باید توجه داشت بدعت، عملی نو است که در اسلام هیچ ریشهای نداشته باشد در حالی که جشنهای ولادت مظهر تکریم و ابراز علاقه و ارادت به پیامبر (ص) است.
موضوع: اندیشه
حضرت آیت الله العظمی سبحانی گفت: چهار دلیل وجود دارد که این بزرگداشتها از نظر اسلام صحیح و حتی مستحب است؛ اول باید توجه داشت بدعت، عملی نو است که در اسلام هیچ ریشهای نداشته باشد در حالی که جشنهای ولادت مظهر تکریم و ابراز علاقه و ارادت به پیامبر (ص) است.
به گزارش مرجع ما به نقل از شفقنا از رسا، این مرجع تقلید در مدرسه علمیه عالی نواب در سلسله جلسات بررسی مبانی فکری ابن تیمیه و وهابیت به بیان شبههای پرداخت که وهابیت به مراسمهای ولادت و بزرگداشت ائمهاطهار(ع) وارد میکند و گفت: وهابیت جشنهایی که برای پیغمبر (ص) برگزار میشود، بدعت میداند در حالی که حدود ده قرن است مسلمانهای جهان أعم از سنی و شیعه در ۱۷ یا ۱۲ ربیع، جشنهایی به عنوان میلاد پیغمبر اکرم (ص) برپا میکنند.
او افزود: در آن جشنها آیاتی که برای پیامبر (ص) نازل شده میخوانند و شاعران، اشعاری در مدح ایشان میخوانند و سخنرانها درباره پیامبر (ص) سخن میگویند، با تمام این نکات مثبت رسانههای وهابی به طور مداوم این جشنها را بدعت و حرام عنوان میکنند.
آیت الله سبحانی در پاسخ به این سؤال که چرا جشنهای برای پیغمبر (ص) بدعت نیست، گفت: آنها دلیل میآورند که پیغمبر (ص) چنین جشنهایی را برپا نکردهاند بنابراین جشنها بدعت است، این یک تفکر اشتباه است که اگر کاری را پیامبر (ص) یا صحابه انجام ندادهاند و اکنون میخواهیم آن را انجام بدهیم آن کار بدعت محسوب میشود چون ممکن است آنها امکانات و فرصت آن کار را نداشتهاند.
او افزود: چهار دلیل وجود دارد که این بزرگداشتها از نظر اسلام صحیح و حتی مستحب است؛ اول باید توجه داشت بدعت، عملی نو است که در اسلام هیچ ریشهای نداشته باشد در حالی که جشنهای ولادت مظهر تکریم و ابراز علاقه و ارادت به پیامبر (ص) است، در آیات متعددی خداوند متعال ما را امر کرده است که پیغمبر (ص) را تعظیم و تکریم کنیم.
استاد درس خارج حوزه علمیه قم ضمن قرائت آیه ۱۵۷ سوره اعراف، ابراز داشت: در این آیه خداوند به چهار چیز در ارتباط با پیامبر (ص) امر میکند؛ به او ایمان آوردن، او را گرامی داشتن، او را کمک کردن و از قرآن او پیروی کردن؛ همانطور که ایمان آوردن و از قرآن او پیروی کردن وظیفه مستمر در تمام قرنها است، تکریم و تعظیم نیز وظیفهای مستمر است.
او اضافه کرد: آیا جشنهایی که برگزار میشود تکریم پیغمبر (ص) است یا تحقیر ایشان؟! روشن است که این جشنها برای تکریم و تعظیم ایشان صورت میگیرد و هیچ انسانی نمیتواند در این موضوع شک کند.
آیتالله سبحانی بعد از استدلال آوردن به آیه ۲۴ سوره توبه، آیه ۵۴ سوره مائده را قرائت کرد و بعد از توضیح و استدلال آوردن به آن متذکر شد: باید توجه داشت که در مراسمهای ولادت باید از هر نوع کار ناشایست جلوگیری کرد و این مراسمها مظهر مهر و مودت به رسول خدا (ص) باشد.
او به تبیین دلیل دوم برای برگزاری مراسم ولادت و بزرگداشت پرداخت و ابراز داشت: دلیل دوم، همانطور که در آیه ۴ سوره انشراح آمده است؛ «ورفعنا لک ذکرک» ترفیع منزلت پیامبر (ص) است، این آیه نشان میدهد که خدا به یاد و نشان پیامبر (ص) ترفیع بخشیده است، این ترفیع بدون شک به وسیله رسالتی است که به ایشان داده و به ذکر نام ایشان در اذان و اقامه امر شده است؛بنابراین ترفیع منزلت نبی اکرم (ص) از امور پسندیده است.
این مرجع تقلید در ادامه دلیل سوم را ذکر کرد و افزود: در آیه ۱۱۴ سوره مائده، خداوند روزی را که برای حواریون حضرت مسیح(ع) مائده آسمانی فرستاد تا روز رستاخیز، عید مذهبی نامید، حال با توجه به این آیه آیا میلاد حضرت رسول (ص) ارزشش از مائده آسمانی کمتر است؟! مائده آسمانی تنها توانست یک روز به گرسنگی شاگردان حضرت مسیح پاسخ دهد و آنها را از گرسنگی نجات دهد با اینکه برنامه پیامبر (ص) تا روز رستاخیز حیاتبخش و کمال آفرین است.
او به تجسم بخشیدن به آیه ۲۳ سوره شورا به وسیله برگزاری بزرگداشت و جشن میلاد برای ائمهاطهار (ع) اشاره کرد و گفت: پیامبر (ص) به امر الهی از مردم، دوست داشتن بستگان خود را خواهان است و دوستی پیامبر (ص) به نفع امت است زیرا مهر و مودت به صالحان، باعث میشود که انسان در راه آنها قدم بردارد، بنابراین اگر روز میلاد اهل بیت(ع) جشنی برگزار میشود، نوعی عمل به این آیه است.
آیتالله سبحانی موضوع دیگری با عنوان درخواست شفاعت از اولیای الهی را مطرح و تصریح کرد: موضوع شفاعت را با موضوع درخواست شفاعت اشتباه نکنید، شفاعت را وهابیت قبول دارد، به این معنا که روز قیامت انبیا و اولیای خدا شفاعت میکنند، البته شفاعت برای تمام افراد نیست و افرادی که شفاعت میشوند باید دو شرط داشته باشند.
او در بیان شروط افرادی که میتوانند شفاعت شوند، افزود: شرط اول این است که ایمان به خدا داشته و موحد باشند، شرط دوم ارتباط داشتن با پیامبر (ص) است، به شرط اول رابطه ایمانی و به شرط دوم رابطه روحی میگویند. بنابراین شخصی که نماز و روزه و احکام را انجام نمیدهد و هیچ ارتباطی با ایشان ندارد شامل شفاعت نخواهد شد.
این مرجع تقلید با بیان اینکه در طلب شفاعت اختلاف وجود دارد و وهابیت آن را قبول ندارند، اظهار داشت: طلب شفاعت از حضرت رسول (ص) یعنی، از ایشان بخواهیم برای ما دعا کنند، زیرا اولیای الهی بندگان صالح و گرامی در درگاه الهی هستند و انسان نیازمند از آن بزرگواران درخواست دعا میکند.
او در ادامه اضافه کرد: فخر رازی در تفسیر آیه ۷ سوره غافر مینویسد این آیه حاکی از شفاعت فرشتگان درباره گنهکاران است، شفاعتی که در این آیه مورد نظر است همان دعا کردن است و مفسرانی همچون فخر رازی شفاعت را در قرآن به دعا تفسیر کردهاند.
آیتالله سبحانی در ادامه، دلایل وهابیت را برای تحریم طلب شفاعت بیان کرد و افزود: زیربنای عقیده وهابیت تحقیر مقام انبیا است بنابراین آنها با چنین انگیزهای نمیتوانند در خواست شفاعت را از اولیای الهی بپذیرند و در اولین اشکال خود میگویند؛ طلب شفاعت، پرستش آن شخص است، زیرا بتپرستان نیز از معبودهای خود درخواست شفاعت میکردند و درخواست آنان، پرستش آنها شمرده میشد.
او در پاسخ به وهابیت گفت: مشرکها بتهایشان را آلهه و ارباب و سرنوشتساز خود میدانستند در حالی که مؤمنان هیچ نوع ربوبیتی برای کسی جز خدا قائل نیستند، خداوند نیز در قرآن کریم، آیه ۱۸ سوره یونس میفرماید آنها غیر از خدا، چیزهایی را میپرستند که نه به آنان زیان میرساند و نه سودی میبخشد و میگویند اینها شفیعان ما نزد خدا هستند.
این مرجع تقلید به دو کاری که مشرکها انجام میدهند اشاره کرد و افزود: مشرکها بتهای خالی از فایده را عبادت میکنند و دیگر آنکه بتهای بیفایده خود را شفیعان خود نزد خدا میپنداشتند، بنابراین درخواست شفاعت آنان بر اساس پرستش پیشین بود و پرستش نیز به دلیل اعتقاد به ربوبیت آنها بود در حالی که افراد مؤمن فقط خدا را میپرستند و از بندگان صالح خدا تنها درخواست دعا دارند.
او افزود: اگر بخواهیم مانند وهابیت تنها به ظواهر توجه کنیم بسیاری از اعمال زائران خانه خدا شبیه به اعمال مشرکها است، مانند بوسیدن حجرالاسود و چرخیدن اطراف خانهای از جنس سنگ و گل؛ درحالی که انگیزهها در این موارد بررسی میشود تا روشن شود اینها تجلی توحید و یادآور خاطرات انسان موحدی همچون حضرت ابراهیم(ع) است.