صفحه اول  اخبار اندیشه آخرین استفتائات آثار فقهی مرجع استخاره تماس با ما درباره ما
مرجع ما پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه http://marjaema.com
مطالب مهم
تبلیغات
اخبار
اوقات شرعی
اخبار حوزه و دانشگاه
» تأکید نماینده مجلس بر اجرای قوانین حوزه زنان
» گزارش تصویری از مراسم عزاداری و سوگواری شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
» پیکر آیت الله موسوی اردبیلی در حرم مطهر حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد
» بیانیه حضرت آیت الله مکارم شیرازی در پی حکم اخیر شیخ الازهر: کشتار غیر مسلمین در هر کجای دنیا شدیداً محکوم است
صفحه اول  >> اخبار >>
مرجع ما | منشأ و پشتوانه اخلاق چيست؟ (مكتب هاى اخلاقى) - گفتاری از آیت الله عباس محفوظی
بازدید این صفحه: 3927          تاریخ انتشار: 1392/9/13 ساعت: 01:50:17
منشأ و پشتوانه اخلاق چيست؟ (مكتب هاى اخلاقى) - گفتاری از آیت الله عباس محفوظی

منشأ و پشتوانه اخلاق چيست؟ (مكتب هاى اخلاقى) گفتاری از آیت الله عباس محفوظی

موضوع: دیدگاه

 

 

به گزارش مرجع ما (پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه)؛

در بحث هاى مقدماتى مربوط به اخلاق، يكى از سؤال هاى مهم اين است كه: منشأ و پشتوانه اخلاق چيست؟ يعنى انسان به چه انگيزه و نيّتى كار خوب انجام مى دهد و از بدى ها پرهيز مى كند؟

 به عبارت ساده تر، هر عمل اخلاقى بايد پشتوانه اى داشته باشد؛ مثلاً اگر نبايد دروغ بگوييم و بايد راست بگوييم، اين «نبايد» و «بايد» از كجا آمده است، پشتوانه آن چيست؟ چه منبع و مأخذى به ما مى گويد كه دروغ گويى بد و راست گويى خوب است.
 
افراد و گروه هاى مختلفى به سؤال فوق، پاسخ گفته اند كه همين پاسخ ها، هر كدام يك مكتب اخلاقى را به وجود آورده است، لذا از يك جنبه، بحث ما در اين جا درباره مكتب هاى اخلاقى هم هست.

 عقيده ما اين است كه خداوند متعال و شارع مقدس، منشأ و پشتوانه اعمال اخلاقى ماست، اگر امانت دار هستيم يا غيبت نمى كنيم و «ربا» نمى خوريم، به اين دليل است كه خداوند از ما اين گونه خواسته است و پشتوانه اين گونه كارهاى اخلاقى ما خداست. او ما را از روى حكمت آفريده و براى رشد و تكامل ما، دستورهاى مختلفى صادر كرده وبا عمل به آن ها مى توانيم به مقصد اعلى برسيم. فرد مسلمان در همه لحظه ها خدا و خشنودى او را در نظر دارد و چون خداوند از كارهاى نيك و پسنديده، خشنود مى شود، لذا سعى دارد اين گونه كارها را انجام دهد.

 پس از نظر ما منشأ و پشتوانه كارهاى اخلاقى، حق تعالى است. اما بعضى مكتب هاى اخلاقى وجود دارند كه بر پشتوانه ديگرى در كارهاى خود، تكيه مى زنند در اين جا اندكى در اين باره توضيح مى دهيم.

 
1. مكتب اخلاقى سودانگارى

  در مغرب زمين، مكتب اخلاقى به وجود آمد كه به «سودانگارى» معروف است. اگر سودانگاران، كارهاى اخلاقى انجام مى دهند: امانت دارى مى كنند يا دروغ نمى گويند، به خاطر جلب سود بيشتر است، مثلاً يك فروشنده اگر با مردم، بسيار مؤدب و خوش برخورد است به سبب جلب مشترى و سود بيشتر است، اما همين شخص ممكن است در خانه با زن و فرزند يا با همسايگان، برخورد نامناسب داشته باشد. معيار اخلاق در نزد آنان، فقط «سود» است.

 
اشكال اين مكتب آن است كه بر اساس چه معيار و ضابطه اى مى توان تعيين كرد كه فلان عمل، بيشترين سود را براى فرد يا جامعه دارد. چه بسا عملى به گمان من براى عموم، نفع بيشترى را داشته باشد، در حالى كه به گمان ديگرى نه تنها نفعى ندارد كه زيانى را هم براى عموم افراد ايجاد مى كند.
 

2. مكتب اخلاقى لذت گرايى

 طرفداران مكتب «لذت گرايى» مى گويند: پشتوانه افعال اخلاقى، جلب لذت بيشتر است و لذت براى انسان خير است و انسان، موجودى است كه همواره تابع لذت جويى است و هر آنچه كه براى انسان، جلب لذت كند و يا درد و المى را از او دفع نمايد آن عمل، براى انسان عمل اخلاقى است.

 لذت گرايى نيز با در نظر گرفتن معناى بسيار وسيع لذت كه قابل توجيه و تفسيرهاى گوناگون است نمى تواند ضابطه و معيارى براى اخلاق قرار گيرد. چه بسا امرى براى فردى لذت آور باشد و براى فرد ديگرى دردآور، و چه بسا لذت هاى زودگذر و آنى كه منشأ بسيارى از آلام و دردها مى باشد.

استفاده از مواد مخدر يا مشروبات الكلى، ممكن است براى فردى لذت آنى ايجاد كند، در حالى كه ضرر و زيان هاى آن براى هر عاقلى، روشن است.

يا اعمالى كه براى انجام دهنده آن لذت آور است ولى براى ديگران يا اجتماع موجب نگرانى، درد و ناراحتى مى گردند. به راستى مى توان بين لذت جويى و اخلاق رابطه معنادارى برقرار كرد؟

 
3. مكتب اخلاقى وجدان

گروهى از دانشمندان، پشتوانه و منشأ اخلاق را «وجدان» دانسته اند؛ يعنى امر و نهى هاى وجدان، ملاك خوبى براى اخلاق است. آنان مى گويند: عقل را ممكن است فريب داد ولى وجدان چنين نيست و مى تواند رهبر حقيقى بشر باشد. همين كه وجدان به ما مى گويد امانت، صداقت، ايثار، فداكارى، سخاوت و شجاعت خوب است، همين كافى است كه ما را براى رسيدن به نيكى ها بسيج كند.
 
اشكال اين نظريه، آن است كه وجدان معمولاً تحت تأثير مقتضيات اجتماعى و شرايط فرهنگى قرار مى گيرد و از آن جا كه تربيت ها و آموزش ها مختلف است و افراد در محيط هاى گوناگون خانوادگى و اجتماعى قرار مى گيرند، ناچار، قضاوت هاى وجدانى افراد نيز با يكديگر متفاوت است.

انسانى كه در ميان اقوام بدوى به سر مى برد به علت آن كه تعليم و تربيت و فرهنگ جامعه اش با فرهنگ و تعليم و تربيت يك انسان متمدن، متفاوت است، به ناچار دريافت هاى وجدانى اش نيز با انسان هاى ديگر فرق مى كند.


4. مكتب اخلاقى اصالت جامعه

بعضى از جامعه شناسان گفته اند: معيار و پشتوانه كارهاى اخلاقى، «جامعه» است؛يعنى هر عملى را كه جامعه تأييد كند آن عمل، اخلاقى است؛ مثلاً اگر مى گوييم بايد ايثار و فداكارى كرد به اين علت است كه اين موضوع در جامعه، معنا و مفهوم پيدا مى كند و گرنه در حالت انفرادى، اخلاق معنايى ندارد.

اشكال نظريه فوق اين است كه با پذيرش ملاك «جامعه»، ديگر اخلاق، امرى ناپايدار و بى دوام خواهد شد و هيچ گاه قادر نخواهيم بود تا مبنا و معيارى ثابت براى شناخت ارزش هاى درست از نادرست به دست آوريم.

اشكال ديگر اين كه: اگر اين نظريه را بپذيريم ناگزير بايد خود را به پذيرش وضع موجود در جامعه، ملزم سازيم و هيچ گاه در راه از ميان بردن ارزش هاى دروغين گام برنداريم.

به علاوه، با اصالت دادن بيش از حد به جامعه و آن را ميزان شناخت رفتارهاى اخلاقى قرار دادن، همواره با اين مشكل اساسى روبه رو هستيم كه خود جامعه را با چه وسيله اى مى توان ارزيابى كرد.


5. مكتب الهيون

نظريه الهيون اين است كه پشتوانه و منشأ اخلاق، خداست. اخلاقى كه از اراده الهى نشئت مى گيرد همواره داراى ارزش و اعتبار است. در اين نظام اخلاقى، بايدها و نبايدها به ميل و اراده افراد نيست تا تغيير و تبديل پيدا كند.

اساسا اگر اخلاق بر خدا تكيه نكند، حلّ معماى ارزش هاى اخلاقى، حل نخواهد شد و به تسلسل، مبتلا خواهيم شد؛ مثلاً اگر شخصى طرف دار يك يا چند امر اخلاقى باشد مى توان از او سؤال نمود كه چرا بايد به آن امر اخلاقى معتقد بود و عمل كرد؟ در برابر هر پاسخى كه اين شخص بدهد مى توان سؤال ديگرى را مطرح كرد كه سرانجام به مرحله اى مى رسيم كه ناگزير از پذيرش يك اصل نخستين مى شويم؛ بدين معنا كه بايد منشأ و مبدأيى براى فرمان هاى اخلاقى يافت كه او خود نه هيچ گونه بايدى را به دنبال داشته باشد و نه هيچ فرمانى، بالاتر از فرمان او باشد.

جمع بندى سخن اين است كه: درخت اخلاق بايد از ريشه و منشأيى، سيراب شود. آن منشأ چيست؟ لذت جويى، سودانگارى، وجدان، جامعه و عوامل ديگر، منشأ قابل اطمينانى نيستند، پس به ناچار بايد به «خدا» تكيه زد؛ او كه خير مطلق است و بندگان را به امور پايدار فرا مى خواند و در مسير رشد و تكامل قرار مى دهد.

 انسان الهى چون مبناى ارزش ها را خدايى عالم و آگاه مى داند كه از علم و آگاهى بى نهايت و مطلق، برخوردار است ديگر در وجود بايدها و نبايدهاى اخلاقى، شك نخواهد كرد، چرا كه تشخيص آن ها به عهده عقل محدود و ناقص بشر گذاشته نشده است.

کد خبر: 139291330848
1392/9/13

Share

بدون نظر

نام
پست الکترونیکی
وب سایت
متن