این قاضی کهنه کار از عشقی می گوید که نسل انقلابی در اجرای عدالت داشتند؛ عشقی که به گفته او دیگر مثل گذشته در میان هم صنفانش دیده نمی شود.
موضوع: فقه
به گزارش مرجع ما (پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه)؛
شفقنا - بشر به فطرت، جویای عدالت است؛ ادیان الهی به ویژه اسلام تحقق عدالت را نه تنها در نظام حقوقی خود بلکه به عنوان یکی از اهداف بعثت انبیا دارای اهمیت فراوان می دانند. قضاوت و دستگاه قضایی از محوری ترین جایگاه هایی است که می تواند یاری بخش تحقق عدالت در جامعه یا برعکس، تولیدکننده موانع برای آن باشد. با وقوع انقلاب اسلامی ایران و تشکیل حکومتی بر مبنای آموزه های اسلامی، روحانیت نقشی برجسته در امر قضاوت و همینطور تدوین قانون یافتند. قضاوت و قانونی که تلاش دارد مسیری هر چه نزدیک تر به اسلام و شیوه امام علی (ع) داشته باشد؛ مردی که در جایگاه قاضی، حتی در نگاه و توجه به دو طرف نزاع نیز عدالت را رعایت می کرد. از این رو خبرنگار شفقنا (پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه)، پرسش هایی را درباره نقش روحانیت در امر قضا، اداره دستگاه قضایی و تقنین قوانین اسلامی با آیت الله موسوی بجنوردی به بحث گذاشته است. او که در دهه اول انقلاب اسلامی از صدرنشینان قضاوت در ایران و عضو شورای عالی قضایی بود، طبعا تاثیراتی غیرقابل انکار در روند تدوین قوانین و قضاوت داشته است.
آیت الله موسوی بجنوردی اعتقاد دارد که آنچه آنها توقع داشته اند، امروز محقق نشده است. وقتی او پرسش نسل جدید از عدالتی -که نسل انقلاب، رویای تحقق آن را داشت- می شنود، آرام به گوشه ای خیره می شود، گویی آن روزها را مرور می کند. این قاضی کهنه کار از عشقی می گوید که نسل انقلابی در اجرای عدالت داشتند؛ عشقی که به گفته او دیگر مثل گذشته در میان هم صنفانش دیده نمی شود.
مشروح گفت وگوی شفقنا با آیت الله موسوی بجنوردی را در ادامه می خوانید:
*سیستم قضایی فعلی ایران بر اساس فقه اسلامی پایه ریزی و با مدیریت روحانیت تعریف شده است؛ عملکرد دستگاه قضایی و نقش روحانیت را در امر قضا طی سال های گذشته، چگونه ارزیابی می کنید؟ نقاط قوت و ضعف آن را چه می دانید؟
موسوی بجنوردی: بنده دو دوره عضو شورای عالی قضایی بودم. شورای عالی قضایی از پنج نفر تشکیل می شد که رییس دیوان عالی کشور و دادستان کل کشور را امام(ره) تعیین می کرد و سه مورد دیگر که من نیز جزو آنها بودم، توسط قضات کشور انتخاب می شدند. زمان ورود روحانیت به امر قضا، قوانین کشور تا حدود بسیاری مطابق با قوانین اسلام نبود و از غرب و بعضی نظام های حقوقی کشورهای اروپایی گرفته شده بود. عقیده امام(ره) این بود که باید این قوانین را با اسلام منطبق کرد. برای این مطلب به متون فقهی بخصوص سخن قدمایی از فقها رجوع می کردیم یا بسیاری اوقات طبق فتوای امام(ره) عمل می کردیم. در آن زمان تلاش فراوانی برای اصلاح قوانین از جمله آیین دادرسی مدنی، آیین دادرسی کیفری، حقوق جزا، حقوق مدنی، احوال شخصیه، حقوق زن، حقوق تجارت و... صورت گرفت. هیات دولت و کمیسیون حقوقی مجلس آن دوره نیز ارتباط خوبی با شورای عالی قضایی داشت و کاملا با ما هماهنگ بودند، به همین دلیل نیز قوانین به سرعت تصویب می شد.
* سیر طی شده در امر قضا در آن دوره را مثبت ارزیابی می کنید؟
موسوی بجنوردی: بله! از این حیث بسیار مثبت بود زیرا سه قوه کاملا با هم هماهنگ بودند و در نتیجه مساله به خوبی پیش می رفت و درگیری و اختلافی نبود؛ علاوه بر آن امام(ره) نیز عمدتا بر مساله ناظر بود، همچنین واقعا همه از روی جان و دل کار می کردند. به خاطر می آورم، در آن زمان که بسیار جوانتر بودم، تمام نیروی خود را برای این کار می گذاشتم و با عشق و علاقه کارها انجام می شد، نه به صورت تحمیلی. کار تحمیلی تفاوت بسیاری با کارهایی دارد که با عشق انجام می شوند؛ کاری که عشق در آن است، سرعت و دقت بیشتری دارد و نتیجه ای ایده آل خواهد داشت. به دلیل همه این موارد، آنچه شورای عالی قضایی اصلاح می کرد، با سرعت تمام در دولت و مجلس تصویب می شد. اسلام در حقوق، چه مدنی و چه جزایی، چه حقوق تجارت و چه حقوق بین الملل، چه آیین دادرسی کیفری و چه مدنی، حرف اول را می زند. اگر فردی خوش سلیقه باشد که می تواند از متون اسلامی این قوانین را استخراج کند، بدون مبالغه می گویم که اسلام حرف اول را می زند.
*در حال حاضر این اتفاق افتاده؟ یعنی برای قوانین ما که مبتنی بر فقه اسلامی است، شرایطی که شما می گویید، قابل ذکر است؟
موسوی بجنوردی: من چون الآن حضور ندارم، نمی دانم اما در آن زمان مساله تفاوت بسیاری داشت و افرادی همه ایدئولوگ و متخصص از جمله دکتر بهشتی، آقای موسوی اردبیلی، آیت الله صانعی، آقای ربانی املشی، آقای جوادی آملی در این کار حضور داشتند. حضور چنین افرادی صاحب رای، فرق بسیار دارد با اینکه فردی مقلد قانون را تدوین کند. علاوه بر این مساله تاکید می کنم که کار آنها با عشق و علاقه مقرون بود و آن را به عنوان تکلیفی شرعی و ملی می دیدند.
*یعنی امروز با عشق و علاقه مقرون نیست؟
موسوی بجنوردی: من حضور ندارم اما احساس می کنم در حال حاضر آن عشق و علاقه وجود ندارد.
*حضور ندارید اما آثار آن را که مشاهده می کنید.
موسوی بجنوردی: بله! بعد هم آن افراد ایدئولوگی که در آن زمان بودند و قانون نوشتند، امروز نیستند.
* آیا نمی توان این ضعف را به ایدئولوگ های آن دوره نسبت داد که چرا افرادی در سطح خود پرورش ندادند که امروز سیستم قضایی کشور با ضعف نبود چنین افرادی که از آنها یاد می کنید، مواجه نباشد؟
موسوی بجنوردی: آن ایدئولوگ های سابق زحمت می کشیدند، پرورش می دادند اما استقبال چندانی نبود که روحانیت طرف امر قضا بیایند. به نوعی آن افراد سطح بالا از آمدن در این حیطه وحشت داشتند و به طور مثال می ترسیدند زمانی کاری خلاف شرع رخ دهد بنابراین این مشکلات نیز وجود داشت. امروز دیگر آن طبقه ایدئولوگ ها نیستند اما در حال حاضر نیز اوضاع بد نیست، خوب است. من نمی توانم بگویم بد است اما آن توقعی که ما داشتیم، امروز نشده است.
*چرا؟ چرا محقق نشده؟
موسوی بجنوردی: چون آن استقبالی که از طرف نخبگان روحانیت برای آمدن به سمت امر قضا بود، امروز نیست. در حال حاضر مشاهده می شود نخبگان از روحانیت جهت کمک برای مساله قوه قضاییه نیامده اند، در حالی که در آن زمان هم افرادی که در راس کار بودند نخبه بودند، هم نخبگان با آنها همکاری می کردند. در آن زمان جامعه مدرسین قم آن دوره، فضلا و با سوادها چه در قم و چه در شهرستان های دیگر، همه همکاری می کردند؛ به همین جهت مشاهده می شود قوانین تدوین شده در آن دوران از استحکام خاصی برخوردار است اما متاسفانه کم کم این رابطه ضعیف شد، آن نخبگانی که می آمدند، امروز دیگر حضور ندارند یا خود نیستند یا نخبگان دیگر نمی آیند.
*این مساله باعث شد آن قوانین اجرایی نشود یا اینکه سیر اسلامی کردن قوانین اتفاق نیفتد؟
موسوی بجنوردی: هم اجرایی نشود، هم سیر نزولی پیدا کند و هم به طور طبیعی و به دلیل نبود آن ایدئولوگ ها که تدوین و تنظیم می کردند، قوانین جدیدی که تدوین می شود، آن استحکام قبلی را که گفته شد، نداشته باشند.
* چند دهه پیش، انقلاب اسلامی در ایران اتفاق افتاد. نسل من که سال ها پس از انقلاب متولد شده و آرمان های انقلاب را ارزشمند یافته، در تطابق آن آرمان ها با آنچه امروز می بیند با مشکل مواجه است. سوال من از نسل شما که اغلب نسل جدید را به پایمال کردن ارزش های انقلاب متهم کرده، این است که در سال های گذشته، قوه قضاییه چقدر عدالت اسلامی مدنظر امام علی (ع) را اجرایی کرده است و الگویی از قاضی عادل و سالم ارائه داده است؟ این سیستم قضایی چقدر در چارچوب ذهنی انقلابیون عمل کرده که درصدد گرفتن حقوق طبقه محروم از یقه سفیدهایی بوده اند که امروز در هر اختلاسی نامی از آنها دیده می شود؟
موسوی بجنوردی: پیش از این گفتم که در آن زمان تعدادی ایدئولوگ آمدند و با عشق و به عنوان تکلیف شرعی و ملی در این حوزه کار کردند. آن افراد هم تکلیف و هم علاقه داشتند به گونه ای کار کنند که نظام جمهوری اسلامی به الگویی برای جهان اسلام تبدیل شود یعنی همه هدف آنها این بود. آنها دیگر امروز نیستند و طبقه بعدی نسبت به آنها در جایگاه پایین تر هستند، همچنین آن عشق و علاقه دیگر به آن شکل احساس نمی شود. در حقیقت کار به مسیری وارد شد که افراد وظیفه قانونی یا به طور مثال منافع را در نظر گرفتند. آنچه در آن دوران اصلا مورد توجه نبود و به آن فکر نمی شد، منافع بود و همه تنها برای اعتلای کلمه اسلام، تقویت نظام جمهوری اسلامی و آبروی نظام جمهوری اسلامی عاشقانه کار می کردند. کار عاشق فرق می کند با یک غیر عاشق؛ عاشق خود را در آن فانی می داند. شخص بنده با چنان عشقی وارد این امر شدم و کار کردم که اصلا خستگی را متوجه نمی شدیم اما آنچه امروز مشاهده می شود، به این شکل نیست، نه آن افراد و نه انگیزه ها وجود ندارند.
*چرا به اینجا رسیده ایم؟ چرا این روزها پیش بینی نشد و یک برنامه ریزی برای آن صورت نگرفت که به این سمت نرویم و مسیر بهتری منتظر مان باشد؟
موسوی بجنوردی: برای افرادی که در آن زمان آمدند، هیچ جنبه مادی، مقام و امثال آن مطرح نبود اما امروز این انگیزه ها وجود دارد. زمانی که این انگیزه ها با این کار در آمیخته شود، دیگر نمی توان انتظار داشت، من نوعی با عشق کار کنم و خود را در این کار فانی کنم. نه! در آن زمان کار حالتی عادی به خود می گیرد و وقتی حالتی عادی گرفت، دیگر نمی توان انتظار داشت، آن رشدی که قبلا بوده است، ادامه داشته باشد. این مساله ای طبیعی است.
* اگر در جامعه ای دستگاه قضایی و قاضی مطابق آموزه های تشیع نزدیک به مدلی نباشد که حضرت علی(ع) در دوره کوتاه حکومت خود ارائه دادند، مردم آن جامعه چه سرنوشتی پیدا می کنند و چه مسایلی در آن جامعه مشاهده می شود؟
موسوی بجنوردی: در آموزه های دینی و روایات گفته می شود که «القاضي علي شفير نار جهنم» یعنی قاضی در لبه پرتگاه آتش است، اگر کمی خطا کند در آتش می افتد و نکند در جنات نعیم است. منصب قضا، منصبی بسیار خطیر است؛ انسان باید با این باور وارد امر قضا شود که اگر خطا کند در آتش است و اگر درست عمل کند در جنات نعیم. این باور عشق می آورد و اصلا انسان در این کار فانی می شود. احساس من این است که امروز دیگر آن عشق و آن فنا نیست.
*نتیجه نبودن آن در جامعه به چه شکلی است؟
موسوی بجنوردی: آن نخبه ها دیگر امروز نیستند...
*بین مردم چه نتیجه ای دارد؟
موسوی بجنوردی: طبیعی است در چنین حالتی قضای اسلامی، عدالت اجتماعی و عدالت قضایی تضعیف می شود و این مساله به خود دین و باورهای مردم ضربه می زند. اگر بنا شد قضا، اسلامی باشد اما وظایف درست عمل نشود، به دین ضربه زده می شود چون می گویند اسلام این است. این گناهی نابخشودنی است. در حالی که ما قبلا احساس می کردیم، وظیفه است و با عشق و علاقه در این کار، فانی بودیم. به عنوان «قربة الی الله» این کارها را انجام می دادیم، نه اینکه بنده مقام بگیرم یا پول به دست آورم. وقتی نیت «قربة الی الله» باشد، جزا را از خدا می گیرند، این تفاوت بسیاری دارد با اینکه انگیزه های مادی، مقامی و امثال آن مطرح باشد.
*سطح تدوین قوانین و اسلامی کردن قوانین بر مبنای فقه اسلامی که در ابتدا پایه گذاری شده بود، چقدر ارتقا یافته است؟
موسوی بجنوردی: در گذشته افراد مجتهد مسلمی در تدوین قوانین حضور داشتند. نباید آقای بهشتی، آقای موسوی اردبیلی، آقای صانعی را دست کم گرفت. به طور مثال آقای محقق داماد که در قم هستند، از قم می آمدند و در این کار همکاری می کردند. آقای سید مهدی روحانی، آقای احمدی میانه جی و همه این افراد، آیت الله های مسلم بودند که در این کار همکاری می کردند. مشخص است که وقتی مجتهدین مسلم و تنها برای خدا و بدون هیچ انگیزه دیگری وارد کار می شوند، نتیجه چه خواهد بود اما اگر بنا باشد این افراد نباشند و انگیزه ها نیز تا حدودی دنیا، مقام، پول و این موارد باشد، مساله تغییر می کند.
*نباید در قانون ضمانت یا نظارتی برای آن باشد؟ چون همیشه انسان ها به این شکل نیستند، در همه دنیا نیز به همین صورت است. نهاد بشر به سمت شر هم میل می کند یعنی نمی توان به وجود افرادی که انگیزه های غیر مادی دارند، اکتفا کرد بلکه یک سوپاپ اطمینان لازم است. چه چیزی در کجا باید اضافه، کم یا اصلاح شود تا از بروز کاستی مورد اشاره شما جلوگیری کند؟
موسوی بجنوردی: ما امروز در امر قاضی توسعه داده ایم در حالی که اگر سخت گیری سابق را برای این امر داشتیم که قاضی چه مراحل علمی و تقوایی داشته باشد و برای مسایل مادی و دنیا نیامده و تنها برای اجرای عدالت، رضای خدا و خدمت به خلق آمده باشد، بسیاری از مشکلات به وجود نمی آمد و اتفاق امروز یک امر طبیعی است. عرض کردم در آن زمان همه به عنوان یک تکلیف شرعی...
*متوجهم حاج آقا، الان چه کاری باید انجام داد که با توجه به جایز الخطا بودن انسان، بتوان فضا و افراد را کنترل و به سمت بهترین هدایت کرد؟
موسوی بجنوردی: در حال حاضر باید سران قوه قضاییه و کسانی که در راس هستند، به دنبال چنین افرادی روند یعنی افرادی که اگر در این امر همکاری کنند، برای مقام، پول و شهرت نیست بلکه تنها برای اجرای عدالت، رضایت خدا و رضایت خلق خداست.
*این موارد بسیار درونی است، چطور می توان تشخیص داد؟
موسوی بجنوردی: نه! هر کسی مثل آینه است. این طور نیست، اهل فن می فهمند. به طور مثال بنده همه اینها را می شناسم، چون وقتی محشور هستم هم خلوت و هم جلوت آنها را دیده ام. زمانی که خلوت و هم جلوت کسی را دیده باشی، می توانی بدانی که هر دو یکی است یا با هم فرق دارند. آن که هر چه در آشکار انجام می دهد، در خلوت نیز به همان است، ریا ندارد. این را می توان شناخت اما افرادی هستند که تازه هستند، نه خلوت او را خبر دارد، نه جلوتش را می داند بنابراین نباید انتظاری را که قبلا داشتیم، امروز داشته باشیم زیرا آن افراد گذشته همه نخبه بودند و فقط برای قربه الی الله، رضایت خدا، خدمت به خلق خدا و دین اسلام و بدون انگیزه های مادی وارد این کار می شدند، این مساله ای بسیار مهم است. نه تنها در امر قضا بلکه اگر در هر وظیفه ای افراد نه برای جهات مادی که برای جهات معنوی وارد کار شود و اساس را بر رضایت خدا و رضایت خلق خدا بگذارند، آن جامعه، جامعه ای مترقی خواهد بود و در غیر این صورت بر عکس می شود.
*با تورم دو رقمی، افزایش قیمت حامل های انرژی و وضعیت سخت معیشتی مردم، پیدا کردن چنین افرادی چندان ساده نیست بلکه بسیار سخت است، به نظر می رسد باید فکر دیگری کرد. درست است؟
موسوی بجنوردی: تورم واقعا امر خطرناکی است. مکرر از پیامبر(ص) نقل شده است که فرمود:«كاد الفقر ان يكون كفراً؛ نزدیک است که فقر به کفر کشاند» امیرالمومنین(ع) در جایی گفته اند که «اگر فقر، انسان بود، او را می کشتم!» بسیار خطرناک است که فقر در جامعه ای وارد شود، جامعه، منحرف، بداخلاق و از معنویات دور می شود. چنین جامعه ای به کارهای خلاف کشانده می شود، مگر افرادی که بسیار خود را ساخته باشند بنابراین مسوولان واقعا باید تمام تلاش خود را برای پایین آوردن تورم به کار برند. بالا بودن نرخ تورم برای جامعه بسیار خطرناک است زیرا می دانید که طبق علم اقتصاد، هر مقدار نرخ تورم باشد به همان مقدار کاهش قدرت خرید پول ملی خواهد بود.
* افزایش جرم و خشونت هم رابطه ای مستقیم با تورم دارند!
موسوی بجنوردی: در این جامعه انواع کارهای خلاف اعم از دزدی، جنایت، جرم، کلاهبردای و ... درست می شود چون همه انسان ها که با تقوا نیستند. کسی که گرسنه است از حالت طبیعی خارج می شود و دست به هر کار خلافی می زند. آنچه او را نگاه می دارد تقواست که در چنین حالتی ضعیف می شود و طبیعی است که به دنبال آن، کار خلاف و ناپسند نیز در جامعه افزایش می یابد.
* با توجه به تاثیر تورم و فقر بر افزایش جرم، گاهی برخی انتقاد می کنند که قوانین ما برای مجازات این جرم ها خشونت آمیز به نظر می رسند. به طور مثال بارها اخبار قطع شدن دست سارقان در شهرهای مختلف شنیده می شود و حکم سنگسار، اعدام در ملا عام و برخی دیگر که میان بعضی مجتهدان نیز بحث برانگیز بوده اند. قوانین ما مبتنی بر اسلام و با استناد به الگویی چون امام علی(ع) است که به مالک اشتر می گوید: «اگر شب هنگام کسی را در حال گناه دیدی، فردا به آن چشم نگاهش مکن، شاید سحر توبه کرده باشد و تو ندانی». چگونه می توان برخی از این دسته قوانین را با رفتار مهربانانه امام علی(ع) قابل جمع دانست؟
موسوی بجنوردی: اثبات جرم در اسلام بسیار مشکل است، به طور مثال به عقیده من در زنا امکان ندارد قاضی به صدور حکم برسد، به دلیل اینکه باید چهار شاهد عادل اقدام انجام شده را مشاهده کرده باشند. بدون دقت کردن نمی توان چنین دیدی داشت، اگر فردی در چنین صحنه ای دقت کند نیز فاسق است و شهادت فاسق پذیرفته نیست بنابراین شهادت دادن منتفی می شود. راه دیگر اثبات جرم نیز چهار بار اقرار است؛ اقرار فردی که می داند در صورت اقرار کشته خواهد شد، توبه است. توبه قبل از ثبوت عند الحاکم مسقط حد است. حرف من این است که اصلا جنایت زنا قابل اثبات نیست یعنی شرع مقدس شروط را طوری ترتیب داده است که قابل اثبات نیست.
*آیا دستگاه قضایی در مرحله اجرای قوانین، شروط مطرح شده برای اثبات جرم را در نظر می گیرد؟
موسوی بجنوردی: باید دید براساس چه حکم شده است؛ اگر بر اساس اقرار است، من این اقرار را توبه می دانم، اگر براساس شهود است، با توضیحات گفته شده شاهدها عادل نیستند. عقیده من در صحنه زنا این است که عملا قابل اثبات نیست. علاوه بر آن در سرقت و موارد دیگر جرم نیز توبه قبل از ثبوت عند الحاکم، مسقط حد است. اسلام به دنبال کیفر کردن نیست بلکه به دنبال انسان کردن و هدایت کردن افراد است. به طور مثال در مورد محارب که تا این اندازه جرمی سنگین است، در آیات 33 و 34 سوره مائده گفته شده است که «إِنَّمَا جَزَاء الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الأَرْضِ فَسَادًا أَن يُقَتَّلُواْ أَوْ يُصَلَّبُواْ أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم مِّنْ خِلافٍ...إِلاَّ الَّذِينَ تَابُواْ مِن قَبْلِ أَن تَقْدِرُواْ عَلَيْهِمْ فَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ» یعنی حتی محارب را در صورت توبه نمی توان کیفر کرد؛ اسلام این اندازه راه گذاشته است برای این که کیفر اجرا نشود.
*فکر می کنید مهم ترین قوانینی که در حال حاضر برای اصلاح آنها اولویت وجود دارد، کدام هستند؟
موسوی بجنوردی: طرق ثبوت جنایت در آیین دادرسی کیفری باید درست شود مانند جرم زنا که پیش از این گفته شد که در صورت در نظر گرفتن راه های ثبوت جرم به عقیده من اصلا قابل اثبات نیست. فرد عاقلی که اقرار به جرم می کند یعنی پشیمان است و وقتی فردی پشیمان است یعنی توبه کرده است. حضرت سجاد(ع) در صحیفه سجادیه می فرمایند: «ان يكن الندم توبه اليك فانا اندم النادمين؛ بارالها اگر توبه عبارت از پشیمانی است، من از همه پشیمان ترم». به طور مثال اگر در دزدی یا محاربه فرد متهم قبل از دستگیری توبه کند، نمی توان او را کیفر کرد یعنی اسلام اینقدر راه گذاشته است تا کیفر انجام نشود.
*این راه ها در قوانین وجود دارد؟ مورد توجه قرار می گیرد؟
موسوی بجنوردی: هست اما باید اعمال شود.
*پس اشکال را در توجه به این شروط در اجرا و اثبات احکام می دانید؟
موسوی بجنوردی: بله! وگرنه به صراحت می گویم که در اسلام خشونت نیست چون در اسلام راه های بسیاری گذاشته اند که حکم اجرا نشود. همین که گفته می شود اگر پیش از اثبات جرم، توبه کند یا شک کنید که توبه کرده است یا خیر، نمی توانی کیفر را بر او اجرا کنی زیرا قاعده ادرءوا الحدود بالشبهات می شود یعنی هر جا شبهه شد، کیفر را ساقط کنید. حکم را سنگین برداشته اما موانع بسیاری گذاشته است تا کیفر جاری نشود و اصلا قابلیت اجرا ندارد.
*یعنی هدف در اسلام، زندان و کیفر نیست بلکه اصلاح اخلاقی جامعه است؟
موسوی بجنوردی: بله! اساسا همین مهم است و زندان، آن هم با این وضعیت اصلا جایی نیست که بتوان کسی را اصلاح کرد. اساس اسلام، خودسازی است که با زندان، شلاق، اعدام و خشونت نمی توان انسان ساخت. این اخلاق، محبت و نصیحت است که انسان می سازد. «...و الموعظة الحسنة و جـادلهم بالتی هی أحسن» با دوستی، محبت و عشق می توان جامعه را اصلاح کرد یعنی همان کاری که پیغمبر(ص) انجام داد.
*اما به هر حال امروز هم زندان هست هم زندانی. این تفکر اصلاح اخلاقی، رافت اسلامی و محبت و کلام احسنی که آیه می فرماید و شما بیان کردید، در تعامل قوه قضاییه با محکومان و متهمان جاری می شود؟ نحوه تعامل را چگونه می بینید؟
موسوی بجنوردی: به هر حال در حال حاضر به گونه ای که شکایت می کنند نمی شود؛ این را هم بگویم فردی که به زندان می رود و بیرون می آید، اغلب دچار مشکلات اخلاقی می شود، چون در آنجا که اصلاح نمی شود. زندانی ها با جرم های مختلف کنار هم قرار می گیرند، از دزدی و ... و همان تاثیرات خود را خواهد گذاشت. زندان ها باید طبقاتی شوند و نمی توان همه را با هم یک جا جمع کرد.
* نحوه تعامل با محکومان در اسلام باید به چه شکلی باشد؟
موسوی بجنوردی: همان کاری که امیرالمومنین(ع) انجام می داد. باید نهایت محبت و خوبی را با آنها داشت و کاری کرد که زندانی اصلاح شود، نه عقده ای. زندان از آخرین امور است، نه اینکه فوری حکم به زندان داد. به طور مثال اصلا زندانی کردن آنها که نمی توانند دیه پرداخت کنند یا چک برگشتی دارند، حرام است چون صریح آیه قران است که « فنظرة إلى ميسرة» اگر کسی ندارد، باید به او مهلت داد تا پولی به دست آورد و نمی توان او را زندانی کرد. این موارد، مسایل مهم اسلامی است که باید مراعات شود.
*روحانیت در مقاطع حساس قضاوت و مواقع بحرانی چگونه باید فضا را مدیریت کند و چه مسایلی را ارجح قرار دهد تا بحران موجود کنترل شود و زمینه ساز بحران های بعدی نباشد؟ به طور مثال اگر ابهامی در زمینه حقوق متهمان پیش آید، رفتار مسوولان امر باید چگونه باشد؟
موسوی بجنوردی: حفظ حیثیت اسلام از اوجب واجبات است. اگر در یک نظام اسلامی حادثه ای در رابطه با محکومان و زندانیان رخ دهد، باید مسوولان در راس دستگاه قضایی کاملا پیگیری کرده، عاملان آن را شناسایی و برخورد شدید کنند. اگر به زندانی ها ظلم شده باشد، باید عاملان را به جزای خود رساند و رفع ابهام کرد. ما وظیفه داریم و باید عدالت را اجرا کنیم. نمی توان زندانی را آزار داد یا متهمی را ضرب و شتم کرد و دشنام داد.
گفت وگو از شیما مفیدی راد- شفقنا