موضوع: کتب استفتائی
مرجع: حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی
احكام تَقاص
در مواردى كه صاحب حق قادر به دريافت حقّ خود از راههاى متعارف نيست، مىتواند به هر شكل كه قادر است حقّ خود را از مال مديون بردارد، ولى بنابر احتياط واجب بايد از حاكم شرع يا نماينده او ـ هرچند به طور اجمال ـ اجازه بگيرد و اين نوع احقاق حقّ را در فقه «تَقاص» مىگويند.
«مسأله 3171» اگر بدهكار مالى نزد طلبكار داشته باشد و پس از مطالبه طلبكار از دادن بدهى خود بدون عذر كوتاهى كند، طلبكار مىتواند به مقدار طلب خود از مال او بردارد، همچنين اگر كسى مال شخص ديگرى را غصب نمايد، صاحب حق مىتواند به مقدار حقّ خود از مال غاصب بردارد.
(600)
«مسأله 3172» تقاص از مالى كه بين بدهكار و ديگرى مشترك است جايز نمىباشد، مگر اين كه شريك اجازه دهد.
«مسأله 3173» اگر كسى مال مشتركى را غصب كند، هر يك از دو شريك مىتوانند به مقدار سهم خود تقاص نمايد.
«مسأله 3174» اگر بعد از تقاص خطا و اشتباهِ تقاص كننده معلوم شود، بايد جبران گردد وچنانچه مال مورد تقاص از بين رفته باشد، بايد مثل يا قيمت آن را بپردازد.
«مسأله 3175» در موارد زير تقاص كردن جايز نيست:
اوّل: اگر طرف منكر حقّ او نباشد و در پرداخت آن اِهمال نورزد و به هنگام مطالبه، حاضر به پرداخت باشد، هرچند طلبكار از مطالبه شرم داشته باشد.
دوم: اگر انكار طرف از اين جهت باشد كه خود را صاحب حق مىداند و يا در حقانيّت مدّعى ترديد دارد.
سوم: اگر بدهكار نزد حاكم شرع با تقاضاى طلبكار قسم ياد كرده باشد كه مديون نيست.
(601)