در باب تغلیظ دیه قتل در ماه حرام تنها دوروایت وجوددارد که یکی از روایات ،مطلق است وشامل قتل عمد وشبه عمد می شود .
موضوع: فقه
نویسنده: محمد تقی فاضل میبدی
قانون تغلیظ دیه برای رانندگانی که در ماههای حرام تصادف آنها منجر به مرگ می شود، هیچ موضوعیت ندارد
ماده 299 قانون مجازات اسلامی مقرر میدارد:« دیه قتل در صورتی که صدمه و فوت هر دو در یکی از چهار ماه حرام (رجب - ذیعقده - ذیحجه - محرم) و یا در حرم مکه معظمهواقع شود علاوه بر یکی از موارد ششگانه مذکور در ماده 297 به عنوان تشدید مجازات باید یک سوم هر نوعی که انتخاب کرده است اضافه شود وسایر امکنه و ازمنه هر چند متبرک باشند دارای این حکم نیستند.»
یکی از قوانین موجود درعصر جاهلیت که پیامبر اسلام (ص)آنرا امضا فرمودند و در اسلام ،در قالب وحی، درطی آیاتی چند، به اجرا در آمد، قانون متارکه جنگ و فروهشتن سلاح در ماههای حرام – رجب،ذی القعدة،ذی الحجة ومحرم - بود. اسلام با صراحت جنگ در ماه های حرام را گناه بزرگ دانست. ببینیم این قانون از کجا وچرا وضع شد.
تاریخ عرب پیش از اسلام ، بویژه اعراب شمال شبه جزیره (عدنانیان)عمدتا جنگ تشکیل می دهد. در میان قبایل ، به اندک بهانه ای آتش جنگ بر افروخته می شد و سالها برای اطفاء آن به طول می انجامید. خون خواهی (ثار) یکی از افتخارات عرب بود. آنها پیوسته می کشتند و کشته می شدند و از خون ریختن نمی آسودند. پذیرفتن خونبها را ذلت می دانستند. شعارشان این بود :«چون در طلب انتقام از قومی باشیم تاخون ننوشیم شیر شتر [صلح]ننوشیم.خون ما تنها با لبه شمشیر در میدان رزم می ریزد. وجز با شمشیر نمی ریزد. ما از این که طعمه شمشیرها شویم ابایی نداریم و آن را ناخوش نمی شماریم. همچنا ن که خود نیز گاهی دیگران را طعمه شمشیرهایمان می کنیم و آن را خوش می داریم. این روح جاهلی همچنان در دل عرب عصر جاهلیت پابرجا بود تا این که اسلام ظهور کرد و شعله های عصبیت فرو نشست. ولی در مدتی کمتر از نیم قرن ، هنگامی که دو عصبیت مضری و یمنی به ستیزه بر خا ستند، این آتش از نو شعله ور گردید.»(تاریخ عرب قبل از اسلام ،دکتر عبد العزیز سالم،مترجم باقر صدری نیا ،ص316) به قول شاعر عرب:
ولاتحسبن المجد زقا وقینتة فماالمجد الاالسیف والفتکة البکر؛
گمان مبر که بزرگی در خم وخنیا گری است ،که بزرگی در شمشیر کشیدن است .(متنبی)
افتخار عرب به این است که شمشیرهای خودرابرزمین نگذارد وهیچ فخری برای او ازاین بالاتر نیست.
یکی از محققین عرب در باره ماه های حرام چنین می نگارد: در جاهلیت عادت براین بود که درطول ، سال ،چند ماهی جنگ را تعطیل کنند وانسانها به استراحت بپردازند و مردم در این مدت در امنیت زندگی کنند تا معنای صلح را بهتر بفهمند. جنگجویانی که به خون ریزی معروف بودند و هراسی از جنگ نداشتند ، دربازار عکاظ حضور می یافتند ، می تر سیدند که اگر به جنگ دست بزنند ، بعد از ماه حرام غفلتا مورد تهاجم قرار گیرند. در این چند ماه مردم با امنیت به سوی حج برای پرستش اصنام می رفتند و با خیال راحت به خانه های خود باز می گشتند. با این حال آتش جنگجویی در ماه های حرام نیز گاهی شعله ور می شد و این نوع جنگها به جنگ «فجار» معروف است . چون هر کس در این ایام در جنگ شرکت می کرد ، مرتکب فجور می گشت.(جواد علی ،المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام،ج5 ص380)
ابوافتوح رازی می گوید :ما ههای حرام عظیم الحرمة بود وچون اسلام آمد بر حرمتش بیفزود.از آنرو آنهارا حرام خوانند که حرام بود برایشان در این ماه قتال کردن تا اگر مردی قاتل برادر رادید رها کردی ونکشی اورا(تفسیر ابو الفتوح/ج2ص179)
تعطیلی جنگ در این چهارماه سه علت عمده داشت ؛ نخست رونق اقتصادی بود تا در این چند ماه مردم کالاهای خود را بفروشند، دوم انجام عبادت و پرستش اصنام در کعبه بود و سوم شاید مردم آرامش را درک کنند و به صلح بر گردند. به عبارت دیگر:
«ماه های رجب ،ذیقعده ،ذیحجه ومحرم ماه های حرام بود.در این ماه ها اکثریت مردم وقبایل عرب از جنگ وجدال پر هیز می کردند .واین ظاهرا در اصل برای این بوده است که حج وبازارهای مهم سال در طی این ماه ها اتفاق می افتاد .البته مراسم حج در ماه ذیحجه ودر دهه نخست آن بوده است .اما پیش از آن وپس از آن بازارهای تجاری مهم بر پا می شد.وآمادگی وحرکت برای این بازارها وبرای مناسک حج وباز گشت به وطن مدتی طول می کشید.از این رو برای آنکه را هها امن شود وکالاهای تجاری بی ترس از حمله راهزنان وغارتگران به بازارها رفت وآمد کند ،نا چار این سه ماه ،ماه های صلح وآرامش اعلام شده بود .اعمال عمره در ماه رجب انجام می گرفت واز این روی این ماه نیز جزو ماه های حرام اعلام شد. البته قبایلی مانند طیی وخثعم وبعضی دیگر بودند که برای ماه های حرام وبرای حج وکعبه احترامی قایل نبودند....از این رو این سه ماه پی درپی که ماه های حرام خوانده می شد ،اوج حیات معنوی واقتصادی ودوران جشن وسرور هم بود .»(عباس زریاب خویی ،سیره رسول الله،ص64)
اسلام این قانون انسانی را که در بردارنده پیام صلح بود امضا کرد .زیرا پیام اصلی این دین «سلام » وصلح ودوستی بود .والله یدعوا الی دار السلام .(یونس آیه 25)
حال باید دید قانونی که برا ی مهار جنگ وخون ریزی بوده است ،آیا می تواند هر نوع قتلی راکه در این ماه ها اتفاق می افتد ،تخطی از حکم امضایی پیامبر دانست؟فی المثل اگر کسی از راه تصادف در این ماه مقتول گشت ،دیه او به اصطلاح تغلیظ واضافه شود چون در ماه حرام خونش ریخته شده است ؟ همان طور که در قانون مجازات اسلامی ماده 299 آمده است .برای پاسخ به این سوال نخست بایددیدکه آیات قر آن در باره ماه های حرا م بر چه اساسی نازل گشته است.
1- یسئلونک عن الشهرالحرام قتال فیه قل قتال فیه کبیر؛از تو در باره جنگ در ماه حرام سوال می کنند ؛بگو جنگ در آن گناهی بزرگ است.وصد عن سبیل الله وکفر به واخراج اهله منه اکبر عندالله والفتنة اکبرمن القتل ؛ولی جلو گیری ازراه خدا وکفر ورزیدن نسبت به او وهتک احترام مسجد الحرام واخراج ساکنان آن ،نزد خداوند مهمتر از آنست. وایجاد فتنه از قتل بالاتر است. (بقره/216)
درشان نزول آیه چنین گفته اند:پیامبر(ص)گروهی را به سرکردگی عبدالله بن جحش به سوی کاروان قریش گسیل داشت .مسلمانان قافله را غافلگیر کرده ورئیس آنان را کشتند.وکالای آنان را به غنیمت گرفتند.این واقعه در اول ماه رجب ،یکی از ماه های حرام اتفاق افتاد.؛مسلمانان گمان کردند که آخر ماه جمادی الثانی است.قریش به عنوان نقطه ضعف ،این واقعه را علیه مسلمانان به دست گرفتند. مسلمانان در این مورد تردید کردند. تا این که این آیه نازل شد. حال چه کسی از پیامبر این سوال کرد، روشن نیست .صاحب مجمع البیان می گوید پرسش کنندگان از قریش بودند. بنا بر قولی سوال کنند گان از مسلمانا ن بو دند .از این آیه شریفه فهمیده می شود که:
1- حرمت جنگ در ماه حرام رامردم از پیش می دانست
2-خداوند جنگ در ماه حرام را گناه کبیره می داند.
3- اگر کسی به خاطر جهل از موضوع ویا حکم حرامی را مرتکب گشت، گناهی بر او نیست .اگر مشرکان حرمت ماه را شکستند – چنانکه گفته شد برخی قبایل می شکستند- مسلمانان می توانند درمقام دفاع از خود در ماه حرام پیکار کنند.همان طور که قتال در منطقه حرم –یعنی مسجدالحرام وپیرامون آن-ممنوع بود،اما برای دفاع ازخود رفع ممنوعیت شد.«ولاتقاتلوهم عندالمسجد الحرام حتی یقاتلوکم فیه فان قاتلوکم فاقتلوهم کذالک جزاء الکافرین (بقره/119)
4-الشهرالحرام بالشهرالحرام والحرمات قصاص فمن اعتدی علیکم فاعتدو ابمثل مااعتدی علیکم ..(بقره/194)؛ماه حرام دربرابرماه حرام.وتمام حرامها قابل قصاص است .هرکس با شما تجاوز کرد ،همانند آن براو تعدی کنید.
5-ان عدة الشهور عندالله اثنا عشر شهرا فی کتاب الله یوم خلق السموات والارض منها اربعةحرم ذلک الدین القیم فلاتظلموا فیهن انفسکم وقاتلو االمشرکین کافة کما یقاتلونکم کافة واعلموا ان الله مع المتقین .تعداد ماهها تزد خداوند در کتاب الهی از روزیکه آسمان و زمین را آفرید دوازده ماه است، که چهار ماه از آن ماه حرام است. این آیین ثابت خداوند است . بنا براین دراین ماهها برخود ستم نکنید و با مشرکان دسته جمعی پیکار کنید .همان گونه که آنان دسته جمعی پیکار می کنندو بدانید خداوند با پر هیزکاران است . انما النسی زیادة فی الکفر یضل به الذین کفروا یحلونه عاما ویحرمونه عاما لیواطئو عدة ماحرم الله فیحلوا ما حرم الله زین لهم سوء اعمالهم والله لا یهدی القوم الکافرین،جابجا کردن وتاخیر انداختن ماههای حرام فزونی در کفر است .که با آن کافران گمراه می شوند. یک سال آن را حلال وسال دیگر آنرا حرام می کنند. تا به مقدار ماههایی که خداوند تحریم کرده بشود. ..(توبة /36و37)
واژه «نسی»یعنی جابجاکردن ماه . در جاهلیت برخی قبایل ماه صفر را به دستور خدایان به جای محرم حرام دانستند.خداوند این کاررا نشانه کفر وبلکه کفر بیشتر دانست.از مجموع آیات استفاده می شود که قانون حرمت جنگ در ماه حرام برای این بوده که مردم در این چهارماه دست از جنگ بدارند.عرب ماه رجب را «منصل الاسنه »یعنی ماهی که سنان ها را از نیزه فرو گذارند ،می خوانده است.
مجازاتی که قرآن برای جنگ در ماه حرام قایل گشته است ،تجاوز به مثل است .فمن اعتدی علیکم فاعتدو بمثل مااعتدی علیکم .یعنی اگر درماه حرام به شما تعدی وتجاوز شد حرمت جنگ برای دفاع از خود برداشته می شود.از هیچ کدام از آیات استفاده نمی شودکه اگر قتلی ،بهر دلیلی ،در یکی از ماههای حرام اتفاق افتاد،باید دیه آن تغلیظ گردد.چگونه می توان از قتلهای تصادفی که عنوان جنگ ندارد و راننده از نگاه عرف از عنوان قاتل بودن خارج است، به عنوان قتل در ماه حرام تلقی کرد واز خاطی، دیه بیشتر طلب نمود ؛چنانچه در قانون مجازات آمده است .ممکن است گفته شود که این حکم در روایات آمده است.
روایات
در باب تغلیظ دیه قتل در ماه حرام تنها دوروایت وجوددارد که یکی از روایات ،مطلق است وشامل قتل عمد وشبه عمد می شود .(عن کلیب بن معاویة قال:سمعت ابا عبدالله (ع)یقول :من قتل فی شهر حرام فعلیه دیة وثلث(تهذیب الاحکام ج10ص248) باید دید سوالی که آن روزاز قتل می شد ه منظور چه نوع قتلی بوده است؟قتلهای آن روز غالبا عمد ویا شبه عمد بوده است .قتل شبیه تصادف ،مثلا کسی در اثر برخورد با اسبی ویا شتری بمیرد یک فرض نادر است.
درمورد قتل خطایی تنها یک روایت وارد شده است : الحسن بن محبوب عن علی بن رئاب عن زرارة قال:سالت ابا عبد الله (ع)عن رجل قتل رجلا خطا فی اشهر الحرم ،قال:علیه الدیة وصوم شهرین متتابعین من اشهر الحرم ،قلت :ان هذا فیه العید وایام التشریق ؟فقال:یصومه فانه حق لزمه (تهذیب الاحکام ،ج10ص248)وسائل الشیعه ج19ص150)
دراین روایت سخنی از تغلیظ دیه به میان نیامده ،وتنها دوماه روزه اضافه گشته است .واز سوی دیگر ممکن است مراد قتل در این جا ،نیز،قتل شبه عمد باشد ،چون راوی می پرسد :مردی از راه خطا مرد دیگری را کشته است .یعنی با آلت قتاله که هدف دیگری داشته ،یا می خواسته حیوانی را بکشد ویا با کسی درگیر شده ولی قصد کشتن اورا نداشته است –قتل شبه عمد-دراین صورت مجازات قاتل سنگین تر می شود.
درمورد قتل خطایی که درقرآن آمده است :«ومن قتل مو منا خطا فتحریررقبة ودیة مسلمة الی اهلها »(نساء/92) براساس شان نزول ،مراد قتل خطایی در این جا قتل شبه عمد است. یکی از مسلمانان به نام حارث بن یزید دریکی از محله های مدینه با فردی به نام عیاش بن ابی ربیعة که ازکفاربود وحارث را درمکه شکنجه می کرده بود،برخورد کرد ،حارث به خیال این که این فرد کافر ومهدورالدم است اورا کشت .غافل از این که عیاش مسلمان گشته ودر مدینه به مسلمانان پیوسته است .فریاد اعتراض نسبت به این قتل بلند شد .جریان را برای پیامبر نقل کردند وحکم آن را جو یا شدند .تا این که آیه فوق نازل گشت . واین قتل را از قتل عمد جدا کرد وحکم آنرا پرداخت دبه وآزاد کردن بنده اعلام داشت.
آیا مرد راننده ای که نه آلت قتاله ای داشته ونه قصد کشتن کسی را داشته ونه با کسی در گیر شده ونه به دنبال صید حیوانی بوده ،ونه قصد هتک ماه حرام را داشته است ،چگونه می تواند مشمول قاتلی شودکه ازراه خطا کسی را در ماه حرام کشته ودیه مقتول برای او تغلیظ گردد؟ فقها ازراه تنقیح مناط خواسته اند که قتلهای تصادفی را مشمول این روایات قلمداد کنند.چون قتل در ماه حرام را هتک وبی حرمتی آن ماه شمر ده اند ،لذا تغلیظ دیه برای جریمه هتک ماه دانسته اند .باید گفت اولا هتک موقعی است که انسان آلت قتاله ای داشته باشد وازراه حطا ویا شبه عمد انسانی را از پا در آورد.راننده ای که هیچکدام از این ها را دارا نیست به چه دلیلی می توان اورا درتصادفی که به مرگ انجامیده است هتاک ماه حرام شمرد؟ثانیاهتک مو قعی محقق است که انسان با قصد در مقام هتک باشد .راننده ای که در شب ماه محرم پس از عزاداری به خانه بر می گردد ،در راه تصادف می کند وکسی کشته می شود ،آیا می توان عنوان هتک بر آن گذاشت؟ثالثا اگر هتکی صورت گرفته چراباید جریمه آن به اولیای مقتول پرداخت شود؟لهذا روایت یاد شده در باره قتل شبه عمد ی است که باآلت قتاله صورت گرفته باشد.؛چنان که در کشف اللثام آمده است :الظاهر اختصاص ذالک بشبه العمد کما تشعر به عبارة النهایةوتعلیل الاصحاب بالانتهاک ویدل علیه الاصل (جواهر ج43ص28)
آیت الله صانعی در حاشیه تحریرالوسیلة براین باور است که تغلیظ دیة در صورتی محقق می شود که قاتل علم به حکم یعنی تغلیظ دیه در ماه حرام وعلم به موضوع یعنی ماهی که در آن قتل اتفاق افتاده ،ماه حرام است ،داشته باشد.در غیر این صورت بر پایه حدیث رفع تغلیظ دیه برداشته می شود.(آیت الله صانعی ، حاشیه تحریرالوسیلة ج2ص587مسئله 23)
حال برچه اساسی فتوای تغلیظ دیه درماه حرام بر قتلهای تصادفی سایه افکنده وسر از قانون در آورده خود جای سوءال است ؟حکمی که هیچ رازو رمز غیبی ندارد وتوجیه عقلایی آن معلوم است ودر ارتباط با فرو گذاشتن افزار جنگی تدوین گشته وخداوند آنرا امضاءکرده است . به نظر می رسد مرگهای از راه تصادفات ،که متاسفانه در کشور ما کم نیست ،موضوعا از قتلهای در ماه حرام خارج است وقانون تغلیظ دیه برای رانندگانی که در ماههای حرام تصادف آنها منجر به مرگ می شود، هیچ موضوعیت ندارد .انتظار می رود دراین قانون تجدید نظر صورت بگیرد .
منبع: سایت مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم