بازدید این صفحه: 4249 تاریخ انتشار: 1393/8/12 ساعت: 02:39:49
کالبد شکافی ادبیات معاویه در مکاتبه با امام علی (ع) و امام حسین (ع) / هادی غفاری
حجت الاسلام و المسلمین هادی غفاری گفت: حکومت دینی از ابتدا به شرط آنکه مورد قبول مردم باشد مشروعیت دارد. هیچ پیامبری به روشهای غیرمردمی و غیرحرکت تودهوار ملی، حرکتی علیه حاکمان نکرد. مگر خدا نمیتوانست فرعون را بکشد و موسی را به تشکیلات او بفرستد؟ چرا باید گام به گام بر اساس روشنگری مردم و راه انداختن حرکت عظیم ملی حکومت الهی برپا شود؟
موضوع: سخنرانی
به گزارش مرجع ما (پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه) به نقل از جماران؛
حجت الاسلام و المسلمین هادی غفاری در مراسم عزاداری امام حسین(ع) که یکشنبه 11 آبان در دارالزهرای تهران برگزار شد، با طرح چهار پرسش درباره دلایل حرکت امام حسین(ع) در عاشورا اظهار کرد: اگر بخواهیم قیام عاشورا و حرکت امام حسین(ع) را تبیین کنیم باید به چهار پرسش حرکت اباعبدالله چه بود؟ اباعبدالله چه کرد؟ چه اتفاقاتی افتاد؟ و ما باید چه کنیم؟ پاسخ دهیم.
وی با تأکید بر این مسئله که در اولین جلسه سخنرانی خود تنها به پرسش اول پاسخ خواهد داد، گفت: یکی از تحلیلهایی که متقدمین درباره حرکت اباعبدالله ارائه میکنند این است که حرکت اباعبدالله مبتنی بر شهادتی بود که پدرش، مادرش و جدش وعده آن را به او داده بودند. طبق این عقیده حرکت اباعبدالله یک حادثه از پیش تعیین شده و حتمی است، ضمن اینکه یک تکلیف شخصی بوده و بنابراین جنبه آموزشی برای دیگران ندارد.
رئیس مؤسسه الهادی درباره تحلیل خود از حرکت امام حسین(ع) گفت: دریافت من این است که امام حسین(ع) به دو دلیل قیام کرد، یکی برای مقاومت در برابر نظام حاکم به قصد براندازی آن و دیگری تلاش برای ایجاد نظامی براساس مبانی و باورهای خودش که چیزی جز قرآن، سنت پیامبر(ص) و روش مولا علی(ع) و به طور کلی کلمه مظلوم «ایدئولوژی اسلامی» نبود.
وی ادامه داد: در طول تاریخ خاستگاه حرکتهای اجتماعی از چهار حالت خارج نبوده است. الف: حرکتهای قومی، قبیلهای و کارگری، ب: حرکتهای متکی بر آزادی بدون دین، ج: حرکتهای متکی بر دین بدون آزادی و د: حرکتهای متکی بر دین و آزادی.
هادی غفاری در ادامه به بررسی هر یک از این حرکتها پرداخت و افزود: حرکتهای دسته اول گاهی کور بوده که اصطلاحا به آن شورشهای بی هدف گفته میشود. حرکتهای دسته دوم که به دنبال آزادی بدون توجه به خواستههای الهی بودند، نتیجه سلطه نظام تفتیش عقاید در کلیسا بودند. بعد از اینکه کلیسا محور زمین شد و هیچ علمی بدون اجازه کلیسا ممکن نبود، یعنی اگر کسی چیزی ضد کلیسا می گفت، سرنوشتی شبیه گالیله در انتظارش بود، انقلاب فرانسه برای تحقق آزادی بدون دین رخ داد. انقلابی که با هدف محوریت انسان و علم به دنبال به زیر کشیدن دین بود. تنگنای تفتیش عقاید در نهایت منجر به باز شدن یکباره فنر شد. کلیسا از جامعه رخت بربست و داخل یک ساختمان حبس شد، در نتیجه دین دیگر منشا کمترین حرکت سیاسی و اجتماعی نبود.
وی درباره تاثیر تحولات غرب در ایران گفت: به دنبال انقلاب فرانسه علم تا آنجایی بالا رفت که ترکش آن به سرزمین های ما هم رسید. ما در دبیرستان با مقالاتی مواجه شدیم که می خواست مبانی دینی را که نه ضد علمی بود نه غیر علمی، بلکه فراعلمی بود، علمی کند؛ آن هم با هدف خدمت به دین و حفظ دین از هجمه علم.
رئیس مؤسسه الهادی درباره حرکتهای متکی بر دین بدون آزادی تصریح کرد: نظام خلافت امروز، طالبانیسم و داعش نمونهای از حرکتهای متکی بر دین بدون آزادی هستند. این حرکتها طرفدار دینی هستند که با موازین انسانگرایانه، اخلاقی و هرگونه حرمت و حریم مردم را نگه داشتن، فاصله دارد و فقظ با زبان گلوله سخن می گوید.
هادی غفاری در توضیح حرکتهای متکی بر دین و آزادی اظهار کرد: ما معتقدیم آزادی در دین نهفته است. باورهای دینی ما می گویند که هیچ حکومت دینیای بدون مقبولیت نزد مردم پذیرفته نیست. ما معتقدیم حکومت دینی از ابتدا به شرط آنکه مورد قبول مردم باشد مشروعیت دارد. زمانی که در دبیرستان بودم این پرسش برایم به وجود آمد که چرا خدایی که میتواند تا این حد در هستی دخالت کند، خدایی که چوب مرده را تبدیل به اژدهایی میکند که همه چیز را میبلعد، هیچ یک از پیامبران خود را توصیه به کودتا علیه یک قدرت حاکم نمیکند.
وی اضافه کرد: مگر خدا نمیتوانست فرعون را بکشد و موسی را به تشکیلات او بفرستد؟ چرا باید گام به گام بر اساس روشنگری مردم و راه انداختن حرکت عظیم ملی حکومت الهی برپا شود؟ هیچ پیامبری به روشهای غیرمردمی و غیرحرکت تودهوار ملی، حرکتی علیه حاکمان نکرد.
هادی غفاری ادامه داد: مشکل ما در دنیای تبیین دین این است که مباحث دینی مشکک هستند نه متواطی. ما در هستی دو گونه مقولات داریم یکی متواطی است که هیچ شکی در آن وجود ندارد و دیگری مشکک که شک در آن وجود دارد. زمانی که مسلمبن عقیل که فردی متدین و دینشناس بود، دستگیر شد و او را به دارالعماره کوفه بردند، عبیدالله بن زیاد نگاهی به او انداخت و گفت:«ای تفرقه افکن، ای فتنهگر، بر امام خود(یزید) خروج کردی و وحدت مسلمانان را به هم ریختهای.»
وی با بیان این مسئله که شکاکیت در دین به گونهای است که جوانان را از تبیین دین عاجز میکند، گفت: معاویه به حضرت علی(ع) نامه نوشت و گفت:« علی از خدا بترس و بر مردم ستم نکن، نفس سرکشت را مهار کن و شمشیرت را غلاف کن. از کشتن مسلمانان دست بردار. ای علی لحظهای را که در روز حساب در برابر خداوند میایستی، به یاد آورد.» این سخنان نشان میدهد که دین پر از شکاکیت است. هم حسین(ع) و علی(ع) داد دین سر میدهند و هم ابن ملجم.
هادی غفاری افزود: چند وقت پیش در یک سیدی دیدم که یک فرد معمم که میداند قرآن او را از لقب زشت به مردم دادن و غیبت کردن منع کردهاست، پس از تعریف و تمجید بسیار از یکی از بزرگان به توهین به مراجع میپردازد و میگوید:« در عرف اجتماعی ما رسم است که به کور میگویند عین الله و به هرکس که زشت است میگویند یوسف» یکی از حاضران میپرسد:«کدام یوسف؟» و او پاسخ میدهد:«یوسف صانعی» کدام دین به شما این اجازه را دادهاست که اگر از مواضع کسی خوشتان نمیآید به او توهین کنید؟ این نوع رفتارها باعث شکاکیت در دین میشود چرا که مرجعی که از دین دفاع میکند، توسط یک فرد خدا نترس خرد میشود.
وی ادامه داد: با اینکه پیامبر اکرم(ص) میفرمایند در صورت چاپلوسان خاک بریزید، چاپلوسی جامعه ما را فرا گرفتهاست. به چه کسی بگوییم که حسین از ما، شیعه خواسته است. شیعه بودن به معنای پیرو حسین بودن است.
غفاری در توضیح اولین دلیل امام حسین(ع) برای قیام مبنی بر مقاومت در برابر نظام حاکم برای براندازی گفت: حکومت یزید از دید اباعبدالله دو نقیصه دارد، یکی اینکه انتصابی و ارثی است و دیگری اینکه آنچه به نام بیعت اتفاق افتاده، یا از ترس معاویه بوده، یا از طریق زور و فشار یا فریب و تبلیغات. دستگاه تبلیغاتی معاویه به گونهای بود که در سراسر مملکت جا انداخته بودند یزید امیرالمؤمنین است و امیر مؤمنان در همه جای جهان اوست.
وی ادامه داد: امام حسین(ع) اصل حاکمیت یزید را زیر سؤال میبرد. او اعتقاد داشت اگر مردم را آزاد بگذارند، بیعت نمیکنند. معاویه برای بیعت گرفتن از مردم مکه و مدینه به آنها دروغ گفت؛ در مکه گفت هم شامیها بیعت کردهاند در مدینه گفت عبدالله بن عباس، حسین بن علی(ع) و محمد بن ابی بکر بیعت کردهاند. برای همه این بزرگان 12 نگهبان گذاشته بود که اگر انکار کردند، کشته شوند. به گونهای که اباعبدالله هم نتوانست انکار کند، چرا که ممکن بود بیهوده و بدون اینکه پیام خود را به جامعه رسانده باشد، کشته شود.
این سخنران درباره انتقاد امام حسین از رفتارهای شخصی یزید گفت: در جایی معاویه از روی نفاق و به ظاهر برای دفاع از دین، با هدف سرکوب کردن امام حسین(ع)، بدنام کردن او و تاراندن یارانش نامهای به او مینویسد که در آن میگوید:« حسین جان ما از یک خانوادهایم، از خدا بترس و این مردم را به فتنه نینداز. به دین خود بیاندیش و مراقب باش دین خود را از دست ندهی. به فکر امت پیامبر باش و مواظب باش کسانی که دینمدار واقعی نیستند(یعنی عباس بن علی یا قبل تر از او حجر و مالک اشتر) تو را ملعبه نکنند و فریب ندهند.
وی در پایان بخش اول سخنرانی خود ضمن بیان پاسخ امام حسین به نامه معاویه اظهار کرد: امام حسین(ع) پاسخ زیبایی به معاویه داد و گفت: «از کدام دین سخن میگویی؟ تو نبودی که حجر و دیگران را کشتی؟» به قدری حضرت از واژه «تو نبودی» در این نامه استفاده کردند که معاویه با خواندن آن آتش گرفت و به عمر و عاص گفت: بروم در سخنرانی چه جوابی به حسین بدهم؟ عمروعاص جواب داد برو دشنام بده.
کد خبر: 1393812301959
1393/8/12
|