شايد اگر ابزارهاي نظارتي بر عملكرد حاكمان را كه در درون نظام اسلامي تعبيه شده است با ديگر نظامها مقايسه نماييم به جرأت بتوان گفت كه در نظام مردم سالار ...
موضوع: اندیشه
نویسنده: حجة الاسلام محسن احمدوند
به گزارش مرجع ما (پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه) به نقل از روزنامه جمهوری؛
شايد اگر ابزارهاي نظارتي بر عملكرد حاكمان را كه در درون نظام اسلامي تعبيه شده است با ديگر نظامها مقايسه نماييم به جرأت بتوان گفت كه در نظام مردم سالار اسلامي بيش از ساير نظامهاي دموكراتيك،مجال اظهار نظر به مردم داده شده است.عناوين گستردهاي چون: امر به معروف ونهي از منكر، ارشاد جاهل،تظلم ودادخواهي از جمله مسيرهاي روشني است كه راه را براي نظارت مسقيم وغير مسقيم عموم جامعه برعملكرد متوليان امور باز نموده است.
يكي از اين عناوين كه در روايات بر آن تاكيد گرديده (نقد دلسوزانه) است كه رسول گرامي اسلام درخطبه مشهورخويش در مسجد خيف از آن به عنوان (النَّصِيحَةُلِأَئِمَّةِ الْمُسْلِمِينَ) تعبيرنمود وآن را در كنار اخلاص عمل براي خداوند نشانه سلامت قلب مسلمان دانست واميرمومنان(ع) نيزدر سخني كه ميتوان ازآن به عنوان سندي افتخارآميز ازباورعميق آن حضرت به تاثيرديدگاه مردم در نظام اسلامي ياد نمود، نصيحت در حضور و غياب را حق خويش به عنوان حاكم جامعه اسلامي اعلام فرمود: "واماحقي عليكم... النصيحه في المشهد والمغيب " واما حق من برشما... خيرخواهي درحضور وغياب است.
و درخطبهاي ديگر در بيان آداب نصيحت فرمود "فاعينوني بمناصحه خليه من الغش سليمه من الريب" مرا با خيرخواهي خالصانه وبه دورازهرگونه ترديد ياري كنيد.
بيترديد بيان نقاطي كه حاكمان نظام، ممكن است به دلايل مختلف نظير مشكلات وگرفتاريهاي طبيعي هر حكومت، تفاوت در زاويه نگاه به مسايل جامعه واولويتها و....از آن غافل شوند،ميتواند كمك شاياني به اصلاح امور وجبران كاستيها نمايد. هرچند ساحت مقدس شخص علي بن ابي طالب عليه السلام ازهر گونه عيب ونقص مبراست اما وجود كارگزاراني ازجنس مردم عادي دركنارآن حضرت كه فاقد وصف عصمت بودند حكومت ايشان را نيز مانند هر حكومتي نيازمندانتقادات دلسوزانه مينمود.
روشن است كه اگرنصيحت را ازجمله وظايف شهروندان نظام اسلامي بدانيم عقل ومنطق حكم ميكند كه متقابلا حكومت نيزموظف به استقبال ازانتقادات وفراهم نمودن شرايط براي بهرهگيري ازآن باشد.
دراين ميان نزديكي مقوله (نصيحت) ونقد سالم با برخي ازعناوين نظير "عيبجويي "كه از گناهان بزرگ به شمار ميآيد ودر شمارانواع نقد ناسالم است،سبب شده برخي با پوشيدن رخت (ناصحان) اهداف برتري طلبانه خويش را در غالب انتقاد دلسوزانه دنبال كنند از اين رو لازم است براي بازشناسي اين دومقوله از يكديگر،به نقاط اشتراك وافتراق آنها توجه نماييم برخي از اين نشانهها عبارتند از:
نقاط اشتراك)
الف)از جمله نقاط اشتراك اين دو آن است كه هر دوبيان نقص ويا ايرادي است كه در نظرعيب جو ويا منتقد آمده است.
ب) ممكن است هيچ يك از انتقاد ويا عيبجويي واقعيت نداشته باشد وناشي از توهم وسوء برداشت و خطاي فرد باشد.
ج) هر دو زمينهاي را فراهم ميكند كه در نهايت شخص خردمند بتواند ازهردو بهره ببرد.
نقاط افتراق)
الف) اختلاف در منشاء
اولين وجه افتراق، اختلاف در منشاء اين دوست كه بنابرروايات صريح از معصومين نقد سالم (نصيحت) ناشي ايمان است و منشاء نقد ناسالم (عيبجويي) فقدان ايمان خواهد بود.
ب) تفاوت در هدف
هدف ازانتقاد سالم كمك به اصلاح وسازندگي است، اما عيب جويي براي تخريب ورسوايي اشخاص است.
ج) تمايزدر شيوه
انتقادبه شكلي مودبانه، بدون هيچ توهين وجسارتي وبا رعايت شئون افراد صورت ميگيرد وبه عنوان هديهاي به برادر تقديم ميشود چنان كه امام صادق(ع) ميفرمايد: " احب اخواني الي من اهدي الي عيوبي "محبوبترين برادرانم كسي است كه عيب هايم را به من هديه كند.
اما عيبجويي معمولا با الفاظ نابجا و سخنان ناصواب همراه ميگردد هرچند ممكن است در برخي موارد فردعيبجو نيت سوء خودرا در پشت الفاظ زيبا مانند: آيات قرآن وسخنان معصومين (عليهم السلام) پنهان نمايد كه اين شيوه تآسف بار ناشي از مشكلات دروني است كه در وجه تمايز نخست به آن اشاره شد.
د)تفاوت در آثار
انتقاد اگر از سر دلسوزي ودر غالب نصيحت وخير خواهي ارائه گردد اثرش تقويت وكمك به انتقاد شونده خواهد بود اما اگرتبديل به عيبجويي گرديد، باعث تضعيف وتخريب طرف مقابل خواهد شد هرچند اين مورد نيز در برخي مواقع نتيجه عكس ميدهد مانند زماني كه وجدانهاي آگاه ناظر و داور جريان ناسالم و ظالمانه نقد قرار گيرند در اين شرايط عيبجويي وانتقاد ناسالم نيز سبب تقويت انتقاد شونده وتنفر افكار عمومي از فرد عيبجو ميگردد.
لذا با بهره گيري از ملاكهاي موجود در متون ديني ميتوان معيار وميزاني براي سنجش وتشخيص سلامت وبيماري نقد ومنتقد يافت. به عنوان نمونه دراين روزها كه فضا براي مخالفين ومنتقدين دولت بازتر شده وبه ويژه بازارانتقاد به مذاكرات خارجي وشيوه عملكرد دولت منتخب داغ است وهر روز در رسانههاي سمعي وبصري متعلق به افراد ويا محافل مختلف به زبان وبيانهاي گوناگون به آن پرداخته ميشود، با دوگروه از منتقدين روبروهستيم.
عدهاي از آنها دلسوزاني هستند كه درغالب نقد منطقي ومنصفانه با شيوهاي صحيح و با هدف اصلاح وكمك به دولت مردان نظام اسلامي ودر نهايت، تقويت نظام مقدس جمهوري اسلامي نقطه نظرات خويش را باز گو مينمايند بيشك دولت اسلامي بر اساس وظيفه ذاتي وديني موظف است با استقبال از اين گروه، راه را براي استفاده هرچه بيشتر ازنظرات ايشان هموار سازد.
اما دسته ديگري در اين ميان وجود دارند كه ملاكهاي موجود در روايات بر نقد ايشان منطبق نيست و به دلايل مختلف باور خيرخواهي ايشان چندان آسان نميباشد زيرا اين گروه كه امروز دست ياري خويش را براي كمك به اين دولت حتي براي يك ساعت از قلم برنداشتهاند ودرقامت خير خواه دولت و ملت قيام نمودهاند ويك لحظه در راه انجام وظيفه خواب وآرام ندارند وزبانشان به انتقادهاي سازنده !؟ دائم الذكر است برخي از ايشان بزرگاني هستند كه دولت قبل را با آنكه در حدوث وبقاء، مرهون ادعيه زاكيه و هدايا و نذورات و تلاشهاي شبانه روزي ايشان بود از نصايح خويش بيبهره گذاشتند اين گروه مشفق با آنكه دولت مردان سابق نداي (أحب الناصحين) شان فضاي ملكوت را پر كرده ! واز هاله و حجب نور گذشته وبه معدن عظمت رسيده بود، در جفايي آشكار فرياد ياري طلبي ايشان را نشنيدند وبه قدري در كمند جذبههاي عشق وحب گرفتار بودند كه از محبوب جز زيبايي نديدند.
لذا انصاف نيزاقتضا ميكند كه آقاياني كه بحمدالله صفاي باطن و روشني ضميرو رقت قلبشان برهمگان روشن است اجازه دهند افرادي كه در اين دولت به قساوت قلب دچارند به اندازه سر سوزني در مورد نيت ايشان كه هر روز بانصايح مشفقانه خويش دولت نوپا را مينوازند، ترديد نمايند.هرچند بر اساس همين انصاف بايد اعتراف كنيم كه سزاوار نيست دولتيان نيز به منتقدان، جسارت نموده انگ كم سوادي بزنند و انتظار ديگري كه از منتقدين منصف ومحترم ميرود اينكه: به ديگراني كه به زعم ايشان به انواع رذايل اخلاقي گرفتارند حق بدهند كه وقتي سكوت ديروز شما در برابر تحقير ملت در صفهاي طولاني دريافت سيب زميني و تقديم نامههاي درخواست خود به دولتمردان سابق واختلاسهاي چند هزار ميليلردي، را ديدهاند از واكنش سريع واز اين همه غيرت شما نسبت به خدشهدار شدن عزت و حقوق مردم درصفهاي در يافت سبد كالا،انگشت به دهان بمانند.
البته شايد آن ايستادنها نشان ازايستادگي ملت در برابر سختيهاي و تصوير گوياي پيوند دولت وملت بود اما اين ايستادنها گواه ناكار آمدي مسولين!
عاجزانه ازمنتقدين گرامي تقاضامنديم كه به ديگران حق بدهيد لا اقل به اندازه يك انسان فاقد قوه تمييز وتحليل نسبت به صادقانه بودن انتقادات شما ترديد كنند، شايد پاسخي براي اين پرسش بيابند كه چگونه ميشود عدهاي كه تا ديروز نامههاي بيجواب وسلام وتبريكهاي بيپاسخ معجزه هزاره سوم به سران استكبار را نشان از شجاعت بينظير ميدانستند وازآن به فتح الفتوح تعبيرميكردند و آن را به نامههاي رسول خدا (ص) براي سران دنيا تشبيه ميفرمودند، امروز دربه در به دنبال آنند كه ببينند در كدام جزيره دور افتاده ويا كدام سياره منظومه شمسي فردي به مردم ويا مسولين دولت ايران توهين كرده است تا سخن آن فرد حقيررا كه حتي روزنامههاي محلي آن كشور از چاپ آن خودداري ميكنند به عنوان خبر اول رسانه كشور بزرگ ومقتدر ايران پخش نمايندو آن راحاكي ازضعف ونقص مذاكرات ژنو معرفي كنند و برعزت پايمال شده ملت ايران اشك بريزند؟
جالب آنكه آقاياني كه اين روزها خود در توهين به دولتمردان گوي سبقت را از استكبار جهاني ربودهاند ازاسائه ادب وبي نزاكتي بيگانگان به مسولين مملكت چنان برآشفته ميشوند كه انسان براي يك لحظه احساس ميكند كه پيام انتخابات وحماسه سياسي ملت را درك كرده اند!
در نهايت، اگر باز براساس رويه سابق كسي حق واجازه ترديد وريب در نيت خيرخواهانه ناصحين امروز را ندارد. و همگان ناگزيرند همچنان به ايشان عشق بورزند، لطف بزرگي درحق دولت محترم و ملت شريف كه برخلاف خواست ايشان به كانديداي مورد نظر حضرات رأي نداد بنمايند و تكليف نظام اسلامي و مذاكرهكنندگان را كه رهبر انقلاب ايشان را فرزندان انقلاب خواندند. در مقابل استكبار روشن نمايند بيشك باعث سپاس فراوان خواهد بودهرچند براساس قاعده اشتراك اين تكاليف شامل استكبارجهاني نيز خواهد بود و ايشان نيز از سردرگمي خارج خواهند شد.
استكبار ستيزان ارجمند كه شاگردان و تربيتيافتگان مكتب ايشان، عزتمندانه تن به انگشتنگاري داده و با غرور اسلامي گرين كارت آمريكاي جهان خواررا دريافت نموده محبت نمايند دقيقا پاسخ دهند: دولت مردان ما بايد از دشمن انتظار تكريم و تعريف وتمجيد داشته باشند ويا دشمني و تحقير؟ چرا كه اگردشمنان ملت ايران دولتمردان و مذاكرهكنندگان را تكريم كنند بر اساس قاعده هر زمان كه دشمن از ما تعريف نمود ما بايد درعملكرد خود شك نماييم، دولت از سوي ايشان به سازشكاري متهم خواهد شد واگر از باب خوي استكبار طلبي وسلطه جويي ودشمني و بغض ناشي از زوال منافع واقتدار خويش درمذاكرات وشكسته شدن تحريمهايي كه سالها براي ايجاد آن تلاش كردند. از دولت و كشور ما بدگويي نمايند و وبراي جبران ضعف خويش تحقيرمان كنند باز دولت متهم به ذلتپذيري و لكهدارنمودن غرور ملي وعزت اسلامي است بالاخره تكليف چيست؟
محسن احمدوند
--------------------------------------------
* پاورقي:
1- كليني، الكافي، ج، ص: 403
2- وسائل الشيعه؛ ج، ص 210