موضوع: کتب استفتائی
مرجع: حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی
« احكام ضمان »
مسأله ۲۳۶۳ ـ اگر انسان بخواهد ضامن شود كه بدهى كسى را بدهد، ضامن شدن او در صورتى صحیح است كه به هر لفظى ـ اگرچه عربى نباشد ـ یا به عملى به طلبكار بفهماند كه من ضامن شده ام طلب تورا بدهم ، و طلبكار هم قبول كند ، و راضى بودن بدهكار شرط نیست.
مسأله ۲۳۶۴ ـ ضامن و طلبكار باید عاقل و بالغ باشند ، و باید كسى هم آنهارا به ناحقّ اكراه نكرده باشد و سفیه و مفلس نباشند ، مگر به اذن یا اجازه ولىّ سفیه و طلبكاران مفلس.
و این شرطها در بدهكار معتبر نیست ، بنابر این اگر كسى ضامن شود كه بدهى بچّه یا دیوانه یا سفیه یا مفلس را بدهد ، صحیح است.
مسأله ۲۳۶۵ ـ هرگاه براى ضامن شدن خودش شرطى قرار دهد ، مثلا بگوید: (اگر بدهكار قرض تورا نداد من ضامنم) صحّت ضمان محلّ اشكال است.
مسأله ۲۳۶۶ ـ كسى كه انسان ضامن بدهى او مى شود باید بدهكار باشد ، پس اگر كسى بخواهد از دیگرى قرض كند ، تا وقتى قرض نكرده نمى شود ضامن او شد.
مسأله ۲۳۶۷ ـ در صورتى انسان مى تواند ضامن شود كه طلبكار و بدهكار و جنس بدهى همه در واقع معین باشند ، پس اگر دو نفر از كسى طلبكار باشند و انسان بگوید: (من ضامن هستم كه طلب یكى از شماهارا بدهم) چون معین نكرده كه طلب كدام را مى دهد ، ضامن شدن او باطل است ، و نیز اگر كسى از دو نفر طلبكار باشد و شخصى بگوید: (من ضامن هستم كه بدهى یكى از آن دو نفر را به تو بدهم) چون معین نكرده كه بدهى كدام را مى دهد ، ضامن شدن او باطل مى باشد ، و همچنین اگر كسى از دیگرى مثلا ده من گندم و ده تومان پول طلبكار باشد و شخصى بگوید: (من ضامن یكى از دو طلب تو هستم) و معین نكند كه ضامن گندم است یا پول ، صحیح نیست.
مسأله ۲۳۶۸ ـ اگر طلبكار طلب خودرا به ضامن ببخشد ، ضامن نمى تواند ازبدهكار چیزى بگیرد ، و اگر مقدارى از آن را ببخشد ، نمى تواند آن مقداررا مطالبه نماید.
مسأله ۲۳۶۹ ـ اگر انسان ضامن شود كه بدهى كسى را بدهد ، نمى تواند از ضامن شدن خود برگردد.
مسأله ۲۳۷۰ ـ ضامن و طلبكار ـ بنابر احتیاط واجب ـ نمى توانند شرط كنند كه هر وقت بخواهند ضامن بودن ضامن را بهم بزنند.
مسأله ۲۳۷۱ ـ هرگاه انسان در موقع ضامن شدن بتواند طلب طلبكار را بدهد ، اگرچه بعد فقیر شود طلبكار نمى تواند ضامن بودن اورا بهم بزند و طلب خودرا از بدهكار اوّل مطالبه نماید ، و همچنین است اگر در آن موقع نتواند طلب اورا بدهد ، ولى طلبكار بداند و به ضامن شدن او راضى شود.
مسأله ۲۳۷۲ ـ اگر انسان در موقعى كه ضامن مى شود نتواند طلب طلبكار را بدهد و طلبكار در آن وقت نداند و بعد ملتفت شود ، مى تواند ضامن بودن اورا به هم بزند ، ولى اگر پیش از آن كه طلبكار ملتفت شود ضامن قدرت پیدا كرده باشد ، چنانچه بخواهد ضامن بودن اورا به هم بزند اشكال دارد.
مسأله ۲۳۷۳ ـ اگر كسى بدون اجازه بدهكار ضامن شود كه بدهى اورا بدهد ، نمى تواند از او چیزى بگیرد.
مسأله ۲۳۷۴ ـ اگر كسى با اجازه بدهكار ضامن شود كه بدهى اورا بدهد ، مى تواند مقدارى را كه ضامن شده پس از دادن از او مطالبه نماید ، ولى اگر به جاى جنسى كه بدهكار بوده جنس دیگرى به طلبكار او بدهد ، نمى تواند چیزى را كه داده از او مطالبه نماید ، مثلا اگر ده من گندم بدهكار باشد و ضامن ده من برنج بدهد ، نمى تواند برنج را از او مطالبه نماید ، ولى اگر خودش راضى شود كه برنج بدهد اشكال ندارد.