوسط زده مىشود و به جز عبا ساير لباسهاى وى را نبايد كند.
چند مورد از اين حدّ استثنا شده است:
اوّل: اگر دو نفر هم ديگر را به زنا يا لواط يا سحق نسبت دهند حدّ جارى نمىشود، بلكه آن دو به حكم حاكم شرع تعزير مىگردند.
دوم: اگر پدرى به فرزند خود چنين نسبتى بدهد حدّ جارى نمىشود، بلكه تعزير مىگردد.
سوم: اگر شوهر به زن خود چنين نسبتى بدهد، حكم خاصّى دارد كه در كتب فقهى در فصل «لعان» آمده است.
اگر كسى به ديگرى ولد الزنا بگويد، چنانچه با اين جمله نسبت زنا به پدر و مادر وى بدهد، حدّ فوق دربارۀ او ثابت است، ولى اگر تنها از باب فحّاشى باشد و نسبت زنا به طور جدّى مطرح نباشد، كار گناهى انجام داده است ولى حدّ فوق دربارهاش نيست.
گفتنى است كه اين حدّ، حقّ كسى است كه به او چنين توهينى شده است و اگر او ببخشد حدّ جارى نمىگردد.
مسأله 2810- اگر شخص بالغ عاقلى بدون عذر شرعى؛ شراب يا ديگر مشروبات مستكننده بخورد، در دفعه اوّل و دوم بايد هشتاد تازيانه به او بزنند و در دفعۀ سوم بايد او را بكشند. و چنانچه مرد باشد لازم است براى تازيانه زدن، بدن او را غير از عورتش برهنه كنند، براى اجراى اين حدّ، لازم نيست به اندازهاى بخورد كه مست شود، بلكه اگر مقدار اندكى هم بخورد حدّ ثابت مىگردد.
مسأله 2811- اگر بالغ عاقلى مالى به ارزش 5/ 1 دينار شرعى بدزدد، چنانچه شرطهايى را كه در كتابهاى فقهى ذكر شده دارا باشد، در دفعۀ اوّل بايد چهار انگشت دست راست او را از بيخ ببرند و كف دست و شست او را بگذارند، و در دفعۀ دوم بايد پاى چپ او را از وسط قدم ببرند و پاشنۀ پا را باقى بگذارند تا با آن راه رود و در دفعۀ سوم بايد او را حبس كنند تا بميرد و خرج او را از بيت المال بدهند و در صورتى كه در مرتبۀ چهارم دزدى كند، بايد او را بكشند.
دينار شرعى بنا بر مشهور 4/ 3 مثقال معمولى؛ يعنى 18 نخود، است، ولى در مسألۀ 1904 گفتيم كه ظاهراً وزن دينار شرعى از اين مقدار بيشتر است، بنا بر نظر برخى محقّقان دينار شرعى تقريبا 46/ 4 گرم و بنا بر برخى ديگر دينار شرعى تقريبا 46/ 4 گرم مىباشد، بنابراين نظر، نصاب حدّ سرقت، حدود 9/ 0 گرم مىباشد و تا ارزش مال دزدى به مقدار قطعى نصاب نرسد، حدّ اجرا نمىگردد.