موضوع: کتب استفتائی
مرجع: حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی
احكام سر بريدن و شكار حيوانات
«مسأله 3176» اگر حيوان حلال گوشت را به دستورى كه بعد گفته مىشود سر ببرند ـ چه وحشى باشد و چه اهلى ـ بعد از جان دادن، گوشت آن حلال و بدن آن پاك است، ولى چهارپايى كه انسان با آن نزديكى كرده و حيوانى كه نجاستخوار شده و به دستورى كه در شرع معيّن شده آن را اِستبراء نكردهاند، بعد از سربريدن هم گوشت آن حلال نيست.
«مسأله 3177» حيوان حلال گوشت وحشى مانند آهو، كبك، بُز كوهى و حيوان حلال گوشتى كه اهلى بوده و بعد وحشى شده، مثل گاو و شتر اهلى كه فرار كرده و وحشى شدهاند، اگر به دستورى كه بعد گفته مىشود آنها را شكار كنند، پاك و حلالند؛ ولى حيوان حلال گوشت اهلى مانند گوسفند و مرغ خانگى و حيوان حلال گوشت وحشى كه تربيت و اهلى شده است، با شكار كردن پاك و حلال نمىشود.
«مسأله 3178» حيوان حلال گوشت وحشى در صورتى با شكار كردن پاك و حلال مىشود كه بتواند فرار كند يا پرواز نمايد؛ بنابر اين بچّه آهو كه نمىتواند فرار كند و بچّه كبك كه نمىتواند پرواز نمايد، با شكار كردن پاك و حلال نمىشود و اگر آهو و بچّه آن را كه نمىتواند فرار كند با يك تير شكار نمايند، آهو حلال مىشود و بچّه آن حرام است.
«مسأله 3179» حيوان حلال گوشتى كه مانند ماهى خون جهنده ندارد، اگر به خودىِ خود بميرد پاك است، ولى گوشت آن را نمىشود خورد.
«مسأله 3180» حيوان حرام گوشتى كه خون جهنده ندارد، مانند مار، با سر بريدن
(602)
حلال نمىشود، ولى مرده آن پاك است.
«مسأله 3181» سگ و خوك به واسطه سربريدن و شكار كردن پاك نمىشوند و خوردن گوشت آنها هم حرام است و اگر حيوان حرام گوشتى را كه مانند گرگ و پلنگ درنده و گوشتخوار است، به دستورى كه گفته مىشود سر ببرند يا با تير و مانند آن شكار كنند، پاك است ولى گوشت آن حلال نمىشود و اگر با سگ شكارى آن را شكار كنند، پاك شدن بدن آنها هم اشكال دارد.
«مسأله 3182» فيل، خرس، بوزينه، موش و نيز حيواناتى كه مانند مار و سوسمار در داخل زمين زندگى مىكنند، اگر خون جهنده داشته باشند و به خودىِ خود بميرند، نجس مىباشند.
«مسأله 3183» اگر از شكم حيوان زنده، بچّه مردهاى بيرون آيد يا آن را بيرون آورند، خوردن گوشت آن حرام است.
دستور سر بريدن حيوانات (ذبح)
«مسأله 3184» دستور سر بريدن حيوان آن است كه چهار رگ بزرگ گردن آن ـ يعنى: «ناى (راه نفس)»، «مِرى (راه غذا)» و دو شاهرگ حيوان ـ را از زير بر آمدگى گلو به طور كامل ببرند و اگر آنها را بشكافند، كافى نيست.
«مسأله 3185» اگر بعضى از چهار رگ را ببرند و صبر كنند تا حيوان بميرد و بعد بقيّه را ببرند، فايده ندارد بلكه اگر به اين مقدار هم صبر نكنند، ولى به طور معمول چهار رگ را پشت سر هم نبرند ـ اگرچه پيش از جان دادن حيوان بقيّه رگها را ببرند ـ اشكال دارد.
«مسأله 3186» اگر گرگ گلوى گوسفند را به طورى پاره كند كه از چهار رگى كه در گردن است و بايد بريده شود چيزى باقى نماند، آن حيوان حرام مىشود؛ ولى اگر مقدارى از گردن را بكند وچهار رگ باقى باشد يا جاى ديگر بدن را بكند، در صورتى كه گوسفند زنده باشد و به دستورى كه گفته مىشود سرِ آن را ببرند، حلال و پاك مىباشد.
«مسأله 3187» حرام است كه پيش از بيرون آمدن روح، سرِ حيوان را از بدن آن
(603)
جدا كنند، ولى با اين عمل حيوان حرام نمىشود و بنابر احتياط واجب پيش از بيرون آمدن روح، پوست حيوان را نكنند و مغز حرام را كه در تيره پشت است نبرند.
شرايط سر بريدن حيوان (ذبح)
«مسأله 3188» سر بريدن حيوان پنج شرط دارد:
اوّل: كسى كه سر حيوان را مىبرد ـ مرد باشد يا زن ـ بايد مسلمان باشد و اظهار دشمنى با اهل بيت پيامبر صلىاللهعليهوآلهوسلم نكند و بچّه مسلمان هم اگر مميّز باشد، يعنى خوب و بد را بفهمد، مىتواند سر حيوان را ببرد.
دوم: سرِ حيوان را با كارد تيز ببرند و كارد بايد از فلزى باشد كه معمولاً با آن چاقو مىسازند؛ ولى چنانچه پيدا نشود و به گونهاى باشد كه اگر سر حيوان را نبرند مىميرد، با چيز تيزى كه چهار رگ آن را جدا كند، مانند شيشه و سنگ تيز، مىشود سر آن را بريد.
سوم: در هنگام سر بريدن، جلوى بدن حيوان بايد رو به قبله باشد و كسى كه مىداند بايد رو به قبله سر ببرد، اگر عمدا حيوان را رو به قبله نكند، حيوان حرام مىشود؛ ولى اگر فراموش كند يا مسأله را نداند يا قبله را اشتباه كند يا نداند قبله كدام طرف است يا نتواند حيوان را رو به قبله كند، اشكال ندارد.
چهارم: وقتى كه مىخواهد سر حيوان را ببرد يا كارد به گلويش بگذارد، به نيّت سر بريدن نام خدا را ببرد و همين قدر كه بگويد: «بسم الله» كافى است و اگر بدون قصدِ سر بريدن نام خدا را ببرد، آن حيوان پاك نمىشود و گوشت آن هم حرام است، ولى اگر از روى فراموشى نام خدا را نبرد، اشكال ندارد.
پنجم: حيوان بعد از سر بريدن حركتى بكند، اگرچه مثلاً چشم يا دُم خود را حركت دهد يا پاى خود را به زمين بزند تا معلوم شود زنده بوده است.
«مسأله 3189» براى رو به قبله كردن حيوان در حال ذبح، كيفيّت خاصّى معتبر نيست و فرقى نمىكند كه حيوان را به جانب راست يا چپ بخوابانند يا سر پا نگاه دارند، ولى بايد به گونهاى باشد كه بگويند رو به قبله است.
«مسأله 3190» در ذِبح كننده «اختيار» شرط نيست، پس اگر كسى از روى اكراه ولى
(604)
با مراعات شرايط شرعى حيوان را ذبح كند، حلال و پاك است؛ همچنين لازم نيست بردن نام خدا از نظر ذبح كننده واجب باشد، پس اگر كسى معتقد به وجوب آن نباشد اما هنگام ذبح به قصد ذبح نام خدا را بر زبان جارى كند، كافى است.
«مسأله 3191» گفتن «بسم اللّه» توسّط شخص ديگرى غير از ذبح كننده و يا توسط ضبط صوت و نظاير آن كافى نيست.
«مسأله 3192» سر بريدن حيوان با دستگاههايى كه اخيرا متداول شده، در صورتى كه شرايط شرعى ـ مانند رو به قبله بودن، بسم اللّه گفتن و غير آن ـ رعايت شود، جايز است و لازم نيست براى هر كدام «بسم اللّه» بگويد، بلكه اگر هنگام زدن دكمه و گفتن «بسم اللّه» ذبح چند حيوان را قصد كند و «بسم اللّه» را به قصد آنها بگويد، همه آنها حلال مىشوند، به شرط آن كه همه آنها عرفا در يك زمان باشند؛ ولى اگر به تدريج و با فاصله ذبح شوند، بايد براى هر كدام يك «بسم اللّه» گفته شود.
«مسأله 3193» گوشتها يا مرغهاى سر بريدهاى كه از كشورهاى غير اسلامى وارد مىشوند، محكوم به نجاست و حرمت و مردارند، مگر آن كه ذبح شرعى آنها ثابت شود؛ ولى گوشتهايى كه در بازار مسلمانان به فروش مىروند و احتمال داده مىشود كه به طور شرعى ذبح شده باشند، حلال و خريد و فروش آنها جايز است.
«مسأله 3194» بىحس كردن حيوان توسّط دستگاه يا هر وسيله ديگرى قبل از ذبح، اگر به طور كامل نباشد و مانع از خروج خون متعارف از حيوان پس از سربريدن نشود، اشكال ندارد و بايد در غير حال ناچارى از وارد كردن ضربه گيج كننده به سر حيوان قبل از ذبح ـ اگر موجب اذيّت حيوان باشد ـ خوددارى شود، ولى موجب حرام شدن گوشت حيوان نمىشود.
دستور كشتن شتر
«مسأله 3195» اگر بخواهند شتر را بكشند كه بعد از جان دادن پاك و حلال باشد، بايد علاوه بر رعايت پنج شرطى كه براى سربريدن حيوانات گفته شد، كارد يا چيز ديگرى را كه برنده بوده و از فلزاتى است كه معمولاً با آن كارد مىسازند، در گودى بين
(605)
گردن و سينه آن فرو كنند.
«مسأله 3196» وقتى مىخواهند كارد را به گردن شتر فرو ببرند، بهتر است كه شتر ايستاده باشد؛ ولى اگر در حالى كه زانوها را به زمين زده يا به پهلو خوابيده و جلوى بدن آن رو به قبله است، كارد را در گودى گردنش فرو كنند، اشكال ندارد.
«مسأله 3197» اگر به جاى اين كه كارد را در گودى كردن شتر فرو كنند، سر آن را ببرند يا گوسفند و گاو و مانند آنها را مثل شتر، كارد در گودى گردنشان فرو كنند، گوشت آنها حرام و بدن آنها نجس است؛ ولى اگر چهار رگ شتر را ببرند و تا زنده است به دستورى كه گفته شد، كارد در گودى گردنش فرو كنند، گوشت آن حلال و بدن آن پاك است و نيز اگر كارد در گودى گردن گاو يا گوسفند يا مانند اينها فرو كنند و تا زنده است سر آن را ببرند، حلال و پاك مىباشد.
«مسأله 3198» اگر حيوانى سركش شود و نتوانند آن را به دستورى كه در شرع معيّن شده بكشند يا مثلاً در چاه بيفتد و احتمال بدهند كه در آنجا بميرد و كشتن آن به دستور شرع ممكن نباشد، چنانچه با چيزى مثل شمشير كه به واسطه تيزى آن بدن زخم مىشود، به بدن حيوان زخم بزنند و در اثر زخم جان بدهد، حلال مىشود و رو به قبله بودن آن لازم نيست، ولى بايد شرطهاى ديگرى را كه براى سر بريدن حيوانات گفته شد، دارا باشد.
مستحبّات و مكروهات سر بريدن حيوان
«مسأله 3199» چند چيز در سربريدن حيوانات مستحب است:
اوّل: هنگام سر بريدن گوسفند، دو دست و يك پاى آن را ببندند و پاى ديگرش را باز بگذارند و هنگام سر بريدن گاو، چهار دست و پاى آن را ببندند و دُم آن را باز بگذارند و هنگام كشتن شتر، دو دست آن را از پايين تا زانو يا تا زير بغل به يكديگر ببندند و پاهايش را باز بگذارند و مستحب است مرغ را بعد از سربريدن، رها كنند تا پر و بال بزند.
دوم: كسى كه حيوان را مىكُشد رو به قبله باشد. سوم: پيش از كشتن حيوان آب جلوى آن بگذارند. چهارم: كارى كنند كه حيوان كمتر اذيّت شود، مثلاً كارد را خوب تيز كنند و
(606)
با عجله سر حيوان را ببرند.
«مسأله 3200» چند چيز در سر بريدن حيوانات مكروه است:
اوّل: آن كه كارد را پشت حلقوم فرو كنند و به طرف جلو بياورند كه حلقوم از پشت آن بريده شود. دوم: در جايى حيوان را بكشند كه حيوان ديگر آن را ببيند. سوم: در شب يا پيش از ظهر روز جمعه سر حيوان را ببرند، ولى در صورت احتياج عيبى ندارد. چهارم: خود انسان چهارپايى را كه پرورش داده است بكشد.
احكام شكار كردن با اسلحه
«مسأله 3201» اگر حيوان حلال گوشت وحشى را با اسلحه شكار كنند، با پنج شرط حلال مىشود و بدن آن پاك است:
اوّل: آن كه اسلحه شكار مثل كارد و شمشير برنده باشد، يا مثل نيزه و تير، تيز باشد كه به واسطه تيز بودن، بدن حيوان را پاره كند و اگر به وسيله دام يا چوب و سنگ و مانند اينها حيوانى را شكار كنند، پاك نمىشود و خوردن آن هم حرام است و اگر حيوانى را با تفنگ شكار كنند، چنانچه گلوله آن تيز باشد كه در بدن حيوان فرو رود و آن را پاره كند، پاك و حلال است و اگر گلوله تيز نباشد بلكه با فشار در بدن حيوان فرو رود و حيوان را بكشد يا به واسطه حرارتش بدن حيوان را بسوازند و در اثر سوزاندن، حيوان بميرد، پاك و حلال بودن آن اشكال دارد. دوم: كسى كه شكار مىكند بايد مسلمان يا بچّه مسلمان باشد كه خوب و بد را بفهمد و اگر كافر يا كسى كه اظهار دشمنى با اهل بيت پيامبر صلىاللهعليهوآلهوسلم مىكند حيوانى را شكار نمايد، آن شكار حلال نيست. سوم: اسلحه را به قصد شكار كردن حيوان به كار برد و اگر مثلاً جاى ديگرى را نشانهگيرى كند و اتّفافا حيوان را بكشد، آن حيوان پاك نيست و خوردن آن هم حرام است. چهارم: در وقت به كار بردن اسلحه، نام خدا را ببرد و چنانچه عمدا نام خدا را نبرد، شكار حلال نمىشود، ولى اگر فراموش كند، اشكال ندارد.
پنجم: وقتى به نزد حيوان برسد، مرده باشد يا اگر زنده باشد، به اندازه سربريدن آن وقت نباشد و چنانچه به اندازه سربريدن وقت باشد و سر حيوان را نبرد تا بميرد، حرام است.
«مسأله 3202» اگر دو نفر حيوانى را شكار كنند و يكى از آنان مسلمان و ديگرى
(607)
كافر باشد، يا يكى از آن دو نام خدا را ببرد و ديگرى عمدا نام خدا را نبرد، آن حيوان حلال نيست.
«مسأله 3203» اگر بعد از آن كه حيوانى را تير زدند، مثلاً در آب بيفتد و انسان بداند كه حيوان به واسطه تير خوردن و افتادن در آب جان داده، حلال نيست بلكه اگر شك كند كه فقط براى تير بوده يا نه، حلال نمىباشد.
«مسأله 3204» اگر با اسلحه غصبى يا سگ غصبى حيوانى را شكار كند، شكار حلال است و مال خود او مىشود؛ ولى گذشته از اين كه گناه كرده، بايد اجرت اسلحه يا سگ را به صاحب آن بدهد.
«مسأله 3205» اگر با شمشير يا چيز ديگرى كه شكار كردن با آن صحيح است ـ با شرطهايى كه در مسائل گذشته گفته شد ـ حيوانى را دو قسمت كنند و سر و گردن در يك قسمت بماند و انسان وقتى برسد كه حيوان جان داده باشد، اگر به واسطه همين قسمت شدن جان داده باشد، هر دو قسمت حلال است و اگر حيوان زنده باشد و براى سر بريدن با آداب شرع، وقت تنگ باشد، قسمتى كه سر و گردن ندارد حرام و قسمتى كه سر و گردن دارد حلال است و اگر براى سر بريدن وقت باشد، آن قسمت كه در آن سر نيست حرام است و آن قسمت ديگر اگر سر آن را به دستورى كه در شرع معيّن شده ببرند حلال است، به شرط آن كه در زمان بريدن سر، زنده باشد، اگرچه در حال جان دادن باشد.
«مسأله 3206» اگر با چوب يا سنگ يا چيز ديگرى كه شكار كردن با آن صحيح نيست حيوانى را دو قسمت كند، قسمتى كه سر و گردن ندارد حرام است و قسمتى كه سر و گردن دارد، اگر زنده باشد و سر آن را به دستورى كه در شرع معيّن شده ببرند، حلال است، به شرط آن كه در زمان بريدن سر، زنده باشد، اگرچه در حال جان دادن باشد.
«مسأله 3207»اگر حيوانى را شكار كنند يا سر ببرند و بچّه زندهاى از شكم آن بيرون آيد، چنانچه آن بچّه را به دستورى كه در شرع معيّن شده سر ببرند، حلال و گرنه حرام مىباشد.
«مسأله 3208» اگر حيوانى را شكار كنند يا سر ببرند و بچّه مردهاى را از شكم آن
(608)
بيرون آورند، چنانچه خلقت آن بچّه كامل باشد و مو يا پشم در بدن آن روييده باشد، پاك و حلال است.
شكار كردن با سگ شكارى
«مسأله 3209» اگر سگ شكارى، حيوانِ وحشى حلال گوشتى را شكار كند، با شش شرط گوشت آن پاك و حلال است:
اوّل: سگ به گونهاى تربيت شده باشد كه هر وقت آن را براى گرفتن شكار بفرستند برود و هر وقت از رفتن جلوگيرى كنند بايستد، ولى اگر در وقت نزديك شدن به شكار با جلوگيرى نايستد، مانعى ندارد و احتياط واجب آن است كه اگر عادت داشته باشد كه پيش از رسيدن صاحب خود شكار را بخورد، از شكار آن اجتناب كنند، ولى اگر اتّفاقا شكار را بخورد، اشكال ندارد.
دوم: صاحبش آن را بفرستد و اگر سرِ خود دنبال شكار رود و حيوانى را شكار كند، خوردن آن حيوان حرام است، بلكه اگر سرِ خود دنبال شكار رود و بعد صاحب آن بانگ بزند كه زودتر آن را به شكار برساند ـ اگرچه به واسطه صداى صاحب آن شتاب كند ـ بنابر احتياط واجب، بايد از خوردن آن شكار خوددارى نمايند.
سوم: كسى كه سگ را مىفرستد بايد مسلمان باشد يا بچّه مسلمان كه خوب و بد را بفهمد و اگر كافر يا كسى كه اظهار دشمنى با اهل بيت پيامبر صلىاللهعليهوآلهوسلم مىكند سگ را بفرستد، شكار آن سگ حرام است.
چهارم: وقت فرستادن سگ نام خدا را ببرد و اگر عمدا نام خدا را نبرد، آن شكار حرام است، ولى اگر از روى فراموشى باشد، اشكال ندارد و اگر وقت فرستادن سگ نام خدا را عمدا نبرد و پيش از آن كه سگ به شكار برسد نام خدا را ببرد، بنابر احتياط واجب بايد از آن شكار اجتناب نمايد.
پنجم: شكار به واسطه زخمى كه از دندان سگ پيدا كرده بميرد، پس اگر سگ شكار را خفه كند يا شكار از دويدن يا ترس بميرد، حلال نيست.
ششم: كسى كه سگ را فرستاده، وقتى برسد كه حيوان مرده باشد يا اگر زنده باشد،
(609)
به اندازه سر بريدن آن وقت نباشد و چنانچه وقتى برسد كه به اندازه سر بريدن وقت باشد ـ مثلاً حيوان چشم يا دم خود را حركت دهد يا پاى خود را به زمين بزند ـ چنانچه سر حيوان را نبرد تا بميرد، حلال نيست.
«مسأله 3210» كسى كه سگ را فرستاده، اگر وقتى برسد كه بتواند سر حيوان را ببرد، چنانچه به نحو معمول و با شتاب كارد را بيرون آورد و وقت سر بريدن بگذرد و آن حيوان بميرد، حلال است؛ ولى اگر مثلاً به واسطه تنگ بودنِ غِلاف يا چسبندگى آن بيرون آوردن كارد طول بكشد و وقت بگذرد، حلال نمىشود و نيز اگر چيزى همراه او نباشد كه با آن سر حيوان را ببرد و حيوان بميرد، واجب است كه از خوردن آن خوددارى كند.
«مسأله 3211» اگر چند سگ را براى شكار رها كنند، چنانچه همه آنها داراى شرايط شكار باشند، شكار حلال است؛ ولى اگر يكى از آنها داراى شرايط نباشد، شكار نجس و حرام مىشود و نيز اگر چند نفر با هم سگ را بفرستند و يكى از آنها كافر باشد يا عمدا نام خدا را نگويد، آن شكار حرام است.
«مسأله 3212» اگر سگ را براى شكار حيوان مخصوصى بفرستد و آن سگ حيوان ديگرى را شكار كند، آن شكار حلال و پاك است و نيز اگر آن حيوان را با حيوان ديگرى شكار كند، هر دوى آنها حلال و پاك مىباشند.
«مسأله 3213» اگر «باز» يا حيوان ديگرى غير سگ شكارى حيوانى را شكار كند، آن شكار حلال نيست؛ ولى اگر وقتى برسند كه حيوان زنده باشد و به دستورى كه در شرع معيّن شده سر آن را ببرند، حلال است.
صيد ماهى
«مسأله 3214» اگر ماهى پولكدار را زنده از آب بگيرند و بيرون آب جان بدهد، پاك و خوردن آن حلال است و چنانچه در آب بميرد، پاك است ولى خوردن آن حرام مىباشد مگر اين كه تور را در داخل آب بيندازند و ماهى در حالى كه زنده است در درون آن قرار گرفته و سپس در داخل آب بميرد كه در اين صورت خوردن آن حلال است ولى چنانچه ماهى را از آب زنده خارج كنند و دوباره آن را در چيزى مثل تور قرار داده و
(610)
داخل آب بگذارند تا مثلاً تازه بماند و سپس ماهى در داخل آب بميرد، خوردن آن حرام است. و امّا ماهى بدون پولك را اگرچه زنده از آب بگيرند و بيرون آب جان بدهد، حرام است ولى پاك مىباشد.
«مسأله 3215» اگر ماهى از آب بيرون بيفتد يا موج آن را بيرون بيندازد يا آب فرو رود و ماهى در خشكى بماند، چنانچه پيش از آن كه بميرد با دست يا به وسيله ديگرى كسى آن را بگيرد، بعد از جان دادن، حلال است.
«مسأله 3216» كسى كه ماهى را صيد مىكند لازم نيست مسلمان باشد و در هنگام گرفتن، نام خدا را ببرد؛ ولى مسلمان بايد بداند كه آن را زنده گرفته و در خارج از آب جان داده است.
«مسأله 3217» ماهى مردهاى كه معلوم نيست آن را زنده از آب گرفتهاند يا مرده، چنانچه در دست مسلمان باشد، حلال است و اگر در دست كافر باشد، اگرچه بگويد: «آن را زنده گرفتهام» حرام مىباشد، مگر اين كه اطمينان حاصل شود كه راست مىگويد.
«مسأله 3218» خوردن ماهى زنده اشكال ندارد.
«مسأله 3219» اگر ماهى زنده را بريان كنند يا در بيرون آب پيش از جان دادن بكشند، خوردن آن اشكال ندارد.
«مسأله 3220» اگر ماهى را بيرون آب دو قسمت كنند و يك قسمت آن در حالى كه زنده است در آب بيفتد، خوردن قسمتى كه بيرون آب مانده اشكال ندارد.
صيد مَلخ
«مسأله 3221» اگر ملخ را با دست يا به وسيله ديگرى زنده بگيرند، بعد از جان دادن، خوردن آن حلال است و لازم نيست كسى كه آن را مىگيرد مسلمان باشد و در هنگام گرفتن، نام خدا را ببرد؛ ولى اگر ملخ مردهاى در دست كافر باشد و معلوم نباشد كه آن را زنده گرفته يا نه، اگرچه بگويد: «زنده گرفتهام»، حلال نيست مگر اين كه اطمينان حاصل شود كه راست مىگويد.
«مسأله 3222» خوردن ملخى كه بال در نياورده و نمىتواند پرواز كند، حرام است.
(611)