بازدید این صفحه: 7372 تاریخ انتشار: 1391/10/20 ساعت: 11:31:23
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
ادب دعا، در محضر خـدا
از آنچه گذشت دانسته شد که در تعالیم اسلامی به دعا توجّه ویژه ای شده است. ولى با این حال برخی از ناآشنایان به فلسفه و اسرار دعا، در این زمینه خرده گیری می کنند
موضوع: اعتقادی نویسنده: حجة الاسلام حسین الادری
عنوان: ادب دعا، در محضر خـدا
محقق: حجة الاسلام حسین الادری
مقدّمه
انسان همواره نیازمند ارتباط با پروردگار خویش است. او موجودی است ضعیف که با ارتباط با پروردگار خویش می تواند به کمال آرامش برسد. پروردگاری که انتهای قدرت و سر منشا کمالات است. انسان با این ارتباط، خود را در کنار قدرتی بی انتها مشاهده می کند و با این پشتوانه، مسیر موفقیّت را می پیماید؛ در فراوانی نعمت شکرگزار پروردگار است و در مواجهه با سختی ها و بلایا، چشم امیدش را به باب رحمت او دوخته و با این امید، صبر و بردباری را پیشه می سازد تا از دشواری ها و ناملایمات رهایی یابد.
ارتباط با پروردگار کار دشواری نیست، چرا که او به ما نزدیک است و به پیامبرش می گوید: «وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ:[1] هنگامى که بندگانم از تو درباره من سؤال کنند، بگو: من نزدیکم». بسیار نزدیکتر از آنچه می پندارید، «وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیْدِ»:[2] (و ما به او ـ انسان ـ ازرگ قلبش نزدیکتریم!).
به همین خاطر است که خداوند پس از بیان نزدیکیش به بندگان، از آنها می خواهد دست به دعا بردارند و با خداوند سخن بگویند، «أُجیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ، فَلْیَسْتَجیبُوا لی»:[3] (من دعاى دعاکننده را به هنگامى که مرا مىخواند اجابت مىکنم، بنابراین باید بندگان من دعوت مرا بپذیرند).
چگونه می شود که انسان با کسی که همیشه ملازم و همراه اوست سخن نگوید؟ و از او غفلت کند؟! یا درخواستی از او نداشته باشد؟! آن هم اگر مصاحبش چاره ساز مشکلات و رواکننده حوائج باشد. بنابراین از ارتباط با پروردگار نباید غفلت کرد و یکی از راه های ارتباط با پروردگار دعا است. دعا برنامه ای است که اگر با شرایط و آدابش انجام شود، اثرات بسیار سازنده ای به ارمغان می آورد و در پرتو آن، انسان به دامان رحمت الهی چنگ می زند و حوائج خود را از کسی می طلبد که شایسته این انابه و عرض حاجت است.
در این بیان، بر آن شدیم تا نکاتی چند در مورد اهمیّت، آداب و شرایط استجابت دعا، و آثار و ثمراتش سخن بگوییم.
اهمیّت دعا
دعا از آنجا که حلقه ارتباط بندگان با پروردگار جهان است، حائز اهمیّت بوده و در تعالیم اسلامی به آن با نگاه ویژه ای نگریسته شده است.
در قرآن خداوند بندگانش را به دعا فراخوانده و اجابت را وعده داده است و اوست که ندای بندگان را می شنود و پاسخ می دهد. پس چرا با او مناجات نکنیم و دردهای دلمان را با او به نجوا نگوییم. مگر پروردگارمان نیست که می گوید: «اُدْعونى اسْتَجِبْ لَکُمْ»:[4] (مرا بخوانید تا دعاى شما را بپذیرم!) مگر او نیست که می فرماید: «أُجیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ، فَلْیَسْتَجیبُوا لی»:[5] (من دعاى دعاکننده را به هنگامى که مرا مى خواند اجابت مى کنم، بنابراین باید بندگانم دعوت مرا بپذیرند).
با این حال، چه کوتاهی بزرگی است، اگر زبانمان جویبار دعا و سرچشمه مناجات نباشد. پس دعوت الهی را لبّیک گوییم که در غیر این صورت، خود را بی اجر و قرب کرده ایم. زیرا قرآن از زبان پیامبری از پیامبرانش می گوید: «ما یَعْبَؤُ بِکُمْ رَبّى لَوْ لا دُعاؤکُمْ»:[6] (اگر دعاى شما نباشد، پروردگارم براى شما ارجى قائل نیست). سرّ این مطلب به اظهار بندگی در قالب دعا بر می گردد. چرا که دعا با عبادت و عبودیّت رابطه ای محکم دارد. گاهی دعا خود به منزله عبادت تلقّی شده[7] و گاهی به عنوان برترین عبادت معرّفی شده است[8] و یا در جای دیگر از آن به عنوان مغز عبادت یاد می شود.[9] علاوه بر این، در آیه 60 سوره غافر از دعا با تعبیر «عبادت» یاد شده است.[10] آری، دعا چشمه جوشان بندگی و عبودیّت است. هر چه از آن بیشتر بنوشیم، ارزش و مقام رفیع تری در نزد مولایمان داریم. تا جاییکه در زمره «عباد الرحمن»[11] قرار می گیریم.
در روایات اسلامی نیز از دعا با تعابیر مختلفی یاد شده است که از یک سو، بیانگر اهمیّت آن در تعالیم دینی است و از سوی دیگر، به برخی از آثار و ثمرات دعا اشاره دارد. برخی از این تعابیر عبارتند از: «عمود الدّین: ستون دین»،[12] «مخّ العبادة: مغز عبادت»،[13] «افْضَلُ الْعِبادَةِ: برترین عبادت»،[14] «نور السّموات و الارض: نور آسمان ها و زمین»،[15] «مِصْباحُ الظُّلْمَةِ: چراغ روشنى براى تاریکى(هاى دنیا و آخرت)»،[16] «مفاتیح النّجاح: کلید پیروزى»،[17] «نَجاحُ کُلِّ حاجَةٍ: عامل پیروزى در هر حاجتى»،[18] «مَقالِیدُ الفَلاح: وسیله رستگارى»،[19]«مِفْتاحُ الرَّحْمَةِ: کلید رحمت خداوند»،[20] «مِفْتاحُ کُلِّ رَحْمَةٍ: کلید تمام رحمتها»،[21] «سِلاحُ الْانْبیاءِ: اسلحه پیامبران الهی»[22] و «سِلَاحَ الْمُؤْمِنِ: اسلحه مومن».[23]
فلسفه و اسرار دعا
از آنچه گذشت دانسته شد که در تعالیم اسلامی به دعا توجّه ویژه ای شده است. ولى با این حال برخی از ناآشنایان به فلسفه و اسرار دعا، در این زمینه خرده گیری می کنند و مىگویند:
1- دعا با روح رضا و تسلیم در برابر اراده خداوند نمىسازد، ما باید تسلیم اراده او باشیم و هر چه او مىپسندد همان را بپسندیم!
2- دعا یکى از عوامل تخدیر، و کند شدن چرخهاى فعالیّت و تلاش و کوشش است، چرا که مردم این امور را رها مىکنند و به سراغ دعا مى روند![24]
3- اضافه بر همه اینها، ما چگونه مى توانیم با دعا مقدّرات الهى را تغییر دهیم، اگر در علم خدا مقدّر شده حادثه اى رخ دهد، با دعاى ما تغییر نمىکند، و اگر مقدّر شده واقع نشود با دعاى ما واقع نمى شود، و به تعبیر ساده، دعا نوعى فضولى در کار خداست، او هر چه مصلحت است انجام مىدهد و نیازى به دعاى ما نیست؟!
ولى اگر مفهوم واقعى دعا و فلسفه نیایش روشن شود جایى براى این گفتگوها باقى نمىماند. مفهوم صحیح دعا این است که ما منتهاى تلاش و کوشش خود را انجام دهیم، و آنچه را از توان ما بیرون است به لطف خدا بسپاریم و با دعا حلّ مشکل را از او بخواهیم. و به مضمون «أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوءَ»، به هنگام اضطرار و عقیم ماندن تلاشها و کوششها به در خانه خدا برویم و دست به دعا برداریم، به همین دلیل در روایات اسلامى تصریح شده است آنهایى که بر اثر تنبلى و کوتاهى و ندانم کارى گرفتار محرومیت مىشوند، دعایشان مستجاب نخواهد شد. جوان تنبلى که تن به کار نمىدهد دعایش درباره وسعت روزى به اجابت نمىرسد، و همچنین طلبکارى که مقدار قابل توجّهى از مال و ثروت خود را به کسى داده و شاهد و سندى نگرفته و شخص بدهکار انکار کرده است دعاى او در این زمینه مستجاب نیست! خلاصه این که ندانم کارى ها و تنبلى ها با دعا حل نخواهد شد. با توجّه به این نکته دعا نه تنها عامل تخدیر نیست، بلکه عامل حرکت و تلاش تا آخرین حدّ توان است.
امّا این که گفته مى شود دعا مقدّرات الهى را تغییر نمى دهد، پاسخش روشن است، دعا سبب افزایش قابلیّت و شایستگى انسان مى شود. زیرا به در خانه خدا مى رود، دل و جان خود را به نور معرفت او صفا مى بخشد، از گناه خود توبه مىکند، چرا که توبه یکى از شرایط قبولى دعا است، و با این امور قابلیت بیشترى براى لطف پروردگار مىیابد، و مشمول عنایت تازهاى مى شود، زیرا خداوند مقدّر کرده آنانکه شایسته ترند بهره بیشترى از لطف و عنایت او داشته باشند.[25]
به تعبیر دیگر، خداوند نعمتها و برکاتى دارد که شامل حال بندگانش مىشود اما مشروط به شرایطى است. یکى از شرایط آن است که به در خانه او بروند و دست به دعا بردارند روح خود را پاک کنند و به او نزدیک شوند. بنابراین، در پرتو دعا شرایط رحمت الهى حاصل مى شود و باران لطف او ریزش مى کند.
از آنچه در بالا گفته شد پاسخ این ایراد که دعا با روح تسلیم و رضا سازگار نیست، نیز روشن مى شود، چرا که دعا تأکیدى است بر تسلیم و رضا چون خدا مىخواهد از طریق دعا بندگانش به او نزدیک شوند، و در پرتو قرب به ذات پاک او مشمول برکات و رحمت و عنایت بیشترى گردند، و به همین دلیل بارها و بارها در آیات و روایات دعوت به دعا شده است.
کوتاه سخن این که دعا آثار تربیتى فراوانى در انسان دارد، روح و جان او را مى سازد، و زنگار جهان مادّه را از او دور مىکند، او را به ذات پاک خدا، به نیکى ها و پاکى ها و صفات برجسته انسانى نزدیک مى سازد، و راهى است براى کسب قابلیّت بیشتر براى تحصیل سهم افزونترى از فیض بى پایان پروردگار! آیا رسیدن به این آثار برای فلسفه دعا و حاجت طلبی کفایت نمی کند؟
آثار و ثمرات طلب حوائج و دعا
دعا از آن جهت مورد توجّه واقع شده است که آثار و ثمرات فراوانی دارد. دعا مخصوصا دعاهاى معصومین(ع)، سرشار از درسهاى تربیتی است. به عنوان مثال، «دعاى ندبه» براى کسانى که با دقّت و حضور قلب و با توجّه به مضمون و محتوایش، آن را زمزمه مىکنند، یک دوره درس امامت و ولایت عاشقانه است. یا دعاى بلند و پر محتواى «عرفه» حاوى یک دوره کامل معارف و عقاید، و درس توحید و یکتاپرستى است؛ توحیدى که در این دعا موج مىزند در دعاهاى دیگر یافت نمىشود. «دعاى کمیل» به ما درس تهذیب و خودسازى و توبه مىدهد؛ به انسانى که قصد توبه و بازگشت به خدا را دارد، مىآموزد که چگونه با خداى خویش سخن بگوید. و از «دعاى مکارم الاخلاق» مىتوان یک دوره اخلاق اسلامى را استخراج کرد.
ادعیّه اسلامی با این محتوای متعالی، ثمرات تربیتی فراوانی برای انسان دارد. ما در اینجا به برخی از این آثار و ثمرات اشاره می کنیم:
1. کسب معرفت و شناخت
یکی از ثمرات دعا و ادعیه خوانی به درگاه الهی، کسب معرفت و شناخت است. به عنوان مثال دعای بلند و پر محتواى «عرفه» حاوى یک دوره کامل معارف و عقاید، به خصوص درس توحید و یکتاپرستى است؛ توحیدى که در این دعا موج مى زند در دعاهاى دیگر یافت نمى شود.
در دعاهای امیرالمومنین(ع) در نهج البلاغه نیز درس خداشناسی به بهترین نحو بیان شده است. امیرالمومنین(ع) در خطبه 46 به نکتهاى[26] اشاره مىفرماید که مایه دلگرمى دعا کنندگان و متوسّلان به درگاه الهی است، عرض مىکند: (خداوندا! تو در سفر همراه مایى، و نسبت به بازماندگان ما در وطن، سرپرست و نگاهبانى، و جمع میان این دو را هیچ کس جز تو نمىتواند داشته باشد):«أللّهمّ أنت الصّاحب فی السّفر، و أنت الخلیفة فی الأهل، و لا یجمعهما غیرک». آرى تنها خداست که ذات پاکش از زمان و مکان منزّه است، و در عین حال احاطه به تمام مکانها و زمانها دارد، جایى به او نزدیکتر از جاى دیگرى نیست، و به همین دلیل هم در سفر با ماست، و هم در حضر با زن و فرزندان و بستگان و دوستان ما، و چه جالب است که زمام زندگى خود را به دست کسى بسپاریم که بر تمام شئون زندگى ما احاطه دارد. همه جا با ماست و همه جا با افراد مورد علاقه ما. و در آخرین جمله هاى این دعا، دلیل این موضوع را که هیچ کس جز خدا نمىتواند میان این دو حالت را جمع کند، چنین بیان مى فرماید: (زیرا آن کس که سرپرست بازماندگان است همسفر نتواند بود، و آن کس که همسفر است جانشینى انسان را ـ در خانه و خانواده اش ـ نمىتواند بر عهده گیرد): «لأنّ المستخلف لا یکون مستصحبا، و المستصحب لا یکون مستخلفا!». همانطور که می بینید در این جملات که در قالب دعا ارائه شده است، معارفی از خداشناسی برای ما بازگو شده است.
در ادعیّه اسلامی تنها معارف خداشناسی بیان نشده است. این دعاهای پر مغز، دریایی از معرفت اند که هر درّی در آن یافت می شود. در «دعاى ندبه» براى کسانى که با دقّت و حضور قلب و با توجّه به مضمون و محتوایش، آن را زمزمه مى کنند، یک دوره درس امامت و ولایت عاشقانه بیان شده است.
و هنگامى که در دعاى «ندبه» مىخوانیم: «وَ اجْعَلْ صَلَاتَنَا بِهِ مَقْبُولَةً وَ ذُنُوبَنَا بِهِ مَغْفُورَةً وَ دُعَائَنَا بِهِ مُسْتَجَاباً وَاجْعَلْ أَرْزَاقَنَا بِهِ مَبْسُوطَةً وَ هُمُومَنَا بِهِ مَکْفِیَّةً وَ حَوَائِجَنَا بِهِ مَقْضِیَّةً» مىفهمیم که بدون درک حقیقت ولایت، تمام درها به روى ما بسته است. قبول نماز ما، آمرزش گناه ما، اجابت دعاى ما، گسترش روزى ما و برطرف شدن سایه شوم اندوهها، در پرتو نور ولایت حاصل مى گردد. چه حقیقت بزرگى!، و هزاران نکته معرفتی دیگر که قلم از بیان همه آنها قاصر است.
2. تربیت اخلاقی و تکامل معنوی
یکی دیگر از ثمرات دعا و ادعیه خوانی به درگاه الهی، تربیت اخلاقی و تکامل معنوی است. از «دعاى مکارم الاخلاق» مى توان یک دوره اخلاق اسلامى را استخراج کرد. یا هنگامى که در دعاى «عرفه» مى خوانیم: «وَ اجْعَلْ غِنَاىَ فِی نَفْسِی»:(خداوندا! بى نیازى مرا در درون جانم قرارده!) الهام مى گیریم که بى نیازى چیزى نیست که در بیرون، از طریق جمع ثروت فراوان و کاخهاى رفیع و مقاماتِ منیع، فراهم گردد. بىنیازى و غنا را باید در درون جان جست، که تا جان آدمى سیراب و بى نیاز نگردد اگر تمام جهان را به او دهند، باز هم تشنه است و همچون مبتلایان به بیمارى استسقاء، پیوسته در طلب آب است؛ امّا اگر روح او با معرفتِ الهى، سیراب گردد در نظرش «جهان و هر چه در آن است، سهل و مختصر است»![27]
در متون ادعیه، فرازهایی که نکات تربیتی و اخلاقی را بیان می کنند، کم نیستند. انسان با خواندن این فرازها در مسیری از تکامل پای می نهد که انتهای آن بر فراز قلّه کمال و سعادت است. دعاهایى که از معصومین(ع) رسیده، و گروهى خاصّ در آن ذکر نشده، براى همه مفید و مایه پیشرفت معنوى است.
فى المَثَل هنگامى که در دعاهاى روزهاى هفته (دعاى روز یکشنبه) مى خوانیم:«وَ اجْعَلْ غَدِی وَ مَا بَعْدَهُ أَفْضَلَ مِنْ سَاعَتِی وَ یَوْمِى» این پیام مهمّ الهى را به گوش جان مى شنویم: مراقب باش! هر روز، بلکه هر ساعت که از عمر تو مىگذرد، باید گامی به جلو بردارى و قلّه تازه اى از قلّه هاى افتخار را فتح کنى! در غیر این صورت، نمى توانى بر عمرت نام زندگى بگذارى، بلکه جان کندن تدریجى است که از عمر حسابش مى کنى!
3. تقوا و پرهیزگاری
دعا کننده براى استفاده از حمایت و نیروى بىپایان پروردگار، چارهاى ندارد که پیوند خود را با او محکم کند، به ذات او نزدیک شده و مظهرى از صفات جمال و جلال و خوبیها گردد.
آیا با انواع آلودگى، ممکن است انتظار اجابت داشته باشد؟! انسان هنگامى که در دعاى «کمیل» به این جمله پر معنا مى رسد: «اللَّهُمَّ اغْفِرْلِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَحْبِسُ الدُّعَاءَ» مى فهمد که بسیاری گناهان مانع خواسته های او هستند.همین کافی است تا انسان از آنچه خداوند نمی پسندد دوری گزیند و پرده های غفلت و بی خبری را کنار زند.
یکی از مهمّ ترین عوامل گناه و بی تقوایی، غفلت و بی خبری است. و یکی از ویژگی های دعا اینست که انسان را به مسائلى که توجّه ندارد و از آن غافل است، توجّه مىدهد. به عنوان مثال، دعایى که شیعیان پس از نمازهاى روزانه در ماه مبارک رمضان مىخوانند، و مىگویند: «أَللَّهُمَّ أَدْخِلْ عَلَى أَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ، أَللَّهُمَّ أَغْنِ کُلَّ فَقِیرٍ، أَللَّهُمَّ أَشْبِعْ کُلَّ جَائِعٍ، أَللَّهُمَّ اکْسُ کُلَّ عُرْیَانٍ، أَللَّهُمَّ اقْضِ دَیْنَ کُلِّ مَدِینٍ، أَللَّهُمَّ فَرِّجْ عَنْ کُلِّ مَکْرُوبٍ، أَللَّهُمَّ رُدَّ کُلَّ غَرِیبٍ، أَللَّهُمَّ فُکَّ کُلَّ أَسِیرٍ، أَللَّهُمَّ أَصْلِحْ کُلَّ فَاسِدٍ مِنْ أُمُورِ الْمُسْلِمِینَ، أَللَّهُمَّ اشْفِ کُلَّ مَرِیضٍ، أَللَّهُمَّ سُدَّ فَقْرَنَا بِغِنَاکَ، أَللَّهُمَّ غَیِّرْ سُوءَ حَالِنَا بِحُسْنِ حَالِکَ، أَللَّهُمَّ اقْضِ عَنَّا الدَّیْنَ، وَ أَغْنِنَا مِنَ الْفَقْرِ، إِنَّکَ عَلَى کُلِّ شَىْءٍ قَدِیرٌ»، انسان را به یاد بسیارى از امورى که در طول سال از آن غافل بوده، مىاندازد. به انسان یادآورى مىکند که: باید به فکر آنها که از دنیا رفته اند و دستشان کوتاه است، بود. باید براى رفع فقر و تنگدستى نیازمندان چارهاى اندیشید. باید شکم گرسنه گرسنگان را سیر کرد. باید کسانى را که قادر به تهیّه پوشاک مناسب نیستند، یارى نمود. باید براى پرداخت بدهى بدهکاران ناتوان از پرداخت، قدمى برداشت. باید غم و اندوه انسانهاى غمزده را زدود (نه این که غمى بر غمهاى آنها افزود)! باید به مسافران در راه مانده و دور از وطن کمک کرد. باید براى آزادى اسیران، که گذشت زمان آنها را به فراموشى مىسپارد، اقدامهاى عملى نمود. باید براى اصلاح مفاسد جامعه اقدام کرد (وگرنه به خانوادهها هم سرایت مىکند). باید براى شفاى بیماران اسلام دست به دعا شد. حتّى گاهى انسان بر اثر کثرت کار از حال خودش هم غافل مىشود؛ و لهذا این دعا انسان را به یاد خودش هم مىآورد و به او تذکّر مىدهد که براى مشکلات روحى و جسمى، مادّى و معنوى خودت مخصوصاً در زمانهاى با ارزشى چون ماه مبارک رمضان، چاره اى بیندیش و پرده هاى غفلت را کنار بزن. و از کسى کمک بخواه که بر انجام هر کارى قادر و تواناست. بنابراین، سرّ دیگر اهمّیّت فوقالعاده دعا، رهانیدن انسان از غفلت است. غفلتی که مقدّمه ای برای تقوا و پرهیزگاری است، و مانع آلوده شدن به گناهان و سستی در تکالیف است.[28]
4. آمرزش گناهان و لغزش ها
آمرزش گناهان و لغزش های بندگان، از دیگر آثار دعا به درگاه الهی است. برخی از ادعیّه، راه توبه و طلب آمرزش را به بندگان می آموزند. «دعاى کمیل» از این دسته می باشد، که به ما درس تهذیب و خودسازى و توبه مى دهد. به انسانى که قصد توبه دارد، مى آموزد که چگونه «اللهم اغفر» گویان، با خداى خویش سخن بگوید. ائمه(ع) نیز در بسیاری از دعاهایشان، اگر از خداوند طلب آمرزش گناهان می کنند؛ بخاطر اینست که به بندگان «طلب آمرزش» را بیاموزانند، و ما معتقدیم ائمه(ع) معصوم اند و گناهی ندارند که از خداوند طلب آمرزش کنند.
قرائت برخی از ادعیّه، سبب آمرزش گناهان می شود. در برخى از روایات پیرامون فضیلت خواندن برخى از دعاها، و تسبیحات حضرت زهرا(س) بعد از نماز، آمده است که: «هرکس این دعاها و تسبیحات را بخواند مثل این است که تازه از مادر متولّد شده، و هیچ گناهى ندارد». البته باید توجّه داشت که این گونه روایات، شامل حقّ النّاس و گناهانى که حدّ شرعى دارد نمى گردد، بلکه باید حدّ آنها شرعاً اجرا گردد. و شامل گناهانى که جبرانى مانند قضا و کفّاره دارد نیز نمى شود، چون قضا و کفّاره با این اعمال ساقط نمى گردد. و شمول آن نسبت به بقیّه گناهان، با توجّه به عفو و کرم خداوند، چیز بعیدى نیست.[29]
5. رفع بلایا و مصائب
در حدیثى از امام صادق(ع) نقل شده است: «الْمُحِقُّ فَإِذا دَعَا اسْتَجابَ لَهُ وَ صَرَفَ عَنْهُ الْبَلاءَ مِنْ حَیْثُ لایَعْلَمُهُ»:[30] (صاحب حقّ، هنگامى که دعا کند، خداوند اجابت مى فرماید و بلا را از او برطرف مى سازد، به طورى که گاه خود او نمى داند).همچنین نقل شده است که امام سجّاد(ع) در مدینه به مرد نیازمندى برخورد کرد، که بر در خانه شخصى نشسته بود. به او فرمود: چه چیزى تو را مجبور کرده که بر در خانه این شخص ثروتمند ستمگر بنشینى؟ «فَقالَ: الْبَلَاءُ!» گفت: بلا و گرفتارى! امام فرمود: برخیز، تا تو را به خانه اى بهتر از این خانه، و اربابى بهتر از این ارباب هدایت کنم. سپس دست آن فقیر را گرفت، و با هم حرکت کردند، تا به مسجد النّبى رسیدند. آنگاه امام فرمود: رو به قبله کن، و دو رکعت نماز بگذار. سپس دستانت را به سمت آسمان بلند کن، و حمد و ثناى خداوند بگو، و بر پیامبر گرامى اسلام صلوات فرست. آنگاه به وسیله آیات آخر سوره حشر، و شش آیه اوّل سوره حدید، و دو آیه از سوره آل عمران خداوند را بخوان. سپس هر حاجت و خواسته اى که دارى از خداوند طلب کن، زیرا هر دعایى کنى به هدف اجابت خواهد رسید. (ثُمَّ قالَ: اسْتَقْبِلِ الْقِبْلَةَ وَ صَلِّ رَکْعَتَیْنِ، ثُمَّ ارْفَعْ یَدَیْکَ الَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَاثْنِ عَلَى اللَّهِ وَصَلِّ عَلَى رَسُولِهِ، ثُمَّ ادْعُ بِآخِرِ الْحَشْرِ وَ سِتِّ آیاتٍ مِنْ اوَّلِ الْحَدِیدِ وَ بِالْآیَتَیْنِ اللَّتَیْنِ فِی آلِ عِمْرانَ، ثُمَّ سَلِ اللَّهَ سُبْحانَهُ فَانَّکَ لَاتَسْأَلُ شَیْئاً إِلَّا اعْطاکَ).[31] پیام گفتگوی امام سجّاد(ع) با آن مرد نیازمند، اینست که برای رفع بلا و گرفتاری باید به درگاه الاهی پناه برد؛ زیرا پناهگاه بی پناهان است.
6. دمیدن روح امید، و آرامش درونی
به ثمر نرسیدن تلاشها و کوششها در زندگى، گاهى انسان را از پیروزى نهایى، براى همیشه مأیوس مى سازد، و از به کار گرفتن باقیمانده نیرو و توان خود باز مىدارد و اندیشه کردن برای دستیابى به طریق تازه و ابتکارات جدید را مختل مى سازد. امّا دعا بارقه امیدى است که در کانون دل آدمى مى درخشد و ابرهاى یأس را از آسمان زندگى کنار مى زند. دعا کننده خود را با قدرتى مرتبط مى بیند که «مشکل» و «آسان» براى او مطرح نیست و گشودن بن بستها براى او بسیار ساده است. این امیدوارى که از دعا بر مىخیزد، همانند خون تازه اى در جان آدمى جارى مىشود و عاملى براى از سرگرفتن تلاشها، کوششها و دست زدن به ابتکار است و طرق تازه اى براى گشودن بن بستها خواهد بود. دعا، درخت امید را آبیارى مى کند و این درخت در بیابان زندگى به هنگامى که آفتاب سوزان مشکلات، انسان را از حال مى برد، بر سر او سایه افکنده و او را آماده تلاش مى سازد.[32]
علاوه بر شکست هایی که در زندگی انسان منجر به نومیدی و یاس می شود، اضطراب ها و مشکلات روانی در عصر جدید از معضلات دیگری است که پیش روی انسان امروزی است. احساس پوچی در بحران مشکلات، و معضلات بوجود آمده از انحصارطلبی هاى فردى، از عوامل تشدید نا آرامی و اضطراب می باشد.
دعا اثر عمیقى در زدودن این اضطراب ها دارد. زیرا از یک سو سبب رشد اخلاقى و عاطفى مى گردد و از سوى دیگر، ـ با توجّه به این که یکى از آداب دعا، دعا براى دیگران است - روح اجتماعى را جانشین انحصارطلبی هاى فردى مى سازد و برخوردهاى نامناسب و غیر عادلانه را تقلیل مى دهد. همچنین، به خاطر توجّه به پروردگاری که سرچشمه امید و نیکی است، احساس بیهودگى و پوچى را از خود دور ساخته و براى زندگى، پناهگاه و هدفى بزرگ مى یابد.
آداب دعا و طلب حوائج
هر یک از عبادات دارای آداب و مناسک ویژه ایست و از آنجا که در قرآن از دعا به عبادت تعبیر شده است، آداب خاصّی را می طلبد. رعایت کردن آداب دعا و حاجت طلبی در برآمدن حاجات و استجابت دعاها تاثیر بسزایی دارند. از امام صادق(ع) نقل شده که فرمود: «إیَّاکُمْ أنْ یَسْأَلَ أحَدُکُمْ رَبَّهُ شَیْئَاً مِنْ حَوَائِجِ الدُّنْیَا وَ الآخِرَةِ حَتَّى یَبْدَءَ بِالثَّنَاءِ عَلَى اللّهِ وَ المِدْحَةِ لَهْ وَ الصَّلَوةِ عَلَى النَّبِىِّ وَ آلِهِ ثُمَّ الاعْتِرَافِ بِالذَّنْبِ ثُمَّ المَسْألَةَ»:[33] بپرهیزید از این که کسى از شما، چیزى را از خدا بخواهد مگر این که نخست مدح و ثناى الهى بجا آورد و درود بر پیامبر و آل او بفرستد، سپس اعتراف به گناه خویش کند و بعد چیزى را از خدا بخواهد». در بسیاری از روایات اسلامی به آداب دعا و حاجت طلبی اشاره شده است که برخی از این آداب عبارتند از:
1 ـ خواندن خداوند با اسماء و صفات الهی:در آیات ابتدای سوره غافر، حاملان عرش الهى، راه و رسم دعا را به مؤمنان مى آموزند. نخست، تمسّک به نام پروردگار با ندای «رَبَّنا»، سپس او را به صفات جمال ستودن و از مقام رحمت و علم بى پایانش مدد خواستن با ندای «وَسِعَتْ کُلَّ شَىْءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً». سرانجام وارد در دعا شدن، و مسائل را به ترتیب اهمیّت خواستن، و با شرائطى که زمینه استجابت را فراهم مىسازد، مقرون ساختن، «فَاغْفِرْ لِلَّذِیْنَ تابُوا وَ اتَّبَعُوا سَبِیْلَکَ». سپس دعا را با ذکر اوصاف جمال او، و توسّل مجدّد به ذیل رحمتش، پایان دادن. جالب توجّه این که، حاملان عرش در این دعا، روى پنج وصف از مهمترین اوصاف الهى تکیه مىکنند: ربوبیّت، رحمت، قدرت، علم و حکمت او.[34]
مطالعه آیات قرآن مجید، نشان مىدهد که «اولیاء اللّه» اعم از پیامبران و فرشتگان و بندگان صالح، به هنگام دعا سخن خود را با «رَبَّنا»، یا «رَبِّى»، شروع مىکردند. حضرت آدم(ع) مىگوید: «رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا»: (پروردگارا! من و همسرم بر خود ستم کردیم). حضرت نوح(ع) عرض مىکند: «رَبِّ اغْفِرْ لِی وَ لِوالِدَىَّ»: (پروردگارا! من و پدر و مادرم را بیامرز). حضرت ابراهیم(ع) مىگوید: «رَبِّ اغْفِرْ لِی وَ لِوالِدَىَّ وَ لِلْمُؤمِنِیْنَ یَومَ یَقُومُ الْحِسابُ»: (پروردگارا! من و پدر و مادرم و همه مؤمنان را در روزى که حساب بر پا مىشود ببخش). حضرت یوسف(ع) مىگوید: «رَبِّ قَدْ آتَیْتَنِى مِنَ الْمُلْکِ»: (پروردگارا! بهرهاى از حکومت به من رحمت فرمودهاى). و حضرت موسى(ع) مىگوید: «رَبِّ بِما أَنْعَمْتَ عَلَىَّ فَلَنْ أَکُونَ ظَهِیْراً لِلْمُجْرِمِیْنَ»: (پروردگارا! به خاطر نعمتى که به من دادهاى پشتیبان مجرمان نخواهم بود). و پیامبر بزرگ اسلام(ص) عرضه مىدارد: «رَبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَمَزاتِ الشَّیاطِیْنِ»: (پروردگارا! من از وسوسههاى شیاطین به تو پناه مىبرم). و مؤمنان طبق آیات آخر سوره آل عمران چندین بار، این تعبیر را تکرار مىکنند، از جمله مىگویند: «رَبَّنا ما خَلَقْتَ هَذا باطِلًا»: (پروردگارا! این آسمانها و زمین پهناور را بیهوده نیافریدهاى!) از این تعبیرات به خوبى استفاده مىشود که، بهترین دعا آن است که از مسأله ربوبیّت پروردگار آغاز شود. درست است که نام مبارک «اللّه» جامعترین نامهاى خدا است ولى از آنجا که تقاضا از محضر پر لطف او تناسب با مسأله ربوبیّت دارد، خواندن خداوند به این نام در آغاز دعاها از هر نام دیگر، مناسب تر و شایستهتر است.[35]
2 ـ صلوات بر پیامبر(ص) و اهل بیت(ع):یکی دیگر از آداب دعا که اثر زیادی در استجابت آن نیز دارد، صلوات و درود بر پیامبر اسلام(ص) و خاندان پاکش می باشد. امام صادق(ع) فرمود: «هرگاه کسى به درگاه خداى عزوجل حاجتى دارد، باید با صلوات بر محمد و آلش شروع کند، سپس حاجت خود را بخواهد و در آخر هم به صلوات بر محمد و آل محمد پایان دهد؛ زیرا خداى عزوجل کریمتر از آن است که دو طرف دعا را بپذیرد و وسط دعا را واگذارد؛ زیرا صلوات بر محمد و آل محمد محجوب نیست».[36] همچنین ایشان در سخن دیگری می فرماید: «کُلُّ دُعاءٍ یُدْعَى اللّهُ عَزَّوَجَلَّ بِهِ مَحْجُوبٌ عَنِ السَّماءِ حتّى یُصَلَّى عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ: هر دعایى که خداوند عزوجل به آن خوانده شود از رفتن به آسمان محجوبست تا صلوات بر محمد و آل محمد فرستاده شود».[37]
3 ـ با تضرّع: یکی دیگر از آداب دعا عبارت است از اینکه (پروردگار خود را ـ آشکارا ـ از روى تضرّع و در پنهانى بخوانید): «اُدْعُواْ رَبَّکُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَةً».[38]نقل شده است که حضرت صادق(ع) به ابو بصیر فرمود: «اگر از وقوع چیزى ترس داشته باشى، یا حاجتى خواستى، به نام خدا دعا آغاز کن و او را چنانچه شایسته اوست تمجید و ستایش کن و بر پیامبر(ص) صلوات فرست و حاجت خود را بخواه و خود را به گریه وادار کن اگر چه بسا اندازه سر مگسى باشد، همانا پدرم همیشه مىفرمود: نزدیکترین حالى که عبد به پروردگار عزوجل دارد آن زمانى است که در سجده باشد در حالى که اشک مىریزد».[39]
البته این تضرّع باید همراه با شکر گزاری و در هر حالی باشد. در قرآن کریم آمده است که عدّه ای در مشکلات با تضرّع خداوند را می خوانند امّا هنگامی که نجات می یابند او را فراموش کرده و طغیان می کنند.[40] امّا مومنین اینگونه نیستند و خداوند را نه تنها در لحظات دشوار، بلکه در رفاه و فراوانی نعمت نیز می خوانند.
تضرّع در مقابل پروردگار باید از خوف الهی و با امید به رحمتش باشد. قرآن می گوید: (خداوند را از روی ترس و امید بخوانید): «وَادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً».[41]امام باقر(ع) فرمود: «ما مِنْ قَطْرَةٍ أحَبُّ إلىَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ مِنْ قَطْرَةِ دُمُوعٍ فى سَوادِ اللَّیْلِ مَخافَةً مِنَ اللّهِ لایُرادُ بِها غَیْرُهُ»:[42](قطره اى نزد خداوند محبوبتر نیست از آن قطره اشکى که در ظلمت شب از خوف خدا بریزد و جز خدا چیز دیگرى منظور نداشته باشد).
4 ـ دعای عمومی و برای دیگران:یکی از آداب دعا و طلب حوائج اینست که به صورت عمومی برگزار شود و جملات دعا نیز عمومی باشد و شامل افراد دیگری غیر از دعاکننده نیز شود. از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمود: «ما اجتمع اربعة قط علی امر واحد فدعوا الا تفرقوا عن اجابة»: (هیچگاه چهار نفر با هم دست به دعا برنمی دارند، جز آن که وقتی پراکنده شوند دعایشان به اجابت رسیده باشد).به همین جهت به شرکت در مجالس عمومی قرائت ادعیّه و زیارات تاکید شده است. زیرا در این نوع مراسمات، دعاها نوعا عمومی هستند و شامل همه افراد می شوند؛ به همین خاطر در تسریع استجابت دعا و حوائج نقش بسزایی دارند. پیامبر اسلام(ص) می فرماید: «اذا دعا احدکم فلیعم»: (هرگاه یکی از شما دعا می کند باید به طور عمومی دعا کند). در بسیاری از دعاهای قرآنی، طلب حاجات به صیغه جمع آمده است می گوید: «ربّنا آتِنا»،[43] «ربّنا لا تؤاخِذنا»،[44] «ربّنا لا تُزِغْ قُلوبَنا»،[45] «فاغْفِر لنا ذُنوبنا»،[46] «واجْعَل لنا»،[47] «ربّنا ظَلَمْنا أنفُسَنا وإنْ لم تَغْفِر لنا وترْحَمْنا»،[48] «ربّنا افْرِغْ علینا صَبْراً».[49]
علاوه بر این، دعاکردن در حقّ دیگران، به خصوص فرزندان، والدین، دوستان، همسایگان، مرزداران کشور اسلامی و همه مومنین، موجب استجابت دعا در حقّ دعاکننده و دعاشونده می شود. در دعاهای قرآنی و اهل بیت(ع) مصادیق فراوانی از دعا برای دیگران دیده می شود: «ربّنا اغفر لی ولوالدیّ وللمؤمنین»،[50] «ربّنا اغفرْ لنا ولإخواننا الذین سبقونا بالإیمان ولا تجعل فی قلوبنا غِلاًْ للذین آمنوا ربّنا إنّک رئوف رحیم»،[51] «ربّ اغفر لی ولأخی»،[52] «ربّ اغفر لی ولوالدیّ ولِمَن دخل بیتی مؤمناً، وللمؤمنین والمؤمنات»،[53] «ربّ اجعلنی مُقیم الصّلاه ومن ذرّیتی».[54] امام سجّاد(ع) در صحیفه سجّادیّه برای مرزداران سرزمین اسلام اینگونه دعا می کند: «اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلیََ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَحَصِّنْ ثُغُورَ الْمُسْلِمیِنَ بِعِزَّتِکَ وَأَیِّدْ حُمَاتَهَا بِقُوَّتِکَ وَأَسْبِغْ عَطَایَاهُمْ مِنْ جِدَتِکَ. اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلیََ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَکَثِّرْ عِدَّتَهُمْ وَاشْحَذْ أسْلِحَتَهُمْ وَاحْرُسْ حَوْزَتَهُمْ وَاَمْنَعْ حَوْمَتَهُمْ وَأَلِّفْ جَمْعَهُمْ وَدَبِّرْ اَمْرَهُمْ رَوَاتِرْ بَیْنَ مِیَرِهِمْ وَتَوَّحَدْ بِکِفَایَةِ مُؤَنِهمْ وَاعْضُدْهُمْ بِالنَّصْرِ وَأَعِنْهُمْ بِالصَّبْرِ وَالْطُفْ لَهُمْ فِی الْمَکْرِ، اَللََّهُمَّ صَلِّ عَلیََ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَعَرِّفْهُمْ مَا یَجْهَلُونَ وعَلِّمْهُمْ مَا لاَ یَعْلَمُونَ وَبَصِّرْهُمْ مَا لاَ یُبْصِرُونَ»:[55] (خدایا بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرزهای مسلمین را با قدرت و عزّت خود مستحکم و استوار گردان و نگهبانان و محافظان آن را با قوّت خود تقویت فرما. عطایا و بخشش های آنها را از توانگری خویش سرشار ساز.خداوندا بر محمّد و آل محمّد درود فرست و عدّه مرزداران را بسیار فرما، و سلاحشان را مؤثّر و بُرّان ساز و حوزه نگهبانیشان را حراست و نقاط حسّاس جبهه آنها را نفوذ ناپذیر گردان، در بین جمعشان الفت برقرار و امورشان را خود تدبیر فرما و آذوقه آنها را پی در پی برسان، سختی ها و مشکلات آنها را خود به تنهایی عهده دار باش، بانصرت و پیروزی یاریشان فرما و با صبر و استقامت آنان را مدد نما و در طرحنقشه ها دقّت و ظرافت مرحمت فرما. خداوندا بر محمد و آل او درود فرست و آنچه راکه مراقبان مرزها از دقایق نقشه های جنگی بی اطلاعند به آنان بشناسان و هر چه را در نبرد با دشمن و خنثی سازی توطئه آنها لازم است به ایشان تعلیم فرما و در هر جایی که آگاهی و بینش لازم و در کسب پیروزی مؤثر است به آنان بنمای). حضرت زهرا(س) نه تنها برای همسایگان دعا می کرد بلکه آنها را بر خود و خانواد اش مقدّم می کرد و می فرمود: «الجار ثم الدار».[56] یکی از آداب نماز شب، دعا کردن برای چهل تن از مومنین با ذکر نام ایشان است. امام صادق(ع) نیز می فرماید: «من قدم اربعین رجلا من اخوانه فدعا لهم ثم دعا لنفسه استجیب له فیهم و فی نفسه»:[57] (کسی که پیش از دعای برای خود، چهل نفر از برادران -مومن- خود را دعا کند، دعایش هم در حق آنان و هم در حق خودش مستجاب خواهد شد). البته در بسیاری از دعاهای قرآنی، هنگام طلب غفران و آمرزش گناهان، شخص دعاکننده بر دیگران مقدّم شده است. خلاصه اینکه دعا برای دیگران، علاوه بر آنکه موجب رواشدن حوائج می شود؛ روح مهرورزی و همدلی در مشکلات را در بین افراد جامعه دو چندان می کند.
5 ـ رعایت زمان و مکان در دعا:یکی از آداب دعا رعایت زمان و مکان شایسته برای آن است. دعاهایی هستند که وقت مختّصی دارند یا برای مکان و موقعیّت خاصّی در نظر گرفته شده اند. به عنوان نمونه برای ماههای رجب، شعبان و رمضان، دعاهای مختصّی از سوی معصومین(ع) نقل شده است. علاوه بر این، برخی از زمان ها و مکان ها نیز دارای ارزش و اعتبار ویژه ای هستند که هرگونه دعا و طلب حاجت در این زمانها و مکان ها پسندیده و در شرف اجابت است. به عنوان نمونه شب و روز جمعه دارای این ویژگی است. هنگامی که فرزندان یعقوب دست به دامن پدر زدند و (گفتند پدر جان از خدا بخواه که گناهان و خطاهاى ما را ببخشد چرا که ما گناهکار و خطاکار بودیم): «قالُوا یا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا کُنَّا خاطِئِینَ»،[58] پیرمرد بزرگوار که روحى همچون اقیانوس وسیع و پرظرفیت داشت بىآنکه آنها را ملامت و سرزنش کند به آنها وعده داد و (گفت: من به زودى براى شما از پروردگار مغفرت مىطلبم): «قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی».[59] در روایات وارد شده که هدفش این بوده است که انجام این تقاضا را به سحرگاهان شب جمعه که وقت مناسبترى براى اجابت دعا و پذیرش توبه است، به تأخیر اندازد.[60] روایات زیادی در فضیلت برخی از ایّام ـ از جمله روز جمعه ـ نقل شده است.
کربلا نیز از مکان های ویژه ایست که اجابت دعا در آن به اجابت می رسد. حدیث است که خداوند به عوض شهادت امام حسین(ع) چهار خصلت به او کرامت فرمود که اجابت دعا در زیر قبّه ایشان، یکی از این خصال است.[61]
این موارد بخشی از آدابی بود که در دعاخوانی و حاجت طلبی رعایت آنها توصیه شده است. برای آگاهی بیشتر در این زمینه می توانید به کتب ادعیّه مراجعه کنید.
شرایط استجابت دعا
خداوند در آیات قرآن وعده اجابت دعا را به بندگانش داده است، امّا برای رسیدن به این منظور کسب شرایطی لازم است تا دعا به درگاه الهی قبول افتد یا در اجابت آن تعجیل شود. مهمّ ترین شرایطی که ذکر کرده اند عبارتند از:
1- رعایت آداب دعا و طلب حوائج: که پیش از این در این موردسخنانی گفته شد.
2- صفای دل و پاکی قلب: یکی دیگر از این شرایط است. در سخنان امیرالمومنین(ع) مىخوانیم: «لایَقْبَلُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ دُعاءَ قَلْبٍ لاهٍ»:[62](خداوند دعاى دلهای غافل را مستجاب نمىکند).ایشان در سخن دیگری می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ لَایَسْتَجِیبُ دُعَاءً بِظَهْرِ قَلْبٍ قَاسٍ»:[63] (بدرستى کـه خداى عزوجل اجابت نکند دعائى که از دل سخت و باقساوت برآمده باشد). در حدیث دیگری از امام صادق(ع) به همین مضمون مىخوانیم: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ لایَسْتَجِیبُ دُعاءً بِظَهْرِ قَلْبٍ ساهٍ»:[64] (خداى عزوجل اجابت نکند دعائى که از دل غافل برآمده باشد، پس هرگاه دعا کردى با دل توجّه کن و یقین داشته باش که اجابت شود). در سخن دیگری از آن حضرت نقل شده است که: «إِیَّاکُمْ أَنْ یَسْأَلَ أَحَدُکُمْ رَبَّهُ شَیْئاً مِنْ حَوائِجِ الدُّنْیا وَ الآْخِرَةِ حَتّى یَبْدَأَ بِالثَّناءِ عَلَى اللَّهِ وَ الْمِدْحَةِ لَهُ وَ الصَّلاةِ عَلَى النَّبِیِّ وَ آلِهِ ثُمَّ الإِعْتِرافِ بِالذَّنْبِ وَ التَّوْبَةِ ثُمَّ الْمَسْأَلَةِ»:[65](مبادا هیچ یک از شما از خدا تقاضائى کند مگر این که نخست حمد و ثناى او را به جا آورد و درود بر پیامبر و آل او بفرستد، بعد به گناه خود نزد او اعتراف و توبه کند، سپس دعا نماید). چراکه با اعتراف به گناه و توبه، انسان با قلبی پاک به درگاه الهی دعا می کند.علاوه بر این احادیث، از آنجا که اخلاص در دین امری قلبی می باشد، آیه «فَادْعُواْ اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ»[66]نیز به نحوی بر مقصود دلالت دارد.
3- پاکى ثروت و طعام: دوری از اموال غصبی و پرهیز از کسب و کار حرام، از عوامل دیگری است که در مستجاب شدن دعا موثّر است. از پیامبر اسلام(ص) نقل شده که: «مَنْ أَحَبَّ أَنْ یُسْتَجابَ دُعائُهُ فَلْیُطَیِّبْ مَطْعَمَهُ وَ مَکْسَبَه»:[67](کسى که دوست دارد دعایش مستجاب گردد باید غذا و کسب خود را پاک کند).امیرالمومنین(ع) فرمود: «اِنَّ اللهَ تَبارَکَ و تَعالیا َوحَی الَی المَسیح عیسَی بن مریم قُل للملأ مِن بَنِی اِسرائیل: اِنّی غیر مستجیب لاحد منکم دعوة ولاحد مِن خلقی قبله مظلمة»:[68] (امیرالمومنین(ع) فرمود: خداوند به حضرت عیسی(ع) وحی کرد که به بنی اسرائیل بگو: دعای کسی راکه حقّ الناس برعهده اش باشد اجابت نمیکند).
4- تلاش و کوشش:در کنار دعا، تلاش و کوشش برای تحقّق آن لازم است. کسى که از خداوند همسرى شایسته و فرزندانى صالح طلب مىکند، باید آنچه در توان اوست خود انجام دهد و آنچه خارج از قدرت اوست، از خداوند طلب کند.دعاى مستجاب دعائى است که به مضمون «أَمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوء»[69] به هنگام اضطرار و ناتوانی انجام گیرد. در سخنان امیرمومنین(ع) مىخوانیم: «الدَّاعِی بِلا عَمَلٍ کَالرَّامِی بِلا وَتَرٍ!»:[70](دعاکننده بدون عمل و تلاش، مانند تیرانداز بدون زه است). با توجه به این که وَتَر (زه) عامل حرکت و وسیله پیش راندن تیر به سوى هدف است نقش «عمل» در تأثیر «دعا» روشن مىگردد.[71] از امام صادق(ع) مىخوانیم:«أرْبَعَةٌ لَاتَسْتَجَابُ لَهُمْ دَعْوَةٌ: 1- رَجُلٌ جَلَسَ فِى بَیْتِهِ یَقُولُ اللُّهُمِّ ارْزِقْنِى، فَیُقَالُ لَهُ ألَمْ آمُرُکَ بِالطَّلَبِ؟! 2- وَ رَجُلٌ کَانَتْ لَهُ امْرَأَةٌ فَدَعَا عَلَیْهَا، فَیُقَالَ لَهُ: أَلَمْ اجْعَلْ أمْرَهَا إلَیْکَ؟ 3- وَ رَجُلٌ کَانَ لَهُ مَالٌ فَأفْسَدَهُ، فَیَقُول: اللَّهُمَّ ارْزُقْنِى، فَیُقَالُ لَهُ أَلَمْ آمُرُکَ بِالإقْتِصَادِ؟ ألَمْ آمُرُکَ بِالإصْلَاح؟! 4- وَ رَجَلٌ کَانَ لَهُ مَالٌ فَاداته بِغَیْرِ بَیِّنَةٍ فَیُقُالُ لَهُ، ألَمْ آمُرُکَ بِالشَّهَادَةِ؟!»:[72] (چهار کس دعایشان مستجاب نمیشود: 1- مردی که در خانه بنشیند و دعا کند خدایا روزی مرا برسان. 2- مردی که زن داشته باشد و به ضررش دعا کند.3- مردی که مالش را از بین ببرد و درخواست روزی کند. 4- مردی که مالی را قرض بدهد بدون شاهد.
موانع استجابت دعا
برخی از بندگان از عدم استجابت دعایشان سخن می گویند و از درگاه الهی ناامید گشته و خود را دور از رحمت الهی می بینند. این در حالیست که خداوند وعده استجابت دعا به بندگانش داده است. بنابراین، چه عواملی سبب شده است که دعا مستجاب نگردد؟ نقل شده است که شخصی نزد امیرالمومنین(ع) از عدم استجابت دعا شکایت کرد و گفت: با این که خداوند فرمود، دعا کنید، من اجابت مىکنم، چرا ما دعا مىکنیم و به اجابت نمىرسد؟! حضرت در پاسخ فرمود: «إنَّ قُلُوبَکُمْ خَانَ بِثَمَانِ خِصالٍ: أوّلُها: أنَّکُمْ عَرَفْتُمُ اللهَ فَلَمْ تَؤُدُوا حَقَّهُ کَمَا أوْجَبَ عَلَیْکُمْ فَمَا اغْنَتْ عَنْکُمْ مَعْرِفَتُکُمْ شَیْئاً. وَ الثَّانِیَةُ: أنَّکُمْ امَنْتُمْ بِرَسُولِهِ ثُمَّ خَالَفْتُمْ سُنَّتَه وَ امنْتُم شَرِیعَتَهُ فَأیْنَ ثَمَرَةُ إیمَانِکُمْ؟ وَ الثَّالِثَةُ: أنَّکُمْ قَرَأْتُمْ کِتَابَهُ المُنْزَلَ عَلَیْکُمْ فَلَمْ تَعْمَلُوا بِهِ وَ قُلْتُمْ سَمِعْنَا وَ أطَعْنَا ثُمَّ خَالَفْتُمْ. وَ الرَّابِعَةُ: أنَّکُمْ قُلْتُمْ تَخَافُونَ مِنَ النَّارِ وَ أنْتُمْ فِى کُلِّ وَقْتٍ تُقَدِّمُونَ إلَیْهَا بِمَعَاصیکُمْ فَأیْنَ خَوْفُکُمْ؟ وَ الْخَامِسَةُ: أنَّکُمْ قُلْتُمْ تَرْغُبُونَ فِى الجَنَّةِ وَ أنْتُمْ فِى کُلِّ وَقْتٍ تَفْعَلُونَ مَا یُبَاعِدُکُمْ مِنْهَا فَأیْنَ رَغْبَتُکُمْ فِیهَا؟ وَ السَّادِسَةُ: أنَّکُمْ أکَلْتُمْ نِعْمَةَ المَوْلَى فَلَمْ تَشْکُرُوا عَلَیْهَا. وَ السَّابِعَةُ: أَنَّ اللّهَ أمَرَکُمْ بِعَدَاوَةِ الشَّیْطَانِ وَ قَالَ «إنَّ الشَّیْطَانَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوّاً» فَعَادَیْتُمُوهُ بِلَا ثَوْلٍ وَ وَالَیْتُمُوهُ بِلَا مُخَالِفَةً. وَ الثَّامِنَةُ: أنَّکُمْ جَعَلْتُمْ عُیُوبَ النَّاسِ نَصْبَ أعْیُنِکُمْ وَ عُیُوبِکُمْ وَرَاءَ ظُهُورِکُمْ تَلوُمُونَ مَنْ أنْتُمْ أحَقُّ بِاللَّوْمِ مِنْهُ فَأىُّ دُعَاءٌ یُسْتَجَابُ لَکُمْ مَعَ هَذَا وَ قَدْ سَدَدْتُمْ أبْوَابَهُ وَ طُرُقَهَ فَاتَّقُوا اللّهَ وَ أصْلِحُوا أعْمَالَکُمْ وَ أخْلَصُوا سَرَائِرَکُمْ وَ آمُرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهُوَا عَنِ الْمُنْکَرِ فَیَسْتَجِیبُ لَکُمْ دُعَائُکُمْ»:[73](قلب و فکر شما در هشت چیز خیانت کرده (به همین جهت دعایتان مستجاب نمىشود): 1- شما خدا را شناختهاید، امّا حقّ او را ادا نکردهاید، به همین دلیل شناخت شما سودى به حالتان نداشته است. 2- شما به فرستاده او ایمان آوردهاید، سپس با سنّتش به مخالفت برخاستهاید، ثمره ایمان شما کجاست؟ 3- کتاب او را خواندهاید، ولى به آن عمل نکردهاید.4- شما مىگویید از مجازات و کیفر خدا مىترسید، امّا همواره کارهایى مىکنید که شما را به آن نزدیک مىسازد. 5- مىگویید به پاداش الهى علاقه دارید، امّا همواره کارى مىکنید که شما را از آن دور مىسازد. 6- نعمت خدا را مىخورید و حقّ شکر او را ادا نمىکنید. 7- به شما دستور داده دشمنِ شیطان باشید و شما طرح دوستى با او مىریزید.8- شما عیوب مردم را نصب العین خود ساخته و عیوب خود را پشت سر افکندهاید. با این حال چگونه انتظار دارید دعایتان به اجابت برسد؟ در حالى که خودتان درهاى آن را بستهاید؟ تقوا پیشه کنید، اعمال خویش را اصلاح نمایید، امر به معروف و نهى از منکر کنید تا دعاى شما به اجابت برسد).
طبق بیان امیرالمومنین(ع) عوامل عدم استجابت دعا را باید در درون خود یافت. دوری انسان از خداوند و تمایل به گناهان و زشتی ها سبب حبس دعا می گردد. در حدیثى از پیغمبر اکرم(ص) مى خوانیم: «سَیَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ تَخْبُثُ فِیهِ سَرَائِرُهُمْ، وَ تَحْسُنُ فِیهِ عَلاَنِیَتُهُمْ، طَمَعاً فِی الدُّنْیَا، لاَیُرِیدُونَ بِهِ مَا عِنْدَ رَبِّهِم، یَکُونُ دِینُهُمْ رِیَاءً؛ لاَ یُخَالِطُهُمْ خَوْفٌ، یَعَمُّهُمُ اللّهُ بِعِقَاب، فَیَدْعُونَهُ دُعَاءَ الْغَرِیقِ، فَلاَ یَسْتَجِیبُ لَهُمْ»:[74] (زمانى بر مردم فرا مى رسد که باطن آنها زشت و آلوده و ظاهر آنها زیباست. این کار را به خاطر دنیاپرستى انجام مى دهند و پاداشهاى الهى را طلب نمى کنند؛ دین آنها، ریاکارى است و خوف الهى در وجودشان نیست؛ کیفر عظیم الهى آنها را فرا مى گیرد و آنها همچون غریق دعا مى کنند، ولى خداوند دعاى آنها را مستجاب نمى کند).شخصی ازامام صادق(ع) سؤال کرد: «أَلَیْسَ یَقُولُ اللَّهُ ادْعُونِى أَسْتَجِبْ لَکُمْ؟ وَ قَدْ نَرَى الْمُضْطَرَّ یَدْعُوهُ وَ لایُجابُ لَهُ، وَ الْمَظْلُومَ یَسْتَنْصِرُهُ عَلى عَدُوِّهِ فَلایَنْصُرُهُ»: (آیا خداوند نمىفرماید: دعا کنید تا براى شما اجابت کنم؟ در حالى که افراد مضطرى را مىبینیم که دعا مىکنند، و به اجابت نمىرسد، و مظلومانى را مىبینیم که از خدا پیروزى بر دشمن مىطلبند، ولى آنها را یارى نمىکند؟). حضرت فرمود:«وَیْحَکِ! ما یَدْعُوهُ أَحَدٌ إِلَّا اسْتَجابَ لَهُ، أَمَّا الظَّالِمُ فَدُعائُهُ مَرْدُودٌ إِلى أَنْ یَتُوبَ، وَ أَمَّا الْمُحِقُّ فَإِذا دَعَا اسْتَجابَ لَهُ وَ صَرَفَ عَنْهُ الْبَلاءَ مِنْ حَیْثُ لایَعْلَمُهُ، أَوِ ادَّخَرَ لَهُ ثَواباً جَزِیلًا لِیَومِ حاجَتِهِ إِلَیْهِ، وَ إِنْ لَمْ یَکُنِ الامْرُ الَّذِى سَئَلَ الْعَبْدُ خَیْراً لَهُ إِنْ أَعْطاهُ أَمْسَکَ عَنْهُ»:[75](واى بر تو! هیچ کس او را نمىخواند مگر این که اجابت مىکند، اما ظالم دعاى او مردود است تا توبه کند، و اما صاحب حقّ، هنگامى که دعا کند، اجابت مىفرماید و بلا را از او برطرف مىسازد، به طورى که گاه خود او نمىداند، و یا آن را به صورت ثواب فراوانى براى روز نیازش به آن ـ روز قیامت ـ ذخیره مىکند، و هرگاه چیزى را که بندگان تقاضا کنند مصلحت آنها نباشد، خوددارى مىفرماید). در حدیث دیگری از امام باقر(ع) نقل شده است که: «إِنَّ الْعَبْدَ یَسْأَلُ اللَّهَ الْحَاجَةَ فَیَکُونُ مِنْ شَأْنِهِ قَضَاؤُهَا إِلَى أَجَلٍ قَرِیبٍ أَوْ إِلَى وَقْتٍ بَطِیءٍ فَیُذْنِبُ الْعَبْدُ ذَنْباً فَیَقُولُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لِلْمَلَکِ لَاتَقْضِ حَاجَتَهُ وَاحْرِمْهُ إِیَّاهَا فَإِنَّهُ تَعَرَّضَ لِسَخَطِی وَ اسْتَوْجَبَ الْحِرْمَانَ مِنِّی»:[76] (گاهی بنده از خداوند حاجتی را درخواست میکند که شایسته استجابت است حال بزودی یا در مدت طولانی. سپس این بنده گناهی را مرتکب میشود، خداوند به ملائکه می فرماید: حاجتش را برآورده نکنید و او را محروم کنید. چراکه باعث خشم من و محرومیّت از فضل من شد).
بنابراین اگر بنده با قلبی پاک و عملی صالح و بدور از گناه و معصیت، در درگاه الهی دست به دعا بردارد در حالیکه آداب و شرایط دعا را رعایت کرده است؛ دعای او مستجاب است.
در هر صورت، امام صادق(ع) ـ در سخنی که از ایشان نقل شد ـ سرنوشت دعای بندگان را به خوبی بیان کرده است که:
1- یا مستجاب می شود؛ (اسْتَجابَ لَهُ).
2- یا مستجاب نمی شود به علّت ظلم و گناه و ...؛ (أَمَّا الظَّالِمُ فَدُعائُهُ مَرْدُودٌ إِلى أَنْ یَتُوبَ)
3- یا در عوض، بلا را از او برطرف مىسازد، به طورى که گاه خود او نمىداند؛ (صَرَفَ عَنْهُ الْبَلاءَ مِنْ حَیْثُ لایَعْلَمُهُ).
4- یا آن را به صورت ثواب فراوانى براى روز نیازش به آن ـ روز قیامت ـ ذخیره مىکند؛ (أَوِ ادَّخَرَ لَهُ ثَواباً جَزِیلًا لِیَومِ حاجَتِهِ إِلَیْهِ).
پی نوشت ها:
[1]- سوره بقره، آیه 86.
[2]- سوره ق، آیه 16.
[3]- سوره بقره، آیه 186.
[4]- سوره غافر، آیه 60.
[5]- سوره بقره، آیه 186.
[6]- سوره فرقان، آیه 77.
[7]- پیامبراکرم(ص) می فرماید: «الدُّعَاءُ هُوَ الْعِبَادَةُ»: (دعا، عبادت است). (نهج الفصاحه، حدیث 1590؛ محجة البیضاء، جلد 2، صفحه 283 - 282).
[8]- از حضرت باقر(ع) روایت شده: «افضل العبادة الدعا»: (برترین عبادت دعاست). (میزان الحکمه، باب 1189، حدیث 5516 و 5532)
[9]- پیامبراکرم(ص) می فرماید: «الدعا مخ العبادة»: (دعا مغز عبادت است). (همان)
[10]- در این آیه، نخست به «دعا» تعبیر مىکند؛ سپس در ادامه تعبیر را عوض کرده، از آن به «عبادت» یاد مىکند. «وَ قالَ رَبُّکُمُ ادْعونى اسْتَجِبْ لَکُمْ انَّ الَّذینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتى سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرینَ»: (پروردگار شما گفته است: مرا بخوانید تا دعاى شما را بپذیرم! کسانى که از عبادت من تکبّر مى ورزند به زودى با ذلّت وارد دوزخ مى شوند!).
[11]- دعا و عرض نیاز به درگاه آن قادر بى نیاز، دوازدهمین ویژگى عبادالرّحمن است. خداوند مهربان ویژگى مذکور را در آیه 74 سوره فرقان چنین توصیف مىکند: «وَ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَ ذُرِّیَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْیُنٍ وَ اجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَاماً»: (و ـ عبادالرّحمن ـ کسانى ـ هستند ـ که مىگویند: پروردگارا! از همسران و فرزندانمان مایه روشنى چشم ما قرار ده و ما را براى پرهیزگاران پیشوا گردان!). جمله «یقولون» که به صورت فعل مضارع آمده، دلالت بر مداومت عبادالرّحمن بر دعا و تضرّع دارد.
[12]- اصول کافی، جلد 2، صفحه 468، حدیث1.
[13]- محجة البیضاء، جلد 2، صفحه 283 – 282.
[14]- میزان الحکمه، باب 1189، حدیث 5516 و 5532.
[15]- اصول کافی، جلد 2، صفحه 468، حدیث1.
[16]- بحارالانوار، جلد 90، ص 30.
[17]- بحارالانوار، جلد 90، صفحه 341 و اصول کافی، جلد2، صفحه 468.
[18]- میزان الحکمه، باب 1196، حدیث 5585.
[19]- بحارالانوار، جلد 90، صفحه 341 و اصول کافی، جلد2، صفحه 468.
[20]- بحارالانوار، جلد 90، ص 30.
[21]- میزان الحکمه، باب 1196، حدیث 5585.
[22]- اصول کافى، جلد 2، صفحه 468.
[23]- اصول کافی، جلد 2، صفحه 468، حدیث1.
[24]- جهت خواندن پاسخ مفصّل رجوع شود به: (پیام امام امیرالمؤمنین علیهالسلام، ج2، ص: 519).
[25]- پیام امام امیرالمؤمنین(ع)، آیت الله مکارم شیرازی، جلد2، صفحه 520.
[26]- پیام امام امیرالمؤمنین(ع)، جلد 2، صفحه 517.
[27]- پیام امام امیرالمؤمنین(ع)، جلد3، صفحه 266.
[28]- والاترین بندگان، آیت الله مکارم شیرازی، صفحه 234.
[29]- استفتائات جدید، آیت الله مکارم شیرازی، جلد3، صفحه 575.
[30]- تفسیرصافى، ذیل آیه 60 سوره غافر.
[31]- «رُوِىَ انَّ زَیْنَ الْعابِدِینَ مَرَّ بِرَجُلٍ وَ هُوَ قاعِدٌ عَلى بابِ رَجُلٍ، فَقالَ لَهُ: ما یَقْعَدُکَ عَلى بابِ هذَا الْمُتْرِفِ الْجَبَّارِ؟ فَقالَ: الْبَلَاءُ! فَقالَ:قُمْ فَارْشِدُکَ إِلى بابٍ خَیْرٍ مِنْ بابِهِ، وَ إِلى رَبٍّ خَیْرٍ لَکَ مِنْهُ. فَاخَذَ بِیَدِهِ حَتَّى انْتَهى بِهِ الى الْمَسْجِدِ مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ، ثُمَّ قالَ: اسْتَقْبِلِ الْقِبْلَةَ وَ صَلِّ رَکْعَتَیْنِ، ثُمَّ ارْفَعْ یَدَیْکَ الَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَاثْنِ عَلَى اللَّهِ وَصَلِّ عَلَى رَسُولِهِ، ثُمَّ ادْعُ بِآخِرِ الْحَشْرِ وَ سِتِّ آیاتٍ مِنْ اوَّلِ الْحَدِیدِ وَ بِالْآیَتَیْنِ اللَّتَیْنِ فِی آلِ عِمْرانَ، ثُمَّ سَلِ اللَّهَ سُبْحانَهُ فَانَّکَ لَاتَسْأَلُ شَیْئاً إِلَّا اعْطاکَ». (آثار الدّعا فى الدّنیا، صفحه 55)
[32]- پیدایش مذاهب، آیت الله مکارم شیرازی، صفحه 101.
[33]- سفینةالبحار،جلد 1،صفحه 448 و 449.
[34]- تفسیرنمونه،جلد20،صفحه 42.
[35]- تفسیر نمونه، جلد20، صفحه 46.
[36]- اصول کافى،جلد 2، صفحه 494، باب الصلاة على النبىّ محمد واهل بیته علیهم السلام، حدیث 16؛ وسائل الشیعة، جلد 7، صفحه 95، باب 36، حدیث 8833.
[37]- اصول کافی، جلد 2، صفحه 493، باب الصلاة على النبى محمد واهل بیته علیهم السلام، حدیث 10؛ وسائل الشیعة، جلد 7، صفحه 92، باب 36، حدیث 8823.
[38]- سوره اعراف، آیه 55.
[39]- اصول کافى،جلد 2، صفحه 482، باب البکاء، حدیث 6؛ وسائل الشیعة، جلد 15، صفحه 228، باب 15، حدیث 20347.
[40]- «تَدْعُونَهُ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَةً لَئِنْ أَنْجانا مِنْ هذِهِ لَنَکُونَنَّ مِنَ الشَّاکِرینَ، قُلِ اللَّهُ یُنَجِّیکُمْ مِنْها وَ مِنْ کُلِّ کَرْبٍ ثُمَّ أَنْتُمْ تُشْرِکُونَ»: (او را با حالت تضرع و در پنهانى مىخوانید؛ (و مىگوئید:) اگر از این (خطرات و ظلمتها) ما را رهائى بخشد، از شکرگزاران خواهیم بود». بگو: «خداوند شما را از اینها، و از هر مشکل و ناراحتى، نجات مىدهد؛ باز هم شما براى او شریک قرار مىدهید»). (سوره انعام، آیه 63 و 64)
[41]- سوره اعراف، آیه 56.
[42]- اصول کافى ، جلد 1، صفحه 484.
[43]- سوره بقره، آیه 201.
[44]- سوره بقره، آیه 286.
[45]- سوره آل عمران، آیه 8.
[46]- سوره آل عمران، آیه 16.
[47]- سوره نساء، آیه 75.
[48]- سوره اعراف، آیه 23.
[49]- سوره اعراف، آیه 126.
[50]- سوره ابراهیم، آیه 41.
[51]- سوره حشر، آیه 10.
[52]- سوره اعراف، آیه 151.
[53]- سوره نوح، آیه 28.
[54]- سوره ابراهیم، آیه 40.
[55]- صحیفه سجادیه، دعای بیست و هفتم، شرح و ترجمه از انتشارات اسوه.
[56]- بحارالانوار، جلد 10، صفحه 25.
[57]- من لایحضره الفقیه، شیخ الصدوق، ج ٢، صفحه 212.
[58]- سوره یوسف، آیه 97.
[59]- همان، آیه 98.
[60]- تفسیر نمونه، جلد 10، صفحه81.
[61]- عرفان اسلامى، حسین انصاریان، جلد6، صفحه 235.
[62]- اصول کافى، جلد 2، صفحه 473، باب الاقبال على الدعاء؛ وسائل الشیعه، جلد 7، صفحه 54؛بحار الانوار، جلد 90، صفحات 314 و 323.
[63]- اصول کافى، جلد 4، صفحه222.
[64]- سفینة البحار، جلد 1، صفحه 448 و 449. اصول کافى، جلد 2، صفحه 473، حدیث 1؛ وسائل الشیعه، جلد7، صفحه 53، حدیث 8702؛بحار الانوار، جلد 90، صفحات 305 و 323.
[65]- سفینة البحار، جلد 1، صفحه 448 و 449.
[66]- سوره غافر، آیه14.
[67]- سفینة البحار، جلد 1، صفحه 448 و 449.
[68]- مستدرک الوسائل، جلد 5، صفحه 271.
[69]- سوره نمل، آیه 62.
[70]- نهج البلاغه، حکمت 337؛ من لایحضره الفقیه، جلد 4، صفحه 416، حدیث 5904؛ وسائل الشیعه، جلد 7، صفحه 145؛ بحارالانوار، جلد 75، صفحه 60.
[71]- تفسیر نمونه، جلد 1، صفحه 729.
[72]- اصول کافی، جلد 2، صفحه 511.
[73]- سفینة البحار، جلد 1، صفحه 449؛ بحار الانوار، جلد 93، صفحه 376، حدیث 17.
[74]- وسائل الشیعة، جلد 1، باب 11، از ابواب مقدّمات عبادات، حدیث 16.
[75]- تفسیرصافى، ذیل آیه 60 سوره غافر.
[76]- وسائل الشیعه، جلد 7، صفحه 144.
کد خبر: 1391102043
1391/10/20
|