صفحه اول  اخبار اندیشه آخرین استفتائات آثار فقهی مرجع استخاره تماس با ما درباره ما
مرجع ما پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه http://marjaema.com
مطالب مهم
تبلیغات
اخبار
اوقات شرعی
اخبار حوزه و دانشگاه
» تأکید نماینده مجلس بر اجرای قوانین حوزه زنان
» گزارش تصویری از مراسم عزاداری و سوگواری شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
» پیکر آیت الله موسوی اردبیلی در حرم مطهر حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد
» بیانیه حضرت آیت الله مکارم شیرازی در پی حکم اخیر شیخ الازهر: کشتار غیر مسلمین در هر کجای دنیا شدیداً محکوم است
صفحه اول  >> اخبار >>
مرجع ما | دین بدون تعقل، خطر و بلایی در جان انسانیت است
بازدید این صفحه: 4789          تاریخ انتشار: 1393/7/17 ساعت: 10:25:47
آیت الله محقق داماد:
دین بدون تعقل، خطر و بلایی در جان انسانیت است

آیت الله مصطفی محقق داماد می گوید: «هیچ کس اجازه ندارد اعمال جانیان را به ادیان الهی منتسب سازد، هر چند که مرتکبین آن اعمال وابسته به جهان یکی از ادیان باشند، اینان امیال خود را به خدا و دین او نسبت می دهند.»

موضوع: گفتگو

 

 

 

 

به گزارش مرجع ما (پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه)؛

 

 

آیت الله مصطفی محقق داماد می گوید: «هیچ کس اجازه ندارد اعمال جانیان را به ادیان الهی منتسب سازد، هر چند که مرتکبین آن اعمال وابسته به جهان یکی از ادیان باشند، اینان امیال خود را به خدا و دین او نسبت می دهند.»

آيت الله دكتر سيد مصطفي محقق داماد، رييس گروه مطالعات اسلامي فرهنگستان علوم در گفت و گو با روزنامه اعتماد به موضوع «هيافت ها و تاثيرات انديشه اسلامي بر حقوق بين الملل در منازعات و افراط گري هاي اخير در جهان اسلام» پرداخته است.

این گفت و گو با توجه به كتاب «حقوق بين الملل، رهيافتي اسلامي» اثر جديد دكتر محقق داماد انجام شده است. او هم اكنون استاد دانشكده حقوق دانشگاه شهيد بهشتي و رييس گروه مطالعات اسلامي فرهنگستان علوم ايران است. دکتر محقق داماد در سال 1348 درجه «اجتهاد» را كسب كرد و عمده دوره علوم عقلي و حكمت اسلامي را نزد علامه طباطبايي، استاد مرتضي مطهري و فقه و اصول تحليلي را نزد آيات عظام، آملي لاريجاني و آيت الله گلپايگاني و دايي اش مرتضي حائري يزدي آموخت. وي مطالعه و تحصيل در رشته حقوق را پي گرفت سپس براي اخذ درجه دكترا در سال 1995 ، در بخش حقوق بين الملل به دانشگاه فرانسوي زبان لوون جديد بلژيك وارد شد و در سال 1988 موفق به اخذ درجه ممتازعلمي PHD در حقوق بين الملل شد.

خلاصه اظهارات وی در این گفت و گو را در ادامه می خوانید.

اسلام با ظهور خود دین و سنت بدون اندیشه را نفی کرد/ دين بدون تعقل، خطر و بلایی در جان انسانیت است

* به شخصه نظر بدبينانه يي به تاريخ ندارم و اغلب سعي كرده ام كه خوش بين باشم اما معتقدم كه با همه اين كشتارها و خون هايي كه به ناحق ريخته شده شاهد آن هستيم كه روز به روز انسان به سوي انساني تر شدن در حال حركت است چرا كه به خوبي درك مي كند كه اين همه كشتار نشان انساني نيست و نشانه يي از درندگي است. روزگاري افراد خون آشامي چون چنگيز فجايعي به بار آوردند كه شنيدن آنها تن آدمي را به لرزه مي اندازد، آنها شهرها و روستاها را با خاك يكسان كردند و از سر انسان ها مناره ساختند. با پيشرفت هايي كه انسان امروز به دست آورده خصوصا در عرصه تكنولوژي، اگر قرار بود با همان سنگدلي اكنون هم همان رفتار را كند، بي گمان نمي توان حتي در ذهن تخمين زد كه او در اين صورت چه فجايعي به وجود مي آورد.

* برخي از فلاسفه معتقدند كه جنگ و خونريزي در ذات بشر است و هميشه جنگ است و هيچ وقت صلح نمي شود، اما من مي خواهم به نكته يي اشاره كنم كه اين روزها بلاي جهان اسلام شده است و آن اين نكته است كه دين بدون تعقل خطر و بلايي در جان انسانيت است. متاسفانه اكنون شاهد جرياني از خردگريزي و اطاعت غير عقلاني در ميان همه مسلمانان هستيم كه با روح اسلام در ناسازگاري است.

* اسلام ديني است كه تبيين آن از خدا و انسان و جهان و مجموعه اخلاق و تكاليف آن همه برپايه عقل نهاده شده است. دين و سنت آبا و اجدادي بدون تعقل و انديشه همان چيزي است كه اسلام با ظهور خود آن را نفي كرده است. نفي دين آبا و اجدادي پاسخي است كه اسلام با ظهور خود آن را نفي كرده است. عقيده اسلام اين است كه تزكيه، اخلاق و تعقل يك روز به هم مي رسند و مشكلات را حل مي كنند. اما نبايد همچنان دست روي دست گذاشت و شاهد كشتارها بود. معتقدم كه در چهار نسل گذشته انسان شاهد پيشرفت هاي بسيار چشمگيري در حوزه انديشه و نظر درباره صلح و تحقق آرمان هاي حقوق بشري بوده است و انصافا انكار اقدامات عملي در اين خصوص نيز ناسپاسي است.

* پرسش اين است كه متناسب با اقدامات نظري از يك سو و از سوي ديگر آرمان ها و اهداف بلند انديشه ورزان اين حوزه، آيا مي توان گفت كه گام هاي عملي متناسب با نظر و انديشه صورت گرفته است؟ و ثانيا با توجه به تجربيات گذشته چشم انداز اميدوار كننده و روشني براي آينده انسان مي توان در نظر گرفت؟ فاجعه دو جنگ جهاني چنان انسان را از خواب غفلت بيدار كرد كه با تشكيل سازمان ملل متحد و صدور منشور گويي انسان دوران كودكي و نابخردي خود را پايان يافته تلقي مي كرد و دوران جديد را آغاز مقطع بلوغ خويش مي ديد و كاملاباورش آمده بود كه جنگ گرم يعني به كار گيري سلاح هاي كشنده و مخرب ميان انسان ها ديگر براي هميشه خاتمه يافته است. اما هنوز هم شاهد شنيدن صداي مرگبار گلوله ها و بمب ها هستيم و ابزار سياسي و بي خردي ديني و افراط چنان دامن جهان اسلام را گرفته است كه نمي توان شاهدي براي رفتارهاي عقلاني در نظر گرفت.

* تمام مجموعه اخلاقي اسلام كه ما آن را مطابق با فطرت مي دانيم مجموعه يي است داراي زيرساخت عقلاني كه از يك يك آنها مي توان با منطق و خرد دفاع كرد. در طول تاريخ قوانين اسلام و احكام آن بر پايه انديشيدن و تفكر صادر مي شده و معناي اجتهاد نيز همين است. اكنون اگر نابخردي ها جايگزين اسلام شود ديري نپايد كه مفاهيمي ديگر جاي عقل و تدبير و اميد را در اسلام مي گيرد و ما شاهد افراط گرايي و خشونت خواهيم بود و معنا و مفهوم زندگي ديگر چيزي از انسانيت نخواهد داشت.

نباید اعمال جانیان را به دین منتسب کرد / جهان اسلام و مسیحیت چیزی غیر از دین اسلام و مسیحیت است

* جنگ هاي سختي جهان اسلام را فراگرفته كه در جهان مدرن امروز و با توجه به نظارت هاي بين المللي و گسترش رسانه ها كه اعمال وحشيانه در جنگ ها را مي نگرند، همچنان عده يي به نام دين بر طبل جهالت مي كوبند. گويي اين عده نه تنها با قوانين و مقررات بين المللي آشنايي ندارند بلكه بويي از انسانيت هم نبرده اند. بنده به هيچ عنوان مدافع خشونت هاي غير انساني صورت گرفته در درازاي تاريخ و حتي در زمان معاصر در گوشه و كنار جهان اسلام نيستم و آنها را از آن اسلام نمي دانم، چرا كه فراموش نكنيم جهان اسلام و تمدن اسلامي چيزي غير از دين اسلام است. همان طور كه مسيحيت چيزي غير از جهان مسيحي است. هيتلر و نازي ها از جهان مسيحي بودند ولي اعمال آنان را نمي توان به دين مسيحيت كه دين عشق و محبت است، منتسب ساخت.

* هيچ كس اجازه ندارد اعمال جانياني را كه به مثله كردن، آتش زدن و سوزاندن زنان و كودكان دشمن در هنگام درگيري دست مي زنند به اديان الهي منتسب سازد، هر چند كه مرتكبين آن اعمال وابسته به جهان يكي از اديان باشند، اينان اميال خود را به خدا و دين او نسبت مي دهند و نمي دانند كه قدرت طلبي و خواسته هاي نفساني شان خداي آنان شده است. بايد تاكيد داشت، جنگ به اندازه تاريخ بشر قدمت دارد و اين واقعيتي است كه نمي توان آن را انكار كرد. در جنگ ميان دولت ها، هر يك سعي مي كنند تا با استفاده از همه وسايل و روش هايي كه در اختيار دارد بر دشمن چيره شود و در اين ميان، پيروزي معمولا از آن طرف قدرتمندتر است.

* به همين دليل مذاهب، مكاتب اخلاقي، فلاسفه و حقوقدانان در طول تاريخ كوشيده اند با قبول اين واقعيت شوم، قواعد و مقرراتي براي جنگ تنظيم كنند تا توسل به اقدامات غير انساني را در طول جنگ محدود سازند. بعضي بر اين باورند كه با ممنوع شدن جنگ ها به موجب منشور ملل متحد ديگر نيازي به وضع قوانين جنگ براي محدود ساختن يا ممنوع كردن جرايم جنگي نيست. آنان اين گونه استدلال مي كنند كه وضع اين گونه مقررات تلويحا مشروعيت بخشيدن به جنگ است ولي واقعيت اين است كه غيرقانوني بودن جنگ و توسل به زور، به هيچ وجه ما را از وضع قوانين حقوق جنگ و مقررات انساني بي نياز نمي سازد، چون هدف از وضع اين مقررات آن است كه عواقب وخيم ناتواني جامعه بين المللي را در جلوگيري از جنگ كاهش دهد.


سازگاری حقوق بين الملل با اصول تعاليم يا فلسفه اسلام

* بسياري از غربيان در اين زمينه اعتراف كرده اند و بهتر از همه آقاي «بارون ميشل دو توبه» در سلسله درس هاي خود در آكادمي لاهه فصلي دارد تحت عنوان «تاثير اسلام بر حقوق بين الملل» و در آن بحثي مستوفي در اين زمينه صحبت كرده و مدارك و شواهدي ارايه داده است. همچنين دكتر محمصاني، حقوقدان مسلمان فقيد لبناني در يكي از آثار خود نكته يي به نقل از مقاله دكتر كامل عياض، تحت عنوان «صفحات من تاريخ الاستشراق»، مطبوع در مجله مجمع اللغه العربيه دمشق 1968 آورده است كه ذكر آن خالي از فايده نيست. وي مي گويد: «ثابت شده است كه «گروسيوس» دولتمرد هلندي و پرچمدار حقوق بين الملل در غرب در سال 1640 ميلادي در شهر آستانه [نام اصلي استامبول] دوران تبعيد را مي گذرانده و در آن ايام به مطالعه آثار اسلامي و روش حاكمان اسلامي در حكومت پرداخته است و مي تواند يكي از همزه هاي وصل يا حلقه هاي مفقوده ميان غرب و شرق در اين زمينه باشد و همچنين ثابت شده است كه گروسيوس از امثال فرانسيسكو سوارز اسپانيايي سخت متاثر است كه آنان از آثار اسلامي متاثر بوده اند». با اين توضيحات بايد بگويم كه هدف من در تاليف كتاب «حقوق بين الملل، رهيافتي اسلامي» اولا: براي يافتن مشابهت و توافق با اصول جديد بوده و ثانيا: اينكه معلوم شود چنين اصول جهاني كه بر پايه وحدت بشري استوار است، جزيي از اسلام بلكه محور اصلي سنت اسلامي است.

لزوم تفاوت نهادن ميان نظر حقوق اسلام با عملکرد حکام و فرمانروایان اسلامی

* نكته مهم قابل ملاحظه اين است كه گاه شكاف عميقي ميان نظر و عمل مشاهده مي گردد و بايد ميان قواعدي كه توسط حقوق اسلامي وضع شده با آنچه در عمل بعضي حكام و فرمانروايان اسلامي مرتكب گرديده اند و احيانا سيره عملي مزبور خروج از آن قواعد است، تفاوت نهاد. كوتاهي در جداسازي دو وادي فوق، بسياري از خاورشناسان غربي و حتي برخي نويسندگان شرقي را كه در مورد اسلام نگاشته اند، سخت به خطا افكنده است چرا كه آنان به جاي آنكه به آنچه بايد انجام مي شد - يعني تعاليم اصلي اسلامي مراجعه و استناد نمايند - نظريات خود را مبتني بر رفتار عمل شده در بعضي از مقاطع تاريخ اسلام ، ارايه كرده اند.

* يكي از بارزترين نمونه اين گونه اشتباهات، همان است كه بعضي گمان كرده اند كه ماهيت حقوق بين الملل اسلامي «حقوق جنگ» است. حال آنكه چنين گماني كاملاباطل است، زيرا همان طور كه در متن كتاب نويسنده با استناد به منابع اصلي اثبات كرده است در حقوق بين الملل اسلامي برعكس، اصل اوليه «حقوق صلح» است نه حقوق جنگ. اقدامات مسلحانه كاملا امري استثنايي و خلاف است. البته اين نظريه يي است كه بنده مدافع آن هستم و هرگز هم نمي خواهم نظريات مقابل را ناديده بگيرم. هر فكر و انديشه يي محترم است ولي بايد باب گفت وگو را مسدود نساخت زيرا به يقين انديشه در بستر تضارب تكامل مي يابد. به نظر نگارنده يك جانبه سخن گفتن و خود را بر حق انگاشتن فاقد وجاهت در آيين خردمندي است.

کد خبر: 1393717301771
1393/7/17

Share

آخرین مطالب
1393/6/31: آیت الله محقق داماد: / تلاش برای صلح جهانی را باید از خانواده و آموزش و پرورش شروع کرد
1393/6/15: آیت ا...محقق داماد: / کسانی که طبیعت را از بین می برند، مفسد هستند
1392/7/16: شاگردان آیت‌الله العظمی محقق داماد چه کسانی بودند
بدون نظر

نام
پست الکترونیکی
وب سایت
متن