صفحه اول  اخبار اندیشه آخرین استفتائات آثار فقهی مرجع استخاره تماس با ما درباره ما
مرجع ما پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه http://marjaema.com
مطالب مهم
تبلیغات
اخبار
اوقات شرعی
اخبار حوزه و دانشگاه
» تأکید نماینده مجلس بر اجرای قوانین حوزه زنان
» گزارش تصویری از مراسم عزاداری و سوگواری شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
» پیکر آیت الله موسوی اردبیلی در حرم مطهر حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد
» بیانیه حضرت آیت الله مکارم شیرازی در پی حکم اخیر شیخ الازهر: کشتار غیر مسلمین در هر کجای دنیا شدیداً محکوم است
صفحه اول  >> اخبار >>
مرجع ما | معنای عاقبت‌ به خیری در پایان ماه مبارک رمضان
بازدید این صفحه: 4410          تاریخ انتشار: 1393/5/5 ساعت: 04:45:52
حضرت آیت الله مظاهری بیان کردند:
معنای عاقبت‌ به خیری در پایان ماه مبارک رمضان

اگر به ما می‌گویند نماز بخوان و روزه بگیر و شب بیداری کن و اگر به ما می‌گویند خودخور نباش و دیگرگرا باش و اگر می‌گویند این انسانیّت را مراعات کن تا آدم شوی، آنگاه اگر آدم شدی، در روز عید فطر عیدی داری.

موضوع: اعتقادی

 

به گزارش مرجع ما (پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه) به نقل از خبرگزاری حوزه، معظم له در ادامه سلسله مباحث اخلاقی خود در مسجد حکیم اصفهان غلبه بعد ناسوتی درانسان را خطرناک دانسته و تاکید نمودند: بُعد ناسوتی ما شرّ محض است و در قرآن دستور داده شده که پناه ببریم به خدا از شرّ این جسم یا این بُعد حیوانی، که این از شیطان برون خیلی بدتر است  که اگر مواظب نباشیم، ما را بدبخت می‌کند.

ایشان تصریح کردند:کار این بُعد حیوانی  اینست که ما را به بدی کردن امر می‌کند و همۀ صفات رذیله و بدبختی‌ها از اینجا پیدا می‌شود از هر شرّی شرتر و از هر موذی موذی‌تر  و تخریبش از هر مخرّبی بیشتر است،

متن سخنان معظم له در ذیل تقدیم می شود:

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله ربّ العالمین و الصلاة و السّلام علی خیر خلقه أشرف بریته ابوالقاسم محمّد صلی الله علیه و علي آله الطیّبین الطاهرین و عَلی جمیع الانبیاء وَالمُرسَلین سیّما بقیة الله فی الأرضین و لَعنة الله عَلی اعدائهم أجمعین

   بُعد ناسوتی ما شرّ محض است و در قرآن دستور داده شده که پناه ببریم به خدا از شرّ این جسم یا این بُعد حیوانی، که این از شیطان برون خیلی بدتر است  که اگر مواظب نباشیم، ما را بدبخت می‌کند؛ قرآن هم در آیات فراوانی من جمله این آیه می‌فرماید: «إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّي‏»[1]

کار این بُعد حیوانی یعنی این جسم، اینست که ما را به بدی امر می‌کند و همۀ صفات رذیله و بدبختی‌ها از اینجا پیدا می‌شود از هر شرّی شرتر و از هر موذی موذی‌تر  و تخریبش از هر مخرّبی بیشتر است، «إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذينَ لا يَعْقِلُونَ»[2]

اگرانسان عقلش را زیر پا بگذارد و تفکّرش را از دست بدهد از هر حیوان درنده و از هر میکروب خطرناک، پست‌تر    است،. از زمان حضرت آدم هم تا الان و تا روز قیامت، اگر این انسان غلبه پیدا کند، شرّش از هر شرّی بالاتر است.     تسلط اسرائیل بر زن و بچه بی‌گناه که فقط در چندروز بیش از چند هزار کودک و زن بی‌گناه را کشته یا مجروح کرده، به خاک و خون کشیده و ذره ذره کرده نمونه ای از غلبه بعد حیوانی درانسان است.

مغول‌ها همیشه بوده‌اند و مغول امروز ما به نام صهیونیسم، به راستی مصداق این آیه است: «إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذينَ لا يَعْقِلُونَ».

اگر بخواهم مثال بزنم نظیر ماشینی است که در سرازیری ترمزش ببُرد. آنگاه معلوم است ماشینی که در سرازیری ترمزش بُرید چه بلاها به سر خودش و سرنشینش می‌آور اما  اگر کنترل شود، بُراق می‌شود. مثل اسبی که فوق‌العاده راهرو است، صاحبش را به مقصود می‌رساند. لذا این بُعد حیوانی اگر کنترل شود، بُراق می‌شود و مثالش همان معراج پیغمبر است.

پیغمبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» از این معراج‌ها زیاد رفته است، و  انوار اهل‌بیت«سلام‌الله‌علیهم» که «خَلَقَكُمُ اللَّهُ اَنْواراً فَجَعَلَكُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقينَ»[3] هستند، همیشه در معراج بوده‌اند، اما این معراج جسمانی پیغمبر«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» که شاید یک مرتبه بیشتر هم نبوده و قرآن هم برایش آیه نازل کرده است: «سُبْحانَ الَّذي أَسْرى‏ بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى»[4]

میم امکانی تنها فاصله بین خدا و اهل‌بیت

این یک مثال است و اینکه چطور پیغمبر با بُراق رفت و کم‌کم رسید به جایی که جبرئیل با آن همه مقامش متوقّف شد. پیغمبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» گفت بیا.گفت جبریلا بیا اندر پی‌ام                  گفت رو رو من حریف تو نی‌ام

من تا اینجا می‌توانم، اما تویی که می‌توانی به خیلی بالاتر برسی. و پیغمبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» رفتند و قرآن درباره‌اش می‌فرماید می‌دانی چقدر بالا رفت؟ فرقی بین احمد و احد نبود، الاّ به میم امکانی. او خالق بود و این مخلوق و خدا همه چیز را به این پیغمبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» داده بود. او واجب بود و این ممکن و این میم امکان و فقیر محض و خدایش غنای صرف بود؛ اما به حسب ظاهر: «ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّى ، فَكانَ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى‏»[5]

اگر بخواهم آیه را معنا کنم، همین است که الان گفتم و در دعای رجبیه هم آمده است. ای اهل‌بیت! فرقی بین شما و خدا نیست به غیر از اینکه خدا واجب است و شما ممکن و پروردگار عالم هرچه می‌شده به شما داده است. یک میم امکانی فاصله بین خدا و اهل‌بیت است.

حال فهمیدیم در حرکت عجیبی هستیم. این جسم ما بُراق شده برای روح ما و از یقظه به توبه و از توبه به تقوا و از تقوا به تخلیه و از تخلیه به تحلیه و از تحلیه به تجلیه و از تجلیه به لقا و فنا. که قرآن 21 جا این فنا و لقا را دارد و می‌فرماید اگر به راستی می‌خواهی به مقام لقا برسی، بت‌پرستی موقوف، آنگاه به مقام لقا می‌رسی.

«فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً»[6]

تو خداپرست بشو و خدا تو را بالا می‌کشاند و به مقام لقا می‌رساند. یعنی با چشم دل می‌یابد که خدا بر دل او حکومت دارد.

بهشت مقرّبین یابیدنی است نه علمی 

حال این هفت منزل را طی می‌کند، اما به قول حضرت امام«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» تازه اوّل کار است. این هفت منزل مقدمه است برای ذی‌المقدّمه و آن ذی‌المقدّمه انتها ندارد و در آن توقّف ممنوع است. اگر در کنار خیابان‌ها نوشته توقف ممنوع و شما از معنایش می‌فهمید نباید در اینجا ماشین پارک شود، در سیر و سلوک هم می‌گویند توقف در انسان ممنوع است. تا خدا خدایی می‌کند، این انسان استکمال پیدا می‌کند. این حرکت استکمالی، حرکت جوهری ملاصدرا، او را می‌رساند به جایی که به جز خدا نداند. به قول مثنوی می‌گوید می‌رسد به جایی که وهم نیز نمی‌تواند تصوّرش را کند. در روایات هم داریم که بهشت و مخصوصاً بهشت مقرّبین را هیچکس نمی‌تواند تصوّر کند، مگر اینکه به آن برسد و آن یابیدنی است و علمی نیست. 

 این روزه‌هایی که شما می‌گیرید و به راستی برایتان مشکل است و این عبادات شما و مخصوصاً مستحبات نظیر نماز شب و نظیر انس با قرآن و خدمت به خلق خدا و این رابطه‌ها با خدا، انسان را به خیلی جاها می‌رساند. قرآن با یک کلمه می‌گوید به کجا می‌رساند: «وَ اعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقينُ»[7]

آیا می‌خواهی خدا را باور کنی، یعنی خدا را ببینی، یعنی جمله‌ای که امام حسین «سلام‌الله‌علیه» در دعای عرفه می‌فرمایند: کور باد چشمی که خدا نبیند. می‌فرمایند: «عَمِيَتْ‏ عَيْنٌ‏ لَا تَرَاكَ‏»[8]

و امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» هم مشابه آن در نهج‌البلاغه دارند. همچنین امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» می‌فرمایند: «ما رَأَيتُ شَيئاً اِلاّ وَ رَأَيتُ اللهَ قَبلَهُ وَ بَعدَهُ وَ مَعَهُ»

من نمی‌دانم باباطاهر به کجا رسیده، اما انصافاً شعرهایش بعضی اوقات خیلی بالاست.

به دریا بنگرم دریا تو بینم                               به عالم بنگرم عالم تو بینم

به هرجا بنگرم از کوه و در و دشت                   نشان از روی زیبای تو بینم

یعنی انسان یک وقت از نظر چشم و از نظر عشق می‌رسد به آنجا که هیچ چیز در این عالم نمی‌بیند به جز خدا. این چه زیباست و خدا هم زیباست. در این دعای جوشن کبیر هزار اسم زیبا برای خداست. همه زیبایی را خدا خلق کرده است

  این خیلی مزه دارد و این روزه‌ها برای اینست و الاّ خدا داعی ندارد که این صدمۀ غریب و عجیب را روی کلۀ شما بگذارد. قرآن می‌فرماید روی کلّۀ شما می‌گذارد: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُون‏»[9]

این روزه مربوط به مسلمان‌ها نیست، بلکه همۀ ادیان روزه داشته‌اند؛ برای اینکه خدا می‌خواهد به مقام تقوا برسید. یعنی: «الصَّوْمُ‏ لِي‏ وَ أَنَا أَجْزِي‏ بِه‏»[10]

روزه از من و پاداش آن هم خود من هستم. یعنی انسان می‌تواند در روز عید فطر پاداش بگیرد. بهشت برایش کوچک است و دنیا هم برای او ارزش ندارد، پس خدا فرمود خود من پاداش روزه‌گیر هستم.

معنای عاقبت به خیری درپایان ماه رمضان

اگر به ما می‌گویند نماز بخوان و روزه بگیر و شب بیداری کن و اگر به ما می‌گویند خودخور نباش و دیگرگرا باش و اگر می‌گویند این انسانیّت را مراعات کن تا آدم شوی، آنگاه اگر آدم شدی، در روز عید فطر عیدی داری و عیدی هم خداست. در روز عید حتماً خدا به همه پاداش می‌دهد. گاهی «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»؛‌ یعنی تقوا می‌دهد و این خیلی بالاست. اینکه انسان یک ماه صدمه بکشد، اما ملکۀ تقوا پیدا کند. گاهی هم عاقبت‌به‌خیری است. عاقبت‌به‌خیری به سه معنا: در روز عید خدا به او عاقبت‌به‌خیری می‌دهد و ذلّت بعد از عزّت پیدا نمی‌کند و حال انحراف برای خود و بچّه‌هایش پیدا نمی‌شود و بالاتر از این دو، در دم مرگ امیرالمؤمنین علی«سلام‌الله‌علیه» را می‌بیند و این خیلی مزه دارد که انسان نگاهش به صورت حضرت علی«سلام‌الله‌علیه» بیفتد و از دنیا رود و این مسلّم از بهشت بالاتر است.

بارک الله گفتن امیرالمؤمنین به علامه جعفری

علامه جعفری که خدا رحمتش کند، در یکی از کتاب‌هایش جمله‌ای دارد و جملۀ انصافاً شیرین است. می‌گوید جلسه‌ای بود و یک آقا عکس خانم جوان خیلی زیبا را پیدا کرده بود و در جلسه گردش می‌داد در پیش این جوان و آن آقا نشان می‌داد. جمله این بود که یک لحظه امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» را دیدن یا صد سال زندگی کردن با این خانم؟! گفت همه گیر کرده بودند، اما من با کمال شهامت گفتم یک لحظه علی دیدن. می‌گوید اتفاقاً همان وقت که از جلسه بیرون رفتم، در عالم کشف علی را دیدم و به من بارک الله گفت. خدا رحمت کند علامه جعفری حالاتی داشت.

حال اگر دم مرگ حضرت علی«سلام‌الله‌علیه» را ببینیم، آیا ارزش ندارد که یک ماه روزه بگیریم و نماز شب بخوانیم و به راستی گناه نکنیم!

گفتم آن آقا به علامه جعفری گفته بود صد سال حلال با این خانم جوان زیبا و یک لحظه با علی؟! علامه جعفری گفته بود یک لحظه با علی و این را با دل گفته بود. معمولاً در این چیزها امتحان می‌شویم و با زبان نباشد، بلکه با دل باشد.

مرادم اینجاست که این روزه‌ها و عبادت‌ها در روز عید عاقبت‌به‌خیری می‌دهد. قدری بالاتر، علاوه بر این‌ها او را سیروسلوکی می‌کند و به راستی وارد قضایا و وارد این حرف‌ها و وارد حرکت‌های استکمالی می‌شود. اینکه دنیا چیست و آخرت چیست و من برای چه آمده‌ام! اما یک وقت خیلی بالاتر از این‌هاست و اینست که یک ماه روزه می‌گیرد و خدا خودش را به این آقا می‌دهد. یعنی حکومت خدا بر دل می‌شود. آنگاه هیچ چیز و هیچ کس را نمی‌بیند به جز خدا

  چه وقت این حالات پیدا می‌شود؟!

اگر جسم نباشد، نمی‌شود. ملائکه جسم ندارند و تکامل هم ندارند. یعنی جبرئیل چندین میلیون سال قبل با الان و چندین سال بعد همین جبرئیل است. البته خیلی مقامش بالاست و به اندازه‌ای که می‌تواند واسطۀ وحی قرآن شود و سعۀ وجودی او خیلی بالاست. پیغمبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» فرمودند در آن وقتی که جبرئیل را در حال حقیقی می‌بینم، دنیا را پر کرده است. یعنی سعۀ وجودی او عالم را پر کرده، اما حرکت استکمالی ندارد. نمی‌تواند با یک تک سلول برسد به جایی که به راستی خدا را بیابد و خدا بر دلش حکومت کند.

حیوان‌ها هم استکمال ندارند. حیوان‌ها بعضی اوقات یک تمدّن عجیبی دارند، مثلاً تمدّن مورچه خیلی بالاست؛ نحوۀ خانه ساختن با آن خصوصیات که دربارۀ آن کتاب نوشته‌اند. یا موریانه یا زنبور عسل که درباره آن‌ها کتاب نوشته‌اند و انصافاً مترلینگ کتاب‌های خوبی راجع به حیوان‌ها و از جمله زنبور عسل و موریانه و مورچه نوشته است. تمدن این‌ها خیلی بالاست و ما هنوز به یک در هزار تمدن مورچه و زنبور عسل و موریانه نرسیده‌ایم، اما این‌ها تکامل ندارند و همین علم غریزی که خدا به آن‌ها داده، هست و تا عالم عالمی کند، این هست. امّا تکامل برای این انسان است، برای اینکه مرکّب از جسم و روح است. ترکیب تنها هم نیست و در وقتی که بُعد ناسوتی که شرّ محض یا اسب چموش است، بُراق واقع شود برای روح ما. این بُراق به واسطۀ روح حرکت می‌کند و این روح با بُراق است که می‌رسد به جایی که:

گفت جبریلا بیا اندر پی‌ام                  گفت رو رو من حریف تو نی‌ام

کد خبر: 139355301289
1393/5/5

Share

بدون نظر

نام
پست الکترونیکی
وب سایت
متن