صفحه اول  اخبار اندیشه آخرین استفتائات آثار فقهی مرجع استخاره تماس با ما درباره ما
مرجع ما پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه http://marjaema.com
مطالب مهم
تبلیغات
اخبار
اوقات شرعی
اخبار حوزه و دانشگاه
» تأکید نماینده مجلس بر اجرای قوانین حوزه زنان
» گزارش تصویری از مراسم عزاداری و سوگواری شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
» پیکر آیت الله موسوی اردبیلی در حرم مطهر حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد
» بیانیه حضرت آیت الله مکارم شیرازی در پی حکم اخیر شیخ الازهر: کشتار غیر مسلمین در هر کجای دنیا شدیداً محکوم است
صفحه اول  >> آثار فقهی >>
مرجع ما | آثار فقهی
فهرست:
نجاسات‌
موضوع: کتب استفتائی
مرجع: حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی

 

نجاسات‌

 

مسأله 84- نجاسات يازده چيز است‌

 

، اول: بول، دوم: غائط، سوم: منى، چهارم: مردار، پنجم: خون، ششم و هفتم: سگ و خوك، هشتم: كافر، نهم: شراب و مايعهاى مست‌كننده ديگر، دهم: فقّاع، يازدهم: بول و غائط و عرق حيوان نجاستخوار.

 

1 و 2- بول و غائط‌

 

مسأله 85- بول و غائط انسان و هر حيوان حرام‌گوشتى كه خون جهنده دارد كه اگر رگ آن را ببرند خون از آن جستن مى‌كند، نجس است، و بنابر احتياط، بايد از بول و غائط حيوان حرام‌گوشتى كه خون آن جستن نمى‌كند، مثل ماهى حرام گوشت، اجتناب كرد ولى فضلۀ حيوانات كوچك، مثل پشه و مگس كه گوشت ندارند، پاك است.

 

مسأله 86- فضلۀ پرندگان پاك است، اگر چه احتياط مستحب در آن است كه از فضلۀ پرندگان حرام‌گوشت اجتناب كرد.

 

مسأله 87- بول و غائط حيوان نجاستخوار نجس است و همچنين است بول و غائط حيوانى كه از خوك شير خورده و گوشت در بدنش روييده و استخوانش از آن سخت شده است (چنانچه در مسأله 2641 خواهد آمد) و نيز بول و غائط حيوانى كه انسان با آن نزديكى كرده است.

 

3- منى‌

 

مسأله 88- منى انسان و هر حيوانى كه خون جهنده دارد نجس است.

 

4- مردار‌

 

مسأله 89- مردار انسان و هر حيوانى كه خون جهنده دارد نجس است، چه خودش مرده باشد، يا به غير دستورى كه در شرع معيّن شده آن را كشته باشند، و ماهى چون خون جهنده ندارد اگر چه در آب بميرد، پاك است.

 

مسأله 90- چيزهايى از مردار مثل پشم، مو، كرك، استخوان و دندان، كه روح ندارند، پاك است.

 

مسأله 91- اگر از بدن انسان يا حيوانى كه خون جهنده دارد در حالى كه زنده است گوشت يا چيز ديگرى را كه روح دارد جدا كنند، نجس است. ولى پوستهاى مختصر لب و جاهاى ديگر بدن كه موقع افتادنشان رسيده، اگر چه آنها را بكنند پاك است، و پوستى كه موقع افتادنش نرسيده و آن را كنده‌اند، بنابر احتياط از آن اجتناب نمايند.

 

مسأله 92- تخم‌مرغى كه از شكم مرغ مرده بيرون مى‌آيد، اگر پوست روى آن كلفت شده باشد پاك است ولى ظاهر آن را بايد آب كشيد.

 

مسأله 93- اگر بره و بزغاله پيش از آن كه علفخوار شوند بميرند، پنير مايه‌اى كه در شيردان آنها مى‌باشد پاك است ولى ظاهر آن را بايد آب كشيد.

 

مسأله 94- دواهاى روان، عطر، روغن، واكس و صابونى كه از كشورهاى غير اسلامى مى‌آورند، اگر انسان يقين به نجاست آنها نداشته باشد پاك است.

 

مسأله 95- گوشت و پيه و چرمى كه احتمال برود از حيوانى است كه به دستور شرع كشته‌اند در چهار صورت پاك است و خوردن گوشت و پيه جايز مى‌باشد:

 

1- از بازار مسلمانان تهيه شده باشد، اگر چه از دست كافر گرفته شده باشد.

 

2- از مكانى در سرزمين اسلام- يعنى سرزمينى كه مسلمانان بر آن حكومت مى‌كنند- تهيه شده باشد كه در اين دو صورت اگر از بازار غير اسلامى يا سرزمين غير اسلامى وارد شده باشد، چنانچه احتمال برود كه در پاكى و نجسى آن تحقيق شده، پاك وگرنه نجس است، همچنين در برخى از فرضهاى اين دو صورت تفصيلى وجود دارد كه در مسأله بعد خواهد آمد.

 

3- اگر كسى كه آن چيز در دست اوست به پاك بودن آن خبر دهد، با تفصيلى كه در مسأله بعد مى‌آيد.

 

4- اگر ببيند كه مسلمانان در آن چرم نماز مى‌خوانند.

 

و در غير اين چهار صورت در حكم مردار است و تمام احكام مردار شامل آن مى‌شود، بنابراين نجس است و نماز خواندن در آن چرم جايز نيست و خوردن آن گوشت و پيه حرام است و خريد و فروش آن هم باطل است.

 

مسأله 96- اگر گوشت، پيه و چرم را از سرزمينى تهيه كرده باشد كه برخلاف نظر شيعه برخى از اقسام مردار را پاك مى‌دانند؛ مثلًا از سرزمين حنفيان و شافعيان كه عقيده دارند پوست مردار با دباغّى پاك مى‌شود، در صورت اول و دوم كه در مسأله پيش گفته شد بايد از فروشنده سؤال شود كه آيا اين گوشت يا چرم از حيوانى كه به دستور شرع ذبح شده گرفته شده است يا خير؟ در صورتى كه پاسخ مثبت باشد، احكام پاك بودن را بر آن گوشت و چرم مى‌توان جارى و از آن گوشت خورد و در آن چرم نماز خواند، ولى نمى‌توان به مجرّد گفته فروشنده، به ديگران خبر داد كه اين گوشت يا چرم از حيوانى است كه به دستور شرع ذبح شده است، و همينطور اگر كسى كه اين گوشت يا چرم در دست اوست در چنين سرزمينى بگويد كه از حيوانى است كه به دستور شرع ذبح شده، نمى‌توان به مجرد گفته او اين مطلب را به ديگران گفت، اگر چه مى‌توان احكام پاك بودن را بر اين گوشت يا چرم جارى كرد.

 

5- خون‌

 

مسأله 97- خون انسان و هر حيوانى كه خون جهنده دارد، يعنى حيوانى كه اگر رگ آن را ببرند خون از آن جستن مى‌كند نجس است، پس خون حيوانى كه مانند ماهى و پشه خون جهنده ندارد، پاك است.

 

مسأله 98- اگر حيوان حلال‌گوشت را به دستورى كه در شرع معيّن شده بكشند و خون آن به مقدار معمول بيرون آيد، خونى كه در بدنش مى‌ماند پاك است، ولى اگر به‌ علت نفس كشيدن خون به بدن حيوان برگردد، يا به واسطۀ اينكه سر حيوان، در جاى بلندى بوده خون به مقدار متعارف بيرون نيايد، آن خون نجس است، و بنابر احتياط مستحب از خونى كه در اجزاء حرام از حيوان حلال‌گوشت مانده، اجتناب كنند.

 

مسأله 99- تخم‌مرغى كه ذرّه‌اى خون در آن است بنابر احتياط بايد از آن اجتناب كرد ولى اگر مثلًا خون در زرده باشد تا پوست نازك روى آن پاره نشده، سفيده پاك است.

 

مسأله 100- خونى كه گاهى هنگام دوشيدن شير ديده مى‌شود نجس است و شير را نجس مى‌كند.

 

مسأله 101- خونى كه از لاى دندانها مى‌آيد، اگر به واسطۀ مخلوط شدن با آب دهان از بين برود پاك است ولى احتياط آن است كه آن را فرو نبرند.

 

مسأله 102- خونى كه به واسطۀ كوبيده شدن، زير ناخن يا زير پوست مى‌ميرد اگر طورى شود كه ديگر به آن خون نگويند، پاك است و اگر به آن خون بگويند، نجس است و در اين صورت، چنانچه ناخن يا پوست سوراخ شود، اگر مشقت زياد ندارد بايد براى وضو يا غسل خونى كه ديده مى‌شود بيرون آورد و اگر مشقت زياد دارد، بايد اطراف آن را به صورتى كه نجاست زياد نشود بشويد و پارچه يا چيزى مانند آن بر آن بگذارد و هنگام وضو يا غسل روى پارچه دست تر بكشد و اگر گذاشتن پارچه ممكن نبود، تيمم كند.

 

مسأله 103- اگر انسان نداند كه خون، زير پوست مرده يا گوشت به واسطه كوبيده شدن به آن حالت در آمده، پاك است.

 

مسأله 104- اگر موقع جوشيدن غذا ذرّه‌اى خون در آن بيفتد، تمام غذا و ظرف آن نجس مى‌شود و جوشيدن و آتش پاك كننده نيست.

 

مسأله 105- زردابه كه در حال بهبودى زخم در اطراف آن پيدا مى‌شود، اگر معلوم نباشد كه با خون مخلوط شده پاك است.

 

6 و 7- سگ و خوك‌

 

مسأله 106- سگ و خوكى كه در خشكى زندگى مى‌كنند، حتى مو و استخوان و پنجه و ناخن و رطوبتهاى آنها نجس است، ولى سگ و خوك دريايى پاك است.

 

8- كافر‌

 

مسأله 107- كافر؛ يعنى كسى كه منكر خدا است، يا براى خدا شريك قرار مى‌دهد، يا پيغمبرى حضرت خاتم الانبياء محمّد بن عبد اللّٰه صلى الله عليه و آله را قبول ندارد نجس است، و انكار چه به قلب باشد و چه به زبان سبب كفر مى‌گردد و همچنين غلات (يعنى كسانى كه يكى از معصومين عليهم السلام را خدا خوانده يا بگويند خدا در او حلول كرده است) و خوارج و نواصب (يعنى كسانى كه دشمنى اهل بيت عليهم السلام را دين خود قرار دهند) نجس‌اند و لكن اهل كتاب (يعنى يهوديان و مسيحيان) و زردشتيان بنابر احتياط نجس مى‌باشند.

 

و كسى كه يكى از ضروريات دين مانند نماز و روزه را كه تمام مسلمانان آنها را جزء دين اسلام مى‌دانند انكار كند، شرعاً كافر به شمار مى‌آيد، مگر در دو صورت: اوّل:

 

بدانيم كه انكار وى از روى شبهه است، مثلًا تازه مسلمانى است كه از احكام اسلامى آگاهى چندانى ندارد؛ دوم: بدانيم كه انكاركننده به خدا و پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله ايمان قلبى دارد، در اين دو صورت اگر انكاركننده شهادتين را بر زبان جارى ساخته، مسلمان مى‌باشد.

 

مسأله 108- آنچه در مورد نجاست كافر گفته شد تمام اندام كافر، حتى مو و ناخن و رطوبتهاى او را شامل مى‌شود.

 

مسأله 109- طفل مميّز اگر اظهار كفر كند كافر و اگر اظهار اسلام كند مسلمان است و طفل غير مميّز و طفل مميّزى كه نه اظهار كفر كرده و نه اظهار اسلام، چنانچه پدر و مادر و نيز جد و جده نزديك وى كافر باشند، آن بچه هم نجس است و اگر يكى از آنان مسلمان باشند، بچه پاك است.

 

مسأله 110- كسى كه معلوم نيست مسلمان است يا نه، چنانچه سابقاً كافر بوده، نجس است و چنانچه سابقاً مسلمان بوده پاك است و ساير احكام مسلمان را داراست و چنانچه حالت سابقه او معلوم نباشد، پاك مى‌باشد ولى احكام ديگر مسلمان را ندارد مثلًا نمى‌تواند زن مسلمان بگيرد و نبايد در قبرستان مسلمانان دفن شود، مگر آن كه در سرزمين اسلام باشد كه ظاهراً تمام احكام مسلمان شامل او نيز مى‌شود.

 

مسأله 111- كسى كه به يكى از معصومين عليهم السلام دشنام دهد (خواه از روى دشمنى باشد يا نباشد) بنابر احتياط نجس است.

 

9- شراب‌

 

مسأله 112- شراب و هر چيزى كه انسان را مست كند، چنانچه به خودى خود روان باشد نجس است و اگر مايعى زياد آن مست كننده باشد مقدار كم آن نيز نجس است و اگر مثل بنگ و حشيش روان نباشد، اگر چه چيزى در آن بريزند كه روان شود، پاك است.

 

مسأله 113- الكل صنعتى كه براى رنگ كردن درب و ميز و صندلى و مانند اينها بكار مى‌برند، اگر انسان نداند كه مست‌كننده است يا نه، پاك است.

 

مسأله 114- اگر انگور و آب انگور به خودى خود يا به سبب پختن جوش بيايد، خوردن آن حرام و بنابر احتياط نجس مى‌باشد.

 

مسأله 115- خرما و مويز و كشمش و آب آنها اگر جوش بيايند، پاك و خوردن آنها حلال است، اگر چه احتياط مستحب آن است كه از آنها اجتناب كنند.

 

10- فقّاع‌

 

مسأله 116- فقّاع كه از جو گرفته مى‌شود و به آن «آبجو» مى‌گويند، نجس است ولى آبى كه به دستور پزشكان از جو مى‌گيرند و به آن «ماء الشّعير» مى‌گويند، پاك است.

 

11- بول و غائط و عرق حيوان نجاستخوار‌

 

مسأله 117- بول و غائط و عرق حيوانى كه به خوردن نجاست انسان (يعنى مدفوع او) عادت كرده نجس است.

 

عرق جنب از حرام‌

 

مسأله 118- عرق جنب از حرام پاك است، ولى بنابر احتياط مستحب از آن اجتناب كنند، چه عرق در حال نزديكى بيرون آيد يا بعد از آن، از مرد باشد يا از زن، جنابت از زنا باشد، يا از لواط، يا از نزديكى كردن با حيوانات، يا استمناء.

 

مسأله 119- اگر انسان در موقعى كه نزديكى با زن حرام است، مثلًا در روز ماه رمضان، با زن خود نزديكى كند، بنابر احتياط مستحب از عرق خود اجتناب نمايد.

 

مسأله 120- اگر جنب از حرام، عوض غسل، تيمم نمايد و بعد از تيمم عرق كند، باز هم بنابر احتياط مستحب از عرق خود اجتناب نمايد.

 

مسأله 121- اگر كسى از حرام، جنب شود و بعد با حلال خود نزديكى كند، يا اول با حلال خود نزديكى كند، و بعد از حرام جنب شود، احتياط مستحب آن است كه از عرق خود اجتناب كند.

 

راه ثابت شدن نجاست‌

 

مسأله 122- نجاست هر چيز از سه راه ثابت مى‌شود:

 

اول: آن كه خود انسان يقين يا اطمينان كند و يا طورى باشد كه نوع مردم يقين يا اطمينان مى‌كنند كه چيزى نجس است؛ و چنانچه در جايى كه نوع مردم اطمينان به نجاست پيدا نمى‌كنند، انسان برخلاف متعارف اطمينان به نجاست داشته باشد حكم به نجاست آن نمى‌شود. و اگر اطمينان شخصى و نوعى نباشد، اگر چه گمان داشته باشد چيزى نجس است، لازم نيست از آن اجتناب كند، بنابراين غذاخوردن در قهوه‌خانه‌ها و مهمانخانه‌هايى كه مردمان لاابالى و كسانى كه پاكى و نجسى را مراعات نمى‌كنند در آنها‌ غذا مى‌خورند، تا يقين يا اطمينان شخصى يا نوعى به نجاست غذايى كه براى انسان مى‌آورند نباشد، اشكال ندارد.

 

دوّم: آن كه كسى كه چيزى در اختيار اوست بگويد آن چيز نجس است، مثلًا همسر يا خدمتكار انسان يا فروشنده بگويد ظرف يا چيز ديگرى كه در اختيار اوست نجس است.

 

سوّم: آن كه دو مرد عادل بگويند چيزى نجس است، و با گفتن يك مرد عادل نجاست ثابت نمى‌شود.

 

مسأله 123- اگر به واسطه ندانستن مسأله، نجس بودن و پاك بودن چيزى را نداند، مثلًا نداند كه فضله موش پاك است يا نه، بايد مسأله را بپرسد ولى اگر با اين كه مسأله را مى‌داند در چيزى شك كند كه پاك است يا نه- مثلًا شك كند كه آن چيز فضلۀ موش است يا فضلۀ سوسك، يا شك كند كه آن چيز خون است يا نه، يا نداند كه خون پشه است يا خون انسان- پاك مى‌باشد و وارسى كردن يا پرسيدن لازم نيست.

 

مسأله 124- چيز نجسى كه انسان شك دارد پاك شده يا نه، حكم نجس را دارد؛ و چيز پاك را اگر شك كند نجس شده يا نه، حكم پاك را دارد و اگر هم بتواند نجس بودن يا پاك بودن آن را بفهمد، لازم نيست تحقيق كند.

 

مسأله 125- اگر بداند يكى از دو يا چند ظرف يا دو يا چند لباسى كه از هر دو يا همه آنها مى‌تواند استفاده كند نجس شده و نداند كدام است، بايد از هر دو يا چند چيز اجتناب كند؛ ولى اگر مثلًا نداند لباسى كه مى‌تواند از آن استفاده كند نجس شده يا لباسى كه عادة نمى‌تواند از آن استفاده كند، لازم نيست از لباسى كه مى‌تواند از آن استفاده كند اجتناب كند.

 

راه نجس شدن چيزهاى پاك‌

 

مسأله 126- اگر چيز پاك به چيز نجس برسد و هر دو يا يكى از آنها به طورى تر باشد كه ترى يكى به ديگرى برسد، چيز پاك نجس مى‌شود، و اگر ترى به قدرى كم‌ باشد كه به ديگرى نرسد، چيزى كه پاك است نجس نمى‌شود.

 

مسأله 127- اگر چيز پاكى به چيز نجس برسد و انسان شك كند كه هر دو يا يكى از آنها تر بوده يا نه، آن چيز پاك نجس نمى‌شود.

 

مسأله 128- دو چيزى كه انسان نمى‌داند كدام پاك و كدام نجس است، اگر چيز پاكى با رطوبت به يكى از آنها برسد نجس نمى‌شود.

 

مسأله 129- زمين و پارچه و مانند اينها اگر رطوبت داشته باشد، هر قسمتى كه نجاست به آن برسد نجس مى‌شود و جاهاى ديگر آن پاك است، و همچنين است خيار و خربزه و مانند اينها.

 

مسأله 130- هر گاه شيره و روغن و مانند اينها طورى باشد كه اگر مقدارى از آن را بردارند جاى آن خالى نمى‌ماند، همين كه يك نقطه از آن نجس شود، تمام آن نجس مى‌شود؛ ولى اگر طورى باشد كه جاى آن در موقع برداشتن خالى بماند، اگر چه بعد پر شود، فقط جايى كه نجاست به آن رسيده نجس مى‌باشد؛ پس اگر مثلًا فضلۀ موش در آن بيفتد جايى كه فضله افتاده نجس، و بقيه پاك است.

 

مسأله 131- اگر مگس يا حيوانى مانند آن روى چيز نجسى كه تر است بنشيند، و بعد روى چيز پاكى كه آن هم تر است بنشيند چنانچه انسان بداند نجاست همراه حيوان بوده و يقين يا اطمينان دارد كه هنگام نشستن بر روى چيز پاك نجاستش از بين نرفته آن چيز نجس مى‌شود بلكه اگر چنين يقين يا اطمينانى هم ندارد، آن چيز بنابر احتياط واجب نجس مى‌شود.

 

و همچنين اگر مگس يا حيوانى مانند آن، به گونه‌اى تر باشد كه ترى آن به اشياء ديگر مى‌رسد و روى چيز نجسى بنشيند و بعد روى چيز پاكى بنشيند، چنانچه در هنگام نشستن بر روى چيز پاك ندانيم كه ترى آن به همان حالت قبل مانده يا ترى آن از بين رفته، يا ديگر به اندازه‌اى نيست كه سرايت كند، در اين صورت نيز آن چيز پاك بنابر احتياط واجب نجس مى‌شود.

 

مسأله 132- اگر جايى از بدن كه عرق دارد نجس شود و عرق از آن جا به جاهاى‌ ديگر برود، هر جا كه عرق به آن برسد نجس مى‌شود، و اگر عرق به جاى ديگر نرود جاهاى ديگر بدن پاك است.

 

مسأله 133- اخلاط غليظى كه از بينى يا گلو مى‌آيد اگر خون داشته باشد، جايى كه خون دارد نجس و بقيۀ آن پاك است؛ پس اگر به بيرون دهان يا بينى برسد، مقدارى را كه انسان يقين دارد جاى نجس اخلاط به آن رسيده نجس است و محلى را كه شك دارد جاى نجس به آن رسيده يا نه، پاك است.

 

مسأله 134- اگر ظرفى مانند آفتابه را كه پايين آن سوراخ است بر زمين نجس بگذارند، چنانچه از جريان بيفتد و آب زير آن جمع گردد به گونه‌اى كه با آب ظرف يكى حساب شود، آب ظرف نجس مى‌شود؛ ولى اگر آب ظرف جريان داشته باشد نجس نمى‌شود.

 

مسأله 135- اگر چيزى داخل بدن شود در صورتى كه يقين يا اطمينان كند كه به عين نجاست خورده است بنابر احتياط نجس است و اگر نه، پاك است؛ پس اگر اسباب اماله يا آب آن، در مخرج غائط وارد شود و يقين يا اطمينان كند كه به غائط خورده است ولى بعد از بيرون آمدن آلوده نباشد يا سوزن و چاقو و مانند اينها در بدن فرو رود و يقين يا اطمينان كند كه به خون رسيده است و بعد از بيرن آمدن خونى نباشد، بنابر احتياط نجس شده است؛ ولى آب دهان و بينى و مانند اينها- كه در داخل بدن هستند- اگر در داخل به خون برسد و بعد از بيرون آمدن به خون آلوده نباشد پاك است.

 

احكام نجاسات‌

 

مسأله 136- نجس كردن خط و ورق قرآن در صورتى كه مستلزم بى‌احترامى به قرآن باشد، بى‌اشكال حرام است، و اگر نجس شود بايد فوراً آن را آب كشيد، بلكه بنابر احتياط در غير صورت بى‌احترامى نيز، نجس كردن آن حرام و آب كشيدن واجب است.

 

مسأله 137- اگر جلد قرآن نجس شود در صورتى كه بى‌احترامى به قرآن باشد، بايد آن را آب بكشند.

 

مسأله 138- گذاشتن قرآن روى عين نجس مانند خون و مردار در صورتى كه بى‌احترامى به قرآن باشد، حرام و برداشتن آن واجب است.

 

مسأله 139- نوشتن قرآن با مركب نجس اگر چه يك حرف آن باشد، حكم نجس كردن آن را دارد.

 

مسأله 140- در صورتى كه دادن قرآن به كافر مستلزم هتك باشد حرام و گرفتن قرآن از او واجب است.

 

مسأله 141- اگر ورق قرآن يا چيزى كه احترام آن لازم است، مثل كاغذى كه اسم خدا يا يكى از معصومين عليهم السلام بر آن نوشته شده، در مستراح بيفتد، بيرون آوردن و آب كشيدن آن، اگر چه خرج داشته باشد واجب است، و اگر بيرون آوردن آن ممكن نباشد، بايد به آن مستراح نروند تا يقين كنند آن ورق پوسيده است.

 

و نيز اگر تربت كربلا در مستراح بيفتد و بيرون آوردن آن ممكن نباشد، بايد تا وقتى كه يقين نكرده‌اند بكلى از بين رفته، به آن مستراح نروند.

 

مسأله 142- خوردن و آشاميدن چيز نجس يا متنجّس حرام است و همچنين خوراندن آن به ديگرى در صورتى كه ضرر داشته باشد، و نيز خوراندن چيز مست كننده و چيزى كه حيوانى مانند موش در آن مرده باشد، اگر چه ضرر نداشته باشد؛ بلكه بنابر احتياط واجب بايد از خوراندن ساير اشياء نجس يا متنجّس نيز خوددارى كرد‌

 

خوراندن چيز مضر و چيز مست‌كننده به طفل يا ديوانه نيز حرام است و اگر طفل يا ديوانه خودش به خوردن آن اقدام كند، بر ولىّ او لازم است از آن جلوگيرى كند و در غير اين دو صورت، ظاهراً خوراندن چيز نجس جايز است و جلوگيرى از آن بر ولىّ لازم نيست.

 

مسأله 143- فروختن و عاريه دادن چيز نجسى كه مى‌شود آن را آب كشيد، چنانچه نجس بودن آن را به طرف بگويد،- اگر چه از نوع خوراكى باشد- اشكالى ندارد.

 

مسأله 144- اگر انسان ببيند كسى چيز نجسى را مى‌خورد يا با لباس نجس نماز‌ مى‌خواند، لازم نيست به او بگويد.

 

مسأله 145- اگر جايى از خانه يا فرش كسى نجس باشد و ببيند بدن يا لباس يا چيز ديگر كسانى كه وارد خانه او مى‌شوند با رطوبت به جاى نجس رسيده است، به چهار شرط لازم است به آنان بگويد:

 

شرط اوّل: آن كه صاحب خانه آنها را دعوت كرده باشد و يا در مجالسى چون مجلس روضه دعوت عمومى شده باشد، پس اگر كسى بدون دعوت صاحب خانه وارد شود، بر صاحب خانه لازم نيست نجس شدن لباس يا بدن او را بگويد.

 

شرط دوّم: آن كه جا يا چيز نجس به گونه‌اى باشد كه تماس بدن يا لباس افراد با رطوبت، با آن متعارف است مثلًا اگر دستمالى كه در كنار دستشويى گذاشته مى‌شود نجس باشد، بر صاحب خانه لازم است نجس شدن بدن يا لباس ديگران را به آنها بگويد، ولى اگر قسمتى از ديوار اتاق كه معمولًا دست تر به آنها زده نمى‌شود نجس باشد و بدن يا لباس ديگران با رسيدن به آن نجس شود، لازم نيست به آنها گفته شود.

 

شرط سوّم: آن كه نجاست در معرض آن باشد كه به چيزهاى خوردنى و آشاميدنى سرايت كند.

 

شرط چهارم: آن كه احتمال بدهد ميهمانها به گفتۀ او ترتيب اثر مى‌دهند.

 

مسأله 146- اگر صاحب خانه در بين غذا خوردن بفهمد غذا نجس است، بايد به ميهمانها بگويد؛ اما اگر يكى از ميهمانها بفهمد، لازم نيست به ديگران خبر دهد؛ ولى چنانچه طورى با آنان معاشرت دارد كه بداند به واسطه نجس بودن آنان لوازم منزل او نجس مى‌شود و از نجاست آن به گونه‌اى غفلت كرده كه مثلًا باعث خوردن چيز نجس مى‌گردد يا سبب مى‌گردد كه در لباس يا بدن نجس نماز خوانده و ديگر در وقت نماز، نمازش را با لباس يا بدن پاك نخواهد خواند، لازم است بعد از غذا به آنان بگويد.

 

مسأله 147- اگر چيزى را كه عاريه كرده نجس شود، چنانچه صاحبش آن چيز را در كارى كه شرط آن پاكى است استعمال مى‌كند، مانند ظروفى كه در خوردن و آشاميدن استعمال مى‌شود، واجب است نجس شدن آن را به او بگويد، و اما نجس شدن مثل‌ لباس را لازم نيست بگويد، اگر چه بداند صاحبش با آن نماز مى‌خواند.

 

مسأله 148- اگر بچه بگويد چيزى نجس است يا چيزى را آب كشيده و از گفته او اطمينان حاصل نشود، نبايد حرف او را قبول كرد؛ ولى بچۀ مميّز كه طهارت و نجاست را مى‌فهمد اگر بدانيم چيزى را آب كشيده، مى‌توان آن را پاك دانست، اگر چه اطمينان نداشته باشيم كه درست آب كشيده است و اگر مميّز چيزى را كه در دستش است بگويد نجس است و از قول او اطمينان حاصل نشود، بنابر احتياط بايد از آن اجتناب كرد.