بازدید این صفحه: 4290 تاریخ انتشار: 1392/9/25 ساعت: 10:18:20
آیت الله گرامی:
نمی توانیم یقه مردم را بگیریم که بیایید عقل را برایتان توضیح دهیم
آیت الله گرامی، استاد برجسته حوزه علمیه قم در ادامه گفت وگو با شفقنا به برداشت ها و نوع نگاه مردم به برخی موضوعات از جمله استخاره پرداخت و دلیل استخاره را تحیر و آن را کاشف از حقیقت خواند و در عین حال بر مقدم بودن مشورت تاکید کرد.
موضوع: گفتگو
به گزارش مرجع ما (پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه)؛
او در ادامه درباره جایگاه خردورزی و مشکلاتی که در این زمینه متصور است، خود جامعه را در این مشکلات دخیل دانست و گفت: ما که نمی توانیم یقه مردم را بگیریم که بیایید عقل را برایتان توضیح دهیم.
او همچنین بر پویایی فقه شیعه تاکید کرد و بهره بردن از مرجع زنده را یکی از دلایل پویایی فقه خواند.
آیت الله گرامی درگفت وگو با شفقنا از روند چاپ کتاب و مشکلات مترتب بر آن نیز گله کرد و گفت: یک کسی بخواهد کتاب چاپ کند، پدرش در می آید و اصلا امکانش نیست.
ادامه گفت وگوی شفقنا با آیت الله گرامی را می خوانید:
*آداب استخاره چیست؟ و آیا استخاره صرفا رفع تحیر می کند یا کاشف از حقیقت هم هست؟
آیت الله گرامی: مرحوم امام و بعضی دیگر معتقدند صرفا رفع تحیر است. عده ای هم باورشان این است که کاشف از حقیقت است. عقیده ما هم این است که کاشف از حقیقت است اما موردش کجاست؟ آن عده ای که می گویند برای رفع تحیر است، می گویند وقتی شما متحیر شدید، خب چه کار کنید؟ تا ابد دست روی دست بگذارید؟ خب کاری باید بکنید. تلاشت را کردی و نتوانستی جهت صحیح را تشخصی دهی، استخاره رفع تحیر می کند. ما هم که می گوییم کشف از حقیقت می کند، می گوییم اول مشورت. مشورت مقدم است. وقتی عقلت به جایی نرسید، آنوقت زمان استخاره است. دلیل استخاره موردش تحیر است. نمی گویم برای رفع تحیر است اما می گویم موردش تحیر است؛ یعنی وقتی می گویم شخص متحیر شد، نفهمید و نتوانست تصمیم بگیرد که باید چه کار کند، به استخاره روی می آورد. منتها ما می گوییم استخاره رفع از تحیر نیست، کشف از حقیقت است اما موردش آن موقع است که ابتدا مشورت کند و قبلش بیخود می کند که استخاره می کند. چنانچه استخاره در جایی است که وظیفه شرعی روشن نباشد، اگر وظیفه شرعی و عقلی روشن باشد، جای استخاره نیست. استخاره برای توضیح امر مبهم است. بارها گفتیم که در امر ازدواج جای استخاره نیست. استخاره برای رفع امر مبهم و مجهول است. شما که دلت همراهت است، ببین می پسندی یا نه. یک جاهایی که اموری مخفی و مبهم است مثل جنبه های عقلانی که نمی بینی، آیا مدیریت دارد یا نه؟ آیا ده سال دیگر خسته می شود یا نه؟ این ها که امر مبهمی هستند، این ها جای استخاره است. وقتی در برابر امر مبهمی قرار می گیرد چه کار باید بکید؟ یا باید قرعه بیندازید یا استخاره بکید. چون مشورت که به جایی نرسید. عقل خودش هم که به جایی نرسید، خب چه کار کند؟ تا ابد بنشیند؟ قرعه بیندازد؟ قرعه که بیخود تر است. باز این جا اینکار با قرآن و تسبیح است.
*شما بین استخاره و تفال به قرآن چه مقایسه ای می فرمایید؟
آیت الله گرامی: تفال شرعیت ندارد. این در کتاب کافی شریف هم هست که به قرآن تفال نزنید. فرق تفال با استخاره هم خیلی روشن است. تفال پیش گویی است. نمی خواهم کاری انجام بدهم اما استخاره ولو این که در ضمنش خاصیت پیش گویی هم پیدا می کند، پیشگویی نیست بلکه استخاره یعنی این که می خواهم طلب خیر از خدا بکنم که من آیا این کاری که می خواهم انجام دهم آیا صلاحم هست یا نه؟ اما تفال کاری نمی خواهم بکنم. می خواهم ببینم فلان قضیه چه خواهد شد. خیلی ها رسم بود که در ایام مبارزات، به قرآن تفال می زدند.
*تفاوت کشف حقیقت با پیش گویی چیست؟
آیت الله گرامی: در استخاره شخص در مورد کاری که می خواهد انجام دهد به دنبال کشف حقیقت است اما در پیش گویی کاری نمی خواهد بکند، فقط می خواهد ببیند چه خواهد شد.
*عدول کردن از نتیجه استخاره چه حکمی دارد؟
آیت الله گرامی: خوب نیست. معنایش این است که از خدا مشورت خواسته است. در عین حال بی اعتنایی کرده است. این کار خوبی نیست. در روایت هم آمده است برای این که بلایی متوجه شما نشود، صدقه بدهید. صدقه بدهید و به میل خودتان عمل کنید و الا خلاف استخاره عمل کردن ممکن است نتیجه خوبی نداشته باشد.
*می گویند استخاره علی الخصوص در میان قشر مذهبی ما در مورد ازدواج، موجب پشیمانی هایی می شود. مثلا دختر خانم ها می گویند اگر پدرم در آن مورد استخاره نکرده بود...
آیت الله گرامی: «می گویند» را ولش کنید. آتشش تند است و ممکن است یک حرف هایی را هم بزند. وگرنه واقع قضیه این است که استخاره موردش تحیر است. یعنی واقعا کارهایش را کرده است. عقل و مشورت به جایی نرسیده است. تحقیقات به جایی نرسیده است. طرف دختر منتظر این هاست. این ها هم به جایی نرسیده اند. خوب این ها تا کی صبر کنند؟ باید حل بشود. این با استخاره حل می شود. بالآخره یا استخاره هست یا قرعه. قرعه که خب کاغذ انداختن است و اینکه ببینیم کدام است که فایده ندارد. اقلا این از قرآن و از تسبیح است که آن هم در روایات نقل شده است.
*به نظر می آید نمود بیرونی این بحث در سطح جامعه مناسب نیست.
آیت الله گرامی: خب چه کار کنیم؟ مردم نمی آیند از علماء بپرسند. ما که نمی توانیم برویم سر خیابان و مساله بگوییم.
*آیا فقط مردم مقصرند یا علماء هم تقصیری دارند؟
آیت الله گرامی: بله، در کتاب ها پر است. از خود ما هم پرسیدند و در استفتائات ما هم هست.
*بعضی خواسته یا نا خواسته به این بحث می پردازند که...
آیت الله گرامی: نه آقا، این از عوام الناس است. علما همه این حرف ها را می دانند. در کتاب ها پر است از این حرف ها. اما مساله ای که هست علما نمی توانند بیایند سرخیابان بگویند ایهاالناس استخاره این است.
گاهی یک کسی سرش شلوغ است و یکی یکی نمی تواند از افراد بپرسد که آیا می دانی استخاره یعنی چه؟ گفت مثل امام مثل کعبه است که دیگران به سمت او می روند و نه او به سمت دیگران. مردم باید بپرسند. من که نمی توانم یقه مردم را بگیرم که آیا شک بین سه و چهار را بلد هستی یا نه؟ او که شک می کند باید بیاید بپرسد. من که نمی توانم بروم سراغ مردم. بله، پیش می آید که در رساله یک مساله عام نوشته می شود یا در زمان نماز گفته می شود. به طور کلی معنی استخاره و تفال روشن است و موردش هم معلوم است. خب حالا اگر کسی هم نفهمید، نفهمید دیگر. حالا ما چی کارش کنیم؟
*در ادامه این سوال می خواهم بپرسم که جایگاه خردورزی در فقه شیعه تا کجاست؟
آیت الله گرامی: در احکام یا موضوعات؟
*در موضوعات.
آیت الله گرامی: در موضوعات همین بحث است که اول عقل خودتان، بعد عقل دیگران که یعنی مشورت، بعد از آن اگر به نتیجه نرسیدید، راه دیگری جز استخاره نیست.
*و در احکام چطور؟
آیت الله گرامی: در احکام بعضی مسایل هست که مباحث عقلی است. فقه ما مبتنی بر اصول فقه است. در اصول فقه مباحث عقلانی داریم. ملازمه بین احکام عقلی و شرعی و بحث هایی داریم که آن جا در اصول مطرح است و آن جا هم جای عقلانیت بحث می شود. ضمن این که اگر یک چیزی ولو در ادله هم یک جوری باشد، ولی دیدیم خلاف عقل و خلاف عقلاست، فتوا نمی دهیم. چون به هرحال هر شخص فقیهی می داند که چه مباحثی پیش می آید.
*علی رغم این که در فقه خردورزی اینقدر جایگاه مشخصی دارد، ولی می بینیم که در میان آحاد مردم این جایگاه برای اندیشیدن چندان متصور نیست...
آیت الله گرامی: من فکر می کنم همین آحادی که می فرمایید مقصرند. حتی منبری هایی هم که آن چنان سوادی ندارند، بالای منبر از روایات عقل می گویند که خداوند وقتی عقل را آفرید به او گفت رو کن، رو کرد؛ گفت پشت کن، پشت کرد و بعد خداوند فرمود خلقی از تو مهم تر نیافریدم. این روایت ها را بالای منبر هم می خوانند. هنوز هم که هنوز است. عظمت حضرت زینب به خردورزی ایشان است که می گویند عقیله بنی هاشم نه احساسی بنی هاشم.
این وظیفه شماهاست. ما که نمی توانیم یقه مردم را بگیریم که بیایید عقل را برایتان توضیح دهیم. وظیفه شماست که مصاحبه ای که می شود را درست پخش کنید تا مردم درست این ها را بفهمند. این مصاحبه ها باید تاکید شود و با قلم و بیان خوبی منتشر شود.
*ویژگی فقه پویا را می شود بفرمایید؟
آیت الله گرامی: فقه ما همیشه پویا بوده است. این اصطلاح تازه ای است که مرحوم امام به کار برده اند و بعضی فکر کرده اند که قبلا فقه پویا نبوده است. پویایی ای که در فقه صاحب جواهر هست، حتی در زمان کنونی نیز به آن اندازه نیست. فقه پویا فقهی است که بتواند به تمام مشکلات جامعه در هر زمان و با هر موضوع پاسخ دهد.
همیشه و همواره فقه ما پویا بوده است. با شرایط مختلف، احکام مختلف شده اند و بسته به شرایط بوده اند. این طور نیست که آن موقع ها به شرایط توجه نمی کردند و به صورت جزم و دگماتیسم فتوا می دادند و الان به شرایط توجه می کنند. همیشه فقه ما پویا بوده است. یعنی متناسب با شرایط زمان و مکان و متناسب با موضوعات مختلف و احکام مختلف.
*یعنی با این توضیحات فقه ما آن طور که مطلوب بوده است پیش رفته است؟
آیت الله گرامی: اصلا قبلا پویاتر از الآن بوده است.
*خود شما هم اشاره کردید که قبلا بهتر بوده ...
آیت الله گرامی: این که می گویم، به خاطر این است که بعضی فکر می کنند کلمه فقه پویا را چون امام مطرح کرد، پس قدیم ها نبوده است و تازه درست شده است. همیشه فقه شیعه، فقه پویایی بوده است. اهل تسنن وقتی منحصر کردند فتوا را در چهار نفر، در حقیقت فقهشان مرد. اخیرا کتاب هایی می نویسند و کتاب هایی مطرح می کنند ولی شیعه همیشه فقهش پویا بوده است؛ مثلا در اجتهاد می گفتند که مجتهد باید زنده باشد. این را همه نوعا قبول دارند که از مرده نمی شود تقلید کرد؛ مگر در ادامه اش. بنابراین همواره مجتهد باید زنده باشد. زنده یعنی چی؟ منظور همان پویایی است یعنی در حقیقت این شخص باید موضوعات نو ، فقه نو و خلاصه متقضیات زمان و مکان را در نظر بگیرد.
*آیا وضعیت فعلی حوزه های علمیه و مرجعیت شیعه پاسخ گوی جهان امروز تشیع هست؟
آیت الله گرامی: شکی نیست که پاسخگوست. شما یک مورد بیاورید که سوال کردید و جوابتان ندادند. نه فقط شما بلکه تمام اندیشمندانی که در این حوزه می خواهند فکر بکنند، جمع بشوند و بگویند ما فلان موقع یک مساله داشتیم و به هر جا مراجعه کردیم، حل نشد.
همینطور حرف می زنند و به حوزه ها حمله می کنند و این خیلی اشتباه است. الآن تنها و تنها حجت بین خلق و خالق فقط حوزه های علمیه و مرجعیت تشیع است. امام زمان (عج) که هم اکنون در نظرها نیستند و تنها حجت بین خلق و خالق فقط مرجعیت است و این ها را باید خیلی حریمشان را حفظ کرد. کوچکترین اهانتی به هر صورتی نباید به این ها صورت پذیرد. یکی از توهین ها هم این است که ما فکر کنیم که این ها می خورند و می خوابند و توجهی به مقتضیات زمان و مکان ندارند و فتواها هم مربوط به گذشته هاست.
شما می بینید هر مرجعی در کنار رساله، یک کتاب جدایی هم دارد به نام استفتائات. این جدای از رساله است و گاهی هم اهمیتش بیش از رساله است. رساله کلیات است و این جزییات است که با شرایط مختلف برایش پیش آمده است. من خودم سه جلد استفتائات دارم که چاپ شده است و بیش از چهار جلد نیز در دست چاپ است. یک کسی بخواهد کتاب چاپ کند، پدرش در می آید و اصلا امکانش نیست.
کد خبر: 139292530870
1392/9/25
|