بازدید این صفحه: 4526 تاریخ انتشار: 1393/8/19 ساعت: 01:48:27
حوزه، مسجد و بازار در جامعه اسلامي/ آيتالله محسني گركاني
روزنامه جمهوری اسلامی گفت وگویی با آيتالله محسني گركاني امام مسجد سيدعزيزالله تهران و رئيس حوزه علميه رضويه داشته است که مشروح آن را در زیر می خوانید.
موضوع: گفتگو
به گزارش مرجع ما (پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه)؛
اشاره
آيتالله احمد محسني گركاني در سال 1305 در روستاي گركان استان مركزي، متولد شد. خاندان محسني از خانوادههاي مشهور منطقه و پدر و مادر ايشان از خانواده سرشناس و خيرخواه و مصلح جامعه بخصوص در اختلافات محلي بودهاند. وي دوران كودكي را در آغوش خانواده سپري كرده و تحصيلات مرسوم آن زمان را در منطقه به پايان برد. پس از آن دوران، ذوق و نشاط علوم حوزوي در وي پيدا گرديد و در اين راه، سخنان مشوقانه و تحسين برانگيز پدر بيتأثير نبود. هفده ساله بود كه وارد حوزه علميه آشتيان شده و با گذراندن دوره مقدماتي وارد حوزه علميه اراك شد و از اساتيد آن حوزه از جمله آيتالله آقا كاظم گلپايگاني و آيتالله ميرزا فضلالله نصير الاسلامي بهرههاي علمي و اخلاقي برد. آيتالله گركاني در سال 1325 شمسي در زمان زعامت آيتالله العظمي آقاي بروجردي وارد حوزه علميه قم شد و با تكميل دروس فقه و اصول در پايه سطح، در جلسه درس خارج فقه آيتالله العظمي بروجردي قدس سره شركت كرد و همزمان از محضر فقهاي نامدار و اساتيد بزرگوار آيتالله گلپايگاني و آيتالله داماد و درس خارج اصول حضرت امام "قدس" بهره برد و علم كلام و حكمت و فلسفه را نزد آقاي لاكاني و مرحوم حاج شيخ مهدي مازندراني و حاج آقا رضا صدر رحمهمالله فرا گرفت و در محضر استاد علامه طباطبائي در علم تفسير قرآن كسب فيض كرد، چنان كه در جلسه درس اخلاق مرحوم حاج آقا حسين فاطمي قمي و حاج شيخ عباس تهراني حاضر ميشد. ايشان در سال 1331 شمسي به اعتاب مقدسه كربلا و نجف مشرف گرديد و در نجف از جلسه درس آيتالله حكيم و برخي اساتيد ديگر استفاده كرد. آيتالله گركاني در طول سي سال كه در حوزه علميه بوده به تدريس كتاب شرح لمعه و اصول فقه و درس اخلاق نيز اشتغال داشته است. وي از طريق فدائيان اسلام و امام خميني با سياست آشنا شد و در طول نهضت اسلامي به رهبري امام خميني به ويژه در سفرهاي تبليغي به فيروزكوه و فريدونكنار از سوي شهرباني و ساواك تحت تعقيب قرار گرفت. ايشان پس از انقلاب اسلامي نيز با نظام جمهوري اسلامي همراهي كرده و علاوه بر كمكهاي تبليغي، از جانب امام خميني قدس سره در شهرهاي تويسركان و تربت حيدريه به امامت جمعه پرداخت و از طرف مقام معظم رهبري به امامت جمعه اراك منصوب گرديد و در حوزه علميه اراك به تدريس درس خارج اشتغال داشت. آيتالله گركاني در چهار سال اخير رئيس ديوان عالي كشور بوده و طي دو ماه اخير از سوي مقام معظم رهبري به امامت جماعت مسجد مشهور سيد عزيزالله بازار تهران منصوب گرديد. از آيتالله گركاني آثار و تأليفاتي نيز منتشر شده است كه: حجاب در اسلام؛ زكات در اسلام، جايگاه ولايت فقيه، الميزان في قضاء الاسلامي، دراسات في الشهاده و الحدود الاسلامي، زيباترين الگوي پوشش در اسلام، ترجمه امالي صدوق؛ جلوههائي از ولايت و اخلاق و قضا در بينش اسلامي؛ از آن جمله ميباشند. آنچه ميخوانيد مصاحبهايست كه به مناسبت حضور ايشان در مسجد سيدعزيزالله و حوزه علميه آن صورت گرفته است.
* با تشكر از حضرت عالي كه وقتتان را در اختيار ما قرار دادهايد، شايد براي خوانندگان ما جالب باشد كه بدانند چه شد حضرت عالي پس از فراغت از اشتغالات حكومتي مثل امامت جمعه و مناصب قضايي به اشتغالات حوزوي و مسجد رو آورديد. فلسفهاش چه بود؟ اساساً جايگاه حوزه و مسجد از نظر نگاه حضرتعالي چيست؟
بسمالله الرحمن الرحيم؛ الحَمدُلِلّهِ ربِّ العالَمين و صَليالله علي محمدٍ و آله الطّاهرين، ابتداً از تشريف فرمايي جنابعالي تشكر ميكنم كه قبول زحمت كرديد و از قم تشريف آورديد. اما زندگي من كه براي شما روشن است. من در كِسوت امامت جمعه و همچنين در دستگاه قضايي كه بودم، از فقه و اخلاق و مباحث اسلامي،فاصله نداشتم. در اراك كه بوديم علاوه بر نماز جمعه، درس خارج شروع كرديم، حوزهاي تشكيل داديم و الحمد لِلّه طلبههاي بسياري از حوزه علميه اراك در خدمتشان بوديم و استفادههاي بهينه طرفيني داشتيم. اما انگيزه اينجانب از اينكه در مسجد سيد عزيزالله حضور پيدا كردم، خواست مقام معظم رهبري بود. بعد از آنكه من از دستگاه قضايي جدا شدم، تصميم داشتم به قم بيايم. از آنجا كه علاقه سي ساله من حضور در محضر علما بود، خيلي علاقهمند بودم كه باز هم محضر فقها و علماء بزرگوار قم تجديد بشود، اما مقام معظم رهبري اطلاع پيدا كردند كه من ميخواهم به قم بروم، دستور فرمودند كه شما قم نرويد، مسجد سيد عزيزالله نياز به اقامه جماعت دارد و ما شما را براي اين كار انتخاب كرديم، لذا من در مقابل فرمايش مقام رهبري و ولايت تسليم بودم.
مسجد سيدعزيزالله بحمدالله از مساجد معروف و نامدار تهران است و شهرت هر مسجدي همانطور كه آيه شريفة قرآن ميفرمايد: "لَمسجِدٌ أُسِّسَ عَلي التَّقوي"، به بناي براساس تقوي است. واقعا معلوم ميشود كه اين مسجد بر اساس تقوي تأسيس شده است. در دويست سال قبل در دوره قاجار، شخصي بهنام حاج سيد عزيزالله بوده است كه از مسجدش ميفهميم، مرد مؤمن و با ايمان و با اخلاص و با تقوا بوده است. مسجدي كه ايشان ساخته، از همان زمان تا الان مركز تجمع بازاريهاي متدين تهران بوده است و هم اكنون هم كه حقير در اينجا اقامه جماعت ميكنم باز همانطور مسجد از جمعيت بالايي برخوردار است و متدينين و بازاريهاي متدين تهران به اين مسجد رو ميآورند و نماز جماعت در اينجا تشكيل ميشود. البته همانطور كه پيامبر عظيم الشأن اسلام فرمودند كه "المَساجِدُ سُوقٌ مِن أَسواقِ الجَنَّة، مساجد بازاري است از بازارهاي آخرت".همانطور كه در بازار دنيا كالاهاي مادي مورد نياز مردم در اختيار مردم قرار ميگيرد،در مسجد هم كالاي معنوي در اختيار مردم قرار داده ميشود، مسجد يك بازار است اما كالاي اين مسجد و كالاي اين بازار، معنويت، اخلاق، فرهنگ قرآن، فرهنگ اسلام و برنامههاي درخشان اسلام است.مسجد سازنده فرهنگ قرآن است، مخصوصاً در زمان ما، كه نياز بسيار مُبرَمي هست كه ما نسل جوان را به سمت مساجد دعوت كنيم و آنها را با آيين قرآن و آيين پاك اسلام آشنا كنيم. بحمدالله زماني كه من آمدم اينجا، علاوه بر تدريس فقهي كه در خدمت روحانيت اينجا هستيم، برنامههاي فرهنگي هم در مسجد برقرار كرديم. من خودم روزهاي دوشنبه بين نماز تفسير قرآن ميگويم و اين خيلي اثربخش و نيكو است. همچنين توسط يكي از روحانيين، هر روز بين دو نماز، مسائل مختصر، كوتاه، البته اخلاقي و شرعي براي مؤمنين گفته ميشود. اين مسجد الحمدلِلّه در حال حاضرمنشأ پيشرفت احكام اسلامي است و ما اميدواريم كه بتوانيم بيش از گذشته منشأ اثر باشيم. اين مسجد چه در زمان مرحوم آيت اللهالعظمي خوانساري كه در اينجا اقامه جماعت ميكردند و مورد توجه مرحوم آيتالله العظمي بروجردي بودند و به خواست ايشان به اين مسجد تشريف آوردند و چه بعد از ايشان كه مرحوم آيتالله رضواني از طرف امام براي اقامه نماز جماعت در اينجا منصوب شدند، منشأ اثر بوده و من اميدوارم اكنون كه حقير از طرف مقام معظم رهبري، منصوب شدم، بتوانم وظايف اخلاقي و اسلامي و شرعي خودم را در برابر اين مسئوليت بزرگ إن شاءالله انجام بدهم.
*همانطور كه فرموديد در گذشته بازار مادي كه مايحتاج مردم در آن عرضه ميشد و بازار معنوي يعني مسجد در كنار هم ساخته ميشدند اما اين دو ضلع، يك ضلع سوم هم داشتهاند كه مدارس علميه بوده است، چنان كه در همين مسجد سيدعزيزالله هم مدرسه رضويه ساخته شده بود. به نظر حضرتعالي حوزههاي علميه به چه منظور در بازار ساخته ميشد؟
از آنجايي كه خود مسجد كانون معارف اخلاقي و اسلامي و قرآني و احكام مهم اسلام است، ميطلبد كه غير از نماز جماعت يك توسعهاي پيدا كند و معارف عميقتري عرضه شود.حيف است در چنين بازاري كه هر روزه مردم زيادي در آن رفت و آمد دارند، به يك نماز جماعت اكتفا كنيم. از ويژگيهاي مسجد اين است كه آدم هفتاد، هشتاد ساله، تا جوان ده و پانزده ساله شركت ميكنند و هيچ مجمع و مجتمعي نيست كه اينجوري همگاني باشد، هم پيرمرد بيايد، هم جوان و حتي بچههاي خردسال كه تازه ميخواهند بيايند با مساجد آشنا بشوند، لذا ميطلبد كه مسجد يكمقداردر فرهنگسازي قرآني، توسعه پيدا كند و حوزهها هم در كنار آن باشد. لذا ما تصميم گرفتيم سه موضوع را در مسجد بارور كنيم؛ نماز جماعت كه سر جاي خودش محفوظ است؛ مسائل اخلاقي، تفسيري، فرهنگي هم، بهجاي خودش بايد باشد؛ درس فقه هم دائر كرديم. اين مسجد مخصوصا سابقه تدريس مرحوم آيتالله خوانساري را داشته و الآن هم طلبهها و روحانييني كه در اين مسجد رفت و آمد ميكنند، تقاضا كردند كه ما علاوه بر جماعت و مسائل اخلاقي و فرهنگ قرآني،تدريس فقه هم در اين مسجد داشته باشيم.بحمدالله اين مسئله شكل گرفته است و الان هم عملي شده است، حدود سي چهل نفر از طلبههاي همين اطراف، ميآيند اينجا، و در درس فقه شركت ميكنند. ما انتظار داريم كه سطح علم جامعه هم بالا برود، مخصوصا روحانيين؛ اگر علم روحانيت بالا برود، به مردم سرايت ميكند و مردم، هم روشن ميشوند، هم اخلاق اسلاميشان بالا ميرود، هم فرهنگ دينيشان بالا ميرود، قانونمدار ميشوند و ولايتمدار ميشوند، جامعه از هر جهت پيشرفت ميكند. لذا تصميممان بر اين است كه إن شاءالله اين كار انجام بشود.
*ترورهاي اوائل انقلاب و احتياطهايي كه در محافظت از مسؤلين جمهوري اسلامي صورت ميگيرد، مسؤلين به ويژه روحانيون را مقداري از مردم و اجتماع دور كرده است، حضرت عالي كه از يك سمت عالي قضايي به ميان مردم بازار آمدهايد چه تغييري احساس ميكنيد؟
البته زماني كه رياست محترم قوه قضائيه از من براي خدمت در دستگاه قضا تقاضا كرد، من خيلي آمادگي نداشتم، ايشان چندين بار تماس گرفتند و اصرار كردند تا من پذيرفتم. جهتي كه سبب شد من كار در دستگاه قضا را بپذيرم اين بود كه دستگاه قضايي يكي از اركان اسلام است، باني و مؤسّس دستگاه قضايي خود پيغمبر اكرم(ص) بود كه خودش قضاوت ميكرد، و امير المؤمنين هم كرسي قضاوت داشت، آنها اهميت ويژه به مسأله قضاوت ميدادند، چون امكان ندارد يك جامعه چند ميليوني با اختلافات و نزاعها، داشته باشيم اما مسائل قضايي آن را فراموش كنيم، لذا من به اين مناسبت اين سمت را پذيرفتم، منتها من يك هدف بالاتر از اين جهت داشتم، طبع قضاوت اين است كه دو طرف دارد، وقتي حكم صادر ميشود، يك طرف راضي ميشوند، يك طرف ناراضي ميشوند؛ اما اگر حكم بر اساس عدالت باشد هيچ واهمهاي نيست؛ من آن روزي كه آمدم در دستگاه قضايي گفتم اگر احكامي را كه صادر ميكنيم به آن مطمئن باشيم، مطابق موازين اسلامي باشد، مطابق قضاي ديني و قرآني باشد كه اگر خدمت آقا امام زمان برديم امضا كند، حضرت امام صادق اگر اين حكم را ديد امضاء كند، اين عين عبادت است، چون هم رفع گرفتاري مردم را كرديم و هم بر اساس عدالت حكم دادهايم، هدف اصلي بنده اين بود، منتها حالا تا چه اندازه موفق شدم يا نشدم آن مسئله ديگري است براي اينكه با يك نفر نميشود كل يك دستگاه را درست كرد، بايد اين فراگير بشود يعني همه اين تفكر را داشته باشند، همه مسئولين بدانند اينجا يك جايي است كه ما جاي پيغمبر نشستهايم، جاي اميرالمؤمنين نشستهايم، روايت هم دارد كه قاضي منصباش مثل انبياء و اولياء است، فلذا مسئوليتاش خيلي سنگين است، خب آن دوره گذشت و همينطور كه عرض كردم مقام معظم رهبري بعد از اينكه من فاصله گرفتم از دستگاه قضايي نظر مباركشان اين بود كه ما بياييم به اين مسجد كه اقامه جماعت كنيم، كه الحمدلله تا الان توفيقاتي پيدا شده و خدماتي معنوي، اخلاقي، فقهي انجام شده و اميدواريم تا آنجايي كه خداوند به ما توفيق عطا كند اين كار ادامه يابد.
اما مسجد همانطوري كه مستحضر هستيد، كانون اجتماع اخلاقي و فرهنگي مردم است، اين مردم از مسجد انتظار دارند كه علاوه بر نماز جماعت، با امام جماعت هم ارتباط داشته باشند، امام جماعت هم با مردم آشنايي و ارتباط تنگاتنگي داشته باشد، اينجا هم وقتي ما تفسير ميگوييم، تدريس ميكنيم، مسائل و معارف اخلاقي و اسلامي را براي مردم بيان ميكنيم، طبعا مردم اجتماع بيشتري پيدا ميكنند و ارتباط وسيعتري لازم است كه الحمدلِلّه اين مسئله الان واقع شده است، يعني مردم مرتب در حاشيه مباحث ميآيند سؤالاتي ميكنند، ما جواب آنها را ميدهيم و اين ارتباط الحمدلِلّه بسيار فراوان و بسيار تاثيرگذار بوده در اينكه جامعه بازاري توجه بيشتري به مسجد پيدا كند.
* در اين ارتباطات، عمدهترين مشكل مردم را در چه ميبينيد؟
مسائل مردم زياد است، مشكل اشتغال هست، مشكل گراني هست. مستحضر هستيد كه الآن اشتغال جوانان يك مسئله مهمي هست، ازدواج جوانها هم يك مشكلي هست، ما اگر بتوانيم اقتصاد اسلامي و بازار اسلامي را طوري اصلاح بكنيم كه بازاريها بتوانند درآمد كافي داشته باشند تا نظري به جوانها هم داشته باشند، نظري به مردم بيكار هم داشته باشند؛ مناسب است. البته يك عده بازاريهايي هستند كه الحمد لِللّه وضعشان خوب است، اما همه اينجور نيستند هيچ مشكلي نداشته باشند، بعضيها سرمايهشان به ورشكستگي خورده، بعضيهاشان ضرر كردند، سرمايه را از دست دادهاند، بعضيها كلاهبرداري ازشان شده، اينجور مشكلات هم در بازار الان زياد هست، مخصوصا كلاهبرداريهايي كه به عناوين مختلف انجام ميشود، بازاري با آن سادگي و ديانتي كه دارد، با آن اخلاق اسلامي كه بار آمده است، باور ميكند و يكوقت ميبيند كه سرمايهاش را از دستاش گرفتهاند، بدون اينكه خودش متوجه بشود، لذا اين مشكلات هست و ما در مقام اين هستيم كه آگاهي بدهيم كه خدايي ناكرده از اين قبيل مسائل براي بازاريهاپيش نيايد.
*اجازه بفرماييد به مسائل حوزه بپردازيم. حضرت عالي زمان مرحوم آيتالله بروجردي به قم رفتيد، يعني در واقع اوج حوزه علميه قم را درك كرديد، يك ترسيمي از وضعيت علمي آن زمان حوزه بفرماييد. براي طلبهها.
البته تحصيلات اوليهمان در اراك بود و در سال 1325 به قم رفتم، مرحوم آيتالله العظمي بروجردي هم در سال هزار و سيصد و پانزده به قم آمده بودند و حوزه را تأسيس كردند. وقتي وارد قم شديم بايد در درس مراجع شركت كنيم و لازم بود شناخته بشويم. از كارهاي مهمي كه مرحوم آيتالله العظمي بروجردي انجام دادند اين بود كه دستور دادند يك جلسه امتحاني تشكيل شود تا از طلاب امتحان بگيرند. سه تن از بزرگان حوزه مرحوم آيتالله داماد، مرحوم آيتالله كرماني و مرحوم آيتالله فاضل، پدرِ آيتالله فاضل لنكراني ممتحن حوزه بودند. من هم در خدمتشان امتحان دادم تا در حوزه رسميت پيدا كنيم، حتي براي اين كه در درس خارج آيتالله بروجردي شركت كنيم ميبايست اين امتحان را ميداديم. من هم رفتم پيش همين آيات امتحان دادم و خوشبختانه قبول شدم، بعد كه قبول شديم در درس مرحوم آيتالله بروجردي شركت كرديم، البته من قبل از آن كه در درس مرحوم آيتالله بروجردي شركت كنم، در درس مرحوم امام و همچنين درس مرحوم آيتالله العظمي گلپايگاني و مرحوم آيتالله داماد در فقه و اصول شركت ميكردم. تفسير را خدمت مرحوم علامه طباطبايي ميرفتيم و درس فلسفه و منطق را هم از خدمت مرحوم حاج آقا رضاي صدر، فرزند آيتالله صدر، استفاده ميكرديم.
حوزه علميه قم به بركت مرحوم آيتالله بروجردي رشد خيلي فوق العادهاي پيدا كرد، اولاً با برگزاري امتحانات نظم حاكم شد. مرحوم آيتالله بروجردي رحمةالله عليه خيلي عنايت داشت كه سطح علمي و اخلاقي طلبهها بالا بيايد. حتي من يادم ميآيد كه ايشان در ابتداي درس خود يكمقداري نصيحت ميكردند، اهميت دادن به تحصيل را بارها يادآور ميشدند. يادم ميآيد ميفرمودند:"تا جوان هستيد از اين درخت طيب و شجره طيبه علم و فضيلت حوزه استفاده كنيد"، بعد فرمودند:"من كه الآن به اين سن و سال رسيدم، موقع مطالعه بخواهم يك كتابي از داخل كتابخانه بردارم به سختي ميتوانم از زمين بلند شوم".
به هر حال بحمدالله حوزه علميه زمان آيتالله بروجردي خيلي بارور شد و پيشرفت كرد و علماء، فضلاء و مجتهديني تربيت شدند. مراجع تقليدي هم كه الان هستند، همان مدرسان عالي مقام زمان آيتالله بروجردي بودند كه طلبهها را براي رسيدن به مدارج علمي تربيت ميكردند اما متأسفانه بعد از فوت ايشان، يك فاجعه و ثلمه عظيمي در حوزه پيدا شد، چون ايشان در آن زمان تك مرجع بود، قدرت ايشان هم از نظر علمي، معنوي و سياسي زياد بود، كسي جرأت نداشت در مقابل ايشان خلاف شرعي انجام بدهد، حتي محمد رضاي كذايي و صاحب منصبان آن زمان هم جرأت نميكردند هر كاري را انجام بدهند. اين قدرت بخاطر همان تمركزي بود كه حوزه پيدا كرده بود و قدرت حوزه علميه در شخص ايشان متمركز شده بود.لذا ايشان اشاره نكرده و نگفته كارها را پيش ميبردند.
* امتيازات درس حضرت امام در چه بود كه شما در آن شركت ميكرديد؟
درس حضرت امام الحمدلِلّه خيلي درس ممتازي بود؛ من هميشه تعبير ميكردم بيان ايشان در ميان مراجع و مدرسين آن زمان، مثل آقاي فلسفي بود نسبت به وُعّاظ ديگر، اينقدر خوشبيان بود، لذا همين بيان ايشان براي پذيرش طلبهها و اقبال طلبهها به درس ايشان جاذبه ايجاد ميكرد.
* به لحاظ عمق علمي چهطور بود؟
در عمق علمي هم ممتاز بود. الان هم كه من مكاسب محرمّه ايشان را مورد استفاده قرار ميدهم، ميبينم واقعا عميق است، خيلي پُربار است، آن زمان شايد خيلي از ما نميتوانستيم درك بكنيم و بشناسيم و بفهميم كه عمق علمي ايشان تا چه اندازه هست؛ من فقط اشاره ميكنم، مكاسب محرّمه ايشان را كسي كه بخواند و مطالعه كند، ميفهمد كه عمق علم ايشان تا چه حد و چه اندازهاي بوده است.
* چه شد كه از حوزه علميه قم به عتبات عاليات رفتيد؟ امتيازاتي نسبت به قم در آنجا ميديديد يا صرفاً بخاطر جايگاه معنوي به عتبات عزيمت كرديد؟
من ابتداً به عنوان زيارت به عتبات عاليات رفتم. وقتي رفتم آنجا ديدم حيف است كه درس امثال مرحوم آيتالله خويي، آيتالله حكيم و آقاي شاهرودي استفاده نكنيم. اينها مدرسين عالي مقام آن زمان نجف بودند. گفتيم يك چند وقتي بمانيم از درس اين آقايان استفاده كنيم، انگيزه من اين بود.
* امتيازات درس اين آقايان در چه بود؟
درس مرحوم آيتالله خويي مثل درس امام بود، خيلي پُربار بود و علميت داشت، خوشبيان هم بود، لذا اكثر طلبهها در درس ايشان شركت ميكردند، درس آقاي حكيم فهرستوار و عربي بود، عربي شكسته، ميخواست فارسي صحبت بكند با عربي مخلوط ميشد. ما گاهي نميفهميديم و به زحمت گوش ميداديم تا بفهميم ايشان چه ميگويد. مرحوم آقاي شاهرودي هم الحمدلِلّه خوب بود، ايشان هم فارسي صحبت ميكردند، قابل استفاده بود، بههر حال اين بزرگان منشاء افاضات بسيار بالايي بودند براي طلاب آن زمان، كه حقير هم تا چندي كه آنجا بودم استفاده كردم.
* با توجه به اينكه حضرت عالي الآن هم اشتغالات حوزوي داريد و درس خارج تدريس ميكنيد بفرماييد حوزه علميه فعلي در قم و نجف چه كاستيهايي نسبت به گذشته دارد؟
البته من الآن خيلي با داخل حوزه قم ارتباطي ندارم و اطلاع كاملي ندارم كه ببينم نواقص و اشكالات چه هست. الحمدلِلّه الان در قم مدرسين زيادي مشغول تدريس هستند، مراجع تقليد هم الحمدلِلّه هستند و مشغول تدريس هستند و درسشان بسيار خوب است، كليات را من ميتوانم بگويم كه بسيار پيشرفت كرده و خوب است و الحمدلله آثار علمي آيتالله بروجردي رحمةالله عليه را زنده نگاه داشتهاند.
*تشكيلاتي شدن حوزه مثل امتحانات و مدرك دادن وگزينش اساتيد، منتقديني دارد، نظر حضرت عالي در اين باره چيست، اين را به نفع حوزه ميدانيد يا نه؟
همانطور كه عرض كردم، قبل از مرحوم آيتالله بروجردي اصلا نظمي در طلبهها نبود، حوزه تشكيلاتي نبود، لذا آدم بيسواد و باسواد در حوزه گم بودند. مرحوم آيتالله بروجردي اولين مرجعي بود كه خواست نظم بدهد و تشكيلاتي در حوزه بهوجود بياورد، يعني از فضلايي كه واقعا درس ميخوانند، عالم و فاضل هستند و زحمت ميكشند، قدرداني بشود و آنهايي هم كه درس نميخوانند شناخته بشوند، لذا لازم بود يك جلسه امتحاني برگزار شود، الان هم دنباله همان برنامه است، بسيار برنامه خوبي است، اگر ما تشكيلات و نظم نداشته باشيم، باز همينطور اشخاص - خداي ناكرده - ناجور ميآيند، حتي ممكن است نفوذيها، براي بدنام كردن حوزه از نظر اخلاقي، فكري و علمي در حوزه نفوذ كنند و جوري منعكس بكنند كه حوزه علميه پيش مردم افت پيدا كند. از اين رو ما اين تشكيلات را قبول داريم و خيلي خوب است.
* در پايان بفرماييد چه توصيهاي به طلبهها داريد؟
من البته قابل نيستم بخواهم توصيه كنم و ليكن ميبينم ما صرف نظر از جنبههاي علمي كه خب يك حرفهاي است و زحمت كشيده شده تا مطالبي از علماء تحصيل بشود و فقه و اصول پيشرفت بكند، به اخلاق نيز نياز داريم. عمده چيزي كه الان ميتواند اعتماد مردم را بارور كند و اعتماد مردم را بيشتر بكند: "اخلاق با عمل" است. يعني آنچه را كه ما به آن اخلاق اسلامي و نبَوي ميگوئيم، واقعا در ميان مردم پياده كنيم، و اولاً خودمان مُتخلّق به اخلاق عملي بشويم. اگر اين بشود فكر ميكنم خيلي سبب اعتماد مردم ميشود، جاذبه ايجاد ميكند و نسل جوان گرايش به حوزههاي علميه و علماء پيدا ميكند. الان يكي از نقشهها و توطئههاي دشمن روحانيت و اسلام اين است كه ميخواهند روحانيت در مردم نباشد، مردم با روحانيت فاصله پيدا كنند. حالا اگر خداي نكرده مردم اخلاق بد هم از يك روحاني ببينند، آن نقشه دشمن پياده ميشود، اما اگر ما اخلاق اسلامي داشته باشيم، برخورد مناسب با مردم داشته باشيم، مردم گرايش پيدا ميكنند و نقشه دشمن هم نقش بر آب ميشود.
* بعضيها معتقدند در سالهاي اخير بر اثر برخورد نامناسب بخشي از روحانيت با مردم،اصل دين در جامعه تضعيف شده است، اگر اين تلقي را قبول داريد وظيفه روحانيت اصيل در اين زمينه چيست؟
الان من آمار دقيقي ندارم اما حوزه علميه قم از نظر كميت خيلي رشد كرده است. مثلا در يك جمعيت پنجاه هزار نفري نميشود بگوييم همهشان آدمهاي سالم و اخلاقي هستند؛ بالاخره خواه و ناخواه يك كاستيهايي در اينها هست، همين كاستيها سبب بدبيني ميشود، بله آن زماني كه حوزه جمع و جور بود ميشد كنترل كرد، اما الان واقعا خيلي مشكل است كه ما بتوانيم حوزه پنجاه هزار نفري را آنچنان بسازيم كه از نظر اخلاق هيچ مشكلي نداشته باشد و جاذبه در مردم ايجاد بكند، طبعاً پيش ميآيد كه يك كاستيهايي باشد و همان سبب شده است كه تبليغات سوء هم كه از طرف بدخواهان و بد انديشان ميشود، در بخشي نتيجه بدهد و همين كه حضرت عالي ميفرموديد پيش بيايد.
* مسجد يك بازار است اما كالاي اين مسجد و كالاي اين بازار، معنويت، اخلاق، فرهنگ قرآن، فرهنگ اسلام و برنامههاي درخشان اسلام است
* از آنجايي كه خود مسجد كانون معارف اخلاقي و اسلامي و قرآني و احكام مهم اسلام است، ميطلبد كه غير از نماز جماعت يك توسعهاي پيدا كند و معارف عميقتري (حوزه علميه) عرضه شود
* درس حضرت امام الحمدلِلّه خيلي درس ممتازي بود؛ من هميشه تعبير ميكردم بيان ايشان در ميان مراجع و مدرسين آن زمان، مثل آقاي فلسفي بود نسبت به وُعّاظ ديگر، اينقدر خوشبيان بود
* مسجد كانون اجتماع اخلاقي و فرهنگي مردم است، اين مردم از مسجد انتظار دارند كه علاوه بر نماز جماعت، با امام جماعت هم ارتباط داشته باشند، امام جماعت هم بايد با مردم آشنايي و ارتباط تنگاتنگي داشته باشد
* مسائل مردم زياد است، مشكل اشتغال هست، مشكل گراني هست. مستحضر هستيد كه الآن اشتغال جوانان يك مسئله مهمي هست، ازدواج جوانها هم يك مشكلي هست
کد خبر: 1393819302019
1393/8/19
|