صفحه اول  اخبار اندیشه آخرین استفتائات آثار فقهی مرجع استخاره تماس با ما درباره ما
مرجع ما پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه http://marjaema.com
مطالب مهم
تبلیغات
اخبار
اوقات شرعی
اخبار حوزه و دانشگاه
» تأکید نماینده مجلس بر اجرای قوانین حوزه زنان
» گزارش تصویری از مراسم عزاداری و سوگواری شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
» پیکر آیت الله موسوی اردبیلی در حرم مطهر حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد
» بیانیه حضرت آیت الله مکارم شیرازی در پی حکم اخیر شیخ الازهر: کشتار غیر مسلمین در هر کجای دنیا شدیداً محکوم است
صفحه اول  >> اخبار >>
مرجع ما | برگزاری مراسم عزاداری و سوگواری حضرت زهرا(س) در دفتر حضرت آیت الله موسوی اردبیلی
بازدید این صفحه: 3910          تاریخ انتشار: 1393/12/17 ساعت: 01:37:43
برگزاری مراسم عزاداری و سوگواری حضرت زهرا(س) در دفتر حضرت آیت الله موسوی اردبیلی

همزمان با فرا رسیدن ایام سوگواری دخت گرامی پیامبر اکرم(ص)، حضرت صدیقه کبری(س)، پنج شنبه شب (۱4 اسفند مراسم عزاداری و سوگواری بانوی عصمت و طهارت، با حضور حضرت آیت الله العظمی موسوی اردبیلی (مدظله العالی)، علما و فضلا و سایر اقشار مردم در حسینیه معظم له برگزار گردید.

موضوع: اخبار دفتر مرجع

 

 

به گزارش مرجع ما (پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه)؛

 

 

همزمان با فرا رسیدن ایام سوگواری دخت گرامی پیامبر اکرم(ص)، حضرت صدیقه کبری(س)، پنج شنبه شب (۱4 اسفند مراسم عزاداری و سوگواری بانوی عصمت و طهارت، با حضور حضرت آیت الله العظمی موسوی اردبیلی (مدظله العالی)، علما و فضلا و سایر اقشار مردم در حسینیه معظم له برگزار گردید.

خلاصه ای از بیانات خطیب محترم این مراسم:

18 سال برای يك انسان عمر كوتاهی است. در اين عمر 18 ساله طوفانهای زيادی برپا شد و حوادث فراوانی به وجود آمد. از دوران كودكی تا پايان عمر فاطمه زهرا (س) قدم به قدم حوادث گوناگون به وجود آمد. در اوايل كودكی مادرش خود را از دست داد. در سالی كه سال حزن و اندوه ناميده شد و در همان سال حضرت ابوطالب هم از دنيا رفت و رسول خدا واقعا تنها ماند و اكثر اوقات خانه‌نشين بود. مرگ مادر اولين حادثه‌ای بود كه روح حضرت فاطمه (س) را دچار شكست كرد. در دوران ازدواجش با علی (ع) هم اكثرا شوهرش از ميدان جنگ باز می‌گشت و سر تا پا پر از زخم‌هايی كه از ميدان با خود آورده بود.

تا اينكه زمان فوت پدرش فرا رسيد. او از اين حوادث احساس تلخ كامی نمی كرد و همه را فقط به خاطر خدا تحمل می‌كرد. دخترش زينب پس از اين همه حوادث تلخ عاشورا وقتی از او پرسيدند حوادث كربلا را چطور ديدی؟ گفت: ما رأيت إلا جميلاً.

اين شيوه خاندان رسالت بود برای حوادثی كه خدای متعال برای آنها مقدر كرده بود.

گرفتن فدك مسأله كوچكی بود اما پايه ظلم را بر جای گذاشت و نشان دهنده كينه عميق دشمنانی بود كه از زمان پيامبر كينه به دل داشتند ولی به خاطر حضور پيامبر جرأت نمی‌كردند حرف بزنند اما بعد از رحلت پيامبر كوشيدند تمام آثار پيامبر را از بين ببرند.

يك روز حضرت زهرا (س) به خانه معاذ آمد و گفت: تو كه از زبان پدرم شنيده‌ای و به حقايق آگاه هستی لااقل تو بيا و شهادت بده (در مورد مسأله فدك). معاذ گفت من به خاطر موقعيتی فعلی معذرت مي‌خواهم و نمی‌توانم برای تو شهادت دهم. زهرای مرضيه از خانه معاذ بيرون آمد و گفت بخدا قسم تا زنده هستم با تو سخن نخواهم گفت. پسر معاذ به خانه آمد و از پدرش پرسيد اين زن كه بود؟ معاذ گفت: دختر پيامبر. پسر گفت: او از تو چه خواست؟ معاذ گفت: از من خواست تا بروم و برايش شهادت دهم. ولی من عذر آوردم و قبول نكردم. پسر پرسيد: و او در جواب تو چه گفت؟ معاذ گفت: فاطمه به من گفت بخدا سوگند تا آخر عمرم با تو صحبت نخواهم كرد. پسر معاذ گفت: بخدا قسم من هم ديگر تا آخر عمر با تو سخن نخواهم گفت.

اين كارهای كوچك نشان دهنده  بغض و كينه عميق دشمنان از پيامبر و خاندان او است.

روزی عمر بن خطاب در يكی از سفرهايش به درختی رسيد كه ديد مسلمانها دارند زير آن درخت نماز می‌خوانند. پرسيد اين درخت چيست كه همه مشغول نماز خواندن در آنجا هستند؟ گفتند اين درختی است كه روزی پيامبر در زير اين درخت نماز خوانده و ما الان برای تبرك جستن زير آن نماز می‌خوانيم. عمر دستور داد تا فورا آن درخت را قطع كنند.

چرا پيامبر در حديثی می‌فرمايد: خداوند از غضب فاطمه غضب می‌كند و از خشنودی او خشنود می‌شود.

برای اينكه رسول اكرم مي‌داند در زمان فاطمه حوادثی پيش می‌آيد كه مردم از اين حوادث و اين فتنه‌ها سردر گم می‌شوند پس بايد پيامبر يك شاخصی را برای مردم تعيين كند تا مردم بتوانند كارهای خود را بر اساس آن تنظيم كنند. رسول اكرم زمانی كه رحلت كرد طبق اين حديث، شاخص حضرت زهرا است. آيان حضرت زهرا از اين اوضاع راضی است و آيا اين بساط را تأييد می‌كند؟ آيا كسانی كه قدرت را به دست گرفته‌اند مورد رضايت فاطمه هستند؟

روزی كه حضرت فاطمه (س) در خانه بودند زنان تصميم گرفتند به خانه زهرا بروند. زمانی كه به خانه حضرت رفتند از نگاه سرد و تحقيرآميز فاطمه به شدت متأثر شدند. حضرت فرمودند: حال من طوری است كه از شما و از مردان شما بيزارم. به هر حال زنها رفتند ولی به شوهرانشون گفتند دختر پيامبر به شدت مريض است و بايد به ديدن ايشان برويم. اينجا بود كه آقايان متصديان امر برای عوام‌فريبی بيشتر خواستند از زهرا عيادت كنند. دو نفر از آنها به در خانه زهرا آمدند ولی زهرا اجازه ورود به آنها نداد. آنها رفتند از علی اجازه خواستند. اميرالامومنين با زهرا سخن گفت زهرا مايل نبود، اما لحن علی (ع) اين بود كه فاطمه جان تو ميروی اما من مي‌مانم و با اينها بايد گرفتار شوم. حضرت زهرا گفت: اگر شما موافقيد بگذار بيايند. آقا اجازه داد تا آن دو نفر بيايند. زهرا (س) گفت صورت من را به سمت ديوار بگردانيد تا آنها را نبينم. آنها آمدند و سلام كردند اما زهرا جواب نداد. هر چه پرسيدند زهرا جواب آنها را نداد. تا اينكه حضرت زهرا (س) فرمود من يك سوال از شما می پرسم: گفت آيا يادتان هست چند سال قبل يك شايعه‌ای افتاد نسبت به همسرم علی؟ نيمه شب پدرم همه را در مسجد جمع كرد، شما دو نفر هم بوديد. پدرم گفت فاطمه بضعه منی ....

گفتند: بله يادمان هست. حضرت فرمود: خدايا اين دو نفر به من ظلم كردند من از اينها راضی نيستم تو هم از اينها راضی نباش. ابوبكر با اين سخنان با چشم گريان برخاست و از خانه زهرا بيرون آمد.

با  وصيت زهرا ضربه بزرگی به آنها وارد شد. حضرت به علی (ع) گفت: بعد از من بايد شب مراسم غسل و كفن و دفن من را انجام دهی. همين الان بگو ببينم مي‌توانی اين وصيت را انجام دهی يا اينكه به كس ديگری بسپارم؟

اين كلام خيلی تند به نظر مي‌آيد. چرا زهرای مرضيه با علی (ع) اينجور صحبت كرده؟

متوجه مي‌شويم كه اين وصيت هم برای نجات علی (ع) بعد از وفات خود زهراست. اگر بعد از فوت زهرا، آنها بهانه بياورند كه چرا شبانه اين كار را انجام دادي؟ علی (ع) می‌تواند بگويد زهرا به من گفت اگر تو اين كار را انجام نمی‌دهی من كس ديگری را برای اين كار برگزينم.

نيمه‌های شب بود كه علی (ع) به وصيت عمل كرد. اسماء می‌گويد موقع غسل دادن بنا بود كسی گريه نكند تا دشمنان متوجه نشوند. اما ناگهان ديدم آقا دست از غسل برداشت سرش را به ديوار گذاشت و با صدای بلند گريه مي‌كرد. پرسيدم حق داريد، غم از دست دادن زهرا خيلی سخت است اما چرا اين همه بلند گريه می‌كنی؟

حضرت فرمود: اسما من برای فراغ فاطمه گريه نمی كنم. دستم به بازوی فاطمه رسيد. به هر حال مراسم غسل و كفن تمام شد حالا بايد بدن را به خاك بسپارند. موقعی كه آخرين مشت خاك را روی بدن ريخت گويا غم عالم را در دل آقا گذاشتند. حضرت می‌گفت: زهرا جان نفس در سينه‌ام تنگی مي‌كند می‌ترسم بعد از تو زياد زنده بمانم. ای كاش خدا مرگ علی را برساند.

اين جملاتی كه علی (ع) با قبر رسول خدا گفت نشان از غم زيادی است كه در دلش وجود دارد: يا رسول الله، ديگر غم و غصه علی تمام شدنی نيست. ديگر شبها خواب به چشم علی نمی آيد. رسول الله حالا زهرا می‌آيد برايت می‌گويد چطور امت بعد از تو دست به دست هم دادند و به علی ظلم كردند. يا رسول الله، زهرا را سوال پيچ كن ممكن است خودش نگويد، زهرا آنقدر عفيف بود كه غم و غصه‌اش را برای من هم نمی گفت. من تا امشب نمی‌دانستم بازوی فاطمه كبود است.

کد خبر: 13931217302988
1393/12/17

Share

بدون نظر

نام
پست الکترونیکی
وب سایت
متن