موضوع: کتب استفتائی
مرجع: حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی
احكام جعاله
مسأله 2226- «جعاله» آن است كه انسان قرار بگذارد در مقابل كارى كه براى او انجام مىدهند مال معيّنى بدهد، مثلًا بگويد: هر كس گمشده مرا پيدا كند، ده هزار تومان به او مىدهم و به كسى كه به اين امر ملتزم مىشود «جاعل» و به كسى كه كار را انجام مىدهد «عامل» مىگويند.
و فرق بين جعاله و اجاره اين است كه در اجاره بعد از بستن قرارداد، اجير بايد عمل را انجام دهد و كسى هم كه او را اجير كرده اجرت را به او بدهكار مىشود، ولى در جعاله اگر چه عامل شخص معيّنى باشد مىتواند مشغول عمل نشود، و تا عمل را انجام ندهد جاعل بدهكار نمىشود.
مسأله 2227- جاعل بايد عاقل و مميّز باشد و از روى قصد قرار جعاله بگذارد و نيز اگر بخواهد در مال خود قرارداد كند، بايد بالغ و با اختيار باشد و شرعاً بتواند در مال خود تصرّف نمايد، بنابراين جعاله نابالغ يا سفيه يا مفلّس (كه توضيح آنها در مسأله 2153 گذشت) صحيح نيست، مگر ولىّ نابالغ يا سفيه به انجام جعاله اذن دهند، يا پس از انجام آن را اجازه دهند، همينطور اگر طلبكاران جعالۀ مفلّس را اذن يا اجازه دهند، جعاله صحيح است.
مسأله 2228- كارى را كه جاعل مىگويد براى او انجام دهند، بايد حرام يا بىفايده نباشد، پس اگر بگويد هر كس شراب بخورد يا بىجهت در شب به جاى تاريكى برود، ده هزار تومان به او مىدهم، جعاله صحيح نيست.
مسأله 2229- اگر مالى را كه قرار مىگذارد بدهد معيّن كند، مثلًا بگويد اگر اسب مرا پيدا كنى، اين گندم را (كه عامل آن را ديده است) به تو مىدهم، لازم نيست بگويد آن گندم مال كجاست و قيمت آن چيست، ولى اگر مال را معيّن نكند، مثلًا بگويد اگر اسب مرا پيدا كنى، ده كيلو گندم به تو مىدهم، بايد خصوصيّات آن را كاملًا معيّن كند.
مسأله 2230- اگر جاعل مزد معيّنى براى كار قرار ندهد، مثلًا به بنّا بگويد، اگر اتاق مرا تعمير كردى، پولى به تو مىدهم و مقدار آن را معيّن نكند، چنانچه بنّا آن كار را انجام دهد، جاعل بايد حداقلِّ مقدارى را كه در اين گونه جعالهها داده مىشود بدهد.
مسأله 2231- اگر عامل به قصد مجانى بودن كارى را براى ديگرى انجام دهد استحقاق مزد ندارد وگرنه در دو صورت استحقاق مزد دارد: 1- بر اساس قرارداد كار را انجام دهد 2- به امر يا در خواست ديگرى عملى را انجام دهد و اين امر و درخواست ظهور در مجانى بودن نداشته باشد.
مسأله 2232- پيش از آن كه عامل شروع به كار كند، جاعل و عامل هر يك مىتوانند جعاله را به هم بزنند.
مسأله 2233- بعد از آن كه عامل شروع به كار كرد، اگر جاعل بخواهد جعاله را به هم بزند، اشكال دارد.
مسأله 2234- عامل مىتواند عمل را ناتمام بگذارد، ولى اگر تمام نكردن عمل اسباب ضرر جاعل شود بايد آن را تمام كند، مثلًا اگر به پزشك جرّاح بگويد اگر چشم مرا عمل كنى، فلان مقدار به تو مىدهم و جرّاح شروع به عمل كرد، چنانچه طورى باشد كه اگر عمل را تمام نكند، چشم معيوب مىشود، بايد آن را تمام نمايد و در صورتى كه ناتمام بگذارد حقّى به جاعل ندارد، بلكه ضامن عيبى كه پديد مىآيد نيز هست.
مسأله 2235- اگر عامل كار را ناتمام بگذارد، چنانچه آن كار مثل پيدا كردن اسب است كه تا تمام نشود، براى جاعل فايدهاى ندارد، عامل نمىتواند چيزى مطالبه كند، همچنين است اگر جاعل مزد را براى مجموع عمل يا براى تمام كردن عمل قرار دهد، مثلًا بگويد: هر كس لباس مرا بدوزد ده هزار تومان به او مىدهم، يا به شخص خاصّى بگويد كه اگر لباس مرا بدوزى ده هزار تومان به تو مىدهم، ولى اگر مقصودش اين باشد كه هر مقدار از عمل انجام گيرد، براى آن مقدار مزد بدهد، جاعل بايد مزد مقدارى را كه انجام شده به عامل بدهد، اگر چه احتياط مستحبّ در تمام صورتها اين است كه با مصالحه يكديگر را راضى كنند.