صفحه اول  اخبار اندیشه آخرین استفتائات آثار فقهی مرجع استخاره تماس با ما درباره ما
مرجع ما پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه http://marjaema.com
مطالب مهم
تبلیغات
اخبار
اوقات شرعی
اخبار حوزه و دانشگاه
» تأکید نماینده مجلس بر اجرای قوانین حوزه زنان
» گزارش تصویری از مراسم عزاداری و سوگواری شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
» پیکر آیت الله موسوی اردبیلی در حرم مطهر حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد
» بیانیه حضرت آیت الله مکارم شیرازی در پی حکم اخیر شیخ الازهر: کشتار غیر مسلمین در هر کجای دنیا شدیداً محکوم است
صفحه اول  >> اخبار >>
مرجع ما | شیعه بودن فقط به معنای توسل و عزاداری نیست
بازدید این صفحه: 3095          تاریخ انتشار: 1393/9/14 ساعت: 00:46:18
حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی :
شیعه بودن فقط به معنای توسل و عزاداری نیست

حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی در درس خارج فقه خود بیان کرد: امام حسن عسگری سلام الله علیه در روایتی شیعیان را توصیف کرده و یکی از صفات آن‌ها را این گونه معرفی می‌کند که یاری کننده و حافظ ما هستند، یعنی شیعه بودن تنها به توسل و عزاداری نیست، این‌ها خوب است اما کافی نیست بلکه ما باید با زبان و همچنین در عمل و زندگی نیز یاری کننده اهل بیت باشیم.

موضوع: دروس

 

 

به گزارش مرجع ما (پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه)؛

 

 

حضرت آیت‌‌الله مکارم در ادامه سلسله جلسات در خارج فقه خود روز چهار شنبه، 12 آذر ماه، چنین فرمود: یکی دیگر از کلمات امام حسن عسگری سلام الله علیه این کلام است که حضرت می‌فرماید: «شیعَتُنا الْفِئَـةُ النّاجِیَةُ وَالْفِرْقَةُ الزّاکِیَةُ صارُوا لَنا رادِئًا وَصَوْنًا وَ عَلَى الظَّلَمَةِ أَلَبًّا وَ عَوْنًا سَیَفْجُرُ لَهُمْ یَنابیعُ الْحَیَوانِ بَعْدَ لَظْىِ مُجْتَمَعِ النِّیرانِ أَمامَ الرَّوْضَةِ» یعنی شیعه ما گروه اهل نجات هستند و جمعیتی هستند که پاکیزه‌اند، این‌ها حافظ مکتب ما هستند و در برابر ظالمان یار ما می‌باشند، به زودی چشمه‌های آب حیات در مقابل آن‌ها ظاهر می‌شود بعد از آن که آتش سوزان در برابر آن‌ها قرار داشت. در واقع سه نکته در این کلام است، نکته اول این که تعریف و تمجیدی از شیعه است که می‌فرماید گروه اهل نجات هستند و... بعد صفات شیعه را بیان می‌کند که شیعیان حافظ مکتب ما هستند و در برابر ظالمان ما را یاری می‌کنند و سوم اینکه نتیجه کار آن‌ها را بیان می‌کند که به زودی چشمه‌های آب حیات در مقابل آن‌ها ظاهر می‌شود که محتمل است اشاره به ظهور امام زمان باشد. نکته مهم در جمله دوم است که مفهوم آن این است که تشیع به ادعا درست نمی‌شود، تنها به توسل و عزاداری و ... نیست، این موارد لازم است ولی کافی نیست شیعه باید حافظ مکتب اهل ببیت باشد، باید با عمل و یا با زبان حافظ مکتب باشد. زندگی او باید حافظ مکتب اهل بیت باشد و در مقابل دشمنان دفاع کنند، در غیر این صورت فقط نام شیعه بر را خود نهاده است، قرآن می‌فرماید: «قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ» یعنی اشاره به این دارد که ایمان در دل است، زمانی که ایمان در دل پیدا شد آثار آن در تمام وجود انسان ظاهر می‌شود، «وَلَكِن قُولُوا أَسْلَمْنَا» مسئله شیعه هم همین است، «لما تدخل الولایته فی قلبوکم»، اگر ولایت در دل باشد آثار آن در وجود انسان ظاهر می‌شود، مثل افرادی که می‌گویند شیعه هستند ولی زندگی آن‌ها آبروی شیعه را می‌برد.

وی ادامه داد: اگر کسی شیعه به معنی واقعی باشد، همانگونه که امام توصیف کرد، به زودی چشمه‌های آب حیات در مقابل او ظاهر می‌شود، در برخی از روایات امام زمان به ماء معین تشبیه شده است، در آیه شریفه نیز می‌فرماید: «قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكُمْ غَوْرًا فَمَن يَأْتِيكُم بِمَاء مَّعِينٍ»، در تفسیر این آیه نیز گفته‌اند، اشاره به حضرت صاحب الزمان دارد و «يَأْتِيكُم بِمَاء مَّعِينٍ»، نیز اشاره به ظهور آن حضرت دارد. به عبارت دیگر یعنی هرچه ما بیشتر اصلاح شویم به ظهور آن حضرت نزدیک تر می‌شویم.

وی افزود: برخی سؤال می‌کنند که این کنگره خطر جریان‌های تکفیری از دیدگاه علمای اسلام چه آثاری داشته است؟ آثاری که تا کنون برای ما ظاهر شده عبارت‌اند از، تبدیل شدن این کار به یک سنت حسنه که دیگران آن را اقتباس کردند چرا که امروز و فردا در مصر از طرف الازهر کنگره ای با همین موضوع تشکیل شده است، در سوریه و عربستان نیز کنگره‌های با این موضوع تشکیل شده، اما ابتکار آن از جهان تشیع و از حوزه علمیه شروع شد. و با این کار جلوی برخی از خون‌ریزی‌ها گرفته می‌شود چرا که همه می‌فهمند مسلمانان با این‌ها مخالف‌اند. دومین فایده این است که گامی به سوی وحدت اسلامی برداشته شد، علمای 80 کشور و از مذاهب مختلف آمده بودند، معلوم می‌شود که علمای جهان اسلام می‌توانند در مشترکات با یکدیگر هم فکری کنند. اثر سوم این است که دنیا فهمید که تکفیری‌ها از ما نیستند و اسلام دین رأفت است. چهارمین اثر این است که نیروهای رزمنده تقویت روحیه شدند. گروه‌هایی که در حال مبارزه با داعش هستند زمانی که می‌فهمند کنگره‌ها بر علیه تکفیری‌ها برگزار می‌شود روحیه می‌گیرند. پنجمین فایده نیز این است که با برگزاری این کنگره در قم موقعیت قم و حوزه علیمه قم در جهان تقویت شد، البته یکی دیگر از آثار کنگره چاپ مقاله‌های ارسالی به صورت کتاب بود.

وی ادامه داد: بحث ما در مسئله 29 از مسائل مربوط به تقصیر در حج بود. گفته شد، کسی که سرش مو ندارد باید تیغ را از روی سرش عبور دهد. گفتیم سه روایتی که در این زمینه وجود دارد، اطلاق داشته و می‌گوید چه فرد مخیر بین حلق و تقصیر باشد چه نباشد، چه بتواند طرف دیگر تخییر را انتخاب کند و چه نتواند، در هر صورت امرار موسی کافی است و ظاهر آن هم وجوب است، نکته‌ای وجود دارد که وجوب را در این زمینه متزلزل می‌کند و آن این است که وقتی امرار موسی را به دست عرف بدهیم، عرف می‌داند که این یک مسئله نمادین است و در مقابل حلق حقیقی یک امر مجازی است، پس با استحباب هماهنگ‌تر است، تصور این است که اکثریت علما نیز به قرینه نمادین بودن مسئله در ظهور روایات در وجوب تصرف کرده و امرار موسی را مستحب دانسته‌‌اند، حتی نمی‌توان گفت قاعده میسور در اینجا جاری است یعنی نمی‌توان گفت که «ما لا یدرک کله لا یترک کله»، پس اگر نتوانست حلق کند لا اقل امرار موسی کند، چرا که امرار حتی جزء حلق هم نیست، پس متناسب با موضوع این است که گفته شود امرار موسی مستحب است.

آیه الله مکارم افزود: زمانی که امرار موسی مستحب شد، سبب می‌شود که نتوانیم از بدل حلق یعنی تقصیر صرف نظر کنیم، چرا که یک چیز مجازی را با وجود بدل (البته در مواردی که فرد را مخیر دانسته و تقصیر را بدل از حلق بدانیم) باید طرف دیگر اختیار (کوتاه کردن لحیه در نظر کسی که قبول دارد) را انجام دهد، نه این که به سراغ یک امر ظاهری برود. پس باید احتیاط کنیم و بگوییم که در موارد تخییر اگر نتوانست حلق کند، امرار موسی کند ولی به امرار موسی اکتفا نکند و به احتیاط واجب طرف دوم تخییر را از دست ندهد چرا که امرار بدل اضطرای هم نیست و یک امر صوری است. پس باید بگوییم کسی که توانایی بر حلق ندارد، حلق بر او مستحب است و اگر در موردی بود که قائل به تخییر بودیم می‌گوییم طرف دیگر را انجام دهد و در صورتی که قائل به تخییر نبودیم می‌گوییم حلق از او ساقط است و امرار موسی مستحب است پس باید گفت امرار موسی احوط است نه واجب.

وی ادامه داد: امام در مسئله 30 می‌فرماید: «الاکتفاء بقصر شعر الآنه او الابت مشکل و حلق اللحیه لا یجزی عن التقصیر و لا الحلق» یعنی در حلق و تقصیر نمی‌توان به تراشیدن ریش اکتفا کرد چرا که حلق لحیه نه جای تقصیر را می‌گیرد و نه جای حلق را. در این جمله امام دو فرع وجود دارد، فرع اول مشخص است، زیرا در روایات اطلاق داشتیم و در هیچ روایتی شرح داده نشده بوده که چه چیز باید تراشیده و یا حلق شود، اما این اطلاقات بدوی است و انصراف دارد، چرا که گفتیم در آیه شریفه «رئوسکم» بعد از «مقصرین» به دلیل رعایت فصاحت کلام حذف شده و می‌فرماید: «ان شاء الله آمنین محلقین رءوسکم و مقصیرین». و یا این که در بسیاری از روایات به شعر رأس اشاره شده است، پس عرف در این موارد اطلاق را دارای انصراف می‌داند، و گفتیم که ما حتی در شعر لحیه و شارب هم اشکال می‌کنیم.

وی افزود: اما دلیل عدم کفایت حلق لحیه حرمت حلق لحیه است. بنا بر حرمت قطعی حلق لحیه و یا احتیاط واجب در حرمت آن، این سؤال پیش می‌آید که آیا حرام می‌تواند عبادت باشد یا خیر؟ چرا که تقصیر «نسک من مناسک الحج» در نتیجه نیاز به قصد قربت دارد و در فعل حرام نمی‌توان قصد قربت کرد، پس ایشان می‌فرماید حلق لحیه در تقصیر مجزی نیست، البته از آنجا که مراد از حرمت حلق لحیه، حلق کل لحیه است، کسی که می‌گوید لحیه فقط شامل چانه است و دو طرف صورت مصداق لحیه نبوده و به آن عارض اطلاق می‌شود می‌تواند عارض را به عنوان طرف دیگر تخییر جایز بداند

کد خبر: 1393914302264
1393/9/14

Share

بدون نظر

نام
پست الکترونیکی
وب سایت
متن