بازدید این صفحه: 4504 تاریخ انتشار: 1394/7/19 ساعت: 06:29:57
توافق ممکن و ضروری در مذاهب و ادیان / رضا بابایی
به همان دلیل که هر مرجع بزرگواری، عمل به رسالۀ مراجع دیگر را مُجزی میداند و حتی گاه پاسخ به مسئلهای را به مرجعی دیگر وامینهد، چرا دامنۀ این سعۀ صدر و بزرگواری را نگسترانیم و همینمقدار همزیستی احترامآمیز و رشکانگیز را در همۀ مسائل حادّ تاریخی و کلامی و فقهی به اجرا درنیاوریم؟
موضوع: اندیشه نویسنده: دکتر رضا بابایی
به گزارش مرجع ما (پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه)؛
اختلاف در فتاوای شرعی و احکام دینی، برای دینداران چنان عادی است که تعجب یا تأمل کسی را برنمیانگیزد. بهواقع نیز اکثر اختلافات در احکام، عملاً مشکلی نمیآفریند و هر مکلفی از راه اجتهاد یا تقلید یا احتیاط، از سردرگمی بیرون میآید. اما از نگاهی دیگر، این مایه و مقدار از اختلافات در مسائل اصلی و فرعی دین، شگفتآور است. دامنۀ اختلافات و آرای متفاوت، به احکام فردی ختم و خلاصه نمیشود؛ بلکه در مسائل مهم اجتماعی و اعتقادات، مانند زمان اجرای حدود(در زمان غیبت یا ظهور؟)، حکم مرتد، سن بلوغ، بیمه، شیوۀ بانکداری، شیوههای قصاص، معنا و مصداق ربا در زمان تورم و تلاطم ارزش پول، مقدار حجاب شرعی، موسیقی، اختیارات و ماهیت ولایت فقیه، معانی تبرّا، طهارت اهل كتاب، دین و معنای زندگی، قلمرو دین، انتظار بشر از دین، و دهها مسئلۀ دیگر نیز وجود دارد. از سوی دیگر، امکان اینکه فقها و علمای دین در این مسائل به اجماع برسند، تقریبا محال است. به قول مولوی:
در میان جبری و اهل قدر
همچنان بحث است تا حشر ای پدر
برخی تفاوتها میان شیعه و اهل سنت نیز عجیب است. مثلا نماز پیامبر(ص) به روایت اهل سنت، با نماز ایشان به روایت شیعه، فرق میکند. پیامیر اسلام(ص) ۲۳ سال در میان مسلمانان زیسته و هر روز چند بار در پیش دید و نگاه آنان نماز خوانده است؛ یعنی عملی خاص را هزاران بار جلو چشم همگان اجرا کرده است. با وجود این، اختلاف است که ایشان در نماز، دستهای خود را روی هم میگذاشتند یا رها میکردند؛ در رکعتهای اول و دوم، پس از قرائت حمد، همیشه یک سورۀ کامل میخواندند یا گاهی آیاتی از یک سورۀ بلند را قرائت میکردند؛ در وضو، پا را مسح میکردند یا میشستند؛ در اذان، «حی علی خیر العمل میگفتند یا نه... چگونه ممکن است در واقعهای که هر روز چند بار در طول ۲۳ سال، در جلو چشم مردمان رخ داده است، �
وقتی در روایت و گزارش نماز پیامبر که هزاران انسان، هزاران بار آن را دیدهاند، اختلاف میافتد، چه عجب که در نقل داستان غدیر و مانند آن نیز اختلاف باشد و این اختلاف را بر توطئه و انحراف حمل نکنیم؟
ین همه اختلاف باشد؟ وقتی در روایت و گزارش نماز پیامبر که هزاران انسان، هزاران بار آن را دیدهاند، اختلاف میافتد، چه عجب که در نقل داستان غدیر و مانند آن نیز اختلاف باشد و این اختلاف را بر توطئه و انحراف حمل نکنیم؟
در فقه و کلام اسلامی، بیشتر به نفس این اختلافات توجه میشود، تا چرایی آنها. کسی پاسخ نمیدهد چرا تقریبا در همه چیز اختلاف است؛ حتی در مسائل پایهای و مهمی مانند معنای توحید، ماهیت وحی و قرآن، برنامۀ پیامبر اسلام(ص) برای دوران پس از خود و...
امکان توافق
غیر از چرایی اختلافها، چگونگی مواجهه با آنها نیز مهم است. در مواجهه با اختلافات، دو راه وجود دارد: ۱. جنگ گفتاری و رفتاری تا قیام قیامت؛ ۲. كوشش برای توافق ممکن. راه دوم بر چند پایه استوار است:
۱. اختلافات دینی و مذهبی را بپذیریم، اما بر پایۀ آنها، جبههسازی نکنیم؛ سخن از حق و باطل یا کفر و ایمان نگوییم؛ اختلافات را در هر حدی و به هر دلیلی که پدید آمدهاند، به رسمیت بشناسیم، و با مخالفان همانگونه رفتار کنیم که دوست داریم آنان با ما رفتار کنند.
۲. همانطور که گفتم، احتمال اینکه روزی همۀ اختلافات حل و فصل شود، شبیه رؤیا است؛ مگر آنکه «دستی از غیب برون آید و کاری بکند.» از راه مطالعات و مباحثات دروندینی، تقریبا محال است مسائل اختلافی، حل يا کمتر شود؛ بلکه روزبهروز شمار آنها فزونی میگیرد و هر روز پروندهای تازه باز میشود. تعدد منابع فقهی، رویکردهای مختلف به منابع دینی، تکثر شیوههای اجتهاد و نیز تفاوت انگیزهها، استعدادها، تواناییها و گسترۀ دانش مجتهدان و عالمان دینی، اجماع واقعی را تقریبا ناممکن میکند. آری؛ ممکن است از راه تأملات «بروندینی» و با تکیه بر خرد جمعی و تجربههای عام بشری، در برخی مسائل مهم، مانند شیوههای قصاص یا قالب حکومت، به "اجماعکی" برسیم؛ اما از راه اجتهادات دروندینی، احتمال اینکه حتی پروندۀ یکی از مسائل اختلافی بسته شود، بسیار بسیار بعید است. بنابراین، چارهای جز این نیست که به سوی «توافق ممکن» برویم.
۳. اختلافات نظری را در حد مباحثات نظری نگه داریم و بر پایۀ آنها دربارۀ دیگران داوری نکنیم.
۴. جامعه را به قانون بسپاریم و اگر قانون را خلاف شرع یا عقل دیدیم، در تغییر قانون بکوشیم، نه در نقض آن. تغییر قانون را نیز از راههای قانونی پی بگیریم، نه با هیاهو و خشنونت رفتاری یا گفتاری در صحن عمومی جامعه.
۵. هر مذهبی، دو گونه محتوا دارد: محتوای ایجابی و محتوای سلبی. محتوای ایجابی، آموزهها و معارفی است که آن مذهب، پرچمدار آن است. محتوای سلبی، دیدگاههای آن مذهب دربارۀ دیگران است. مثلا محتوای ایجابی تشیع، معارف گرانقدری است که از طریق اهل بیت – علیهم السلام - در حوزههای شناخت،
کانون تشیع، در واقع محتوای ایجابی آن است و دیدگاههای سلبی، برای حفظ مرزها است. هدف، محتوای ایجابی است و مرزها برای حفظ آن محتوا است؛ اما اگر تشیع، محتوای سلبی خود را پیش اندازد و با آن شناخته و تعریف شود، از آفت «اختلاف برای اختلاف» گزیری ندارد.
اخلاق و احکام به دست ما رسیده است. محتوای سلبی تشیع، اعتقاد به خطای صحابه در سقیفه و مانند آن است. کانون تشیع، در واقع محتوای ایجابی آن است و دیدگاههای سلبی، برای حفظ مرزها است. هدف، محتوای ایجابی است و مرزها برای حفظ آن محتوا است؛ اما اگر تشیع، محتوای سلبی خود را پیش اندازد و با آن شناخته و تعریف شود، از آفت «اختلاف برای اختلاف» گزیری ندارد. فرض کنید روزی همۀ جهان اسلام و بلکه جهان بشری به تشیع اقبال کند. ما برای آن روز چه محتوایی آماده کردهایم؟ ارزش مرزها به اندازۀ مجموعهای است که در بر میگیرند و امنترین مرزها در کشورهایی است که اقتدار درونی و ساختاری دارند و همۀ قدرت خود را در مرزها به رخ نمیکشند.
ضرورت توافق
اکنون در قم، مراجع گرانقدر تقلید، با همۀ اختلافاتی که در مسائل فرعی فقهی با یکدیگر دارند، هیچ مشکلی برای همدیگر نمیآفرینند؛ بلکه هر یک، حرمت و احترام دیگری را حرمت و احترام خود میشمارد و هیچ گونه تعرض یا تعریضی میان آنان نمیبینیم. چه اشکال دارد که همین شیوه را در مسائل کلامی و تاریخی نیز تجربه کنیم؟ به همان دلیل که هر مرجع بزرگواری، عمل به رسالۀ مراجع دیگر را مُجزی میداند و حتی گاه پاسخ به مسئلهای را به مرجعی دیگر وامینهد، چرا دامنۀ این سعۀ صدر و بزرگواری را نگسترانیم و همینمقدار همزیستی احترامآمیز و رشکانگیز را در همۀ مسائل حادّ تاریخی و کلامی و فقهی به اجرا درنیاوریم؟ اگر اختلافات فقهی در احکام نماز و حج، طبیعی است، نه ضرورتا خصومتانگیز، چرا اختلاف در مسائل دیگر طبیعی و مشمول مدارا نباشد؟ اگر فتوای آیت الله سید محمدحسین فضل الله(ره) در احکام ازدواج مُجزی است و از حرمت ایشان نمیکاهد، چرا در مسئلۀ قمه و عزاداری و مانند آن، اینگونه نباشد؟ اگر نزاع در زمان اجرای حدود و دیات و قصاص اسلامی، حق فقها است، چرا اختلاف در مسائلی مانند رابطۀ دین و سیاست یا حقوق پیروان مذاهب و ادیان یا آزادیهای فردی شهروندان یا قالبهای حکومت، حق دینشناسان و اهل علم نباشد؟ میگویند: شرع به ما اجازه نداده است که در برخی مسائل، اهل مدارا و مداهنه باشیم. میگویم: آیا شرع به شما اجازه داده است که زندگی میلیونها انسان را دستخوش منازعات بیپایان کنید و به خطر بیندازید؟ خوشبختانه یا متأسفانه، شرعْ سخنگویان دیگرِی نیز دارد. اگر این مقدار از مدارا و قول به اِجزا را شما برنمیتابید، فقها و علمایی دیگر برمیتابند و به همان کتابهایی استناد میکنند که در دسترس شما است.
آری؛ اگر گروهی از اهل علم، معتقدند که دین و مذهب، در برابر جان و مال و آرامش انسانها، هیچ تعهدی ندارد و تنها وظیفۀ ما کوشش برای اثبات حقانیت فلان عقیده و تضعیف فلان اعتقاد است، همچنان به جبههسازی بر پایۀ منازعات فقهی و کلامی و تاریخی ادامه دهند و تا میتوانند بر این آتش بدمند؛ اما این گروه بداند که اگر تا سالیانی دیگر، همین شیوه از دینداری و دینشناسی در کشورهای اسلامی غالب باشد، زودا که نه از تاک نشان مانَد و نه از تاکنشان.
کد خبر: 13947194457
1394/7/19
|